دکتر سهیل اسعد :

اگر تحلیل صحیح و جامعی ارائه شود انقلاب اسلامی کاملا موفق و کارآمد است/ در جهانی که می خواستند دین را به گور ببرند، جمهوری اسلامی تنها با ارائه ایدئولوژی حداقل ۲۰ میلیون نفر را شیعه کرده است

اگر انقلاب نبود ما در وضعیت متفاوتی قرار داشتیم. مثالی می زنم ، وقتی امروز می گویید مسلمان هستیم، شیعه هستیم تابع قرآن و اهل بیت هستیم باید ببینیم چهل سال پیش هویت شیعه چه بوده است؟ هویت مسلمانی چه بود؟ باید بگوییم کسی اسلام، تشیع و ابعاد آن را نمی شناخت، کسی نمی دانست که آیا اسلام توانایی اداره ی یک کشور را دارد یا خیر؟ نمی دانستند ارتباط دین و سیاست چیست؟ نمی دانستند مرجعیت شیعه تا چه حد می تواند نافذ باشد؟ نمی دانستند اسلام در رشد علمی جامعه چقدر می تواند موثر باشد؟

هادي نيوز: انقلاب اسلامی در آستانه چهلمین سالگرد شکوهمند خود قرار گرفته است. چهل سال عزت و اقتدار، رشد و پیشرفتی که هر روزش مصادف با اتفاقاتی بوده است که دشمنان برای سرنگونی این نهال نوپا توطئه می کردند اما این نهال مبارک امروز به درخت تنومندی تبدیل شده است که شمارش آثار و برکاتش از توان خارج است. یکی از ابعادِ برکات انقلاب اسلامی تاثیر انقلاب اسلامی در عرصه های بین المللی است که کمتر به آن توجه می شود. در همین راستا گفت و گویی کرده ایم با دکتر سهیل اسعد ، مستبصر،  عالم و مبلغ شیعی آرژانتینی الاصل که حداقل شش ماه از سال را در سفر های تبلیغی در کشور های مختلف جهان به سر می برد. متن زیر مشروح این مصاحبه تفصیلی است. 

                                 

با توجه به چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی و شبهات موجود در رسانه های داخلی و خارجی مبنی بر اینکه انقلاب در زمینه بین الملل با شکست مواجهه شده است و نتوانسته است طبق رسالتش فرهنگ مقاومت و انقلاب را منتقل کند؛ سوال اول این است که با توجه به اینکه حضرتعالی یک فعال بین المللی هستید که در کشورهای مختلف سابقه ی حضور دارید نفوذ فرهنگی انقلاب را تا چه حد می بینید و انقلاب تا چه حد توانسته است  در رساندن پیام اسلام به ملت های دنیا موفق باشد؟

 

پیروزی و موفقیت یک پدیده در این است که اهداف یک پدیده محقق بشود. اگر این نکته را در نظر بگیریم نه معیارهای دشمن، انقلاب اسلامی اهدافی را ترسیم کرده است که بسیاری از این اهداف محقق شده است.  ما وقتی می گوییم نفوذ بین الملل و یا اینکه آیا انقلاب توانسته است فرهنگ خود را صادر کند و به جهان منتقل کند به این معنا نیست که ما قرار است کل دنیا را منقلب کنیم.  بحث پیروزی انقلاب یک پروسه ی زمانی است که به مرور زمان این اهداف محقق می شود یعنی این پروسه یک شروعی دارد که با ایران آغاز گردید و پایان آن با مهدویت رقم می خورد.

 

بین این دو نقطه یک راه طولانی وجود دارد و اهدافی که انقلاب ترسیم کرده بود این بوده است که ابتدا انقلاب در خود ایران اتفاق بیافتد، بعد از آن جهان اسلام و سپس کل جهان. این ها اهداف بسیار بلندی است به این معنا که کار یک روز و دو روز نیست، اینکه ما بخواهیم این انقلاب را به کل جهان صادر کنیم به این معنا نیست که در ده سال یا بیست سال اتفاق بیافتد، این تفکر باید به صورت تدریجی محقق شود، شاید یک قرن هم زمان ببرد ایرادی ندارد.

 

در بحث ارزیابی موفقیت این پروسه باید بررسی کرد که چقدر به جلو رفته ایم تا به آن هدف اصلی برسیم والا هیچ انقلابی نمی تواند ظرف بیست سال سی سال و یا چهل سال کل اهداف خود را محقق کند این امری بدیهی است. 

