«جواد منصوری» در روزنامه «حمایت» نوشت:
«راهبرد فشار حداکثری» آمریکا علیه جمهوری اسلامی که از اردیبهشت سال گذشته و با خروج واشنگتن از برجام آغاز شد، در حوزههای مختلف و توسط بازیگران منطقهای و بینالمللی در حال پیگیری است اما شواهد و قرائن نشان میدهند که این راهبرد با پاتک ایران، به نتیجه دلخواه یانکیها منتهی نشده و حتی نشانههای فروپاشی آن از هماکنون هویدا شده است. دراینباره گفتنیهایی هست.
1. لابی سنگین آمریکا پیش از بازگرداندن تحریمهای ثانویه در مرداد و آبان ماه سال گذشته، تهدید کشورها به متوقف کردن هرگونه مراوده تجاری و تلاش برای به صفر رساندن فروش نفت ایران، اولین گام برای اعمال فشار حداکثری به کشورمان بود. روزنامه نیویورکتایمز چندی پیش طی گزارشی نوشت حداقل ۱۲ نفتکش ایرانی از زمان لغو معافیتها از تحریم نفتی آمریکا علیه ایران بارگیری شدهاند و نفت خود را در سراسر آسیا و مدیترانه تحویل دادهاند. این روزنامه در ادامه مینویسد: «برخی کشورهایی که شاهد ادامه واردات نفت ایران توسط چین هستند به دولت ترامپ فشار میآورند که به آنها معافیت بدهد یا تصمیم میگیرند نفت ایران را پنهانی بخرند.» از طرفی، بنزین تولیدی توسط پالایشگاه «ستاره خلیجفارس»، با استقبال 9 کشور مواجه شده و مشتریانی از کشورهای همسایه و منطقه، در صف خرید آن قرار دارند. آدرسهای غلطی که برخی در داخل و بعضی از کوتولههای منطقهای به ترامپ داده بودند، وی را به این توهم دچار کرد که در صورت، تشدید تحریمها، اقتصاد جمهوری اسلامی فلج میشود اما بنا به اذعان ناظران بینالمللی و با اتکا به توانمندیهای فراوان درونی، کشورمان در برابر فشارها سرخم نکرده و محاسبات آمریکا را در بخش اقتصادی کاملاً بههمریخته است.
2. جمهوری اسلامی برای مقابله با تهدیدات و تحریمهای کاخ سفید و برخورد با بدعهدی اروپا، دست روی پاشنه آشیل آمریکا و غرب گذاشت و تصمیم گرفت که تعهدات برجامی خود را بهصورت پلکانی کاهش دهد. افزایش بدون محدودیت ذخایر اورانیوم غنیشده (فراتر از 300 کیلوگرم کیک زرد)، عبور از مرز غنیسازی اورانیوم (3.67 درصد) بازطراحی رآکتور تحقیقاتی، روند افزایش تولید آبسنگین در مجتمع اراک و نیز تمهید مقدمات برداشتن گام سوم، ازجمله اقداماتی است که غرب را به تکاپو انداخت و موجب شد که فرانسه بکوشد تا از فشارهای تحریمی ایران بکاهد. اروپا تصور میکرد خروج آمریکا از برجام، با واکنش ایران روبهرو نخواهد شد چون به دلیل برخی پالسهای اشتباه، چارچوب فکری آنها بهاینترتیب بود که کشورمان به توافق هستهای نیازمند است و حتی در بدترین شرایط نیز در برجام باقی میماند. حالا اروپا و آمریکا با پازل جدیدی روبهرو شدهاند که فکرش را هم نمیکردند!
3. آمریکا برای خنثی کردن تحرک کاخ الیزه اعلام کرد که به فرانسه برای گفتگو با ایران، نمایندگی نداده و کوشید از این طریق، اعتبار مذاکره را برای خود حفظ کند. صرفنظر از اینکه نتیجه و محتوای گفتگوی ایران با فرانسه طی سفر مکرون به کشورمان چه خواهد بود، ترامپ در این اندیشه است که راهبرد فشار حداکثری، تحتالشعاع رایزنیهای اروپا قرار نگیرد و درنتیجه، جمهوری اسلامی را از این طریق، پای میز مذاکره بیاورد؛ حتی اگر بدون آورده و صوری باشد، چراکه تهیه عکس یادگاری با مقامات ایرانی، برگ برنده ترامپ در برابر دموکراتها در رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری 2020 خواهد بود. کلیددار کاخ سفید افزون بر پس زدن و تقلیل جایگاه اروپا، سر و صدای فراوانی برای لشکرکشی و اعزام ناو هواپیمابر و بمبافکنهای راهبردی به منطقه به پا کرد اما طولی نکشید که با ضرب شست نیروهای مسلح در ساقط کردن پهپاد آمریکایی مواجه شد. در کنار این رویداد، توقیف نفتکش متخلف انگلیسی نیز آمریکاییها را که داعیهدار تأمین امنیت دریایی منطقه بودند، به این جمعبندی رساند که بهتنهایی از عهده ایران برنمیآیند و باید ائتلافی برای تأمین تردد دریایی تشکیل دهند. انگلیس، رژیم صهیونیستی و کره جنوبی تنها کشورهایی هستند که برای حضور در این ائتلاف اعلام آمادگی کردهاند و بهاینترتیب، سناریوی فشار منطقهای برای وادار کردن ایران به گفتگو، راه بهجایی نبرد و به در بسته خورد.
