احمد بیگدلی

دولت چگونه از «فساد آور بودن بنزین دو نرخی» به «ناچاریم» رسید؟!

تأثیر سلسله وار گرانی بنزین بر دیگر مشاغل و در نتیجه متضرر شدن آحاد جامعه از چند سو، بزرگترین نگرانی است که بایستی دولت بدون نگاه های جناحی و حزبی، تمام هم و غم خود را جهت رفع این نگرانی ها به کار گیرد و از بروز شوک قیمتی ناشی از گران شدن بنزین جلوگیری کند.

هادی نیوز: بنزین گران می شود؟! جمله کوتاهی که چند سالی می شود پای ثابت محافل خبری بود و هر از چندگاهی مسئولان رده بالای دولت و متعاقب آن رسانه ها خبر از ضرورت افزایش نرخ بنزین داده و مردم را نسبت به مضرات ارزان بودن نرخ سوخت بیمناک می کردند و هر بار نیز به محض اعلام احتمالی افزایش قیمت ها، شاهد صف های طویل خودروها در پمپ بنزین ها و همچنین تحلیل های متناقضی بودیم که نسبت به افزایش قیمت، تیتر اصلی رسانه ها بود.

البته تا این حواشی بالا می گرفت، سریعاً همان رسانه ها سخن دولتمردان در مضرات دونرخی شدن بنزین را بازنشر کرده و به مردم امید و وعده عدم افزایش قیمت ها می دادند و خیالشان را بابت عدم گرانی این مایع ضروری و پرکاربرد راحت می کردند.

یکی از این سخنان از زبان بیژن زنگنه وزیر نفت در اردیبهشت ماه سال 95 بیان شد که درباره دو نرخی بودن قیمت بنزین با اشاره به این که موافق بنزین دو نرخی نیست، اعلام کرده بود: «دو نرخی بودن قیمت بنزین فساد می آورد و وزارت نفت نه تنها به دو نرخی بودن قیمت بنزین؛ بلکه با دو نرخی بودن هیچ فرآورده نفتی موافق نیست.»

یا توئیت جنجالی رئیس جمهور روحانی که اعلام کرده بود: «بنزین دونرخی ایجاد فساد می کرد و به همین دلیل آن را تک نرخی کردیم»

[دولت چگونه از «فساد آور بودن بنزین دو نرخی» به «ناچاریم» رسید؟!]

اما از بهمن ماه سال 97 بود که لحن دولتمردان نسبت به گذشته تغییر کرد و ادبیات جدیدی در فضای رسانه ای کشور باب شد که مدعی بود: راهی جز افزایش قیمت بنزین نیست. این ادبیات اول بار توسط زنگنه وزیر نفت در بهمن ماه سال گذشته مطرح شد و وی در مورد سهمیه بندی بنزین گفت: «این موضوع در کمیسیون تلفیق تصمیم گیری می شود اما ما جز سهمیه بندی و افزایش قیمت راهی نداریم؛ یعنی باید یا سهمیه بندی کنیم یا افزایش قیمت داشته باشیم. افزایش قیمت بنزین بلاشک اثر تورمی دارد، البته تورم دو بخش دارد که یک بخش آن عدد و رقم است و بخش دیگر آن آثار روانی است که به فضای رسانه ای و افکار عمومی بستگی دارد.»

پس از این جملات زنگنه بود که جامعه دیگر به این واقعیت دست یافت که دولت به دنبال گران کردن بنزین است و دیگر نه معتقد به فسادآور بودن بنزین دو نرخی است و نه باکی از اثرات تورمی افزایش قیمت سوخت دارد و این روند بیم و امید نهایتاً بامداد روز جمعه 24آبان ماه 98 خاتمه یافت و رسماً قیمت بنزین معمولی سهمیه ای با 50 درصد افزایش به هر لیتر1500  تومان، قیمت بنزین معمولی غیر سهمیه ای از قرار هر لیتر ۳۰۰۰ تومان و قیمت بنزین سوپر نیز از قرار هر لیتر ۳۵۰۰ تومان اعلام شد.

موافقان افزایش قیمت بنزین، کنترل قاچاق را مهمترین  عامل این اقدام معرفی کرده و معتقدند این افزایش قیمت به علت کم شدن سود حاصل از مابه التفاوت قیمت بنزین در ایران و کشورهای همسایه، انگیزه ها برای قاچاق را کاهش داده و به زبان عامیانه، دیگر برای قاچاقچی نمی صرفد که بخواهد خطرات آن را برای بدست آوردن سودی به مراتب کمتر از گذشته به جان بخرد.

