به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس، «محمدصادق کوشکی» در روزنامه «حمایت» نوشت:
حرکت و مدیریت جهادی در انقلاب اسلامی و ضرورت تبدیلشدن آن به «گفتمان عمومی» که رهبر معظم انقلاب هفته گذشته در دیدار با اعضای گروههای جهادی بر آن تأکید کردند، از دو منظر «راهبردی» و «تاکتیکی» قابلتأمل و واکاوی است. در بحث راهبردی این موضوع مطرح است که جانمایه زندگی در دیدگاه انقلاب اسلامی، بر پایه «سبک جهادی» بناشده و الگوی مطلوب حاکمیت تحت اسلام سیاسی به شمار میآید. در این الگو، سه شاخه «نگرش»، «عملکرد» و «مدیریت» زیرمجموعه فرایند حرکت جهادی تعریف میشوند و مدلی است که جمهوری اسلامی از «مدینه النبی» استخراج کرده است. از آنجا که هر ایده و طرحی با نتایج آن محک میخورد و سنجیده میشود، این الگوی پیشتاز نیز باید در میدان عمل مورد ارزیابی قرار گیرد. ازاینرو، خروجی حرکت جهادی و زیرشاخههای آن را میتوان به شرح ذیل طبقهبندی کرد.
1. در حوزه راهبرد، بهجای اینکه چندین سازمان تو در تو و پیکرههای سنگین و فربه دستگاههای اجرایی، کشور را اداره کنند، همه جامعه درگیر اداره شئونات کشور میشوند و مصداق حدیث نبوی شریف «کُلّکُمْ راعٍ وَ کُلّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ» را میتوان از این رهگذر مشاهده کرد. حرکت جهادی به این مفهوم است که همه ارکان و اعضای جامعه دستبهدست هم دهند و برای تعالی و پویایی کشور در کنار یکدیگر بکوشند. در این دیدگاه، رئیس و مرئوس، به مفهوم رایج آن معنایی ندارد و ردههای مدیریتی تنها بهمنظور هدفمند کردن و نظم بخشیدن به کارها دیدهشده است. همانقدر که مدیر در این الگو مسئول است، بقیه اعضای جامعه نیز مسئولیت دارند و اینطور نیست که فردی در کسوت مدیریت، دستهایش را در جیبش بگذارد، راه برود و دستور بدهد. مدیریت جهادی – چه فرد، مدیر باشد و چه نهادی، مسئول- همگی برای اداره و رتق و فتق امور، مشارکت فعال و نزدیک دارند و کارها را بهسرعت پیش میبرند.
2. ویژگی دیگر این الگوی منحصربهفرد از منظر استراتژیک، جدای از تشویق و ترغیب همه جامعه برای شرکت در برداشتن موانع و تسریع در رشد کشور این است که همه استعدادها، خلاقیتها، تواناییها و انگیزههای برتر و ممتاز در امتداد یک هدف بسیج میشوند و پیشرفتی خارقالعاده را پدید میآورند. تفاوت این ایده با آنچه در حال حاضر اتفاق افتاده، بسیار است و برای فهم این تفاوت کافی است عملکرد کشوری که چند سازمان و نهاد آن را اداره میکنند با جامعهای مقایسه شود که همه مردم آن را اداره میکنند. در این حالت، هیچ استعدادی روی زمین نمیماند، هیچ نیرویی هرز نمیرود و هر کس میتواند در حوزه مهارتها و تواناییهای خود، مؤثر و مفید باشد. افراد این «آرمانشهر» همگی احساس مفید بودن و کارآمدی دارند و اعضای آن با مفهومی به نام بطالت بیگانهاند؛ لذا حتی اگر مانع و رادعی در مسیر کشور نباشد، مانیفست جامعه اسلامی باید بر اساس مؤلفههای ذکرشده، تدوین و برنامهریزی شود.
