درباره فهم درست و بی‌واسطه اسلام

رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه اخیر خود به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، از آنان خواستند تا بکوشند در واکنش به سیل پیش‌داوری‌ها و تبلیغات منفی، شناختی مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام پیدا کنند...

رهبر معظم انقلاب اسلامی در نامه اخیر خود به جوانان اروپا و آمریکای شمالی، از آنان خواستند تا بکوشند در واکنش به سیل پیش‌داوری‌ها و تبلیغات منفی، شناختی مستقیم و بی‌واسطه از دین اسلام پیدا کنند. این بخش از سخنان رهبری، دربرگیرنده نکته‌ای در باب فهم واقعیت است که در این نوشتار به اختصار به آن می‌پردازیم.

مسئله این است که چگونه می‌توانیم برای فهم یک واقعیت، از پیش‌داوری‌ها بپرهیزیم و واقعیت را همان‌گونه که هست، نه آن‌گونه که دلمان می‌خواهد یا به ما القا می‌کنند، بفهمیم؟

برخی تحت تأثیر گرایشی با عنوان هرمنوتیک فلسفی، بر این باورند که اساساً چنین چیزی امکان‌پذیر نیست و برای فهم هیچ واقعیتی نمی‌توان از دخالت پیش‌داوری‌ها جلوگیری کرد؛ زیرا دخالت این امور امری طبیعی و غیر اختیاری است. این افراد ادعا می‌کنند که در فهم واقعیت نه تنها اجتناب از پیش‌داوری ممکن نیست، بلکه بدون دخالت این پیش‌داوری‌ها، هرگونه فهمی غیرممکن است؛ و البته به سبب تفاوت همین پیش‌داوری‌ها که بطور طبیعی وجود دارند و بطور طبیعی هم اثر می‌کنند، فهم‌های افراد با یکدیگر متفاوت‌اند، بلکه فهم هر فردی نیز پیوسته در حال تغییر و تحول است. این افراد بر همین اساس، نسبیت مطلق فهم و معرفت را نتیجه می‌گیرند و ادعا می‌کنند که هیچ فهم ثابتی وجود ندارد و به هیچ عنوان نمی‌توان مدعی شد که هر واقعیتی را چنان‌که هست فهمیده‌ایم.

با پذیرفتن چنین مبنایی، معلوم نیست این مدعیان، واقعیتی به این مهمی و فراگیری را چگونه فهمیده‌اند؟! علاوه بر این، سخنان آنان نیز به طور یکسان قابل فهم نخواهد بود و هیچکس نمی‌تواند مقصود واقعی گویندگان این سخن را دریابد. بر همین اساس معلوم نیست تلاش برای بیان و فهماندن این مطالب که به ادعای خودشان قابل فهم نیست به چه منظوری صورت می‌گیرد؟

بدین ترتیب، این گرایش که مورد نقدهای فراوان نیز قرار گرفته و در جای خود نیازمند بحث گسترده ای است قابل قبول نمی‌باشد. با این همه اما مناسب است تا به انواع اموری که ممکن است در فهم یک واقعیت دخالت داشته باشند، توجه کرده و نقش هریک را در فهم آن توضیح دهیم تا مشخص شود که آیا دخالت کردن آن امور در فهم یک واقعیت ، در اختیار ماست یا خیر، و اگر در اختیار ماست، باید آنها را دخالت دهیم یا باید از دخالت دادن آنها در فهم، جلوگیری کنیم تا از این رهگذرمشخص شود که برای فهم درست اسلام، به عنوان یک واقعیت، چه باید کرد؟

ابتدا ذکر این نکته لازم است که همه فهم‌های یک فرد نمی‌تواند متأثر از فهمی دیگر باشد، زیرا فهمی بیرون ازاین مجموعه وجود ندارد. به علاوه، وابستگی هر فهمی به فهمی پیشین مستلزم تسلسل است و اگر چنین بود، هیچ فهمی برای هیچ کسی حاصل نمی‌شد. از سوی دیگر، ارتباط برخی فهم‌ها با یکدیگر نیز روشن است و بنابراین، ممکن است برخی از فهم‌ها تحت تأثیر فهم‌های دیگر قرار گیرند، همان گونه که ممکن است برخی فهم‌های ما از گرایش‌های ما نیز تأثیراتی بپذیرند.

