توافق‌ هستــه‌ای؛ عهدنـامه‌ ترکمنچــای‌ یا فرصتی برای ادامه دیپلمــاسی

بررسی تعهدات ایران نشان می‌دهد که ما تقریبا هر چه آمریکا و حتی بخشی از آنچه فرانسه طلب کرده بود را داده‌ایم و در عمل جز غنی سازی اورانیوم با غنای کم – که آن را هم متعهد شدیم رشد تولیدش را ثابت کنیم- هیچ چیز مهم دیگری برای خودنگه نداشته‌ایم.

 

امروز سوالات زیادی درباره توافقنامه هسته ای مطرح است. از یک سو این مذاکرات به مثابه یک پیروزی بزرگ انگاشته می شود و از سویی دیگر ان را یک گام به جلو برای طرف غربی مذاکرات می دانند. راستی آزمایی دقیق این اداعا چیزی است که در ادامه مسیر تعاملات طرف های مذاکره با ایران مشخص خواهد شد اما در این رهگذر تحلیل آن چه به عنوان توافق میان طرف های مذاکره به وقوع پیوسته است، حایز نکات مهمی است. در ادامه نوشته محمد سعید احدیان، سردبیر روزنامه خراسان را در این باره می خوانید.

نباید فراموش کرد که این توافقنامه موقت است و مساله اصلی توافقنامه جامعی است که قرار است نهایی شود، به عبارت دیگر باید در نظر گرفت که چالش اصلی آن هنگام خواهد بود.

قبل از تحلیل متن توافقنامه ذکر این نکته را مهم می دانم که فضاسازی دولت نسبت به توافقنامه بیش از حدی است که واقعیت آن است و این مساله سطح توقعات مردم را هم از نظر سیاسی و هم از نظر آثار اقتصادی بالا می برد و در نتیجه این مساله در آینده برای خود دولت دردسرآفرین می شود.

در تحلیل متن توافقنامه می توان بحث را به سه بخش تقسیم کرد: اول بررسی جزبیات امتیازهای داده شده و گرفته شده و این مساله که آیا امتیازهای داده شده دربرابر امتیازهای گرفته شده ارزش بیشتری دارند یا کمتر. دوم مساله حق غنی سازی و سوم نگاهی کلی به هزینه فایده توافقنامه.

در بررسی جزئیات لازم نیست زیاد اطلاعات دقیقی داشته باشیم. کافی است متن توافقنامه را با دقت بیشتری مطالعه کنیم.

در یک نگاه کلی که جزئیات آن نیاز به بحث بیشتری دارد می توان گفت بررسی تعهدات ایران نشان می دهد که ما تقریبا هرچه آمریکا و حتی بخشی از آنچه فرانسه طلب کرده بود را داده ایم و در عمل جز غنی سازی اورانیوم با غنای کم – که آن را هم متعهد شدیم رشد تولیدش را ثابت کنیم-  هیچ چیز مهم دیگری برای خودنگه نداشته ایم. در مقابل امتیازهایی که آن ها به ما داده اند عملا جز مقداری پول که حدودا معادل 6ماه یارانه نقدی مان است(براساس اطلاعات همکاران گروه اقتصادی روزنامه) و لغو تحریم هایی که از نظر اقتصادی مخصوصا برای 6ماه چندان مهم نیستند، امتیازمهمی نگرفتیم. به عبارت دیگر ما تمام برگ های برنده خود را در همین راند اول دادیم و رقیب تمام برگ های برنده خودش را برای راند اصلی بازی نگه داشته است.

اما نباید یک نکته مهم را فراموش کرد و آن بحث مربوط به «حق غنی سازی» است، با این توضیح که اگر در سند مذکور مطابق گفته های آقای دکتر روحانی و ظریف حق غنی سازی در تصویر نهایی به ایران داده شده باشد، می توان مدعی شد این امتیاز به اندازه ای دارای اهمیت است که باعث می شود همه یک طرفه بودن امتیازهای داده شده را جبران کند اما با توجه به ادعاهای جان کری باید دید آیا چنین اتفاقی افتاده است؟

دقت در متن سند برای ما روشن می کند که  برای اولین بار به وجود برنامه ای برای غنی سازی در ایران تصریح شده است. تا این لحظه در هیچ جا طرف مقابل حاضر نشده بود از این کلمه استفاده کند و همیشه از عبارت هایی مانند «طبق معاهده ان پی تی» یا «استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای» استفاده می کرد، اما این بار از کلمه غنی سازی برای برنامه ایران استفاده کرده که این از اهمیت زیادی برخوردار است.

