ویژگی‌های دولت از منظر امام خمینی(ره) / «عدالت» مشخصه اصلی دولت اسلامی

حکومت اسلامی از دیدگاه امام در واقع همان حکومت عدالت است. از آنجا که مهمترین اندیشه‌های امام حول محور مردم و یاری رساندن به آنها بود، برنامه‌ها و نقشه‌های ایشان نیز در جهت رفاه مردم و برآورده ساختن خواسته‌های آنها بود.

هادی نیوز: حضرت امام خمینی(ره) با غیر قانونی دانستن حکومت استبدادی پهلوی و در ادامه با مطرح ساختن ایده و تئوری حکومت اسلامی ضمن مد نظر قرار دادن روش حکومتی پیامبر و بویژه امام علی(ع) و دفاع منطقی از آن در طول ۱۵ سال مبارزات خستگی‌ناپذیر و دعوت از مردم در طول سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود، برای عملی ساختن و اجرای چنین هدفی، تلاش بی‌وقفه‌ای را در این زمینه بکار گرفتند که سرانجام آن موفقیت در برپایی حکومت جمهوری اسلامی و سرنگونی حکومت شاهنشاهی دو هزار و پانصد ساله بود.

اندیشه‌ها و عمده سخنرانی‌های حضرت امام در ضرورت و لزوم تشکیل دولت و حکومت اسلامی بر چند پایه و محور عقیدتی، تاریخی، اجتماعی و سیاست‌های داخلی و بین‌المللی استوار است.

سیاست‌های بین‌المللی و لزوم تشکیل حکومت اسلامی

نفوذ استعماری استعمارگران و رخنه عوامل مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، و حتی مذهبی آنها در درون تشکیلات جامعه ما در رژیم گذشته منزلت مسلمان را متزلزل ساخته بود. رضایت به این دریوزگی و سرسپردگی و خفت و زبونی که جامعه بین‌المللی و در رأس آنها آمریکا، انگلیس و اسرائیل برای ایران و دیگر کشورهای اسلامی منطقه به وجود آورده بودند، عالمان آگاه، آزاداندیش و دلسوز به حال ملت اسلام همچون حضرت امام را متقاعد می‌کرد که تشکیل حکومتی اسلامی که به این خفتها و زبونیها در عرصه بین‌المللی خاتمه دهد، بایسته و جزء تکلیف آحاد مسلمین می‌باشد و چنین اقدامی اولین هدف و آرمان امام خمینی به شمار می‌رفت:

«... در مرحلة اول، هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادی و سلطة خارجی و داخلی متکی به خارج است و نیز قطع هر نحو سلطه چه سیاسی و نظامی و چه فرهنگی و اقتصادی است و بیرون راندن استعمار و استثمارگران هر که باشند و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده...» 

حضرت امام با آگاهی و اشراف کامل بر مسائل بین‌المللی در جهت ریشه‌یابی عوامل که مخل در کار برقرار شدن حکومت اسلامی بودند، از دستهای آلوده و پیدا و پنهان استکبار و استعمار جهانی در این کار غافل نبودند. ایشان با گوشزد کردن توطئه‌های بیگانگان در ممالک اسلامی از موج تبلیغات منفی که بر علیه اسلام از جانب استعمارگران به افکار مردمان مسلمان تزریق می‌گشت، پرده برداشته‌اند:

«... استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام حکومتی ندارد، تشکیلات حکومتی ندارد... واضح است که این تبلیغات جزئی از نقشة استعمارگران است برای بازداشتن مسلمین از سیاست و اساس حکومت...» 

