سعدالله زارعي

اِعمال ((سیاست در حج)) یا اَعمال ((سیاست حج))

اگر به صد زبان بخواهند اين حج را بدون «حاجت سياسي» معرفي كنند، شدني نيست مگر آنكه براي سياست تعريفي جديد و البته عجيب و غريب ارائه كنند كه «جامعه سياسي» امري جداگانه از حوايج انسان‌ها و فضايل آنها تلقي شود.

هادی نیوز: «فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا ولله عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ»،حج عبادتي است كه در آن فرد به معراج مي‌رسد. 

محيط مبارك و امن مكه كه خداوند آن را «خانه مردم» مي‌‌داند و هزاران ملائكه الهي دراين سرزمين بال گسترده‌اند و ذكر خدا مي‌گويند و حاجي را وارد محيطي آكنده از عطر معنويت مي‌كنند. عرفات، مشعر و منا سه مكانمتصل به هم هستند كه وقتي حاجي به اين مكان‌ها وارد مي‌شود، زمان سنگين شده و وضعيت رمزگونه‌اي به مسافر بيت‌الله مستوليمي‌شود. عرفات براي شيعيان با دعاي پرنكته عرفه امام حسين(ع) پيوند دارد و اين فقط در عرفات نيست كه عرفه با حرارت خواندهمي‌شود؛ بلكه شيعيان در هر كجا باشند با «عرفه» خود را به عرفات مي‌رسانند.

شيعيان و به ويژه ايرانيان يك شب در عرفات بيتوته دارند، بعد وارد مشعرالحرام مي‌شوند و به گروه 10 تا 20 نفره در نقطه‌اي از اين صحراكه در بين كوه‌ها محصور است، بيتوته و توقف دارند. شب بايد كاملاً به پايان برسد و شعاع خورشيد ديده شود تا حاجيان مشعر را بهسمت منا ترك كنند. اما منا سرزمين خاطره‌هاست. ماجراي حضرت ابراهيم و اسماعيل و هاجر در همين محدوده و حوالي آن روي دادهاست و اين سرگذشت تاريخي ذهن حاجيان را به شدت درگير مي‌كند. علاوه بر تقصير، قرباني و رمي جمرات در منا روي مي‌دهد و وقتياين دوره كوتاه ولي بسيار پرماجرا و سنگين به پايان مي‌رسد، مؤمن سبكبال به سمت كعبه مي‌شتابد تا «حاجي» شود و در واقع بهمقصد برسد. اينها همه در روح و رفتار حاجي روي مي‌دهد و از اين جهت حاجي در فشار شديد قرار مي‌گيرد. خيلي از كارهاي ساده كهدر ايامي حتي مستحب محسوب مي‌شوند، مانند نگاه كردن در آينه بر او حرام مي‌شود تا خودي باقي نماند. اين وجه فردي حج است كهبه «فناء» في‌الله مي‌انجامد.

اما اين همه حج نيست. حج يك عبادت جمعي است كه با انضباط «بسيار خاص» و در زمان خاصي روي مي‌دهد و «امت» را فرصتيمي‌دهد تا وضع خود را بازبيني كند. آنان كه در مكه جمع مي‌شوند، در واقع نمايندگان صفوف و دسته‌هاي مختلف مسلمانان هستند و بهواقع كنگره‌اي را شكل مي‌دهند كه در آن همه بخش‌هاي «امت پيامبر خاتم» بدون امتياز از يكديگر و بدون انتخاب شدن از سوي حاكمانكشورهاي اسلامي كه اكثراً ناصالحند و بدون انتخاب از سوي طيفي خاص به طور خيلي طبيعي به اين كنگره آمده‌اند. از سوي ديگر، اينهابرخاسته از «مذهبي‌ترين» و مقيدترين و در نتيجه فاضل‌ترين مردمند كه به مكه سرازير شده‌اند و چه كسي صاحب صلاحيت‌تر از آنان براياظهارنظر درباره مسائل جهان اسلام. اين هم دموكراسي است؛ اما دموكراسي فاضلان؛ كساني كه صاحب صلاحيت هستند و از اينمهم‌تر از آنجا كه عزيمت به حج جز در مواردي خاص كه زياد نيست، به خودي خود اتفاق نمي‌افتد و به قول معروف بايد طلبيده باشند،بنابراين جمعي كه دستي از غيب پشت سرشان است و از «بهترين»‌هاي امت به حساب مي‌آيند، به مكه آمده‌اند‌. اينها يادگارانحساس‌ترين رخدادهاي تاريخي مسلمين‌‌ هستند كه خاطرات تاريخي را تداعي مي‌كنند. همراهان پيامبر(ص) كه به مكه پاي نهاده‌اند ودنبال برتري‌جويي و امتيازطلبي نيستند و اساساً آمده‌اند تا كمكي باشند؛ از اين رو قرباني مي‌كنند و بسياري از آنان برآورنده «التماسدعا»هايي هستند كه همشهريان‌شان به اميد اجابت بر دوش آنان گذاشته و آنان با روي باز پذيرفته‌اند.