4. سرمایهگذاری سنگین کاخ سفید روی «بوریس جانسون»، نخستوزیر انگلیس برای همراه کردن لندن با راهبرد فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی، از این منظر قابلتوجه است که انگلیسیها بابت توقیف نفتکش «استینا ایمپرو» توسط ایران تحقیر شدهاند و برای کمک به کاخ سفید در این راستا، هم انگیزه دارند و هم مجبورند! اجبار از این جهت که خروج بدون توافق انگلیس از اتحادیه اروپا طی حداکثر سه ماه آینده، موجب کسر بودجه این کشور میشود و چارهای جز پذیرش قراردادهای اقتصادی که آمریکا آنها را تنظیم کرده، ندارد. «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی ترامپ روز یکشنبه دقیقاً به همین نیت به لندن سفر کرد تا انگلیسیها را علیه ایران در راستای اهداف امنیتی خود، توجیه کند. بهطور حتم، بولتون از انگلیسیها خواسته که طرح بلوکه کردن اموال ایران را – هرچند مختصر و ظاهری – کلید بزنند و با دیگر کشورهای اروپایی، برای اجرای ساز و کار مالی اینستکس، همراهی نکنند. آمریکا از جداسازی انگلیس از اروپا، مقاصد دیگری نیز دارد، ازجمله اینکه درصدد است از حضور لندن در برجام، بهعنوان اهرم ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت استفاده کرده و تحریمهای این نهاد را بازگرداند. چنانچه طرح تحریم ایران در شورای امنیت بهجایی نرسد، در مرحله بعد، انگلیس را به خروج از برجام ترغیب خواهد کرد تا قشر نازک توافق هستهای نیز فروبپاشد و مسیر بکارگیری سایر مکانیسمهای تحریمی علیه ایران هموار شود.
جمهوری اسلامی در مقابل، اعلام کرده که منتظر اینستکس نخواهد ماند و از این طریق، نهفقط انگلیس، بلکه سایر کشورهای اروپایی را از محاسبات مالی و روند سرمایهگذاری خارج کرده و بهتدریج، راه را برای مشارکت رقبای آسیایی اروپا در راستای نگاه به شرق، باز میکند. در حال حاضر، جمهوری اسلامی ساز و کارهایی بر پایه ارزهای محلی با دیگر کشورها ازجمله چین، روسیه و ترکیه ایجاد کرده که در صورت بهرهبرداری کامل از آنها، اساساً نیازی به ارزهای دیگر نخواهد بود و عملاً راهبرد آمریکا برای عقیم گذاشتن اینستکس، ناکام میماند. از طرفی، با توجه به گزارشهای 15 گانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص عدم انحراف برنامه هستهای کشورمان بهسوی مقاصد نظامی، بسیار بعید به نظر میرسد که بازگرداندن تحریمهای ایران به بهانه پایبند نبودن تهران به تعهداتش، رأی بیاورد چراکه علاوه بر همراهی نکردن دیگر کشورها، چین و روسیه نیز که شراکت استراتژیک آنها با ایران از 4 سال پیش مستحکمتر شده، قطعنامه تحریمی را در صورت ارائه، وتو خواهند کرد.
واقعیت این است که آمریکاییها با یک فرمول واحد و با دستفرمان تحریم و فشار حداکثری، به دنبال حل مشکلات خود با کشورهای جهان هستند. سخنان اخیر «برایان هوک»، رئیس گروه اقدام علیه ایران نیز نشان میدهد که آنها هنوز از فهم حقایق جمهوری اسلامی عاجزند و به همین دلیل است که محاسبات و تحلیلهای آنها همیشه ناکارآمد، نخنما و محکوم به شکست بوده و خواهد بود.
انتهای پیام/
دیدگاه ها