 

با توجه به این موضوع اگر بخواهیم ارزیابی کنیم باید بگویم که بله ما خیلی موفق بوده ایم، انقلابی که در آن زمان حتی در خود ایران شبه محال بود اتفاق بیافتد، به وقوع پیوست و کم کم فرهنگ، آرمان ها و ارزش های انقلاب عمومیت پیدا کرده است در سطح جمهوری اسلامی و امروز الحمدلله رسانه های ما انقلابی هستند، حکومت ما انقلابی هستند مقاومت ما و خیلی از مسائل ما انقلابی هستند که این قدم اولی بود که الحمدلله با موفقیت به انجام رسید و اگر موفق نبودد امروز انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را نداشتیم چون پروژه ی اصلی دشمن حذف انقلاب اسلامی بوده است که در خود ایران انقلاب اسلامی پابرجا مانده و حذف نشده است پس اولین هدف به نحو احسن محقق شده است. 

 

اما گام دوم و هدف بعدی انقلاب جهان اسلام است که باید توجه کرد ما در جهان اسلام هیچ خبری از انقلاب نداشتیم.

 

جناب آقای دکتر اگر اجازه بفرمایید بنده تعریضی به فرمایش اول شما داشته باشم. سوالی که جوانان ایران می پرسند این است که اگر انقلاب اتفاق نمی افتاد چه تفاوتی با وضعیت موجود داشت؟ نسل جوان دهه ی هفتادی می پرسد اگر انقلاب نمیشد وضع تشیع چه تفاوتی می کرد که حتما باید انقلاب اسلامی ایجاد میشد؟

 

اگر انقلاب نبود ما در وضعیت متفاوتی قرار داشتیم. مثالی می زنم ، وقتی امروز می گویید مسلمان هستیم، شیعه هستیم تابع قرآن و اهل بیت هستیم باید ببینیم چهل سال پیش هویت شیعه چه بوده است؟ هویت مسلمانی چه بود؟ باید بگوییم کسی اسلام، تشیع و ابعاد آن را نمی شناخت، کسی نمی دانست که آیا اسلام توانایی اداره ی یک کشور را دارد یا خیر؟ نمی دانستند ارتباط دین و سیاست چیست؟ نمی دانستند مرجعیت شیعه تا چه حد می تواند نافذ باشد؟ نمی دانستند اسلام در رشد علمی جامعه چقدر می تواند موثر باشد؟

 

هزار باب می توانیم تعریف کنیم که اسلام‌ در آن تاثیر داشته است. صرف نظر از این مقوله اگر بخواهیم ارزیابی کنیم باید ببینیم خود دشمن چگونه ارزیابی می کند، چقدر برای دشمن چهل سال گذشته مهم بوده است، چقدر عمامه شیعه، حوزه ی علمیه شیعه و روحانیت اسلام برای دشمن مهم بوده است. در حال حاضر دشمن به اهمیت اسلام پی برده است و تمام تلاش خود را به کار بسته تا به آن بپردازد.

 

وقتی ترامپ صبح تا شب در فکر ایران است، وقتی نتانیاهو در هر سخنرانی اسم ایران را بر زبان‌می آورد این نشان از اهمیت ما برای دشمن دارد و دلیل این اهمیت و توجه اقدامی است که ما انجام داده ایم.  وقتی اقتصاد و بانک های دنیا در حال تحریم ایران هستند، وقتی رسانه های بین المللی مثل بی بی سی و سی ان ان صبح تا شب در حال تولید برنامه هایی علیه ایران هستند این نشان می دهد که ما موثر بودیم. 

 

و انقلاب اثر عمیقی در جهان داشته است و الا موضع گیری دشمن که مشخص است و اگر ما مهم نباشیم اصلا برای ما وقت، انرژی و امکانات نمی گذارد. در حال حاضر کنگره ی ایالات متحده در امریکای لاتین مبالغ هنگفتی برای محدود کردن فعالیت های ایران در امریکای لاتین تخصیص داده است این تازه یک‌ نمونه کوچک است. وقتی دشمن تا این اندازه در فکر شماست و علیه شما هزینه می کند مشخص است که شما برای او مهم هستید. این یکی از دلایل بنده برای مهم بودن انقلاب است.

 

در گام دوم باید ببینیم ما پیش از انقلاب چه موقعیتی در جهان اسلام داشتیم که اسلام، شیعه و مرجعیت چه بودند و کجا ما الگویی برای دیگر ملت ها شده بودیم؟ برای مثال بحث مقاومت که مردم قبل از انقلاب حتی اسم آن را هم نشنیده بودند الان به محور مقاومت  تبدیل شده است. امروز شیعه در کل منطقه مطرح شده است که شامل عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و غیره می باشد. این ها پدیده هایی است که با انقلاب ایجاد شده است والا پیش از انقلاب چنین مواردی را نشنیده بودیم و صحبتی از محور مقاومت و تهدید هایی که امروز جمهوری اسلامی علیه اسرائیل طراحی می کند نبود.