به عنوان مثال، دانستن معنای لغت در فهم سخنان گوینده تأثیر می‌گذارد. همچنین گرایش به فهم مقصود گوینده ما را بر آن می‌دارد تا برای فهم مقصود او تلاش کنیم و به سخن او توجه کنیم. پس، گرچه هر فهمی بطور مطلق متأثر از پیش‌داوری نیست، اما بسیاری از فهم‌های ما می‌توانند متأثر از دانش‌ها و گرایش‌های دیگر ما باشند. خلاصه اینکه، اموری را که در فهم دخالت می‌کنند می‌توان پیش‌زمینه‌های فهم نامید و آنها را به سه دسته: بایسته، شایسته و نبایسته تقسیم کرد که در این مقال به توضیح آنها پرداخته و توضیح خواهیم داد که توصیه‌های رهبر معظم انقلاب برای فهم درست دین اسلام بر چه اساسی می‌باشد.

پیش‌زمینه‌های بایسته

مقصود از پیش‌زمینه‌های بایسته، دانش‌ها و گرایش‌هایی است که هر کسی برای اصل فهم یا فهم صحیح واقعیتی خاص، مانند سخن و کلام شخصی دیگر، به آنها نیاز دارد. برخی از این امور، به منزله ابزار در فرآیند فهم به شمار می‌آیند که بدون آن ماهرترین افراد نیز قادر به فهم نیستند. این امور را می‌توان به گیرنده امواج (مانند رادیو یا تلویزیون) تشبیه کرد که بدون آن، امواج موجود در فضا دریافت نمی‌شوند. علم لغت از این قبیل است. برای مثال، کسی که زبان عربی نمی‌داند، تا عربی نیاموزد یا آیات قرآن را به زبان دیگری ترجمه نکند نمی‌تواند معانی آنها را بفهمد.

برخی دیگر از پیش‌زمینه‌های بایسته، گرچه در اصل تحقق فهم نقشی ندارند، اما برای فهم صحیح ضروری هستند. به عنوان نمونه، بدون آشنایی با قواعد دستور زبان، اصول حاکم بر محاوره و تفاهم عقلایی (مانند توجه به قرائنی که همراه کلام است یا قرائنی که خارج از جمله است و در فهم درست یک سخن ضروری است) فهم مقصود اصلی گوینده ممکن نیست. مثلا آشنایی با نگرش عرفانی حافظ سبب می‌شود الفاظی چون ابرو، خال، می، زلف و . . . در اشعار وی را کنایه از معانی عرفانی بدانیم. همچنین دلیل هایی که نشان می‌دهند خداوند متعال جسم نیست، از جمله پیش‌دانسته‌های بایسته در فهم آیاتی چون «وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا؛1 پروردگار تو و فرشتگان صف در صف آمدند» و «یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدیهِم؛2 دست خدا بالای دست آنهاست» به شمار می‌آیند.

پیش‌زمینه‌های شایسته

مقصود از پیش‌زمینه‌های شایسته برای فهم یک واقعیت، اموری است که به فهم عمیق‌تر آن واقعیت کمک می‌کنند. به عنوان مثال، پرسش‌هایی که دغدغه یافتن پاسخشان را داریم، ما را بر آن می‌دارند که واقعیت را از منظری خاص مورد توجه قرار دهیم و به حقایق بیشتری دست یابیم. به عنوان نمونه، کسی که به پدیده‌های جهان از این منظر بنگرد که در صورتی که میان آنها روابط علّی معلولی وجود داشته باشد آنها را کشف کند، می‌تواند به فهم قوانین طبیعی نیز دست یابد و کسی که به همان پدیده‌ها از این منظر بنگرد‌ که چنانچه در تکوین آنها تدبیری حکیمانه دخالت داشته باشد آن را درک کند، در همین پدیده‌ها نشانه‌های الهی را نیز می‌یابد. اما کسی که نه دغدغه علمی و تجربی دارد و نه دغدغه الهی و دینی، ممکن است همان پدیده‌ها را ببیند و به این نکته‌ها دست نیابد.

