بدیهی است هیچ شخص یا گروهی که در عرصه کارزار رقابتهای سیاسی پای می نهد صرفاً مدعی کسب و حفظ قدرت نمیگردد، بلکه بالعکس داعیه خدمت به مردم را دارد، با این همه هسته مرکزی شعارهایی که گروه های سیاسی سر می دهند تا حد زیادی گویای منش و اهداف آنها خواهد بود.
در سال 1382 احمدی نژاد شهردار تهران می شود اما رئیس جمهور وقت (علی رغم عضویت شهردار تهران در هیات دولت در ادوار پیشین) از پذیرش وی در هیات دولت خودداری میکند، دو سال بعد احمدی نژاد رئیس جمهور می شود، اما او نیز از پذیرش شهردار جدید تهران (قالیباف) در هیات دولت امتناع می نماید، هر دو با یک دلیل مشابه؛ « شهردار از گروه و جناح ما نیست» ! در این میان خدمت به مردم در درجه دوم اهمیت قرار می گیرد. چرایی این رفتار را باید در نگرش سیاسی آنها جستجو کردکه عمدتاً در پی پیاده سازی اهداف سیاسی، کسب و حفظ قدرت میباشد.
اما هضم نگرش فوق به این راحتی نیست، این موضوع در موقعیت های دیگری هم تکرار می شود، سال 1396، خرداد ماه، زمانی که در هماوردی دو نگرش خدمت و قدرت، با اقداماتی که رقم خورد نگرش خدمت از رقابت باز ماند و اجازه عرض اندام نیافت. البته جریان انقلابی حضور داشت و امیدهای فراوانی برای رایحه خوش خدمت ایجاد کرده بود، اما قاطبه جامعه چنین برداشتی نداشت و در نهایت جریان انقلابی میدان را واگذار کرد. هر چند ذات جریان انقلابی با خدمت به مردم شناخته می شود اما این موضوع برای همه قابل درک نیست، لذا یک راه می تواند آن باشد که با «گفتمان خدمت» وارد کارزار رقابت ها شد و در نهایت اعتماد مردم را به جریان کلی انقلاب جلب نمود. در این میان تجربیات متعددی در ادوار گذشته مجلس و ریاست جمهوری وجود دارد که باید مایه عبرت بوده و از آنها درس گرفت. به سخن دیگر از تفرق و عدم انسجام جریان انقلابی و تقسیم رأی آنها میان گروههای متعدد پرهیز نمود.
امید که همه خصوصاً افرادی که در بزنگاه های خاص احساس تکلیف می کنند و یا صرفاً با بیان سخنانی خوب و جذاب ولی بدون تجربه کار اجرایی قابل توجه، وارد کارزار می شوند، موقعیت را درست تشخیص داده و مصداق تکلیف خود را نیز به درستی پیدا نمایند و قبول بفرمایند که همهی تکلیف یا تکلیف همه حضور در عرصه رقابتها نیست، بلکه اغلب افراد باید به کمک و ارشاد مردم برای انتخاب صحیح بپردازند.
برگرفته از کانال معيار در سروش
دیدگاه ها