 

در سطح سوم اهداف انقلاب اسلامی وقتی به جامعه بین الملل می رسیم آثار بسیاری را مشاهده می کنیم. اگر غیر مسلمین را در نظر نگیریم؛  من به عنوان مسلمانی که در غرب به دنیا آمدم، بزرگ شدم و زندگی کردم با چهل و سه سال سن کاملا به دورانی که انقلاب نبود اشراف دارم، در دوران کودکی میدیم که نه خبری از تدین بود، نه خبری از مساجد بود، نه خبری از حسینیه ها بود، نه خبری از روحانیون مبلغ بود ما اساسا در نقطه ی صفر قرار داشتیم، هویتی نداشتیم، فعالیت و نظم فرهنگی نداشتیم.

 

خب الان اگر بررسی کنید متوجه می شوید فقط برای یک محرم چند هزار نفر از حوزه علمیه به نقاط مختلف دنیا اعزام می شوند و در ۲۰۰ کشور فعالیت می کنند؛ این ها مواردی هستند که خود ما از نزدیک با آن روبرو شدیم و ملاحظه کردیم، خب ۱۴۰۰ سال ما اسلام، حوزه، مرجعیت و عالم داشته ایم اما خبری از اسلام در سطح دنیا نبود بنده خاطرم هستم در آرژانتین که بودیم تنها خبری که از عالم اسلام می رسید از ناحیه الازهر و اهل تسنن بود خب مقایسه کنید گذشته را با حال. برای مثال شما حوزه علمیه نجف را بررسی کنید که در کل تعداد کمی طلبه از هند و پاکستان و نظایر آن بودند اما امروز به عنوان نمونه حوزه علمیه نزدیک به ۶۰ هزار طلبه از ۱۵۰ کشور دارد. شما دست کم نگیرید این حرکتی را که حوزه علمیه انجام داده است.

 

حالا این مساله را تعمیم بدهید به سایر حوزه ها اعم از فرهنگی، اقتصادی، علمی و غیره‌. بعد از انقلاب تجارت و رابطه ی اقتصادی ایران با دنیا گسترش پیدا کرده است و رشد رسیده است. امروزه رشد علمی و تکنولوژی اگر آمار را در نظر بگیرید در چند باب حرف اول را می زنیم در دنیا، مگر پیش از انقلاب اجازه می دادند ایران به این مقام و رتبه برسد؟ این ها همه از دستاورد های انقلاب است.

 

آقای دکتر فرمودید که ما توانستیم از کشور های مختلف طلبه جذب کنیم بنده آمار ۵۰ هزار نفر را در جامعة المصطفی شنیده ام اما یک بحثی که مطرح است ما به جمعیت شیعه که نگاه می کنیم در آمریکای جنوبی، آفریقا و غیره آیا ما به تعداد مطلوبی رسیدیم انقلاب توانسته است حرف تشیع را منتقل کند و دیگران را متمایل به شیعه کند ؟ و یا نه برای مثال ما می بینیم در آمریکا جنوبی ما به ندرت شیعه پیدا می کنیم؟

 

همانطور که عرض کردم برای تعریف موفقیت ما باید طبق اهداف انقلاب عملکرد را بررسی کنیم؛ چه کسی گفته که هدف انقلاب شیعه کردن دنیا هست؟ آیا ما چنین هدفی داشته ایم؟ آیا کسی به ما گفته است بروید امریکای لاتین را شیعه کنید؟

 

ابدا اینگونه نیست، روح اسلام هم با این موضوع که ما ایدئولوژی خاصی را تحمیل کنیم مخالف است. وظیفه ما عرضه کردن معارف اسلامی است حالا اگر کسی خواست مسلمان بشود اهلا و سهلا اگر او نخواست که مجبورش نمی کنیم. در این باب بله شاید در آمریکای لاتین این امر محقق نشده باشد آن‌هم بدلیل کمبود امکانات و نیروی انسانی ولی شما اگر شمال آفریقا را در نظر بگیرید ملاحظه می کنید که شیعه به یک تهدید جدی در مصر، تونس، مراکش، لیبی و الجزایر تبدیل شده است. در حال حاضر  چندین کانال ماهواره ای به صورت اختصاصی در حال تخریب شیعه هستند چرا؟ به این دلیل که این ها می ترسند از گسترش شیعه ما از میلیون ها نفر صحبت می کنیم. در مصر آمار داده اند تا ۴ میلیون نفر شیعه شده اند، در مراکش امار چند صد هزار نفری را ارائه کرده اند در تونس هم به همین ترتیب.