خيلي‌ها خواسته‌اند و مي‌خواهند حج سياسي نباشد؛ اما چندان موفقيتي نداشته‌اند. صهيونيست‌ها با ساختن برج سر به فلك كشيده«چشم شيطان»، در چند قدمي كعبه و وهابي‌ها با گماردن «چفيه قرمزها» در اطراف كعبه و... در ميان حاجيان سعي كرده‌اند كعبه بهحاشيه برود يا كاملاً غير سياسي شود؛ اما واقعاً تاكنون چندان به نتيجه نرسيده‌اند. همين كه گزيده‌اي از مسلمانان به نقطه‌ايمي‌شتابند و خالصانه الله را مي‌خوانند و رنگ و نژاد و زبان را پشت ‌سر مي‌گذارند، بزرگ‌ترين مفهوم سياسي است و هدف اساسيارسال رسل و انزال كتب است. اگر به صد زبان بخواهند اين حج را بدون «حاجت سياسي» معرفي كنند، شدني نيست مگر آنكه برايسياست تعريفي جديد و البته عجيب و غريب ارائه كنند كه «جامعه سياسي» امري جداگانه از حوايج انسان‌ها و فضايل آنها تلقي شود.معلوم است كه وارونه ديدن انسان يا وارونه‌نمايي از آن موضوعي است كه نمي‌‌تواند مبناي تجزيه و تحليل شرايط حال و آينده قرار گيرد.

وقتي حكومتي اعلام مي‌كند، كسي حق ندارد در حج شعار سياسي بدهد، همه مي‌دانند اين يعني اعمال «سياست در حج» و البتهاين با اعمال «سياست حج» تفاوت دارد. در معدل انسان‌هاي به حج آمده از قشرها و ملت‌هاي مختلف، وهابيت «اقليت» است. اين راحاكمان عربستان مي‌دانند و به اين دليل به طور طبيعي نمي‌توانند به نيابت از مسلمانان اداره حج را به عهده داشته باشند، هر چندبراي خود واژه «خادم‌‌الحرمين الشريفين» جعل كرده باشند.

اين اقليت براي آنكه مشكل خود را حل كند، با فريبكاري مي‌گويد، در حج شعار سياسي ندهيد و به دروغ آن را به تعدد افكار در مسلمانانو گونا‌گوني مذاهب اسلامي ربط مي‌دهد و حال آنكه هر اختلافي در جهان اسلام وجود داشته باشد، جنبه و هويت سياسي ندارد. امروزهمه مسلمانان، صهيونيسم و آمريكا را «دشمنان اسلام» مي‌دانند و در آن به «وحدت» رسيده‌اند. همه مسلمانان، فلسطين را مهم‌ترينمسئله جهان اسلام و آزادي كامل آن را آرمان مهم خود به حساب مي‌آورند. همه مسلمانان «حل داخلي» مسائل جهان اسلام و«مداخله نكردن بيگانگان» را طلب مي‌كنند؛ همه مسلمانان بر حركت به سمت اسلام اصيل تأكيد مي‌كنند؛ همه مسلمانان، از عدالت بهعنوان «ارزش برتر» جانبداري مي‌كنند. اينها موضوعات مشترك ميان مسلمانان هستند و جعفري، حنبلي، زيدي، شافعي، اسماعيلي،مالكي، علوي، حنفي و... بر سر آن كمترين اختلافي ندارند و مگر غير از اينها را مسلمانان مطالبه مي‌كنند و مگر سياست غير از همهاينهاست؟

وهابيت از سياست پرهيز مي‌دهد، چرا كه پاي فكر و عمل او در همه اين موارد مي‌لنگد و تنها زماني كه حج از همه اينها تهي ‌باشد، اومي‌تواند جلوه‌اي داشته باشد. اين بحث شيعه و سني نيست كه اگر بود بقيه فرق اسلامي اجازه داشتند ديدگاه‌ها و حوايج سياسيخود را مطرح و طلب كنند كه مي‌بينيم آنها بيش از شيعيان از ورود سياسي منع شده‌اند.

منبع: هفته نامه صبح صادق