از دیدگاه حضرت امام نقشة دیگر استعمار برای تضعیف حکومتهایی که داعیه اسلام‌خواهی در مملکت خویش داشته‌اند، تبلیغ و تحلیل ناروا در رابطه با عدم سازگاری دیانت اسلام با سیاست و ترساندن اقشار علما و روحانیون از ورود به عالم سیاست و منع آنها از داخل شدن به دستگاههای سیاسی حتی برای نظارت، جهت حفظ احترام و منزلت خویش در میان مردم و جامعه اسلامی است. با تبلیغ اینکه دخالت در امور سیاسی در واقع همان روی آوردن عالم و روحانی به امور دنیوی و مصداق فرد فاسق می‌باشد! اندیشه‌های مسموم خود را به خورد برخی از روشنفکران منحرف و برخی از اهالی حوزه داده و با این اقدامات و تبلیغات، سعی در منزوی کردن علما و روحانیون که از پیشروان مردم در نهضتهای انقلابی به حساب می‌آمدند و جدی‌ترین عناصر مخالف با سلطة استعمارگران و از اصلی‌ترین منهیان متخلفان از قوانین و احکام اسلامی در کشور بودند، نمودند. متأسفانه برخی از روحانیون و روشنفکران نیز ناآگاهانه و بدون اطلاع از اندیشه‌های شوم استعمار آب به آسیاب دشمن می‌ریختند و آنها را در راه پیشبرد اهداف شومشان یاری می‌کردند.

«... این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده‌اند. این را بی‌دین‌ها می‌گویند. ...این حرفها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده‌اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعة مسلمانان برکنار سازند و ضمناً علمای اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادی و استقلال جدا کنند. در این صورت می‌توانند، بر مردم مسلط شده و ثروتهای ما را غارت کنند. منظور آنها همین است...»

«... این تبلیغ سوء را عمال سیاسی استعمال می‌کنند تا شما را از سیاست کنار بزنند و از دخالت در امور اجتماعی بازدارند و نگذارند با دولتهای خائن و سیاستهای ضد ملی و ضد اسلامی مبارزه کنید و آنها هر کاری می‌خواهند بکنند... کسی نباشد، جلو آنها را بگیرد...» 

هدف از تأسیس دولت اسلامی

از دیدگاه امام دولت پهلوی دولتی غیرقانونی بود که نه از پایگاه مردمی برخوردار بود و نه مطابق با موازین حکومت اسلامی رفتار می‌کرد و این خود باعث می‌شد تا امام خمینی اولین مقصود سیاسی خودشان در جامعه را تأسیس دولت و حکومت اسلامی مطابق با آن نوع که توسط پیامبر(ص) و امام علی(ع) در حکومتشان بوجود آورده بودند، بدانند.

امام حکومتی مدنظرشان بود که اهم مقاصد و خواسته‌های مردمان مسلمان را برآورده کرده و به نیازهای آنان پاسخ گوید. در واقع حکومتی که آرزوی حضرت امام بود، حکومتی بود که پس از تأسیس شدن آن، مایه افتخار و مباهات مردم مسلمان ایران باشد و این حکومت نمونه‌ای باشد، برای نشان دادن حکومت صحیح به دیگر حکومتهای اسلامی و حتی امتهای غیراسلامی ممالک دیگر:

«... اگر چنانچه ما بتوانیم ان‌شاءالله حکومت اسلامی را اجرا بکنیم، در این ممالک، یا در مملکت خودمان که ایران است، آن وقت معلوم می‌شود که طرز حکومت چطور است...»

ساده‌زیستی یکی از اصلی‌ترین فاکتورهای مهم و از اهداف حضرت امام بود که آن را از طرز زندگی حضرت علی(ع) در هنگام حکومت پنج ساله حضرتش الگوبرداری نموده بودند و با استناد به چنین زندگانی بود که خواسته خودشان را مطرح می‌کردند و از شاه و عملکرد غیراسلامی او انتقاد می‌نمودند:

«... ما می‌خواهیم یک حاکمی در همه ایران ـ اگر ان‌شاءالله موفق بشوند مسلمین ـ در همه ممالک اسلامی یک حکومت باشد این جوری یک حکومت باشد که مال مردم را نخورد. یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد، یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد...» 