 

تا پیش از انقلاب جمعیت قابل توجهی نداشتیم اما امروز تا ۲۰ میلیون‌هم شنیده ام که شیعه شده اند. شما اربعین را در نظر بگیرید که امروز تا ۲۵ میلیون نفر هم آمار رسیده است در حالیکه تا قبل انقلاب اینگونه نبوده است خب این ها از کجا آمده اند؟ خب بالاخره با سحر که شیعه نشده اند، این ها اثرات انقلاب است.

 

آقای دکتر در بحث اسلام هراسی دوستانی که در خارج حضور داشته اند به این نکته اذعان دارند که ذهنیت بدی نسبت به اسلام در غرب وجود دارد و با دید تروریست  به مسلمانان نگاه می کنند. این دیدگاه حاصل چه چیزی است که پس از چهل سال به این نقطه رسیده ایم؟ آیا این نتیجه از کم کاری ما ناشی می شود و یا دشمن خیلی قوی کار می کند و یا اینکه هر دو دلیل را در ایجاد این ذهنیت دخیل می دانید؟

 

ببینید بنده این موضع گیری ها را به عنوان معیار اصلی واقعیت نمی دانم. بنده کوچک که بودم به ما می گفتند یک غول هست و با این ادبیات ما را می ترساندند و در کل دوران بچگی ما از غول می ترسیدیم، بزرگ که شدیم به ما گفتند نه این دروغ بود و در واقع یک ابزاری بود دست والدین برای ترساندن بچه.

 

یکسری مسائل هستند که واقعیت ندارند اما اثر روانی دارند زیرا تبلیغات زیادی دارند، در اثر تبلیغ زیاد حتی غیر واقعی ها هم به واقعیت تبدیل می شوند. ما چیزی به اسم اسلام هراسی به این معنا که مسلمانان در واقعیت مردم را می ترسانند نداریم. باید ببینید چقدر با یک مسلمان برخورد داشته اند و نشست و برخاست کرده اند اگر بپرسید می گویند من در عمرم با یک مسلمان هم برخورد نکردم اما می ترسم  این به دلیل تبلیغات است.

 

پس اصل اسلام هراسی واقعیت ندارد که مسلمان ها ترسناک باشند! اینقدر بر علیه اسلام تبلیغات کرده اند مردم را ترسانده اند والا اینکه این ها با مسلمان ها زندگی کرده باشند و از مسلمان ها چیز هایی دیده باشند که تبدیل شود به اسلام هراسی خیر اینگونه نبوده است، اسلام هراسی نتیجه عملیات روانی و تبلیغاتی است.

 

چرا این را می گویم؟ چون عمر ایران چهل سال نیست بلکه ایران قدمتی چند هزار ساله دارد خب پس چرا پدران و پدر بزرگ های این ها نمی ترسیدند از ایران؟ این ها متاسفانه دستگاه های تبلیغاتی قوی و نافذی در اختیار دارند و توانسته اند با اذهان مردم کار کنند و به نحوی این عکس العمل را نشان بدهند منتهی آن صحنه هایی که از واقعیت گرفته اند برای ایجاد اسلام هراسی اسلام شیعی واقعی نبود، این ها از مدل های طالبان، القاعده، تکفیری ها، عربستان سعودی و بن لادن استفاده کردند و ایران را ملحق کرده اند به این گروه ها یعنی مطالبی که تحت عنوان واقعیت به نمایش گذاشته اند در واقع تفکرات و اقدامات این گروه ها بوده است یعنی القاعده و طالبان و گفتند ایرانی ها اینچنین هستند والا کجای دنیا شما می توانید انسان هایی را پیدا کنید که مانند این گروه ها باشد؟

 

خب شما اجازه بدهید این ها وارد ایران شوند و خودشان ببینند. یک گروه از این توریست ها که به ایران می آیند سایتی درست می کنند و به تمجید ایران می پردازند.

دیگری مستند درست می کند تحت عنوان مظلومیت ایران در تبلیغات‌. ببینید یک وقت شما اجازه میدهید مردم دنیا و عرب با واقعیت مواجه بشوند بعد استنتاج بکنند که ما بله از ایران می ترسیم اما یک زمان فقط می شود توهم داده هایی که از سی ان ان و بی بی سی می شنوند خب توهمات که معیار ما نیستند که از ما هراس دارند باید به ایران بیایند و واقعیت ها را ببینند بعد نتیجه گیری کنند.

 

آقای دکتر حضرتعالی به عنوان یک مبلغ بین المللی که در کشور های مختلفی تبلیغ کرده اید وقتی پیام انقلاب و تفکرات امام خمینی را در کشور های مختلف بیان می کنید با توجه به فطری بودن پیام ما قاعدتا آن ها باید بپذیرند با این حساب برخورد آن ها با محتوای تبلیغ شما چیست؟

 

ما دو برخورد متفاوت داشته ایم.

