5 نشانه افول قدرت آمریکا

دست‌کم پنج شاخص نشان می‌دهند که کاهش قدرت آمریکا در زمینه‌های مختلف نظامی، اقتصادی، مالی، اجتماعی و فرهنگی ادامه دارند.

هادی نیوز: «افول آمریکا» که به کاهش قدرت ژئوپولتیک، نظامی، اقتصادی، مالی، اجتماعی و فرهنگی آمریکا اشاره دارد مسئله‌ای است که از مدت‌ها پیش توسط دانشمندان و متفکرانی در داخل خود آمریکا و سایر نقاط جهان، پیش‌بینی شده و مورد تأکید قرار گرفته است.

به اعتقاد بسیاری از دانشمندان، ایالات متحده دیگر ابرقدرت بی‌رقیبی که بعد از فروپاشی شوروی سابق بود نیست و سال به سال نشانه‌های بیشتری از  کاهش قدرت آمریکا احساس می‌شود. این موضوع حتی در خود آمریکا و در میان شهروندان این کشور هم محسوس است به عنوان مثال، در یک نظرسنجی که در سال ۲۰۲۱ از میان ۱۰۱۹ آمریکایی ۷۹ درصد اذعان کرده بودند که احساس می‌کنند آمریکا در حال فروپاشی است.

مهم‌ترین شاخص‌ها و نشانه‌های افول آمریکا در زیر آورده شده و به طور مختصر توضیح داده شده‌اند.

کاهش توان نظامی

در یک گزارش ۹۸ صفحه‌ای که «کمیسیون راهبرد دفاع ملی» آمریکا در سال ۲۰۱۹ منتشر کرد تصریح شده است: «برتری نظامی دیرپای آمریکا از بین رفته و حاشیه خطای راهبردی این کشور به طرز دلهره‌آوری بالا رفته است. تردیدها درباره توانایی آمریکا برای بازداری دشمنان و در صورت لزوم غلبه بر آنها و همچنین پایبندی واشنگتن به تعهداتش جهانی‌اش فزونی گرفته است.»

در این گزارش از «ناکارآمدی‌های سیاسی» و «محدودیت‌های بودجه‌ای» به عنوان عواملی یاد شده‌اند که توانایی دولت ایالات متحده را برای همساز شدن با سرعت بروز تهدیدهای امنیتی محدود کرده‌اند.

نتایج یک نظرسنجی که بعد از خروج آمریکا از افغانستان منتشر شد نشان داد که اعتماد شهروندان آمریکا به ارتش این کشور به پایین‌ترین سطح رسیده است. این نظرسنجی نشان داد که تنها ۴۵ درصد از آمریکایی‌ها «اعتماد زیادی» به ارتش دارند که این رقم نسبت به ۷۰ درصد در سه سال قبل، نزدیک به ۲۵ درصد کاهش یافته است. ۱۰ درصد دیگر نیز گفتند که اعتماد چندانی به ارتش ندارند.

مشکلات اجتماعی

نشریه آتلانتیک چندی پیش در مقاله‌ای با اشاره به مشکلات داخلی آمریکا نوشته بود که تنها ابرقدرت دنیا اکنون به یک «دولت شکست‌خورده» تبدیل شده است. این نشریه تصریح کرده بود که هژمونی دیرپای آمریکا اکنون به دلیل ناآرامی‌های اجتماعی، از بین رفتن حاکمیت سیاسی و پاسخ نامناسب به شیوع کرونا به لرزده درآمده است. 

پاسخ آمریکا به شیوع ویروس کرونا و قرار گرفتن این کشور در صدر میزان مرگ و میرها در جهان مثل آیینه‌ای بود که از مشکلات ریشه‌دار داخلی در آمریکا پرده برداشت.