البته مخالفین، این استدلال را دقیق ندانسته و معتقدند مثلاً در کشور پاکستان (به عنوان یکی از کشورهایی که قاچاق بنزین به آن بسیار صورت می گیرد) بنزین نرخی در حدود 10 هزار تومان دارد و قاچاقچی هنوز هم می تواند سودی معادل 7هزارتومان در هر لیتر کسب کند که در جای خود رقم بسیار بالایی است و این رقم در مقایسه با دیگر کشورهای منطقه نیز وضعیتی مشابه دارد.

[دولت چگونه از «فساد آور بودن بنزین دو نرخی» به «ناچاریم» رسید؟!]

نکته دیگر مسأله، کنترل مصرف سوخت است. موافقان افزایش قیمت بنزین معتقدند بدلیل ارزان بودن قیمت ها میزان سفرهای غیرضروری توسط خوروهای شخصی بسیار بالاست و شبانه روز شاهد تفریحات جوانانی هستیم که به اصطلاح خودشان «دور دور» می کنند و از سوی دیگر نیز حجم سفرهای خودروهای تک سرنشین درون شهری و تأثیر آن در ترافیک شهری و آلودگی هوا منجر می شود که با افزایش قیمت بنزین شاهد تغییر نگرش خانواده ها نسبت به استفاده از خودروهای سواری شخصی باشیم.

مخالفان افزایش نرخ بنزین اما نظر دیگری دارند و معتقدند یکی از عوامل اصلی مصرف بالای سوخت، وجود خودروهای گرانقیمت و پرمصرفی است که اتفاقاً به دلیل شرایط اقتصادی خود مشکل چندانی با افزایش 3 برابری قیمت بنزین ندارند و اگرچه ممکن است قدری از این اتفاق دلخور شوند؛ اما در نهایت تأثیری در میزان استفاده این گروه ندارد. همچنین نهادینه نشدن کامل فرهنگ استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی و همچنین مشکلات موجود و حل نشده در این زمینه، عاملی است که بجای حل معضل ترافیک، فقط اقشار متوسط و ضعیف جامعه را با فشار مواجه ساخته و تأثیری در کنترل آلودگی هوا و ترافیک ندارد.

هر چند در نگاه راهبردی، حامل های انرژی کشور جزو داشته ها و ذخایر کشور محسوب می شود که نباید به راحتی و با نگاه کوتاه نگرانه به مصرف بی رویه برسند و منافع ملی ایجاب می کند که برای بهره برداری مفید از آن، برنامه ریزی صحیحی صورت گیرد و فرهنگ مصرف اجتماعی اصلاح شود. با این وجود، این روزها بیشتر از همه، برخورد سیاسی و جناحی با این موضوع و موضوعات مشابه آن، اذهان جامعه را درگیر خود کرده است؛ طرح موضوعات متناقضی که زمانی بنزین دو نرخی را موجب فساد می داند و نظرات و تجارت کارشناسی گذشته در این موضوع را به باد انتقاد و بی تفاوتی گرفته و یا یارانه نقدی را گداپروری!! توصیف می کند، ولی در زمان کنونی با تغییر نگاه 180 درجه ای نسبت به به موضع گذشته، افزایش قیمت بنزین و دو نرخی شدن آن را "ناچار هستیم"، و یارانه نقدی به مردم را "حمایت و کمک به اقشار متوسط و کمتر برخوردار" توصیف می کند و با این حال، هنوز معترف نگاه اشتباه خود نبوده و بابت این رفتارهای دوگانه از ملت عذرخواهی نمی کند و این اقدام را تصمیم کل نظام عنوان می کند!

علاوه بر این مواضع متناقض از سوی دولت، این روزها جامعه نگران تأثیرپذیری سایر مقولات اقتصادی از افزایش قیمت بنزین نیز می باشد. در کوچه و خیابان مردم نگران تأثیر این افزایش قیمت بر بخش های دیگر اقتصادی، بخصوص قیمت حمل و نقل عمومی و کالاهای اساسی هستند. تأثیر سلسله وار گرانی بنزین بر دیگر مشاغل و در نتیجه متضرر شدن آحاد جامعه از چند سو، بزرگترین نگرانی است که بایستی دولت بدون نگاه های جناحی و حزبی، تمام هم و غم خود را جهت رفع این نگرانی ها به کار گیرد و از بروز شوک قیمتی ناشی از گران شدن بنزین جلوگیری  کند.

منبع: سایت بصیرت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.