روحانيت و انتخابات پيش رو/ محمدامين امامي

ممکن است عده نادري از معممين بانقشه يا تلقي جدايي دين ازسياست و برخي با القاي دلسردي و نااميدي در مردم، ضمن کناره گيري از انتخابات، ملت را از حضور در صحنه منع نمايند و از اين رهگذر از حرارت انتخابات پرشور کم کنند. بنابراين همگان بايد به اين نکته ملتفت باشند که اولا «حضور» و ثانيا «نقش آفريني در انتخابات» و ثالثا «انتخاب اصلح و گزينش کانديداي شايسته و مطابق بامعيارها» از مصاديق حفظ نظام اسلامي است

از مرحوم آيت الله شهيد مدرس نقل شد است که: «به رضاخان بگوييد من وظيفه شرعي دارم که در امور مسلمين دخالت کنم. اسم آن را هر چه مي خواهيد بگذاريد؛ من وظيفه ديني خود را ادامه مي-دهم. سياست در اسلام جدايي از مسائل دين نيست. دين و سياست در اسلام با هم است. اسلام مثل آئين مسيحيت نيست که فقط جنبه تشريفاتي، آن هم هفته اي يک روز در کليسا داشته باشد.» (داستان هاي مدرس:۲۱۱)

۱. ادعاي دموکراسي و توجه به مردم، استقلال و اقتدار از سوي حکومت ها زماني صادق است که حضور حداکثري مردم در همه صحنه هاي آن نمود عيني داشته باشد. جمهوري اسلامي ايران نيز از اين مساله مستثني نيست. بنابراين جمهوريت نظام آن گاه معنا پيدا مي‌کند که تار و پود حکومت را آراي مردم ببافد.

۲. انتخابات مجلسين خبرگان و شوراي اسلامي يکي از عرصه هاي مهم حضور مردم است که در آن ملت، اراده خود را در تعيين نمايندگان اين دو مجلس بروز و ظهور مي دهد. شکي نيست که اين حضور زماني مفيد و موثر خواهد بود که از سر «هوشمندي و آگاهي» محقق شود و مردم در «انتخاب اصلح» دچار ترديد و خطا و غفلت نشوند. لازمه چنين انتخابي، «حاکميت اخلاق» در فضاي انتخابات و به ويژه ايام قبل از انتخابات است. زيرا هوچي گري، جوسازي و جنجال، و تبليغات دروغين مسير «تکليف گرايي» را بسته و مردم را به «گروه گرايي و تعصبات جناحي» سوق مي دهد.

۳. گر چه آحاد ملت در ايجاد فضاي سالم و اخلاقي ايام انتخابات نقش به سزايي دارند اما اين «انديشمندان»، «اهالي رسانه»، «سياسيون»، «صاحبان تريبون» و در يک کلام خواص جامعه و به ويژه «روحانيت» هستند که نقش عمده و اصلي را بر عهده دارند؛ چون «الناس بامرائهم اشبه منهم بابائهم». کناره گيري و عزلت يا خداي ناکرده محافظه کاري روحانيون و معممين در عرصه انتخابات، فاجعه اي را رقم خواهد زد که امام بصير ملت که به حق «مصباح الهدي» بود، خطرات عمده اين مساله را مکرر گوش‌زد نمود. گرچه اين کناره‌گيري براي همه اقشار خطر است و امام عظيم الشان در وصيتنامه خود آن را «رأس گناهان کبيره» مي داند و مي فرمايد: «همه در پيشگاه خداوند متعال مسئول مي-باشند. از اين قرار عدم دخالت ملت از مراجع و علماي بزرگ تا طبقه بازاري و کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام مي باشند، چه در نسل حاضر و چه در نسل هاي آتيه و چه بسا که در بعضي مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهي باشد که در راس گناهان کبيره است.» (صحيفه امام: ۴۲۲/۲۱) اما امام از روحانيون و معممين توقع ديگري دارد: «اين تکليف آقايان است که راجع به مسائلي که پيش مي آيد چه وکيل بخواهيد تعيين کنيد و چه رئيس جمهور بخواهيد تعيين کنيد بايد در صحنه باشيد. عذري نداريد که برويد کنار بنشينيد. البته اشخاصي پيدا مي شوند که با گفته هاي خودشان با نوشته هاي خودشان مي خواهند شما را نگذارند وارد بشويد، آنها مي خواهند اشخاصي را تعيين بکنند که بعدها ما گرفتار بشويم. شماها بايد وارد باشيد در مساله و با کمال جديت اهميت بدهيد به اين مساله و مردم را وادار کنيد.»(همان: ۱۸/۱۵)