شکاف عظیم در توزیع ثروت ( به گونه‌ای که ثروت ۱ درصد جامعه ثروتمند از ۵۰ درصد کل جامعه بیشتر است)  نقش پول‌های فاسد در سیاست آمریکا (مثل لابی‌گری، اعانه‌های انتخاباتی و نقش پول در دستکاری رسانه‌های جریان اصلی)، نژادپرستی سیستماتیک (که نشانه‌های فراوان آن اخیراً به وفور در خشونت پلیس علیه سیاه‌پوستان و بدرفتاری با آسیایی‌تبارها دیده شده) و دوقطبی شدن بی‌سابقه سیاست در آمریکا تنها برخی از مهم‌ترین مشکلات داخلی آمریکا هستند.

 

«فرانسیس فوکویاما»، از اعضای ارشد موسسه «Freeman Spogli» در دانشگاه استانفورد که به عنوان تئوری‌پرداز نظریه «پایان تاریخ» معروف است  در مقاله‌ای در اکونومیست در مردادماه سال گذشته خاطرنشان کرده بود که اصلی‌ترین عوامل کاهش قدرت آمریکا بیشتر مسائل داخلی هستند تا مسائل بین‌المللی.

اعتماد عمومی به دولت آمریکا هم در سال‌های گذشته کاهش شدیدی داشته به گونه‌ای که مرکز افکارسنجی پیو در یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۱ تصریح کرد که تنها یک چهارم آمریکایی‌ها می‌گویند می‌توانند به دولت کشورشان اعتماد کنند. بی‌اعتمادی به دولت به ویژه در میان نسل‌های جوان‌تر مشهود است.

کسری بودجه

کسری بودجه یکی از دلایلی است که افول هر قدرتی را به همراه خواهد داشت. گزارش‌ها نشان می‌دهند دولت فدرال آمریکا در سال مالی ۲۰۲۱ حدود ۲.۸ تریلیون دلار کسری بودجه است.

دفتر بودجه کنگره آمریکا که یک اداره تحقیقاتی وابسته به نهاد قانونگذار آمریکا است تیرماه سال گذشته پیش‌بینی کرده بود که کسری بودجه آمریکا در ماه‌های آینده مرز ۳ تریلیارد دلار را رد خواهد کرد.

مشکلات اقتصادی

سهم آمریکا از «تولید ناخالص دنیا» در سال ۱۹۶۰ نزدیک به ۵۰ درصد بوده، اما این رقم از آن زمان به بعد رو به کاهش بوده و در سال ۲۰۲۱ به ۲۴.۴ درصد کاهش یافته است. شبکه بلومبرگ سال گذشته پیش گزارش داد در سال ۱۹۶۰ حدود ۴۰ درصد از کل سهم اقتصاد جهان به ایالات متحده اختصاص داشت اما این رقم اکنون به شدت کاهش یافته و انتظار می‌رود تا سال ۲۰۲۴ به نزدیک ۱۴ درصد برسد.

اما دلیل کاهش نقش آمریکا در اقتصاد دنیا چیست؟ از نگاه تحلیلگران، یکی از مهم‌ترین دلایل این وضعیت، تناقض‌ها و تضادهای موجود در انگاره‌های نظام لیبرالیستی و نئولیبرالیستی است که با گذشت زمان به مرور پدیدار شده است. 

 «پاتریک دنین»، استاد دانشگاه «نوتردام» در کتابش به نام «چرا لیبرالیسم شکست خورد» نزدیک شدن به پایان لیبرالیسم در آمریکا را یک سیر طبیعی و «پایان چرخه فساد» تصور می‌کند. او می‌نویسد: «تأمل در باب اینکه آمریکا در نخستین روزهای حیات ابدی خود نیست بلکه در حال نزدیک شدن به پایان چرخه طبیعی فساد و زوال است، ایده‌ای متقن و به‌جا می‌نماید.»

«برآشفتگی در سطح جهان آشکار است… نظام نئولیبرال بازارگرایان همواره یک مکتب سیاسی در خدمت منافع ویژه بوده است. هرگز بر پایه تئوری های اقتصادی بنا نبوده است و اکنون باید عیان باشد که بر پایه تجارب تاریخی هم بنا نبوده است. فرا گرفتن این درس، شاید تنها فایده از بحرانی باشد که اکنون بر سر اقتصاد جهانی سایه افکنده است.»