 

افرادی داشته ایم که کاملا پذیرفته اند و افرادی داشته ایم که نپذیرفته اند و دلیل آن هم این است که ما در تبلیغ محدود هستیم. وقتی به شما به اندازه سی دقیقه فرصت صحبت می دهند در برابر تبلیغات ۲۴ ساعته و هر روزه در کل سال بر علیه شما این سی دقیقه چگونه می تواند مقاومت کند؟ فرصت های تبلیغی ما خیلی محدود است نسبت به تبلیغات دشمن پس از این رو ما هم حق می دهیم که به سرعت قانع نشوند چون در نیم ساعت سخت است پاسخ تمام تبلیغات منفی دشمن را پاسخ بدهیم. اما در جاهایی که ما تریبون، منبر و یا برنامه های تلوزیونی داشتیم معمولا این هایی که منصف هستند و تا حدودی اهل مطالعه و تحقیق هستند با منطق ما قانع می شوند.

 

جناب دکتر اشاره ای فرمودید که خودتان در دوران کودکی و خانواده تان خیلی اهل متشرعات نبودید تا اینکه در مسیر انقلاب اسلامی قرار گرفتید بنده شنیده ام که شما تا سن ۲۵ سالگی کار هنری و کارگردانی می کردید تا اینکه به ایران تشریف می آورید و وارد حوزه علمیه می شوید، سوال بنده این است که تفکر حضرتعالی تا پیش از اینکه با انقلاب اسلامی آشنا بشوید در خصوص اسلام و تشیع چه بوده ؟ و امروز به عنوان یک انسان اندیشمند و تحصیلکرده با توجه به تاثیرپذیری که از حضرت امام داشتید در این خصوص چه نظری دارید؟

 

من سابق شناخت خاصی از اسلام نداشتم چون ابتدا و شروع حرکت ما مبتنی بر جهل بود، اطلاعات مختصر خانوادگی داشتیم اما کافی نبود و تفکری خاصی نداشتیم. اما حالا اگر از من سوال کنید می گویم تشیع یک منظومه متکامل است که دارای ابعاد مختلف است مهم ترین بعد تشیع در باب تفکر ، تفکر توحیدی تشیع می باشد که می شود گفت خلاصه و زبده ی تمام ادیان توحیدی است که وجه اشتراک بین تمام ادیان می باشد که از این تفکر دقیق تر و اصیل تر است‌. در باب عمل می توان گفت تشیع یک برنامه عملی چند بعدی از بدو تولد تا مرگ را داراست. در تمام ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی، ابعاد فرهنگی، سیاسی، جهادی، مدیریت اجتماعی، مدیریت اقتصادی، حکومت داری، فلسفه و غیره، در تمام ابعاد برنامه هم عمق دارد و هم‌ شمولیت دارد.

 

در بعد اجتماعی مهم ترین موضوع بحث عدالت است که برنامه کاملی برای تحقق عدالت در دنیا دارد در حالیکه باقی مکاتب به این دقت چنین برنامه ای ندارند. در بعد انسان شناسی هم دیدگاه جامعی به تمام زوایای ذاتی انسان دارد. در باب اخلاق معنویت و عرفان عبادت ارتباط انسان با خداوند طبیعت و سایر انسان ها.

 

جناب دکتر این مساله به خوبی جا افتاد که غرب پروپاگاندای خود را بر علیه شیعه به کار بسته است و به برکت انقلاب اسلامی در سرتاسر دنیا صاحب تریبون شده است ولو به فرمایش حضرتعالی به اندازه نیم ساعت بتوانیم صحبت کنیم. بحثی که الان مطرح می شود این است ما انقلاب که کردیم ممکن است ما با گروه های مقاومت در دنیا و مسلمین جهان ارتباط برقرار کردیم اما کشور های استعماری هنوز مخالفت کامل با ما دارند و طبق فرمایش خودتان اگر بخواهید به کشور های مختلف دنیا سفر کنید شاید اجازه فعالیت و تاسیس مرکز اسلامی به شما ندهند نظر شما در این باره چیست؟

 

یک وقت شما خودتان می خواهید ارتباط داشته باشید اما طرف مقابل نمی خواهد این دیگر تقصیر شما نیست شما یک همسایه خوبی دارید که می خواهد با محل ارتباط برقرار کند اما دو همسایه بد هستند که نمی خواهند با آن ارتباط برقرار کنند خب ایا این مشکل این همسایه ی خوب است؟! یکی مثل روسیه می خواهد ارتباط برقرار کند و برقرار هم هست اما یکی مثل آمریکا نمی خواهد؛  از آن ها باید پرسید که مشکل شان براي عدم ارتباط با ما چيست؟ ما هم براي اين عدم ارتباط، دليل داريم. 