مهمترین مقصود و هدف حضرت امام از تشکیل حکومت اسلام، معرفی کردن حکومتی نمونه به جهان معاصر برای خروج بشریت از بن‌بستهای سیاسی‌ای بود که حکومتهای غیرقانونی و فاسد آنها، آگاهانه یا ناآگاهانه امتها را گرفتار ساخته بودند و مرتب اظهار امیدواری می‌کردند تا در آینده‌ای نزدیک این امر به وقوع بپیوندد و آنها بفهمند که حکومت اسلامی چه حکومت باارزشی است و مشخصه‌های یک حکومت صحیح چیست:

«... من امیدوارم که حکومت اسلامی در ایران تشکیل بشود و از مزایایی که در حکومت اسلام هست، بر بشر روشن بشود تا بشریت بفهمد که دین اسلام چه دینی است، و در روابط بین حکومت و ملتها چه روابطی است و در طرز اجرای عدالت چه نحوی است و شخص اول مملکت با رعیت چه جور فرقی دارد در زندگی...» 

«... اگر چنانچه اسلام به آن طوری که هست پیاده بشود و اجرا بشود امید آن را داریم که تمام بشر در تحت لوای اسلام بیرون بیاید، تمام مکتبها شکست بخورد. مع‌الاسف نگذاشتند که اسلام را بشناسند مردم...» 

امام خمینی نوعی حکومت اسلامی می‌خواستند، در کشور برقرار بشود که همه ارکان حکومتی آن، از شخص حاکم تا پایین‌ترین رده‌های مدیریتی و ریاستی آن، رفتار و زندگی و عملکردی شبیه به نظام خلافتی امام علی(ع) داشته باشند. هدف و منظور حاکمش از حکومت همان هدفی باشد که امام علی از بدست گرفتن حکومت از ابتدای بیعتشان با مردم مدنظرشان بود. وضع زندگی و معیشت او، حتی در زمان حکومت، از افراد طبقه سه پایین‌تر و با مردم و با همین طبقه فقرا هم‌درجه در زندگی بود.

دادرسی حاکم اسلام در حکومتی که مقصود و هدف حضرت امام بود می‌باید، با رؤسای جمهوری و حاکمان دیگر تفاوت داشته باشد:

«... حکومت اسلام مثل حکومتهای دیگر از قبیل سلاطین، از قبیل رؤسای جمهوری نیست. حاکم اسلام حاکمی است که در بین مردم، در همان مسجد کوچک مدینه می‌آمد، جلوس می‌کرد و آنهایی که مقدرات مملکت دستشان بود، مثل سایر طبقات مردم در مسجد اجتماع می‌کردند...»

هدف حضرت امام از تشکیل حکومت اسلامی در این گفتارشان تبلور یافته است:

«... ما می‌خواهیم، یک حاکمی در همه ایران ـ اگر ان‌شاءالله موفق بشوند مسلمین ـ همه ممالک اسلامی یک حکومت باشد این جوری یک حکومت باشد که مال مردم را نخورد. یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد؛ یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد...»

آفات دولت اسلامی و موانع تشکیل آن

در نظر امام یکی از آفت‌هایی که دولت اسلامی را تهدید می‌کند، مناقشات میان گروهها و احزاب مختلفی است که در راه تشکیل حکومت اسلامی تلاش می‌کنند. به همین دلیل به فرمان ایشان، این احزاب و گروهها باید تلاش کنند تا بدور از مناقشات گروهی خود و حزبی، ملت را تا رسیدن به هدف عالی، یعنی تشکیل حکومت اسلامی هدایت کنند.

دستهای ناپاک و عقلهای ناقص یا ضعیف نیز ممکن است، بر سر راه تشکیل یا تداوم حکومت اسلامی قرار گرفته و مانع تحقق آرمان ملت در راه تشکیل شدن یا ادامه یافتن و یا کند شدن حرکت جامعه به سمت تشکیل دولت ناب اسلامی گردد. همانطور که به قول حضرت امام همین عوامل بعد از رسول الله و در صدر اسلام موجب انحراف جامعه اسلامی و دور کردن آن از بستر صددرصد اسلامی خویش شدند.