کارشناسان مسائل اقتصادی می‌گویند روند رو به کاهش سهم آمریکا در اقتصاد جهان بزرگترین تهدید برای دلار به عنوان ارز ذخیره به شمار می‌رود و هژمونی این ارز و بالتبع ساختار تحریم‌های آمریکا را در معرض تهدید قرار می‌دهد.

کاهش قدرت نرم

قدرت نرم، یعنی توانایی آمریکا برای متقاعدسازی دیگران به مشروعیت سیاست‌های آمریکا و ارزش‌های زیربنای آن یکی از محورهای اصلی قدرت آمریکا از زمان آغاز آن بوده است.  با این حال، به اذعان شاخص‌های مختلف این مولفه قدرتی به ویژه در سال‌های اخیر یک روند نزولی شدید را تجربه کرده است.

شکاف‌های سیاسی، از هم‌گسیختگی‌های اجتماعی، رکود اقتصادی، تلفات وحشتناک کرونا و بسیاری از عوامل دیگر در سال‌های گذشته موجب شده‌اند حتی مردم آمریکا به نحو بی‌سابقه‌ای اعتمادشان را به سیستم حکومت کشورشان از دست بدهند و جذابیت تبلیغاتی الگوی غربی به شدت کاهش پیدا کند.

«جوزف نای»، دانشمندی که تئوری‌پرداز نظریه قدرت‌ نرم بوده گفته روند رو به نزول قدرت نرم آمریکا از زمانی شروع شد که «جورج دبلیو بوش»، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا در سال ۲۰۰۳ به کشور عراق حمله کرد.

جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان، پایبندی آمریکا به مفاهیمی مانند دموکراسی، حقوق بشر، جهان آزاد، آزادی بیان و بسیاری از ارزش‌های دیگری که آمریکا خود را پرچمدار آنها معرفی می‌کرد با سوال‌ها و تردیدهای جدی مواجه کرد.

در سال‌های گذشته روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، از نگاه تحلیلگران هم به عنوان یکی از نشانه‌های افول قدرت نرم آمریکا دیده شد و هم به این روند شدت بخشید. ترامپ، آمریکا را از سازمان‌های بین‌المللی خارج کرد، تعهدات دوجانبه و چندجانبه دولت‌های قبلی را زیرپا گذاشت و رابطه کشورش با متحدان و شریکان آمریکا را تضعیف کرد.

 

اتفاقات ۶ ژانویه که طی آن هواداران دونالد ترامپ به ساختمان کنگره حمله کردند از نگاه بسیاری از تحلیلگران تیرخلاصی به دموکراسی آمریکایی بود و موجب شد جذابیت الگوی ارائه‌شده توسط آمریکا در نگاه عده بسیاری زیادی از مردم زیر سوال برود.

با آنکه عده‌ای امید داشتند «جو بایدن»، رئیس‌جمهور فعلی آمریکا بتواند لطمات ترامپ به قدرت نرم آمریکا را جبران کرده و روند را معکوس کند، روی کار آمدن او تنها بر مشکلات آمریکا در این زمینه اضافه کرد. بایدن علاوه بر اینکه بسیاری از سیاست‌های ترامپ را ادامه داده افتضاح خروج از افغانستان را رقم زد.  

جنگ اوکراین را می‌توان جدیدترین رویدادی دانست که چهره آمریکا و در کل ارزش‌های غربی را به شدت مخدوش کرد. مقایسه رفتارهای کشورهای غربی در قبال پناهندگان اوکراین و پناه‌جویان کشورهای خاورمیانه، برخوردهای دوگانه جهان غرب با مقوله مقاومت فلسطین و اوکراین، کنار گذاشتن شعار جدایی ورزش از سیاست، سانسور رسانه‌های روسیه از سوی پلتفورم‌های آمریکایی و غیره به مردم اقصی نقاط دنیا نشان داد که پایبندی غربی‌ها به ارزش‌هایی مانند برابری انسان‌ها، اجتناب از نژادپرستی، آزادی بیان و حقوق بشر هرگز از سطح نمایش و شعار فراتر نرفته است.

 

 

فارس

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.