اندیشه‌ سیاسی شیخ فضل الله نوری

مقدّمه:

بر اساس شواهد و قرائن موجود اندیشه سیاسی شیعه در عصر جدید با تغییرات قابل ملاحظه‌ای مواجه گردیده است. این تغییرات از یک‌سو بواسطه تطابق اندیشه سیاسی با واقعیات تاریخی و اقتضائات جامعه اسلامی پدید آمد که ناشی از ظهور حکومت‌های شیعی، گسست کامل از حکومتهای سنتی و تأسیس جمهوری اسلامی ابعاد تازه‌تر و گسترده‌تری پیدا کرد و انقلاب مشروطه از جمله مقاطع حساس عصر کنونی است که شیخ فضل‌الله نوری از جمله چهره‌های شاخص و کلیدی آن بود. و از سوی دیگر تحول نرم‌افزاری، تبادل افکار، زایش فکری و تولید علم که در ادبیات سیاسی جهان بویژه در ایران رخ داده است متأثر گردید. شیخ فضل‌الله نوری اولاً از علمای برجسته شیعه و فقیهی سیاست‌شناس بود ثانیاً در بصیرت‌سیاسی و هوشمندی و دشمن‌شناسی از تبحّر خاص برخوردار بود ثالثاً اهل مبارزه سیاسی بود و برای تحقق حاکمیت اسلام از هیچ تلاشی فروگذار نکردند به نحوی که شهادت او گواه بر مجاهدت و فعالیت‌ها و مبارزات طاقت‌فرسای او می‌باشد و ابعاد شجاعت بی‌نظیرش زبانزد خاص و عام بود. در این نوشتار تلاش می‌کنیم مروری هر چند مختصر بر دیدگاه‌ها و نظرات سیاسی آن مجاهد نستوه بنمائیم.

 

شیخ فضل‌الله و نهضت اسلامی مشروعه‌خواهی

پس از آنکه سلسله صفویه با شعار دینی مبارزات خود را به سرانجام رسانده و تشکیل حکومت دادند بحث مشروعیت حاکمان در صدر مباحث اندیشمندان قرار گرفت، شاهان صفوی بویژ در ابتدای تأسیس حکومت متکی به پیروان صوفی خود بودند، سربازان شاه اسماعیل که قزلباش خوانده می‌شدند از شاه اسماعیل به عنوان مرشد یعنی رهبر دینی و صوفی بزرگ پیروی می‌کردند. قزلباش‌ها مرشد خود را مظهر خداوند می‌دانستند، علاوه بر این شاهان صفوی خود را از اعقاب امام موسی کاظم(ع) به حساب می‌آورند و با این انتساب مشروعیت خود را تقویت می‌کردند. با این حال شاهان صفوی ناگزیر شدند برای تحکیم مشروعیت خود به تعامل و همکاری با روحانیت شیعه تن بدهند و با آنان وارد یک تقسیم کار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بشوند و علمای شیعه امور دینی و قضایی کشور را بر عهده گرفتند.[1]

در این دوران جریان‌های اصلی فقهی و فکری شیعه و علمای بزرگ آن بر این باور بودند که در زمان غیبت امام(عج) برای حفظ نظم و امنیت و جلوگیری از هرج و مرج وجود یک سلطان ذی‌شوکت لازم است. چنین سلطانی چنانچه اصول شرع را در مدیریت و ساماندهی امور کشور بپذیرد و مراعات کند سلطنت او را می‌توان از نوع سلطنت مشروعه خواند، در چنین نظامی امور شرعی جامعه و کشور به دست روحانیان اداره می‌شود و امور عرضی آن شامل حفظ امنیت داخلی و خارجی به دست پادشاه اجرا می‌شود. با این توصیف اموری نظیر قضاوت، فتوا دادن، جمع‌آوری مالیاتهای شرعی و اوقاف در دست روحانیون قرار دارد و مسائلی چون حقوق عمومی، حفظ نظم و امنیت در داخل، حفظ مرزهای کشور در برابر تهاجمات خارجی و همچنین روابط دیپلماتیک در دست سلطان و کارگزاران او است. برخی نیز از ایده سلطنت مشروطه دفاع می‌کردند. شیخ فضل‌الله نوری در اوضاعی که چنین دیدگاه‌ها و مدل‌های حکومتی مطرح بود با تمام قدرت به دفاع از سلطنت مشروعه در برابر سلطه مشروطه اهتمام ورزید. او در حالی از این نظریه دفاع می‌کند که انقلاب مشروطه با اندیشه‌های نوینی مبنی بر سلطنت مشروطه وارد کارزار و رقابت تمام عیار با نظام سنتی شده بود و شیخ فضل‌الله از رهبران اصلی و پرچمداران پیشتاز مشروطه‌خواهی به درگاه الهی و اهلبیت عصمت و طهارت(ع) نثار و ایثار کرد.