پیش‌زمینه‌های شایسته در فهم معنای متن نیز ضرورتی ندارند، ولی به استخراج معانی جدیدتر و عمیق‌تر از متن کمک می‌کنند. یک نمونه از پیش‌زمینه‌های شایسته، پرسش‌های جدیدی است که مفسّر بر متن عرضه می‌کند و در دریافت پاسخ، بدون پیش‌داوری از متن استفاده می‌کند. به عنوان مثال، با طرح دیدگاه‌هایی همچون سوسیالیسم، لیبرالیسم، اقتصاد دولتی یا آزاد، اقسام حکومت و مانند آنها می‌توان دیدگاه اسلام را در این باره جویا شد و با تفسیری روش‌مند به سراغ متون دینی، مانند قرآن کریم رفت و به پاسخ‌های مفید دست یافت.

فرآیند مذکور، استنطاق یا به سخن آوردن واقعیت یا متن نامیده می‌شود. تنوع پرسش‌ها سبب پیدایش فهم‌هایی گوناگون می‌شود که با یکدیگر تنافی ندارند و در صورتی که بر اساس روش درست فهمیده شده باشند، معتبرند. البته لزوماً هر متن یا هر واقعیتی قابلیت پاسخ به هر سؤالی را ندارد، بلکه ویژگی‌های متن یا واقعیت و نیز پدید آورنده آن و مقاصد او از این جهت متفاوت هستند.

پیش‌زمینه‌های نبایسته

مقصود از پیش‌ ‌زمینه‌های نبایسته آن دسته از دانش‌ها یا گرایش‌هایی است که بر متن یا واقعیت تحمیل می‌شوند. اگر شنونده یا خواننده یک متن تنها به این دلیل که خودش به چیزی باور دارد یا آن را می‌پسندد، چنین برداشت کند که گوینده نیز همان را قصد کرده، از این نوع پیش‌زمینه‌ها استفاده کرده است. به عنوان مثال، ممکن است کسی که با دیگری دشمنی دارد، بدون در نظر گرفتن قرینه های موجود در سخنان او، آنها را بر خلاف ظاهر معنا کند و او را به رأیی ناصواب متهم سازد، یا به جهت آنکه با کسی رابطه‌ای صمیمی دارد، عیب‌های او را نبیند، یا اینکه شخصی به سبب تبلیغات منفی، بدون تحقیق کافی درباره کسی یا سخن او، از ابتدا آن را نادرست بداند.

تفاوت این دسته با پیش‌زمینه‌های شایسته در آن است که آنها تنها در استنطاق متن یا واقعیت، یعنی در عرضه پرسش‌ها تأثیر دارند، نه در فهم پاسخ‌ها، و بدین ترتیب، پاسخ‌ها بدون دخالت پیش‌زمینه‌ها دریافت می‌شوند، اما در این دسته از پیش‌زمینه‌ها، پاسخ‌ها از پیش تعیین شده‌اند و بر متن یا واقعیت تحمیل می‌شوند.

حاصل آنکه، پیش‌زمینه‌هایی که در برخی فهم‌ها تأثیر می‌گذارند بر سه قسم هستند: اول، پیش‌زمینه‌های بایسته؛ که دخالت دادن آنها برای اصل فهم یا فهم صحیح ضروری است؛ دوم، پیش‌زمینه‌های شایسته؛ که دخالت دادن آنها در فهم صحیح، ضروری یا ممنوع نیست، ولی برای فهم لایه‌های عمیق‌تر و برداشت‌های جدیدتر مفید هستند؛ و سوم، پیش‌زمینه‌های نبایسته؛ که دخالت دادن آنها مانع فهم صحیح است و نباید آنها را در فهم دخالت داد.

با توجه به اقسام پیش‌زمینه‌ها و نحوه تأثیر هریک از آنها در فهم، باید گفت: اولا؛ هر فهمی متأثر از پیش‌زمینه نیست، و ثانیاً؛ تأثیر هیچ یک از پیش‌زمینه‌ها خود به خود و غیر اختیاری نیست. به عنوان مثال، ممکن است کسی حتی از پیش‌زمینه‌های بایسته نیز استفاده نکند و در نتیجه،‌ چیزی نفهمد یا دچار سوء فهم شود، مانند اینکه کسی بدون در نظر گرفتن قواعد محاوره، برداشتی نادرست از متن داشته باشد. ثالثاً؛ همه اقسام پیش‌زمینه‌ها از جهت تأثیر در فهم یکسان نیستند. برخی از آنها برای اصل فهمیدن برخی امور یا فهم درست از آنها، ضروری و لازم هستند، برخی برای فهم بیشتر و عمیق‌تر به کار می‌روند، و برخی مانع فهم صحیح هستند.