3. در حوزه تاکتیکی، ضرورت عمومی شدن گفتمان حرکت جهادی ملموستر است. در شرایط فعلی که کشورمان درگیر مشکلات عدیده و مزمنی در بخشهای مختلف است و بهویژه با غول تورم، رکود و گرانی دستبهگریبان است، نمیتوان با ساز و کارها و مدلهای عادی به جنگ آنها رفت و اساساً قابلحل نیستند. حتی اگر بنا را بر برنامهریزی صحیح در این چارچوب بگذاریم، سالهای متمادی و طولانی برای رفع و رجوع آنها لازم است، حال آنکه سرعت تحولات جهانی آنچنان زیاد است که مجالی برای فرصت سوزی نیست. بنابراین، تنها راهی که میتوان بر اساس آن، به همه این موارد رسیدگی کرد، «الگوی جهادی» است. بهعنوان نمونه، انبوهی از گرههای اقتصادی را نمیتوان با 8 ساعت کار اداری که تنها چند ساعت آن مفید است، حلوفصل کرد و عملکردی 24 ساعته مورد نیاز است. روشهای متعددی برای شکوفایی اقتصاد به مرحله اجرا درآمده ولی به جرأت میتوان گفت هیچکدام از آنها بهاندازه سیاستهای «اقتصاد مقاومتی»، متناسب با شرایط فعلی کشور که رکود تورمی و تحریمهای شدید بر آن سایه انداخته، کارآمد نبوده و مفید واقع نشدهاند. نمونهای کوچک از اقتصاد مقاومتی را میتوان در مناطق محروم که توسط گروههای جهادی به آنها رسیدگی شده، مشاهده کرد. احیای زمینهای کشاورزی، اجرای طرحهای زود بازده و تشکیل تعاونیها در کنار عملیات عمرانی و ... ثابت میکند که میشود در کوتاهترین زمان، پروژههای بر زمینمانده محرومیتزدایی را که بعضی از آنها چندین دهه در نوبت رسیدگی بودند، به بهترین شکل اجرا و عملیاتی کرد.
4. توسعه الگوی جهادی حتی بر حوزه سیاست خارجی نیز تأثیرگذار است. بخش مهمی از رایزنیهای دستگاه دیپلماسی کشورها بهمنظور تأمین و تسهیل مجاری اقتصادی در سطح بینالمللی طراحی میشود و هر چه پایههای اقتصادی کشورها در داخل مستحکمتر و از لنگرگاه قویتر برخوردار باشد، در تعاملات جهانی از موضع برتر و قدرتمندتری نیز برخوردار خواهند بود. این قوت و قدرت در حال حاضر، جز با کار شبانهروزی در چارچوب اقتصاد مقاومتی میسر نیست و اساساً راهی جز این نیز پیش روی کشور وجود ندارد. عدم اهتمام به این الگو، رها شدن اقتصاد در شرایط فعلی و در نتیجه، گره خوردن مقدرات کشور به گوشه نگاه بیگانگان را به همراه دارد؛ اتفاقی که بر اثر اصرار بر مدلهای غیربومی توسعه رخ می دهدو نتایج اسفباری در پی خواهد داشت.
بنابراین، انقلاب اسلامی هم از منظر چشمانداز راهبردی و هم از نگاه تاکتیکی، به توسعه گفتمان جهادی در سطح عمومی به شکل جدی نیازمند است چراکه برآیند خوانش جمهوری اسلامی از اسلام، نه یک الگوی بومی، بلکه مدلی منعطف و قابلاجرا در همه کشورهای حقطلب است. به فرموده مقام معظم رهبری، «بگذارید ما مجموعه عظیمی از نسل انقلاب اسلامی را در کشورمان شاهد باشیم که از لحاظ سطح فهم، مسائل مدیریتی، خدمترسانی، ایجاد عدالت و قیام به قسط، بهجایی رسیده باشد که ذهنهای معمولی بشر به آنجا نرسیده و باید از او الگو بگیرند.» (10 مرداد 98)
انتهای پیام/
دیدگاه ها