یکی دیگر از آفتهای فکری که خطر بزرگ داخلی از دیدگاه امام محسوب می‌شود و همین نقیصه فکری و تفسیری از اسلام، باعث رخنه استعمار و ضربه زدن به دولت و یا مانع‌تراشی عمده بر سر راه تشکیل دولت می‌گردد:

«... تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه بوجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه‌های علمیه عرضه می‌شود، برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند و نگذارند، مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند، دنبال اجرای احکام باشند حکومتی بوجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کند...»

همان‌طور که اشاره شد حضرت امام در سخنرانی‌های خود مؤکداً به تبیین آفت‌های اندیشه انحرافی در درون جامعه اسلامی و هشدار دادن نسبت به خطرات آن می‌پردازند.

ویژگی‌ها و مزایای حکومت جمهوری اسلامی

حضرت امام، خصوصیات و مزیت‌های اسلامی را که از دهه چهل به بعد در ذهن خودشان می‌پروراندند، در تمامی سخنرانیهای خود مطرح می‌ساختند. اصل اندیشه حضرت امام در واقع خداسالاری در جامعه بود. یعنی پیاده کردن دستورات خدا که در جامعه اسلامی از طریق آیات قرآن؛ سنت و گفتار پیامبر و ائمه به مسلمان‌ها ابلاغ می‌گردد و حاکم اسلام باید آنچه از طرف خدا رسیده را عمل کند.

«... حکومت سلطان اسلام «ظل الله» است. معنی «ظل» این است که حرکتی ندارد؛ خودش، حرکت به حرکت اوست...»

در حکومت اسلامی که مدنظر امام بود، نائل شدن جامعه اسلامی به پیشرفت و بالا رفتن سطح زندگی مردم و پاسداشت ارزشهای اسلامی، همچنین تأمین امنیت آنها تا زمانی که به عنوان یک شهروند در مملکت اسلامی زندگی می‌کنند، جزء اصلی‌ترین ویژگی‌ها و مزیتهایی بود که مردم از آن برخوردار می‌شدند. در همین راستا حضرت امام در سخنرانی خویش در برابر تبلیغات منفی اقدام به موضع‌گیری کرده‌اند:

«این جور نیست که اگر یک حکومت اسلامی پیدا بشود، دیگر زندگی مردم را به هم می‌زند و توپ و تانک و این چیزها دیگر نمی‌خواهیم و ما می‌خواهیم، الاغ سوار بشویم حرفهای مفت است که می‌زنند.»

به فرمایش امام به ما می‌گویند که شما حکومت اسلامی می‌خواهید بکنید؛ می‌خواهید که اصلاً چرخ این مملکت را بخوابانید! این غلط است می‌گویند؛ اینها تبلیغات باطل است34ما که می‌گوییم اسلام، اینها تبلیغات می‌کنند که اینها می‌خواهند هرج و مرج کنند.

حضرت امام پس از موضعگیری در برابر تبلیغات منفی دشمنان و معترضان اندیشه حکومت اسلامی، مزایا و ویژگیهای حکومت اسلامی را از دیدگاه خودشان مطرح نموده‌اند:

«... ما که حکومت اسلامی می‌گوییم، [یعنی] این هرج و مرج نباید باشد... ما چرخها را به راه می‌خواهیم بیاندازیم... نفتهای شما الآن به اروپا و آمریکا دارد می‌رود، ما می‌خواهیم جلوی این گرفته بشود؛ یک مقدار عاقلانه‌اش فروش برود، آن هم ارز دست ما بیاید؛ نه اینکه نفت ما را ببرند...»

حضرت امام معتقد بودند که حکومت اسلامی حکومتی است که به همان شکلی که حکومتهای دیگر تشکیلات حکومتی و اداری دارند و برای آن قوانین و مقررات وضع کرده‌اند، دین اسلام نیز دارای چنین ویژگیهای حکومتی است و قانون اساسی اسلام باید با تفسیر و تحلیل صحیح از دل احکام و عقاید آن بیرون کشیده شود.