نحوه برخورد با پیش‌زمینه‌های فهم

بر اساس آنچه گفته شد، نحوه برخورد ما با پیش‌زمینه‌ها باید متفاوت باشد:

بدون شک، برای فهم درست، باید پیش‌نیازهای آن را شناسایی کرده و آنها را به دست آوریم. مثلا ، فهم درست اسلام نیازمند فراگیری زبان قرآن و دیگر متون اصیل اسلامی، یا دست کم مراجعه به ترجمه‌ای معتبر از آنهاست. به همین مناسبت، رهبر معظم انقلاب در نامه خود، از جوانان اروپا و آمریکای شمالی می‌خواهند که اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسند و با اسلام، از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم) آشنا شوند.

همچنین شایسته است برای فهم بیشتر و عمیق‌تر، در امور مختلف دقت کنیم و در مطالعه واقعیت‌ها در صدد فهم امور مهم‌تر باشیم. از این رو، برای فهم عمیق‌تر دین اسلام، باید به فهم تخصصی دین روی آوریم و با قواعد استنباط از متون دینی آشنا شویم. همچنین سعی دستگاه‌های تبلیغاتی بر ایجاد شکاف میان جوانان و دین اسلام، می‌تواند خود انگیزه‌ای برای پی‌جویی حقیقت این دین باشد و در این تحقیق، آنها را وادارد تا ببینند چرا این دستگاه‌های عریض و طویل، با صرف بودجه‌های هنگفت می‌خواهند دین اسلام را این چنین به آنان معرفی کنند؟!

به راستی آنها از اینکه اسلام را به جوانان معرفی کنند چه سودی می‌برند و آیا دیدگاه اسلام درباره موضوعاتی که این رسانه‌ها تبلیغ می‌کنند همان است که آنها می‌گویند؟ این پرسش‌ها می‌تواند به فهم عمیق‌تر اسلام بیانجامد. اینجاست که رهبری معظم انقلاب می‌فرمایند: «این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است، امّا می‌تواند پرسش‌های جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسش‌ها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقت‌های نو پیش روی شما قرار می‌دهد. »

از سوی دیگر، باید در فهم واقعیت‌ها، از دخالت‌دادن باورها، نگرش‌ها و خواسته‌های شخصی یا القائات دیگران، پرهیز کنیم تا گرفتار تفسیر به رأی و فهم نادرست نشویم. ممکن است چنین پنداشته شود که ما در پدید آمدن برخی از پیش‌زمینه‌هایی که نباید در فهم دخالت داد، نقشی نداریم و بدین جهت، این امور بدون اختیار ما در فهم تأثیر می‌گذارند. اما باید توجه داشت که اولا، پدید آمدن یا تقویت و تضعیف بسیاری از آنها در اختیار ما قرار دارد.

به عنوان مثال، می‌توانیم از حب و بغض‌های نابجا بپرهیزیم و گرایش‌های خود را تعدیل کنیم و خود را در معرض تبلیغات مخرّب قرار ندهیم؛ ثانیاً، هرچند برخی از این امور بدون اختیار ما پدید آمده باشند، دخالت دادن آنها در فهم، کاری اختیاری است و هرچند در مواردی دشوار باشد، مانند هر کار اختیاری دیگر، با تمرین می‌توان بر مشکلات آن غلبه کرد و از آنجا که این کار، مانع فهم درست می‌شود، کاری ناصواب است و باید از آن پرهیز کرد.