 

یکپارچگی دو رکن حکومت و دیانت

در نگاه شیخ فضل‌الله وحدت دو رکن نبوت و سلطنت در نزد پیامبران گذشته یکسان نبوده لکن همواره مطرح بوده است. او تأکید می‌کند در زمان پیامبر و جانشینان آن حضرت دو رکن حکومت و دیانت با هم جمع بود اما کسانی بعدها آنها را از یکدیگر جدا کردند و هر یک در محل خاصی قرار گرفتند و جوامع اسلامی به ضعف و اختلاف و نزاع کشیده شدند، اکنون که این دو از یکدیگر جدا افتاده‌اند مصلحت مسلمانان در این است که امور نبوتی و سلطنتی هر یک توسط دست خاصی از نایبان امام اداره شود امور عرضی توسط شاه به عنوان مسلمان ذی‌شوکت و امور دینی توسط علمای دین مدیریت شوند.

 

شیخ‌فضل‌الله و نقد مشروطه و مشروطه‌خواهان

شیخ فضل‌الله نوری به موازات اینکه از مشروطه‌خواهی دفاع جانانه می‌کرد به نقد مشروطه نیز می‌پرداخت و آموزه‌های اصلی مشروطه را تخطئه می‌کرد و آنها را مخالف اصول شرع اعلام می‌کند. از جمله این آموزه‌ها عبارتند از: اهلیت توده مردم در وضع قانون 2- تقسیم قوای کشور به سه شاخه قانونگذاری، قضایی و اجرایی، 3- اصل آزادی. شیخ فضل‌الله در برابر اهلیت مردم در قانونگذاری و تأسیس مجلس قانونگذاری می‌گوید که اسلام دارای بهترین قوانین است و نیازی به جعل قانون نیست. اتکاء به اصل اکثریت در قانونگذاری حتی در امور مباح حرام است. تقسیم قوای کشور به سه شعبه بدعت و بلکه ضلالت محض است و بالاخره اینکه اسلام مبتنی بر عبودیت است نه آزادی.[2]

 

مکاتب سیاسی شیعه در قرن اخیر

ملاصدرا می‌گوید: نهایت و غایت سیاست، اطاعت از شریعت است و سیاست برای شریعت مانند عبد است نسبت به مولای خود... پس اگر سیاست از شریعت اطاعت کرد عالم مطیع و منقاد باطن عالم می‌گردد و محسوسات در زیر سایه و ظل معقولات قرار می‌گیرد.[3] او در جای دیگر تصریح می‌کند: نسبت نبوت به شریعت مانند روح است به جسدی که روح دارد و سیاست عاری از شریعت مانند جسدی است که روح در وی نباشد.[4]

سیاست در شریعت اسلام به‌ویژه در مذهب تشیّع از ابعاد و عرصه‌های مختلفی مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد که مهم‌ترین آن ابعاد عبارتند از:

1- سیاست در کلام سیاسی اسلام

2- سیاست در فقه سیاسی اسلام

3- سیاست در فلسفه سیاسی اسلام

بنابراین سیاست در مکتب اسلام از جایگاه بسیار ارزشمندی برخوردار است که تفکیک آن از اسلام امکان‌پذیر نیست زیرا اسلام بهبود و ساماندهی و هدایت امور دین و دنیا و زندگی و حیات فردی و اجتماعی بشر را در عرصه‌ها و ابعاد مختلف هدف قرار می‌دهد. در قرن اخیر سه مکتب سیاسی شیعه خاستگاه تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جهان اسلام بویژه در میان شیعیان قرار گرفتند:

1- مکتب سیاسی سامرا:

این مکتب سیاسی با رهبری و محوریت میرزای شیرازی منشأ تحولات بزرگی در میان شیعیان گردید او معمار تجدید بنای نظریه‌پردازی سیاسی شیعه در قرن اخیر است. فتوا و جنبش تحریم تنباکوی میرزای شیرازی موجب شکست استعمار انگلیس در سلطه بر ایران گردید و قدرت مرجعیت و ولایت فقیه را به رخ استکبار و استعمار و استبداد کشید. شیخ فضل‌الله نوری و جنبش مشروعه او از وارثان این مکتب سیاسی بشمار می‌رود. علاوه بر دو جنبش یاد شده جنبش شیعیان عراق نیز حاصل این مکتب می‌باشد.

2- مکتب سیاسی نجف:

مکتب سیاسی نجف به رهبری هوشمندانه و قاطع آیت‌الله آخوند ملا محمدکاظم خراسانی در جریان تعاملات جنبش مشروطه در نجف اشرف پایه‌ریزی شد و در نخستین مراحل شکل‌‌گیری خود حلقه توانمندی از مجتهدان و فقهای مبارز و بیدار شیعی را به گرد خود سازماندهی کرد. میرزای نائینی، سید ابوالقاسم کاشانی، نورالله اصفهانی و... از جمله چهره‌های شاخص آن هستند.

3- مکتب سیاسی قم:

امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی با قیام و مجاهدت بی‌نظیر خود تمامی نهضت‌ها و جنبش‌های سیاسی شیعه را به اکمال مطلوب خویش رسانید و آنها را به نتیجه و هدف نهایی منتهی ساخت، مکتب سیاسی قم حاصل رهبری هوشمندانه و مدبرانه امام خمینی(ره) است.[5]

 

مجلس در نگاه شیخ فضل‌الله

در اندیشه و کلام شیخ فضل‌الله نوری بر ضرورت پایبندی و انطباق مجلس شورا بر احکام و قوانین شریعت اسلامی تأکید شده است. شیخ فضل‌الله نوری در برابر بینش انگلیسی امثال تقی زاده و کسروی و روشنفکرنماهای وابسته به استعمار که بر تقلید بی کم وکاست مشروطیت انگلیسی تأکید ورزیدند اظهار داشت: مجلس دارالشورای کبرای اسلامی است و به مساعی مشکور. حجج اسلام و نواب عامه امام قائم شده... ممکن نیست که آثار پارلمانی پاریس و انگلیس بر آن مترتب گردد و قانون آزادی عقاید و اقلام و تغییر شرایع و احکام از آن گرفت و بر افتتاح قمارخانه‌ها و اشاعه فواحش و کشف مخدرات (حجاب) و اقامه منکرات نایل گردید. هیهات... بدانید که طبع مملکت ما را غذای مشروطه اروپایی دردی است بی‌دوا و جراحتی است فوق جراح.[6]

شیخ فضل‌الله از بنیانگذاران مشروطه بود و در این باره می‌گوید: ایهاالناس من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم، بلکه من مدخلیت خود را در تأسیس این اساس از همه کس بیشتر می‌دانم زیرا که علمای بزرگ که مجاور عتبات عالیات و سایر ممالک هستند هیچیک همراه نبودند و همه را با اقامه دلیل و براهین همراه کردم. [7]شیخ فضل‌الله فقهای عادل را نایب عام امام زمان (عج) دانسته و مشروعیت قوانین موجود را در عرصه‌های گوناگون بواسطه تایید فقهای عادل می‌دانند، بنابراین معیار شریعت ضوابط و قوانین انطباق آنها با فقهای مرجعیت تقلید و ولایت فقیه است. در این رابطه می‌گوید: باید گفت که قوانین جاریه در مملکت نسبت به نوامیس‌الهیه از جان و مال و عرض مردم مطابق فتوای مجتهدین عادل هر عصری که مرجع تقلید مردمند، باشند و از این رو باید تمام قوانین ملفوف و مطوی گردد و نوامیس الهی در تحت نظریات مجتهدین عادل باشد تا تصرفات غاصبانه که موجی هزارگونه اشکالات مذهبی برای متدینین است، مرتفع گردد و منصب دولت و اجرای آن از عدلیه و نظمیه و سایر حکام فقط اجرای احکام صادره از مجتهدین عادل می‌باشد.[8]

