روح الله متفکرآزاد

چند نکته کلیدی در سفر "آبه" به ایران

انتقال پیام از طریق نخست وزیر ژاپن تصور غلط دیوانه بودن ترامپ را با چالش جدی مواجه می‌کند وقتی که با مداقه در تاریخچه روابط بین‌الملل ژاپنی‌ها می‌توان به وضوح به قصد ترامپ در انتقال این پیام به ایران و جهان پی برد که کشور شکست خورده در برابر ایالات متحده امریکا حامل پیام فتح بعدی برای کشور دیگری است.

سفر نخست وزیر ژاپن به ایران بعد از 40 سال به قصد انتقال پیام ایالات متحده آمریکا به جمهوری اسلامی ایران خود دارای آبشاری از پیام‌های مهم و نکته سنجانه است که پاسخ‌های رهبر معظم انقلاب در صورت درک این پیام‌ها قابلیت تفسیر دقیق خواهد داشت.

سیاست خارجی ژاپن سیاست مستقلی نیست نه اینکه وابستگی صرفا نظامی یا مستعمره‌ای باشد بلکه پذیرفتن نرم‌ها و استانداردهای جهان بعد از جنگ جهانی دوم برای کشور و دولتی مانند ژاپن جزو ساختاری سیاست خارجی ژاپن شده است از این رو عدم سفر 40 ساله هیچ نخست وزیری از ژاپن به ایران در همین راستا (پذیرفتن قواعد بازی ایالات متحده) و در نداشتن اذن، تفسیر پذیر است.

عموما دولت‌های آمریکا مسیر اتحادیه اروپا و یا سلطان نشین عمان را برای انتقال پیام به جمهوری اسلامی ایران بر می‌گزینند علی الخصوص در پیام‌های مستقل مسیر سلطان عمان مسیر مرسوم دولت آمریکا بوده است علت انتخاب نخست وزیر ژاپن برای این انتقال پیام، خود گویای پیام‌های مهمی است که در ذیل به آنها اشاره می‌شود.

انتقال پیام از طریق نخست وزیر ژاپن تصور غلط دیوانه بودن ترامپ را با چالش جدی مواجه می‌کند وقتی که با مداقه در تاریخچه روابط بین‌الملل ژاپنی‌ها می‌توان به وضوح به قصد ترامپ در انتقال این پیام به ایران و جهان پی برد که کشور شکست خورده در برابر ایالات متحده امریکا حامل پیام فتح بعدی برای کشور دیگری است.

وقتی مساله جالب‌تر می‌شود که توجه داشته باشیم حامل پیام مذاکره به جمهوری اسلامی ایران اصلی‌ترین قربانی سلاح های اتمی در دنیاست و طنز مساله در این است که بزرگ‌ترین و تنها دولت جنایتکار اتمی تاریخ عالم از طریق اصلی‌ترین قربانی بزرگترین جنایت هسته‌ای عالم پیام انذار هسته ای به تنها نظامی می برد که سلاح هسته ای را حرام می داند. لکن پیام وضوح تهدید گونه خود را داراست.

وجه دیگر این انتقال پیام وقتی مشخص‌تر می‌شود که جایگاه ژاپن را در تراز تجارت خارجی ایران علی الخصوص مراودات نفتی دقت کنیم و این همان پیامی است که یک رییس جمهور تاجر می تواند به طرف مقابل بفرستند و در باغ سبز تجارت نفتی را برای حامل پیام و طرف مقابل پیام، فریبکارانه بگشاید.

وجه دیگر این پیام مصرف داخلی برای جریان لیبرال در ایران دارد همانانیکه در خوشبینانه‌ترین حالت سخن از "ژاپن اسلامی" سازی ایران را در دهه‌های اخیر بر زبان می‌راندند با این انتقال پیام مفهوم ژاپن تسلیم شده در جنگ که بدون موشک پیشرفت می‌کند را القا می‌کنند.

وجه دیگر این پیام دور زدن مجدد شرکای سیاسی نظامی اقتصادی آمریکا در تحولات جهانی است. آمریکای عضو پنج بعلاوه یک راسا اقدام به پیشبرد اهداف خود در قبال جمهوری اسلامی می‌کند به دیگر سخن علاقه‌ای به تقسیم قدرت نمایی‌اش با اتحادیه اروپا ندارد همانطوری که در عرصه اقتصادی در راستای تضعیف یورو قدو بر می دارد و توهم دوران ابرقدرتی در سر می پرواند.

همه این پیام‌ها در یک سفر می‌تواند نهفته باشد و این یعنی کارزاری بس سنگین برای جمهوری اسلامی ایران، جایی که رهبر معظم انقلاب در پاسخ خویش باید تمام این جنبه‌ها را لحاظ می‌کرد و در عین تدبیر و درایت به مساله ورود می‌کردند.