«... اسلام حکومت دارد و حکومتش همان نحوی که حکومتهای دیگری هست و تشکیلات دارد؛ تشکیلات دارد لکن تشکیلاتی که تمامش بر مبنای عدالت است. روابط حکومت با رعیت، با اصناف رعیت، روابط رعیت با حکومت، روابط حکومت با مذاهب اقلیت، روابط مردم جامعه با اقلیتها، روابط حکومت با حکومتهای دیگر، روابط خود جامعة اسلامی با جوامع دیگر، تمام اینها قوانین دارد...»

«... وقتی حکومت اسلامی تشکیل شود همه تابع قانون اسلامند و اسلام یک جناح یکپارچه و واحد است؛ حکومت ما جمهوری اسلامی است که متکی بر آیات قرآنی است و قانونش، قانون اسلام است و جناحهای سیاسی در آنجا در اظهار عقاید خود آزادند...»

عدالت، مشخصه اصلی دولت اسلامی

«... اسلامی که حکومتش تشکیل شد، در زمان رسول‌الله و باقی ماند... زمان حضرت امیر بود باز، حکومت عادله اسلامی بود...»

حکومت اسلامی از دیدگاه امام در واقع همان حکومت عدالت است. از آنجا که مهمترین اندیشه‌های امام حول محور مردم و یاری رساندن به آنها بود، برنامه‌ها و نقشه‌های ایشان نیز در جهت رفاه مردم و برآورده ساختن خواسته‌های آنها بود. از آنجا که عدالت مهمترین رکنی است که همة مردم و در همه زمان‌ها تشنه آن بوده و منتظر اجرای آن هستند، بنابراین این مشخصه در اندیشه‌ها و سخنرانیهای حضرت امام تبلور یافته است:

«... ما که می‌گوییم حکومت اسلامی، می‌گوییم حکومت عدالت. ما می‌گوییم یک حاکمی باید باشد که به بیت‌المال مسلمین خیانت نکند؛ دستش را دراز نکند، بیت‌المال مسلمین را بردارد...»

ایشان با عنایت به دوران حکومت سراسر عدالت‌گستر پیامبر و مخصوصاً علی(ع)، خطاب به ملت رنج کشیده ایران تأکید می‌کردند که:

«... ما یک همچو حکومتی می‌خواهیم، که توجه به امر عدالت همچون پیامبر و علی(ع) داشته باشد...»

«... از حکومت اسلامی شما را نترسانند، حکومت عدالت است؛ حکومتی است که زندگی شما را زندگی مرفه ان‌شاءالله قرار می‌دهد. برای مردم نفع دارد. برای مردم همه‌اش منفعت است...»

حضرت امام در اندیشه حکومتی خویش معتقد بودند که باید برنامه‌ای مستقل مبنی بر عدالت، دموکراسی و قانون اساسی، آن هم قوانینی مطابق اسلام در جامعة مسلمانان بکار گرفته شود؛ چرا که نتیجه و حاصل عملی شدن قوانین اسلام، عدالت اجتماعی بود که به تبع آن به وجود می‌آمد.

«... حکومت اسلامی یعنی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی و متکی بر قواعد و قوانین اسلام... حکومتی مبتنی بر عدل و انصاف نسبت به همة اقشار وطن می‌سازیم...»

«...ما می‌خواهیم یک حکومت عدل بر قوانین اسلام در ایران حکمفرما باشد...»

حضرت امام مردم و حضور یکپارچة مردمی در تشکیل حکومت اسلامی را مهمترین پشتوانه برای عدالت و برقراری آن در جامعة اسلامی می‌دانستند و با اشاره به حکومت غیرمردمی محمدرضا شاه معتقد بودند که:

«... همه اینها برای این است که پشتوانة این اشخاصی که حکومتها به دستشان هست، ملت نیست...»