 

دليل آنها اين است كه ما از فلسطين دفاع مي كنيم و آنها از اسرائيل لذا دلايلشان براي قطع ارتباط مربوط به منافع سياسي آنهاست. اينكه ديگر حكومتها با ما ارتباط خوبي ندارند؛ تصميم مستقل خودشان نيست، همه تابع اند.  دنيا الان دو قسمت است؛ يك قسمت آمريكايي؛ يك قسمت ضدآمريكايي

 

ضدآمريكايي ها الحمدالله با ما ارتباط خيلي خوبي دارند.  آمريكايي ها به دليل فشار آمريكا با ما ارتباط خوبي ندارند، آمريكا مثل رئيس، آنها را تهديد مي كند.

 

در بحث تحريم، همه كشورها اگر مستقل بودند دوست داشتند با ايران تجارت كنند به دليل منافع اقتصادي، اما آمريكا با تهديد، اجازه ارتباط با ايران را به آنها نداده است، دليل بنده اين است كه هروقت آمريكا تهديد نمي كند اتحاديه اروپا با ما همكاري ميكند. مثلا ونزوئلاي قبل از انقلاب كه آمريكايي بودند،  اما همان ونزوئلا با همان ملت، بعد از آمدن چاوز، با ما ارتباط برقرار كرد.  بوليوي و اكوادور هم همينطور، برزيل در زمان لولا با ايران ارتباط داشت؛ بعد كه آمريكايي شد؛ با ايران، قطع رابطه كرد.

آرژانتين، اوايل انقلاب روابط خوبي با ايران داشت ؛ هروقت حكومتش متمايل به آمريكا شد با ايران، قطع رابطه كرد؛ پس اين قطع ارتباط، ذاتي نيست؛ بلكه تابع آمريكاست.

 

بحث اسرائيل را مطرح فرموديد كه ملاك ارتباط يا عدم ارتباط با ايران،آمريكاست و يكي از دلايل  دشمنی آمريكااسرائيل است؛ اين شبهه را چگونه پاسخ مي دهيد كه بعضي از ما مسلمانان خودمان را بي جهت با اسرائيل درگير كرده ايم ولي بقيه كشورها با آنها در مسابقات ورزشي رقابت ميكنند. شما كه با مردم دنيا در ارتباط هستيد؛ ديدگاه مردم در كشورهاي مختلف نسبت به رژيم صهيونيستي چگونه است؟

 

مردم، شناخت درستي از اسرائيل ندارند. مثلا وقتي ميشنوند بنده لبناني هستم مي پرسند لبنان، در اسرائيل است؟ مردم، تابع تبليغات هستند؛ اهل مطالعه، تحقيق و مناظره نيستند، موضع گيري هاي امروز دنيا هم از روي بصيرت نيست. بنابراين نظر مردم دنيا ملاك نيست، اما آنچه كه من ميخواهم عرض كنم اينست كه مردمي كه با فلسطيني ها ارتباط مستقيم داشته اند؛ از فلسطيني ها هيچ شري نديده اند. اما من ميتوانم ليستي به شما بدهم از شروری كه از اسرائيلي ها ديده اند.

 

 مثلا چه شري ديده اند؟

مصداقي عرض مي كنم؛ بعضي ها معتقدند ايران، ديكتاتوري است و اسرائيل، مهد دموكراسي ؛ من در دانشگاه مسيحي سانتياگو صحبت كردم و هيچكس نتوانست پاسخ بدهد؛ من سوال كردم كه شما چند ناو جنگي ايراني در منطقه خودتان ديده ايد؟گفتند هيچ؛  بعد سوال کردم حالا چند ناو آمريكايي براي تامين امنيت اسرائيل ديده ايد؟، گفتند هزاران ناو. خب اینها دلایل عینی است برای اینکه چه کسی شرور است. 

 

آمريكا در افغانستان و بحرين و يمن و سوريه و اردن و مصر چه كار كرده است؟ اين ها شرور واقعي است؛ اينها توهم نيست. ايران در سوريه به عنوان مدافع، وارد شده است؛ و ثانياً توسط صاحبخانه دعوت شده، نه اينكه خودش را تحميل كرده باشد.

 

 ما در بحث رويكرد بين الملل، ضعف هايي داريم؛مثلا در مصاحبه اي شما فرموديد كه در ٢٥ كشور با جمعيت ميليوني، ما فقط سه نفر روحاني داريم؛ ضعف هاي ما در بحث بين الملل چيست و  چه راهكاري براي بهبود داريد؟

 

ما ضعف هاي بين المللي، زياد داريم. ام الضعف ما اينست كه برنامه ريزي و مديريت جدي و موثر نداريم؛ ضعف دوم اينست كه امكانات ما براي فعاليت بين المللي با توجه به اهدافمان بسيار محدود است؛  مثلا هزينه يك بليط هواپيما از ايران به مقصد آرژانتين دو هزار دلار است؛ فقط هزينه بليط؛ بدون درنظر گرفتن ساير هزينه ها!

