رژیم شاه در خرداد سال ۴۲ با بهکارگیری حداکثر خشونت و کشتار مردم، توانست اعتراض آنها را سرکوب کند و با به خاک و خون کشیدن مرد و زن پیر و جوان و حتی کودکان حاضر در راهپیمایی، زوال حکومت خود را تا ۱۵ سال به تاخیر اندازد، اما این جنایت چند پیام مهم برای مردم مسلمان ایران و رژیم شاه و حامیان او داشت .
مردم بعد از این واقعه به این واقعیت پی بردند که رژیم شاه هیچ ارزشی برای آموزه های دینی و حتی جان مردم قائل نیست و امکان تحمل چنین حکومتی وجود ندارد، اما عدم گستره فهم و بصیرت قاطبه مردم، تحقق سرنگونی شاه را تا ۱۵ سال به تاخیر انداخت و از طرفی برای خود رژیم هم ثابت شد که هیچ مفاهمه ای بین او و مردم مسلمان ایران وجود ندارد، اما توانست با ابزار تبلیغات تا مدت ها بر این عدم مفاهمه سرپوش گذارند که البته با گسترش درک و بصیرت مردمی، حکومت دیکتاتوری از بین رفت.
نکته حائز اهمیت در خصوص این رویداد در حال حاضر، تغییر جای جلال و شهید است که این روزها در فضای مجازی گسترش یافته است. به میزانی که صاحبان قلم و سخن کمتر از واقعیتهای چنین رویدادهایی بگویند و بنویسند و جنایت های رژیم گذشته را برای نسل جوان فعلی تشریح ننمایند، کم نیستند افرادی که فکر و ذهن جوانان را دزدیده و از قاتل مردم ایران، چهره ای موجّه و خادم ترسیم نمایند.
دیدگاه ها