اما از دیدگاه امام، مردم باید در یک فضای گسترده و اندیشه‌های فرامرزی با حضور خودشان در صحنه، برای برقراری عدل در جهان اسلام تلاش می‌کردند:

«... باید کوشش کنید تا طرز حکومت اسلام و رفتار حکام اسلامی را با ملتهای مسلمان به اطلاع دنیا برسانید تا زمینه فراهم شود که حکومت عدل و انصاف به جای این حکومتهای استعمار زده که اساس آن بر ظلم و چپاولی است، برقرار شود... اگر حکومت اسلام که رئیسش با رعیت یکسان و دارالحکومه‌اش مسجد روی خاکهای گرم و سلطانش با کفش و جامة کهنه حکومت می‌کند و ملت در پناه آن با آرامش و در سایة عدل زندگانی می‌کند، روی کار آید، اساس انحرافات چپ و راستی بر باد می‌رود...»

«... ما باید دولت اسلامی را همة مردم همه انسانها دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتواند، اقامة عدل بکند...»

« حفظ معنویات و تقویت معنویات مردم و اقامة عدل بینشان و نجات دادن مظلومان از دست ظالمان... اسلام برای این دو جهت آمده است و ما تابع اسلامیم و باید این دو جهت را حفظ کنیم.»

برنامه‌های حکومت اسلامی

طرح‌ها و برنامه‌هایی که حضرت امام در اندیشه خودشان پس از تشکیل حکومت اسلامی و در بخشهای مختلف سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی در نظر داشتند، در سخنرانیها و یا نوشته‌های ایشان منعکس شده است. برنامه پیشنهادی ایشان با اشراف کامل بر نقطه ضعفهای حاکمان و خلفای غاصب و غیرقانونی اسلامی در طول تاریخ و بخصوص حکومت پهلوی و مد نظر داشتن راهکارهایی خیرخواهانه که به سود مردم جامعه اسلامی و پیشرفت اسلام باشد بوده است.

استقلال و رسیدن به خودکفایی لازمة حکومت اسلامی، برای قطع وابستگی به اجانب از برنامه‌های دیگر امام بوده است. همچنین برنامه‌ها و سیاستهای خارجی و بین‌المللی نیز که ایشان بر آنها تأکید داشتند، نوعی خوار کردن و در تنگنا قرار دادن حتی قطع رابطه کردن با دولتهای معاند با اسلام و حکومت اسلامی بود:

«... همه با هم هم‌صدا بگویند که آقا! ما نمی‌خواهیم که یهود بر مقدرات مملکت ما حکومت کند. ما نمی‌خواهیم که مملکت ما با مملکت یهود هم‌پیمان بشود، در مقابل پیمان اسلامی...»

از دیدگاه حضرت امام نشریات و نوشته‌های آنها هم باید، در راستای اسلام و آماده کردن مقدمات یک حکومت اسلامی باشد:

«باید برنامه و نشریات همه جناح‌ها، بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی باشد و در مقدمه، سرنگون کردن طاغوت و شاخ‌ها و شاخه‌های آن...»

در جامعه اسلامی که آرمان و آرزوی حضرت امام به حساب می‌آمد، برنامه‌ها طی دو مرحله، هم استقلال و خودکفایی مملکت اسلامی و اختصاص یافتن سرمایه‌ها به مردم را شامل می‌شده است و هم مجموعه اقداماتی در درون تشکیلات این جامعه هم به لحاظ منابع انسانی که تصفیه درونی و پالایش نیروهایش می‌خوانیم و هم به لحاظ منابع و امکانات مالی، جهت انجام اصلاحات تشکیلاتی به طور همه‌جانبه مدنظر بوده است:

«... در مرحله اول هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادی و سلطة خارجی و داخلی متکی به خارج است و نیز قطع هر نحو سلطه چه سیاسی و نظامی و چه فرهنگی و اقتصادی است و بیرون راندن استعمار و استثمارگران هر که باشند و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده... مرحله دوم تصفیه کامل وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و مؤسسات دولتی و ملی از اشخاص خائن و استفاده‌جو و انگل‌هاست و سپردن کار به کاردانان وطنخواه امین و نیز حذف زواید شعبه‌ها و کرسیهایی که کار مفید برای کشور ندارند... و حذف هزینه‌های فوق‌العاده و حاتم‌بخشی‌ها که موجب تزلزل بودجة دولت شده است و پس از آن مراحل دیگری است که به تدریج اصلاح می‌شود...»