در حاليكه كل بودجه فرهنگي يكساله نسبت به مخارج بسیار کم است است. اين، نقطه ضعف جدي است.

 

ضعف بعدي، بحث نيرو است؛ عنصر اصلي فعاليت فرهنگي، نيروي بشري است؛ ما در اين باب، بسيار كم كاري كرده ايم. ما در مديريت كادر، اعزام مبلغ و استقرار روحانيون هم بسيار كم كار كرده ايم؛ كار فرهنگي نياز به اعزام و استقرار افراد متخصصي دارد كه زبان بلد باشند، با فرهنگ منطقه مقصد آشنايي كامل داشته باشند.

 

 در حال حاضر عربستان، در بحث تبليغ بين المللي چطور كار ميكند؟ 

 

امكانات آنها براي كارهاي فرهنگي خيلي زياد است؛ جمهوري اسلامي علاوه بر بحث فرهنگي، كارهاي ديگر بين المللي انجام مي دهد ولي عربستان، تقريباً كار ديگري ندارد جز فرهنگ و مسجد و تربيت شيخ!

 

 آيا عربستان براي صدور وهابيت به منطقه آمريكاي لاتين، فعاليت چشمگيري مثل تاسيس مراكز بزرگ، داشته است؟

 

بله، حركتهاي نسبتاً مهمي داشته؛ مثلا ٩٠ درصد مساجدي كه در آمريكاي لاتين، وجود دارد تحت مديريت عربستان سعودي است. عربستان، در تربيت نيرو و فعاليت در مدارس بسيار فعاليت دارد؛ در بحث رسانه و ماهواره، عربستان سعودي از كانال هاي تبليغي حمايت ميكند و آن ها را گسترش می دهد. 

 

 ايران از پيش از انقلاب با نيروهاي مقاومت كه از اهل سنت هم هستند در ارتباط است؛ محدوده اين همكاري چيست؟ آيا حد يقف دارد؟

 

اين ارتباط به سياست هاي ما دارد؛ اگر ما فقط به فكر منافع خودمان باشيم و اينها را ابزاري براي تقويت منافع خودمان بدانيم؛ اين همكاري دوام نخواهد داشت؛ اما اگر ما اينها را به عنوان برادران اسلامي بشناسيم و براي تقويت خودشان همكاري كنيم که البته قرائت جمهوری اسلامی همین است؛اين نوع ارتباط تداوم خواهد داشت؛ ما هروقت به عنوان خدمتگزار آنها رفتيم استقبال كردند و خوششان آمد؛ اما هروقت احساس كردند ما به دنبال منفعت خودمان هستيم ارتباط خراب شد!

 

ما و اهل سنت كه در مباني، اختلاف داريم اصلاً ميتوانيم با آنها تعامل كنيم؟ 

 

اين ها بحث هاي موردي است؛ با اخلاق خوب، ميتوانيم با اهل سنت و حتي با غيرمسلمانان هم خوب، زندگي كنيم. بنده دو روز پيش از بوليوي آمدم؛ به عنوان مبلغ شيعي اعزام شده بودم براي صحبت با اهل سنت آنجا؛ مهاجران فلسطيني بودند؛ يك ماه كامل آنجا بودم؛ هم بنده هم آنها بسيار خوشحال شديم؛ و تقاضا كردند باز هم بياييد؛ فقيه بفرستيد. اين رويكرد، بسيار مهم است؛ نه فقط با اهل سنت؛ بلكه با نوع بشر، اگر، اخلاق، محور كار باشد؛ موفق خواهيد شد.

 

بحثي كه از آمريكا متولد و به رسانه ها كشيده شد اين است كه انقلابها بيش از چهل سال، دوام نمي آورند؛ نظر شما در مورد آينده انقلاب چيست؟

 

اين مقوله معروف، با جمهوري اسلامي، انطباق ندارد؛ انقلاب هاي مدنظر آنها انقلاب هاي بشري است؛ كه از اوج شروع مي كنند و كم كم رو به افول ميروند تا چهل سالگي، كه نابود ميشوند! انقلابهاي الهي متفاوتند؛ اگر امكانات ما در همه حوزه ها نصف شده بله اين حرف درست است؛ اما الان مي بينيم كه اينطور نيست؛ جمهوري اسلامي ايران در همه ابواب، هر روز رشد كرده است. دفاع ما از اين انقلاب به دليل عنصر الهي است.