البته برای فهم درست سخنان دیگران، لازم نیست خود را از همه پیش‌زمینه‌های نبایسته خالی کنیم، بلکه کافی است آنها را در فهم واقع یا متنی که با آن مواجه هستیم دخالت ندهیم، درست مانند کسی که با داشتن جعبه ابزاری حاوی وسایل متنوع، در برخورد با مشکلی خاص، ابزار متناسب با آن را به‌کار می‌برد. آنچه ممکن است موجب بروز مشکل شود، به‌کارگیری ابزار نامناسب است و نه وجود آن در جعبه ابزار. به عنوان مثال، لازم نیست برای فهم درست، انگیزه‌های شخصی، انتظارات، و حب و بغض‌ها نابود شوند، بلکه کافی است در فهم واقع آنها را دخالت ندهیم و تنها به قرینه هایی که ما را در فهم آن واقعیت کمک می‌کنند توجه کنیم.

پس، بی‌طرفی در دریافت و فهم واقعیت، و دخالت ندادن امور غیر مرتبط با فهم، کاملا امکان‌پذیر است. انبوه کتاب هایی که بسیاری از متفکران نگاشته اند و در آن کتاب‌ها به رغم مخالفت با برخی دیدگاه‌های دیگران، پیش‌زمینه‌های نبایسته خویش را کنار گذاشته و سخنان آنان را بی‌طرفانه فهم، شرح و سپس نقد کرده‌اند، گواه روشنی است بر این که این کار امکان پذیر می‌باشد. برای اثبات این ادعا، می‌توان به سیره مرحوم استاد مطهری اشاره کرد.

ایشان هنگام تدریس فلسفه مارکسیسم، چنان با تبحّر مدعای پیروان این مکتب را توضیح می‌‌دادند که موجب شگفتی رهبران مارکسیسم در ایران شده بود. احسان طبری از نظریه‌پردازان مارکسیسم و عضو آکادمی علوم شوروی در توصیف تدریس شهید مطهری می‌‌گوید: «او مارکسیسم را همان‌‌گونه که بود و بدون کم و کاست مطرح می‌‌کرد و حتی دلایلی را که به ذهن ما نرسیده بود طرح، و سپس در مقام نقد، همه ادله را متزلزل می‌‌کرد».

البته این امر نیز واقعیت دارد که بسیاری از افرادی که به قواعد فهم درست توجه ندارند یا در این باره تمرین عملی لازم را انجام ندادند و به دلایل مختلف، انگیزه‌های دیگری جز فهم واقعیت را دنبال می‌کنند، ممکن است به‌سادگی تحت تأثیر القائات فریب‌کاران قرار گیرند و به همین دلیل، کاملا موجه و معقول است که وقتی انگیزه‌های فاسد و اغراض ناپاک این رسانه‌ها بر انسان معلوم شد، از آنها پرهیز کرده و بدین ترتیب، خود را در معرض آسیبِ فریب و انحراف قرار ندهد.

پس، آزاداندیشی مستلزم آن است که سخن را از مأخذ و منبع اصلی‌اش دریافت کنیم و سخن درست را بدون پیش‌داوری درباره آن سخن و گوینده‌اش بپذیریم و تحت تأثیر حجم انبوه تبلیغات و شایعات بی‌اساس قرار نگیریم. با توجه به آن چه گفته شد، بی‌طرفی در فهم واقعیت، نه تنها ممکن است بلکه وظیفه معرفتی ماست. بدین ترتیب، برای فهم درست اسلام نیز پرهیز از دخالت هجمه‌های روانی و تبلیغاتی، که به دست برداشتن از تحقیق روش‌مند می‌انجامد، الزامی است. این جاست که رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «من اصرار نمی‌کنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید، بلکه می‌گویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود.

اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. من از شما می‌خواهم اجازه ندهید با چهره‌پردازی‌های موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بی‌طرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. »

به امید آن که جوانان بیدار و حقیقت‌جوی سراسر گیتی چالشی را که دنیای استکبار با اسلام‌هراسی ایجاد کرده است، به فرصتی برای فهم دقیق‌تر و عمیق‌تر اسلام بدل کرده، با آشنایی عمیق‌تر با زلال معارف اسلام ناب از منابع اصیل آن، به این دین رهایی‌بخش بگروند و زمینه را برای ظهور مصلح کل و منجی عالم بشریت عجل الله تعالی فرجه الشریف فراهم کنند؛ ان‌شاء الله.

پی‌نوشت‌ها:

1. فجر (89)، آیه 22.

2. فتح (48)، آیه 10.

حجت الاسلام دکتر مجتبی مصباح

فصلنامه فرهنگ پویا شماره 30.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.