برنامه سیاسی‌ای که مدنظر حضرت امام بوده است، از سوی تبلیغات مخالفان بخصوص رسانه‌های رژیم و تبلیغات‌چیان شاه قلب شده و آنها درصدد بودند تا اندیشه امام و برنامه‌های حکومتی ایشان را نوعی نقشه‌ها و اهدافی شبیه آنچه امپراطوری عثمانی در قرنهایی که این امپراطوری از قدرت جهانی برخوردار بود، تعبیر نمایند و آن را خطری قریب‌الوقوع برای غربیان و کشورهای منطقه تلقی کنند. سؤالی که لوسین ژرژ خبرنگار روزنامه لوموند فرانسه در تاریخ 4/2/57 از ایشان پرسیده بود، نیز ناشی از تأثیر همین شایعات و فرضیات مغرضانه بود. اما آنچه پاسخ حضرت امام بود، در واقع استناد ایشان به نوع تشکیلات حکومتی پیامبر(ص) و علی (ع) بود:

«... تنها مرجع استناد برای ما زمان پیغمبر و زمان امام علی است...»

مسئولیتهای فردی یا گروهی در دولت اسلامی

«... در سرتان هوای اینکه ما غلبه کنیم و حکومت کنیم نباشد؛ بلکه در نظرتان این باشد که حکومت اسلامی تشکیل دهیم و احکام خدا را جاری سازیم...»

از دیدگاه حضرت امام در حکومت اسلامی چه قبل از برپایی آن و چه پس از برقرار شدن، از کوچکترین واحد این امت یعنی فرد تا بزرگترین حزب و تشکیلات، در قبال آن مسئولیتهای فردی، گروهی و اجتماعی دارند. در این میان شخصیت حاکم تا رئیس حکومت یا رئیس جمهوری اسلامی به عنوان اولین فرد در حکومت اسلامی، مسئولیت فردی بیشتری داشت و همین‌طور مجموعه تشکیلاتی تحت امر وی نیز در رأس هرم قدرت و حکومت می‌بایست، بار اصلی حکومت اسلامی را بر دوش داشته باشند:

«... کسانی که مسئولیتشان خیلی زیاد است، دولتهای اسلامی است. رؤسای جمهور اسلام، سلاطین اسلام، اینها مسئولیتشان خیلی زیاد است و شاید بیشتر از همه طبقات باشد...»

«بر دول اسلامی است که اسلام را معرفی کنند به عالم...»

در همین راستا حضرت امام، خطاب به نیروهای اصلی جامعه، یعنی جوانان و روشنفکران و کلاً طبقات ملت، وظایف آنها در قبل از ایجاد شدن حکومت اسلامی را مشخص ساخته‌اند.

وظایفی همچون:

1ـ سرلوحه هدفتان اسلام و احکام عدالت‌پرور آن باشد و ناچار بدون حکومت اسلامی عدالت‌خواه رسیدن به این هدف محال است. تولّی و تبرّی دو اصل اساسی اسلام است باید با حکومت عدل موافق و به حاکم عادل دل ببندید...

2ـ باید قشرهای غیر اسلامی را که عقیده و عملشان برخلاف اسلام است و دارای گرایش به مکتبهای دیگرند هر نوع از آن باشد به مکتب مترقی عدالت‌پرور اسلام دعوت کنید و در صورت نپذیرفتن از آنها هر نوع که باشد و هر شخصیت که هست، تبری یا لااقل احتراز کنید و باید جوانان ما بدانند تا معنویت و عقیده به توحید و معاد در کسی نباشد، محال است از خود بگذرد و در فکر امت باشد...

3ـ باید جوانان روحانی و دانشگاهی قسمتی از وقت را صرف کنند، در شناخت اصول اساسی اسلام که در رأس آن توحید و عدل و شناخت انبیای بزرگ... و در شناخت طرز تفکر آنها از نقطه اقصای معنویت و توحید تا تنظیم جامعه و نوع حکومت و شرایط امام و اولی‌الامر و طبقات دیگر از امرا و ولات، و قضات و فرهنگیان که علما هستند و متصدیان مالیات اسلامی و شرایط آنها تا برسد به شُرطه و کارمندان شهربانی...