 

خاستگاه شکل‌گیری جنبش مشروعه

بر اساس شواهد تاریخی علمای صدر انقلاب مشروطه برای تحقق مشروطه تلاش‌های زیادی کردند و برچیدن بساط دیکتاتوری سلطنت مطلقه استبدادی مدیون و مرهون مجاهدت‌های علمای شیعه بود. لکن در میانه راه نیّت‌های شوم روشنفکرنماهای غرب‌گرا آشکار شد و علائم انحراف در مشروطه بر ملا گردید و قاطبه علما و فقها به انتقاد و مبارزه با غرب‌گراها برخواستند، برخی حکم تکفیر تقی‌زاده را صادر کردند.

آیت‌الله مازندرانی در تبیین این وضعیت می‌گوید: پس از انهدام آن اداره ملعونه تباین مقصد علنی شد، ماها ایستادیم که اساس را تصحیح و شالوده را بر قوایم مذهبی که ابدالدهر خلل‌ناپذیر است، استوار داریم، آنها هم در مقابل تحصیل مراودات خودشان به تمام قوا برآمدند، هر چه التماس کردیم که ... برای حفظ دنیای خودتان هم اگر واقعاً مشروطه‌خواه و وطن دوستید مشروطیت ایران جز بر اساس قوایم مذهبی ممکن نیست استوار و پایدار بماند، به خرج نرفت. [9]

شیخ فضل‌الله نوری در بحبوحه‌ بحران مشروطیت و تدوین قانون اساسی و متمم آن فهمید که انحراف اساسی پدید آمده و توطئه‌ای بزرگ برای وابستگی و سرسپردگی ایران به اجانب در راه است بر همین اساس نیز جنبش مشروعه او در متن جنبش مشروطه ظهور کرد و تکلیف الهی و انقلابی و ملی خود عمل کرد.

فریدون آدمیت در این باره می‌نویسد: مخالفت شیخ فضل‌الله از آنجا حاصل شد که چون فرمان مشروطیت بدست آورده شد و زمان تدوین اصول حقوق اساسی رسید، ناسازگاری عقاید دمکراسی با مبارز شریعت مشهور گردید و فکر مشروعیت‌طلبی علیه مشروطه‌خواهی نشو و نما یافت. [10]

 

اهداف جنبش مشروطه خواهی

بدیهی است که اهداف جنبش مشروعه را باید در اندیشه‌های شیخ فضل‌الله نوری و پیشروان وی جستجو کرد. این اندیشه‌ها و اهداف در همان خواسته‌های مکتب سیاسی سامرا ظهور و بروز دارد که مهم‌ترین آنها عبارتند از:

1- ایجاد نظام سیاسی مبتنی بر شریعت

2- ولایت فقیه در اعاده حکومت. [11]

3- حفظ استقلال کشور و جلوگیری از سلطه استبداد داخلی و استعمار خارجی.

4- حفظ شریعت اسلام و تبلیغ و ترویج آن.

شیخ فضل‌الله نوری با درک خطری که بوسیله اصول و مبانی مشروطیت غربگرا متوجه دین می‌شد، نامه‌ای خطاب به سران روحانی نهضت می‌نویسد و پس از ذکر زحمات، خدمات و مجاهدات علمای بزرگ در عصر غیبت، تکلیف حفظ شریعت و حراست از اساس اسلام را متوجه روحانیت می‌کند، بخشی از متن نامه چنین است:

