علی مرادزاده

تلنگری به خودی‌ها

بيان، بر اساس منابع دینی صدای رحمت الهی است و قلم ارزش بی‌بدیلی دارد. باید قدر آن را دانست و در مسیر حق هرچند برای برخی تلخ باشد به کار گرفت تا راهگشا، پیش برنده، پیش‌رونده و تحول ساز باشد.

بيان، بر اساس منابع دینی صدای رحمت الهی است و قلم ارزش بی‌بدیلی دارد. باید قدر آن را دانست و در مسیر حق هرچند برای برخی تلخ باشد به کار گرفت تا راهگشا، پیش برنده، پیش‌رونده و تحول ساز باشد. در کنار هزاران سوژه مستند و معتبری که برای نقد رقیبان و مخالفان وجود دارد که دیدن آن‌ها اظهرمن‌الشمس می‌باشد، جانب انصاف و نقد منصفانه و نقد درون گفتمانی اقتضا می‌کند نگاهی هم به خود بیندازیم. این نگاه که در بیان رهبر حکیم انقلاب به نقد سازنده و نقد منصفانه و خودسازی در بیانیه گام دوم شناخته می‌شود برای طی طریق در آینده ضرورتی حیاتی دارد. دقت و شناخت افکار عمومی این ضرورت را برجسته می‌سازد. با این رویکرد؛ روی سخن ما به جبهه نیروهای انقلاب اسلامی است.

رهبر حکیم انقلاب اسلامی سال‌هاست که به شکل‌گیری جبهه نیروهای انقلاب اسلامی تأکید می‌ورزند، به کار جبهه‌ای و قرارگاهی توصیه می‌کنند، در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، خودسازی را یکی از سه مطالبه جدی خویش «خودسازی، جامعه پردازی، تمدن سازی» دانسته‌اند. همه این‌ها دال‌های شناور یک دال مرکزی هستند که حاکمیت نیروهای انقلابی و تحقق دولت اسلامی می‌باشد. اکنون انقلاب اسلامی در مقطع حساس و پیچیده‌ای از حیات طیبه خود قرار دارد، موانع خارجی و داخلی آشکارتر شده‌اند، فرصت خطا کردن و سهم خواهی‌های رایج در بازار مریض رقابت سیاسی نیست، کشور به آستانه انتخابات آتی وارد می‌شود، انقلاب اسلامی با پرچم‌داری رهبر بی‌بدیل خویش در حال فتح قله‌های جهانی است و یکی از ارکان قدرت جهانی محسوب می‌گردد، گام دوم انقلاب آغاز شده است، مردم باید میوه‌های کارآمدی اسلام و انقلاب را در حکمرانی نوین اسلامی و مردم‌سالاری دینی حقیقی ببینند، ناکارآمدی جریان‌ها و گفتمان‌های رقیب مثل روز برای عوام و خواص روشن است، با همه این موارد بدون خودسازی، جامعه پردازی و کار جبهه‌ای نمی‌توان نقش خود را در برون‌رفت از وضع موجود به انجام رساند.

سؤال اصلی این است که آیا نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی به معنای واقعی تشکیل جبهه داده‌اند و می‌توان جبهه را نشان داد؟ آیا عناصر ذی‌نفوذ و کهنه‌کار این جریان اجازه پوست‌اندازی می‌دهند؟ آیا جبهه نیروهای انقلاب اسلامی بر اساس مطالبه جدی بیانیه گام دوم انقلاب به خود آمده و خودسازی کرده است؟ آیا نظام نوین حکمرانی برای مدیریت کشور در گام دوم انقلاب فعال و خروجی‌ها و تربیت‌یافتگانش برای ورود به عرصه آماده ‌شده‌اند؟ آیا به معنای واقعی شاخصه‌ها و استانداردهای یک «جریان منسجم» بر نیروهای انقلابی صدق می‌کند؟ آیا جریان موسوم  به نیروهای انقلابی در خود تحول ایجاد کرده‌اند؟ رهبر حکیم انقلاب با برشمردن ویژگی‌های امام تحول در سخنرانی خرداد سال جاری درواقع خواستار تحول شده‌اند آیا نیروهای انقلابی خود را مخاطب این مطالبه دانسته‌اند؟ 
پاسخ مثبت به این سؤال‌ها دشوار است، البته نمی‌توان پاسخ منفی هم در همه موارد داد. تلنگر این یادداشت از یک سرباز کوچک با نگاه دلسوزی و نقد منصفانه به خودی‌های جهادگر و خون داده و خون‌دل خورده انقلاب و مریدان نایب امام عصر (عج) به تأمل در این سؤال‌هاست. در انتخابات گذشته ناکارآمدی، فساد، تورم، گرانی، وادادگی، اختلاس، بی‌تدبیری، ناامید سازی، بی‌برنامگی، بی‌صداقتی، حاشیه‌سازی، جنجال‌آفرینی، فرصت سوزی، بی‌بصیرتی و ده‌ها ویژگی دیگر مسئولان اجرایی و جریان‌ها و عناصر حامی آن به داد نیروهای انقلاب رسید و مردم به آنان تمایل پیدا کردند. به تعبیر رهبر حکیم انقلاب نباید این رویکرد موجب غرور، غفلت و خودشیفتگی آنان گردد بلکه باید خودسازی کنند، جامعه پردازی کنند، جبهه سازی به معنای واقعی را محقق سازند، پوست‌اندازی را جدی بگیرند و کماکان کمک نمایند و ریل‌گذاری کنند تا نسل تازه‌نفس‌تر نیروهای انقلاب اسلامی با انرژی مضاعف پرچم‌داری گام دوم انقلاب اسلامی را بر دوش بگیرند و غبار از چهره ولی امر مسلمین بزدایند و دل صاحب اصلی انقلاب و آخرین حجت الهی را نیز شاد نمایند.