4ـ باید شما دانشجویان دانشگاهها و سایر طبقات روحانی و غیره... ملتزم به احکام اسلام به همه ابعادش باشید...؛ لازم است مراقب باشید با کمال دقت و هوشمندی که کسانی که التزام به اسلام ندارند به جمیع ابعادش ولو در اصلی از اصول با شما موافق نیستند، آنها را دعوت به التزام کنید و اگر مؤثر نشد، از شرکت دادن آنها در اجتماعات و انجمنهای اسلامی احتراز کنید و گمان نکنید، زیادی افراد هر چه باشد شما را به هدف نزدیک می‌کند و پس از وصول به هدف آنها قابل تصفیه هستند...

5ـ باید برنامه و نشریات همه جناحها بدون ابهام متکی به اسلام و حکومت اسلامی باشد و در مقدمه سرنگون کردن طاغوت و شاخها و شاخه‌های آن...

حضرت امام مسئولیتهای احزاب و گروهها را نیز در قبال دولت اسلامی مشخص ساخته‌اند:

«باید... [احزاب و گروهها] بدون مناقشات ملت را به سوی هدف غایی که ایجاد حکومت اسلامی است، هدایت نمایند...»

وظیفه علما و نخبگان و مسئولان رده بالای حکومت اسلامی نیز توسط حضرت امام تبیین گردیده است:

«...[این وظیفه] این به عهده علمای اسلام و محققین و کارشناسان اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرح‌ها و برنامه‌های سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنه‌ها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به در آورند...»

«... شما قوانین اسلام و آثار اجتماعی و فواید آن را [در رابطه با تشکیل حکومت اسلامی] بنویسید و نشر کنید. روش و طرز تبلیغ و فعالیت خودتان را تکمیل کنید؛ توجه داشته باشید که شما وظیفه دارید، حکومت اسلامی تأسیس کنید...»

«... منظور این نیست که رهبران مذهبی خود حکومت را اداره کنند، لکن مردم را برای تأمین خواسته‌های اسلام رهبری می‌کنند...»

حضرت امام ارزش هر فرد در جامعه را با ملاک تقوی سنجیده و رؤسا و مدیران را به ساده‌‌زیستی، در عین قبول مسئولیت سفارش می‌کنند.

«... در حکومت اسلامی بهای بیشتر و فزون‌تر از آن کسی است که تقوی داشته باشد، نه ثروت و مال و قدرت و همه مدیران و کارگزاران و رهبران و روحانیون نظام و حکومت عدل موظفند که با فقرا و مستمندان و پابرهنه‌ها بیشتر حشر و نشر و جلسه و مراوده و معارفه و رفاقت داشته باشند تا متمکنین و مرفهین...»

مسئولیتهای مردم نیز در قبال دولت اسلامی در سخنرانی‌ها و رهنمودهای امام مشخص شده است:

«... از مردم می‌خواهیم تا بر پایه‌های اسلامی خویش تکیه زنند و بر غرب و غربزدگان که موجب نابودی فرهنگ آنان شده است، پشت پا زنند. خود را از وابستگی نظامی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به هر وسیله که شده است، نجات می‌دهیم. البته خوب می‌دانیم که با چه گرفتاریهایی روبرو خواهیم شد...»

«... ما موظفیم حالا که جمهوری اسلامی رژیم رسمی ما شده است، همه بر طبق جمهوری اسلامی عمل کنیم؛ جمهوری اسلامی یعنی رژیم به خواست مردم و احکام، احکام اسلام. رژیم به خواست مردم تحقق پیدا کرد و از صد، نود و نه رأی دادند و الان رژیم رسمی ما جمهوری اسلامی است؛ مانده است اینکه احکام، احکام اسلامی بشود.»

 

 

فارس

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.