« ... در این عصر، تکالیف نیابت عامه و مسئولیت تامه، من جمیع‌الجهات به شما متوجه است باید این اسلام را که ودیعه الهی است لامحاله به همان قوت و رونق و رواج که از اسلاف گرفته‌اید تسلیم اخلاف بفرمائید. ولی امروز دشمنان شما در این مملکت به دستیاری منافقین وضعی فراهم آورده‌اند که دین شما و دولت شما هر دو را ضعیف کرده‌اند و در خطر عظیم جماعت آزادی ‌طلب به توسط دو لفظ دلربای عدالت و شوری، برادران ما را فریفته به جانب لامذهبی می‌رانند و گمان می‌رود که عصر ریاست روحانی و تاریخ انقراض دولت اسلام و انقلاب شریعت خیرالانام واقع بشود.و چیزی نگذرد که حریت مطلقه رواج و منکرات مجاز و مسکرات مباح و مخدرات مکشوف و شریعت منسوخ و قرآن مهجور بشود و این سوء ذکر و عوارض عظیم در شرح احوال شماها ابدالدهر باقی بماند. شما بهتر می‌دانید که دین اسلام اکمل ادیان و اتم شرایع است و این دین دنیا را به عدل و شوری گرفت. آیا امروز چه اتفاقی افتاده است که باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نتیجه شوری از انگلیس بیاید... .»[12]

 

شیخ فضل‌الله نوری از نگاه دیگران

شیخ فضل‌الله نوری مجتهد و فقیهی عادل، مجاهدی نستوه، شهیدی والامقام و سیاست‌مداری برجسته بود که نام و یاد او با تاریخ سیاسی معاصر ایران عجین گشته است، همگان از او به نیکی یاد می‌کنند و اندیشه و رفتار و گفتار سیاسی او تأثیری عمیق بر تحولات سیاسی معاصر کشورمان گذاشته است، اینک ضروری است تا قضاوت برخی از مورخان و اندیشمندان را درباره او مورد اشاره قرار دهیم:

1- برجسته‌ترین نماینده فکری مخالفان مشروطیت شیخ فضل‌الله نوری بود. وی از علمای طراز اول بود که پایه‌اش را در اجتهاد اسلامی برتر از طباطبایی و بهبهانی شناخته‌اند. [13]

2- اگر چه در تهران عده روحانیون زیاد بود و معاریف آنها هر یک مستقل بوده و مقام و منزلتی داشتند ولی چهار نفر آنها، طبقه اول روحانیون مرکز را تشکیل می‌دادند... دو نفر از آن روحانیون یکی حاج شیخ فضل‌الله نوری بود که خود را از اعلم علمای تهران می‌دانست.[14]

3- آیت‌الله علی دوانی در مورد او می‌نویسد: شیخ شهید زمانی که در سامرا بود از مفاخر شاگردان میرزای شیرازی بشمار می‌رفت و در تهران هم در علم و عمل نظیر نداشته است.[15]

4- شیخ فضل‌الله به اشاره و توصیه میرزای شیرازی به ایران آمد و هم ایشان بود که حکم تحریم تنباکوی میرزا را از سامرا به داخل کشور آورد.[16]

5- شیخ فضل‌الله نوری از ابتدا قرائت خاصی را از مشروطیت ارائه کرد و چنین می‌اندیشد که مراد مشروطه این است که احکام شرع به رویه قانونی تبدیل شده و موازین شرع بر جامعه حاکم خواهد شد. به عبارت دیگر منظور وی از مشروطه اجرای احکام شرع در قالب یک نظام اجتماعی بود. این نوع برداشت را می‌توان بخوبی در نامه‌ای که به آقا نجفی اصفهانی نوشته است، یافت. وی در این نامه رویه مشروطه بر اساس دیدگاه اروپاییان را به منزله اضمحلال دین و انحطاط اسلام بشمار می‌آورد.[17]

6- از حیث نظری شیخ فضل‌الله نوری را باید از میان فقهای شیعی متعلق به نسل‌ فقهایی چون علامه مجلسی، میرزای قمی و دیگران دانست که در حوزه گفتمان اندیشه سیاسی شیعی ولایت انتصابی فقها را در شرعیات که البته ولایت فقیه به این معنی از مسائل دیرپای فقه شیعه بشمار می‌رود و نیز سلطنت مسلمانان با کفایت و مقتدر را در امور عرضی پذیرفته و در آن گفتمان اندیشه می‌نمودند.