اما نکته دوم این است که این عبارت چنان با موضوعات مختلف مشروط شده که می توان گفت از نظر حقوقی از خاصیت افتاده است. یعنی به گونه ای این برنامه غنی سازی مشروط به تعریف مشترک و….شده است که آمریکا به راحتی می تواند به لحاظ حقوقی از زیربار آن شانه خالی کند. غیر از عبارت های مشروط کننده برای نوع و تعریف غنی سازی می توان به این نکته مهم در توافقنامه اشاره کرد که اولا توافقنامه درصورتی مورد تایید است که همه جزییات آتی آن به توافق طرفین و اجرای طرفین برسد و درغیر این صورت هیچ اعتبار حقوقی ندارد و ثانیا به اندازه کافی نکات مهمی دارد که آن ها می توانند برسر آن برای ایران شروطی بگذارند که ایران نمی تواند برسر آن ها با آمریکا توافق کند. مهمترین این موارد اشاره صریح به قطعنامه های شورای امنیت است که تصریح شده است باید در گام میانی مورد بحث قرار گیرد و به طور رضایت بخشی در شورای امنیت (تاکید می کنم در خود شورای امنیت) به نتیجه برسد حتما مورد توجه شما هست که قطعنامه های شورای امنیت ما را ملزم کرده است فعالیت های خود را (تاکید می کنم همه فعالیت های خود را) کاملا تعلیق کنیم. آمریکا به راحتی می تواند از ما طلب کند که برای موافقت شورای امنیت باید این قطعنامه ها مثلا برای مدت چند سال اجرایی شود. روشن است که چنین چیزی برای ایران ممکن نیست و در نتیجه کل توافقنامه از حیث حقوقی بی ارزش می شود از جمله بخشی که به غنی سازی توسط ایران اشاره شده است.

با این وصف سوال این است که آیا همچنان می توان برایند امتیازهای داده شده و گرفته شده را مثبت دانست؟ جواب من این است که ذکر کمه غنی سازی در یک سندی که آمریکا پای آن را امضا کرده است هرچند از نظر حقوقی مفرهای فراوان برای بی خاصیت کردن وجود دارد و از نوع نوشته ها این گونه برمی آید که حتما در آینده بی اثر خواهد شد اما چون به نوعی اذعانی است که تاکنون وجود نداشته دارای اهمیت است. البته نمی توانم تصریح نکنم به آن اندازه نیست که محتوای امتیازهای داده شده و گرفته شده را از یک طرفه بودن به نفع طرف مقابل، به سنگین شدن کفه اش به نفع ما تغییر دهد اما می توان گفت به آن اندازه هست که ما از این توافقنامه درمجموع دفاع کنیم. البته نه چنان آن را توصیف کنیم گویی به توافقی تاریخی و استثنایی دست یافته ایم.

خلاصه دو بخش تحلیل قبل ما را به این جمع بندی می رساند که ما امتیازهای زیادی داده ایم و امتیازهای کمی در رفع تحریم ها گرفته ایم و همچنین اعترافی از طرف مقابل گرفته ایم که از وجود امکان غنی سازی صحبت کرده است که البته از نظر حقوقی چندان دارای اهمیت نیست و تنها بار سیاسی مثبت برای ما دارد. حال سوال این است که با این وضع آیا این توافقنامه همچنان قابل دفاع است؟ جواب من در یک کلام بله است البته بله ای مشروط.

توضیح اینکه درست است که ما از لحاظ حقوقی توافقنامه ای تقریبا یک طرفه را به امضا رسانده ایم اما چند نکته را باید مورد توجه قرار داد:

اولا آن امتیازاتی که ما الان دادیم هیچ کدام خط قرمز ما نبوده است درست است که برگ هایی بوده است برای قدرت چانه زنی ما، اما خط قرمز ما نبوده اند.

ثانیا ما در شرایطی هستیم که گذر زمان – بدون آنکه کاری کنیم – چندان به نفع مان نیست. از طرف دیگر اگر این توافقنامه به نتیجه نمی رسید عملا باب مذاکره به طور کامل بسته می شد و این فرصت تعامل و دیپلماسی فعال را از ما می گرفت و این همان چیزی است که اسرائیل دوست داشت. واقعیت این است که ما نیاز داریم بتوانیم همچنان با دنیا (منظورم از دنیا آمریکا و انگلیس و فرانسه نیست) صحبت کنیم. ما باید فرصت داشته باشیم تا بتوانیم به نخبگان درداخل کشورهای دشمن و دیگر کشورهایی که به دلیل جریان سازی رسانه ای مقابل ما قرار گرفته اند، اثبات کنیم که حاضریم به یک توافق منطقی که در آن هیچ سلاح هسته ای وجود ندارد برسیم. البته اگر این توافقنامه امضا می شد ولی هیچ اشاره ای به غنی سازی نمی شد ما با یک عهدنامه ترکمنچای روبرو بودیم. (همچنان که اگر در ژنو 2 فرانسته بازی را خراب نمی کرد متاسفانه تیم ایرانی این توافقنامه را تایید کرده بود.)

اما حال که برای دنیا اثبات کرده ایم حق غنی سازی برایمان شرط تغییرناپذیر است اما درباره بیشتر از آن حاضر به مذاکره هستیم، کمک می کند که بتوانیم با دیپلماسی عمومی خود فشار را بر کشورهای دشمن اضافه کنیم. خلاصه آنکه به نظر می رسد این توافقنامه ضمن رعایت حداقل های اصول ما (تاکید می کنم حداقل های اصول ما) فرصتی به دیپلماسی ما داد مشروط به اینکه از این دیپلماسی استفاده شود و مشروط به این که از این فرصت نه صرفا برای تفاهم با آمریکا بلکه  علاوه بر آن برای ایجاد شکاف در آمریکا و بقیه کشورها استفاده شود؛ نمی دانم آیا آقای ظریف چنین عقیده ای دارد؟

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.