امام عزيز ما در بيان ديگري پرده از نقشه اي بر مي دارد که بر اساس آن «روحانيون را يکسره از دخالت برکنار کردند و با توطئه اي موذيانه و تبليغات مسموم ملهم از غرب که توسط روشنفکران و غرب و شرق زدگان خائن يا نفهم صورت مي گرفت مجلس را در نظر روحانيون و متدينين به گونه اي ساخته بودند که دخالت در انتخابات از معاصي بزرگ و اعانت ظالم و کفر بود و روحانيت به کلي از صحنه خارج شد و به انزوا کشيده شد و دست قلدران و شرق و غرب زدگان باز شد و کشور را به آنجا کشاندند که ديديد و ديديم. مع الاسف امروز هم آن افکار پوسيده در نادري از معممين بي خبر از دنيا ديده مي شود.»(همان: ۳۳۵/۱۸) بنابراين نه به عنوان پيشنهاد، بلکه به عنوان يک «تکليف شرعي» برآمده از بيانات پيشوايان انقلاب، به حوزه هاي علميه، روحانيون و همه مبلغان ديني توصيه مي شود که ايام انتخابات را «ايام تبليغات» خود بدانند و به شهرها و روستاها هجرت کرده و ضمن ايجاد انگيزه براي «حضور حداکثري»، مردم را به سمت «انتخاب اصلح» هدايت نمايند.

۴. ممکن است عده نادري از معممين با نقشه يا تلقي جدايي دين از سياست و برخي با القاي دلسردي و نااميدي در مردم، ضمن کناره گيري از انتخابات، ملت را از حضور در صحنه منع نمايند و از اين رهگذر از حرارت انتخابات پرشور کم کنند. بنابراين همگان بايد به اين نکته ملتفت باشند که اولا «حضور» و ثانيا «نقش آفريني در انتخابات» و ثالثا «انتخاب اصلح و گزينش کانديداي شايسته و مطابق با معيارها» از مصاديق حفظ نظام اسلامي است و حفظ نظام اسلامي «از اهم واجبات عقلي و شرعي است که هيچ چيز با آن مزاحمت نمي کند و از اموري است که احتمال خلل در آن عقلا منجز نيست.»(همان: ۱۵۳/۱۹) بنابراين «چون مساله اسلام و حکومت الهي در کار است، مسامحه در اين امور چه بسا خللي وارد آورد که جبران آن مشکل يا غيرممکن شود و مسئوليت آن در پيشگاه خداوند، عظيم باشد.»(همان)

۵. تبيين حقايق، بيان معيارها و ملاک ها و هدايت مردم به سمت انتخاب اصلح، و حفظ فضاي اخلاقي انتخابات از وظايف کلي روحانيت است؛ اما از آن جا که بزرگان بر اساس شواهد و قرائن و حتي مستنداتي، بروز «فتنه اکبر» را در ايام انتخابات اسفندماه پيش بيني و گوشزد نموده اند، بنابراين «روشنگري و تامين احتياجات فکري و پاسخ به سوالات و شبهات نسل جوان، زدودن آثار فتنه، مطالعه و بحث پيرامون روش هاي فتنه-گري و شيوه هاي عبور از فتنه و نهايتا تعيين مصداق فتنه گران» از وظايف مضاعف سازمان روحانيت خواهد بود.

نيک مي دانيم که اگر نسبت به تکاليفي که امامين انقلاب(امام خميني و امام خامنه اي) بر عهده عوام و خواص گذاشته اند، غفلت، سهل انگاري يا خداي ناکرده بي تفاوتي رخ دهد و بدان ها عمل نشود «فردا در پيشگاه خداي تبارک و تعالي نه ملا حجت دارد اگر عمل نکند، و نه کاسب حجت دارد اگر عمل نکند، و نه زارع حجت دارد اگر عمل نکند، و نه دانشگاهي و نه دانشجو و نه طلاب علوم دينيه.»(همان: ۱۸۳/۱۲)

نتيجه: کناره گيري و عزلت گزيني روحانيت و بي تفاوتي او يک «تصميم عافيت طلبانه اي» است که دستاورد آن بنا به فرمايشات امام حکيم ملت، تکرار وقايع تلخ مشروطه و فرستادن مدرسي ديگر به مسلخ شهادت است.

 

 

 

منبع: سایت بصیرت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.