به هر حال به اعتقاد شیخ فضل‌الله نوری مشروطیت کاملاً با اسلام مغایر بوده در حالی که در همه موارد لزوماً چنین نبود. نهضت مشروطیت ایران که با اهدافی چون ضرورت قانونمند ساختن حکومت و برقراری عدالت و آزادی آغاز گردید و خود از حلقه‌های مهم دوره‌گذار ایران از جامعه کهنه و قدیم به جامعه نو بوده بدون شک دارای وجوه معین و مشخصی از روح دینی بود هر چند در رابطه با هر یک از مفاهیم آن قرائت‌های متفاوت در میان روحانیت وجود داشت و در میانه راه، این قرائت‌ها شکاف عمیق نظری و به تبع آن عملی را در پی داشت. کوشش‌هایی که روحانیت شیعه به‌ویژه کسانی چون علامه نائینی و دیگران انجام دادند این فرصت و امکان را در اوج هجوم اندیشه‌های غربی و بحران تفکر سیاسی در ایران در بین جامعه مذهبی فراهم آورد که با بهره‌گیری از عناصری چون اجتهاد شیعی، برخی از اندیشه‌های نو را در قالب کلی اندیشه دینی قابل هضم و توجیه‌پذیر کند. [18]

در نتیجه می‌توان گفت مجاهدت‌های خستگی‌ناپذیر شیخ فضل‌الله نوری در دوران زندگی پر خاطره‌اش ستودنی است و مبارزات آن مجتهد فداکار گنجینه‌ای از افتخارات و برگ‌های زرینی از تاریخ معاصر ایران و تاریخ مبارزات روحانیت شیعه بشمار می‌رود، آنچه بر اندوه مؤمنان در فراق آن شهید فرزانه می‌افزاید مظلومیت او در میان مردم و نخبگان معاصر خویش است، کمتر کسی آرمان‌ها و تحلیل‌های بلند شیخ را درک می‌کرد و بدین واسطه حمایت چندانی در جلوگیری از اعدام او رخ نداد.

در شرایط حاکمیت همه جانبه استبداد و ظلم از یک‌سو و شعارهای آزادی و رفاه ناشی از غرب از سوی دیگر، دیدگاه‌ها و هشدارهای شیخ فضل‌الله مورد پذیرش قرار نگرفت و سر شیخ بالای دار رفت، [19]اعدام او به افتخار غلبه تجدد بر ارتجاع و به علامت استیلای غرب‌زدگی بر استقلال خواهی و غلبه تبلیغات فریبنده سکولاریسم و لیبرالیسم بر اسلام ناب محمدی(ص) و نیز میدان داری روشنفکر نماهای سپرده غرب در برابر روحانیت اصیل شیعه صورت پذیرفت. یادش گرامی، نامش پایدار و روحش قرین رحمت و رضوان الهی باد.

 


[1]- دکتر پولادی، کمال، تاریخ اندیشه سیاسی در ایران و اسلام، ص 140

[2]- فیرحی، داود، نظام سیاسی دولت در اسلام، انتشارات سمت 1382، ص 235

[3]- ملاصدرا، شواهد الربوبیه

[4]- همان

[5]- نامدار، مظفر، رهیافتی بر مبانی مکتب‌ها و جنبش‌های سیاسی شیعه در صد ساله اخیر، 1376، ص 214- 113.

[6]لوایح شیخ شهید.

[7]- ترکمان، محمد، آراء و اندیشه‌ها و فلسفه سیاسی مدرس، 1374، ج 1، ص 245.

[8]- رساله شیخ فضل الله نوری، حرمت مشروطه و ارتداد مشروطه خواهان.

[9]- آدمیت ، فکر آزادی و مقدمه ایران، ص 216.

[10]- آدمیت، فکر آزادی و مقدمه مشروطیت ایران، ص 216

[11]- مظفر نامدار، پیشین، ص 247.

[12]- ترکمان محمد، رسائل، اعلامیه‌ها، مکتوبات و... شیخ فضل‌الله نوری، ج 1، ص 150.

[13]- آدمیت، ایدئولوژی نهضت مشروطیت، ج 1، ص 439.

[14]- ملک زاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران ، ج 1-3 در یک مجله، ص 245.

[15]- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج 1، ص 63.

[16]- انصاری، مهدی، شیخ فضل‌الله نوری و مشروطیت، ص 34.

[17]- کسروی تبریزی، احمد، تاریخ مشروطیت ایران، ص 286- 288.

[18]- درخشه، گفتمان سیاسی شیعه در ایران معاصر، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)، 1386، ص 90.

[19]- شفیعی فر، محمد، درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی، 1378، ص 149. 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.