 

بسياري از جوانها مشتاقند كه فعاليت بين المللي داشته باشند؛ به نظر شما براي اين هدف، بايد مسلح به چه علومي باشند؟

 

اولين گام علمي، اطلاعات و علوم اسلامي است؛ در بحث كاربردي، علم مديريت در همه ابعاد، كمك ميكند؛ هم مديريت رسانه، هم مديريت سازمانها، هم مديريت آكادميك.

 

در باب ارائه فرهنگي، بايد با علوم تبليغاتي و روانشناسي تبليغاتي آشنا باشيم؛ در باب بين الملل بايد به علوم اجتماعي و مردم شناسي آشنا باشيم؛ علم ديگر، روابط بين الملل است. مطالعات تاريخي هم كمك كننده است.

 

نكته بعدي، مطالعات موردي است؛ يعني بستگي به مخاطب دارد.

 

- با توجه به اينكه در ايام مقدسه فاطميه هستيم؛ دو سوال در اين بخش داريم؛ بحث فاطميه چه جايگاهي در تبليغ بين المللي بين اهل سنت و شيعيان دارد؟

 

آنچه كه به عنوان فاطميه به معناي امروز آن داريم به نظر بنده يك بحث داخلي است؛ به نظرم فعلاً اين قضيه، يك بحث فرعي است؛ به نظرم بايد از مقدمات شروع كنيم؛ امروز، نياز جدي بشريت، باب توحيد و دفاع از خداست. هنوز جايگاه معنويت، خودشناسي، انسان شناسي و اصل دين بين مردم مشخص نشده است.

 

 در جامعه شيعي توانسته ايم جايگاه فاطمي را تبيين كنيم؟

 

ما بايد از خصوصيات تاريخي فاصله بگيريم؛ بلكه الگو به جامعه معرفي كنيم؛ يعني زن هاي ما بايد فاطمي شوند؛  ما متاسفانه اهل بيت را در چارچوب تاريخ معرفي كرده ايم؛ به جاي اينكه يك الگوي زنده معرفي كنيم.

 

يعني بايد يك جاي دنيا يك نفر پيدا بشود؛ كه علوي صحبت كند؛ علوي رفتار كند و علوي حكومت كند؛

اينگونه مردم، عاشق علي ميشوند.

 

بنده يك نكته عرض ميكنم؛براي كساني كه ميپرسند راز موفقيت شما در تبليغ چيست؟

و شايد فكر كنند، سخنراني و فن بيان از همه موارد مهم تر است؛ خير!؛ اصل كار تبليغي، رفتار خوب است؛ كسي كه بنده به او يك ادكلن فرانسوي هديه داده ام؛ از صدها سخنراني براي او تاثيرگذارتر بوده است.

 

باب محبت ها

هديه دادن ها

گعده ها و خنده ها

 

مثلا بنده الان در ايران هستم؛ ولي صبح، بلند شدم با بوليوي و دوستان اهل سنت ام تماس گرفتم و گفتم من مشتاق ديدارتون هستم؛ اين موارد، تاثير عميقي در قلب مخاطب دارد.

 

نكته دوم؛  رويكرد انساني مبلغ است؛ يعني قطع نظر از همه ويژگي ها ما انسان هستيم؛

 

در باب مخاطب شناسي، هم اگر ارتباط و رفتار شما انساني باشد؛ تبليغ شما موثر خواهد بود.

 

نقش مقام معظم رهبري را در راهبري مبلغين و تبليغ دين و انقلاب، چطور ارزيابي مي فرماييد؟  

 

ايشان به عنوان رهبر، سياستهاي حوزه علميه و سازمانهاي تبليغاتي را مديريت مي كنند و اينها از دستاوردهاي ايشان است. كل اين حركت فرهنگي بين المللي متأثر از تفكر و مديريت ايشان است. نكته دوم اين است كه طلبه هاي ولايي از ايشان متأثرند. بنده ايشان را الگوي مبلغ بين المللي ميدانم و از ايشان هم به عنوان عالِم، هم عامِل و هم صاحب تجربه از فرمايش ايشان استفاده ميكنم.

 

- برخی در انجمن اسلامي انگليس، مي گويند جریان شيرازي ها با رفتار غلط، تبليغ ما را هم تخريب ميكنند؛ این سخن تا چه اندازه درست است؟ 

 

 بله، در رسانه ها آثارشان وجود دارد و منتشر می شود و اثر می گذارند. مثلا در بوليوي که بودم  و به عنوان عالم شیعی با اهل سنت سخن می گفتم، بسیاری از شبهات اهل سنت نسبت به ما از شبكه هاي ماهواره اي شيرازي ها بوده و تشيع را اشتباه نشان داده اند.

 

 

-----------------------------------------------------------------------------

مصاحبه: احمد براتی

رجا نيوز

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.