پیام ترامپ بیش از یک پیام، یک مانور قدرت بوده است که بر اساس هژمونی تبلیغاتی بنا شده است از این رو اولین پاسخ پیام باید از سنخ خود پیام باشد و آن شکستن هژمونی رسانه‌ای پیام با اعلام لایق نبودن ترامپ برای ارسال پاسخ است و این همان ضربه سهمگینی است که از دل یک قطب شکست خورده در جنگ بر نمی‌آید بلکه یک پیام قدرت است؛ علی الخصوص بعد از شکست در ایجاد ارعاب و تهدید جنگی و نرسیدن ناو لینکلن به خلیج فارس؛ در حقیقت ترامپ قصد پیروزی در جنگی را داشت که در آن حتی یک گلوله شلیک نکرده بود و آقا با بیان این عبارت و عدم توجه به فاتح نمای کاذب، "پیام عکس" مخابره کرد به وضوح می توان در موج تبلیغاتی رسانه‌ای در دنیا آن را دید جهانی که منتظر مخابره اخبار فتوحات بود با خبر عدم توجه ایران به پیام مواجه شد قرابتی که به تعبیر کارشناسان با پاسخ امام (ره) به کارتر قابل قیاس است. شکستن هیمنه ابرقدرت اولین قاعده این مبارزه نرم است البته با توجه به نفرت جهانی از رییس جمهور فعلی ایالات متحده آمریکا این پیام با موجی از اقبال حتی در بین برخی از همپیمانان آمریکا مواجه شد.

در گام بعدی عمق عقلانی پاسخ به رخ کشیده می‌شود جایی که با استدلالی صحیح و جهان فهم، امکان مذاکره با کسی که به هیچ معاهده ای پایبند نیست امری غیر ممکن و دارای محصولی غیر عقلانی تعبیر می شود و این استدلال خدشه ناپذیر است.

یکی از کلیدی‌ترین نکات دیدار آقای شینزو آبه با رهبر معظم انقلاب مربوط به استدلال رهبر انقلاب نسبت به شکسته شدن برجام آنهم در زمان آقای اوباما می‌باشد این بخش از پیام که مصرف داخلی آن بیش از مصرف خارجی است می تواند اشاره به ماهیت ایالات متحده و عدم تفاوت در رفتار حکمرانان آن نسبت به دیگر دول باشد در حقیقت خوی استکباری دولت آمریکا با تغییر چهره‌ها تغییر نمی‌کند بلکه فقط تاکتیک‌ها عوض می‌شود؛ این بخش می‌تواند پاسخی به افرادی باشد که با گذر زمان هنوز هم معتقدند که این ترامپ است که مشکل ساز شده و نه آمریکا. این نگاه در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن می‌تواند به عدم شناخت آنان از فضای واقعی مناسبات بین‌المللی تعبیر شود. در حقیقت ترامپ به مانند شرخری عمل می کند که چک های اخذ شده در دولت اوباما را نقد می‌کند.

نکته نهایی تصور غلطی است که از پیشرفت‌های ژاپن در اذهان نقش بسته است و برخی گمان می‌کنند که ژاپن در سایه عدم پرداختن به مساله هویت مستقل در نظام جهانی توانسته است بدون دغدغه رشد اقتصادی بکند اما نکته قابل توجه این است که روند رشد و پیشرفت ژاپن به عصر انقلاب میجی در اواسط قرن 19 ام باز می گردد زمانی که امیرکبیرها در جوامع ما حذف می شدند. اتفاقا طنز ماجرا جایی است که بدانیم اگر ژاپن تحت استعمار آمریکا در بعد از جنگ جهانی دوم نبود تاکنون بارها توانسته بود اقتصاد جهانی را در اقتصاد ژاپن هضم نماید مثال بارز آن نشاندن ژاپن در پای میز هشت کشور صنعتی آنهم علیرغم میل ژاپنی ها و صرفا برای مهار تسلط ژاپن بر همه بازارهای جهانی بوده و در مرحله دیگر کاهش عمدی ارزش پول ملی ایالات متحده آمریکا برای وارونه سازی صادرات و واردات از ژاپن در سالهای صعود این ابرقدرت اقتصادی است.

برخلاف تصور عمومی و تبلیغ جهت دار در راستای تسلیم پذیر کردن سیاست خارجی جمهوری اسلامی و نرمالیزه کردن آن در قواعد مرسوم لیبرالیستی جهان، این "مقاومت هوشمندانه" می تواند بشدت منفعت زا و برای گذر از پیچ تاریخی فرصت ساز باشد، به شرط دولتمردان ما نگاه به توانایی های داخلی را جایگزین انتظار گشایش های بیرونی آنهم از طرف دولتی بنمایند که تمام تلاش خود را برای مهار پیشرفت های ملت ما مصروف ساخته است. عملا این انتظار حل مشکلات توسط راه حل های آمریکایی نه تنها عاقلانه و مقرون به نتیجه نیست بلکه اتفاقا می تواند با عث دور شدن از راه حل های واقعی بلند مدت شود که منافع ملی و استقلال سیاسی اقتصادی مان را بشدت تهدید می کند و فرصت استقلال از درآمد نفت در بودجه جاری و عمرانی کشور را از بین می‌برد.

به دیگر سخن نگاه به توانایی‌های داخلی در حل مساله تحریم‌ها به نظر تنها راه موثر عبور از این گردنه سخت نمای راحت گذر است.

فارس