اندیشه و رفتار سیاسی شهید مطهری/قسمت دوم

این نوشتار در دو بخش تنظیم گردید که در بخش  گذشته «ساختار اندیشه دینی سیاسی»، «روش‌شناسی انتقادی»، «آینده‌سازی»، «خاستگاه افکار و آراء»، «تئوری‌پردازی انقلاب اسلامی» و «جریان‌سازی و هدایت مبارزه» استاد شهید مطهری مورد مداقه و ارائه قرار گرفت. و در این شماره محورهای همچون «تبیین تئوریک و تفسیر جمهوری اسلامی»، «آینده‌پژوهشی و آینده‌نگری»، «فوائد و آثار ایمان»، «ماهيت و چشم‌انداز تربيتي انسان»، «انسان امروز» و «غیرت دینی» ارائه و مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

شهید مطهری و جمهوری اسلامی

استاد شهید مطهری که فرایند شکل‌‌گیری، اوج‌گیری، پیروزی و نهادینه ساختن انقلاب اسلامی همواره نقش اساسی داشتند پس از پیروزی انقلاب از ارکان تأسیس جمهوری اسلامی بودند. ایشان در رابطه با جمهوری اسلامی از چند زاویه مؤثر واقع شدند:

1- تبیین تئوریک و تفسیر جمهوری اسلامی:استاد مطهری در تبیین صحیح ماهیت و ترسیم اهداف و چشم‌انداز انقلاب اسلامی و تفسیر منطقی از جمهوری اسلامی پیشتاز و بی‌بدیل بودند. افکار و گفته‌های و نوشته‌های ایشان همواره مبنای شکل‌گیری ساختار نظام سیاسی جدید و تدوین قانون اساسی برآمده از انقلاب قرار گرفت. ایشان به تبعیت از امام خمینی(ره)، مردم‌سالاری دینی را معادل مفهوم جمهوری اسلامی دانسته و آن‌را نمونه و الگوی مطلوبی برای کشور ارزیابی کردند که جامعترین مدل مردم‌سالاری و جمهوریت مبتنی بر اسلام خواهد بود. و مرم‌سالاری لیبرال را نفی می‌کرد. شهید مطهری در تفسیر این مفهوم، محتوای نظام را شریعت اسلام و شکل آن را جمهوری و مبتنی بر آراء و انتخابات آزادانه مردم دانستند و فرمودند: جمهوری اسلامی از دو کلمه مرکب شده است، کلمه جمهوری و کلمه اسلامی، کلمه جمهوری، شکل پیشنهاد شده را مشخص می‌کند و کلمه اسلامی محتوای آن را. (پیرامون انقلاب اسلامی، ص 79، 1377) درباره ماهیت قوانین نیز فرمودند: اسلام برای نیازهای ثابت، قوانین ثابت و برای نیازهای متغیر، وضع متغیری در نظر گرفته است. (همان، ص 91) در خصوص اسلامیت نیز تصریح می‌کند: (اسلامیت حکومت) یعنی پیشنهاد می‌کند که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره می‌شود و در مدار اصول اسلامی حرکت می‌کند چون می‌دانیم که اسلام به عنوان یک دین، در عین حال یک مکتب و یک ایدئولوژی، طرحی است برای زندگی بشر در همه ابعاد و شؤون آن. (همان، ص 80). شاخصه‌های جمهوری اسلامی در این دیدگاه عبارتند از: باور به ولایت الهی در تکوین و تشریع، عدالت، معنویت، خدمتگزاری، جهاد و مبارزه، ایثار و فداکاری، امانت‌داری، قانونگرایی، ساده زیستی زمامداران. (جمهوریت و اسلامیت از دیدگاه شهید مطهری، جمعی از نویسندگان، ص 84)

در بیان شهید مطهری مساله جمهوری، مربوط است به شکل حکومت که مستلزم نوعی دمکراسی است. یعنی این که مردم حق دارندسرنوشت خود را خودشان در دست بگیرند و این ملازم با این نیست که مردم خود را از گرایش به یک مکتب و یک ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف بشمارند. (پیرامون انقلاب اسلامی، ص 81) بنابراین اسلامی بودن این جمهوری، به هیچ وجه با حاکمیت ملی... منافات ندارد. (همان، ص 83). دمکراسی اسلامی، بر اساس آزادی انسان است، اما این آزادی انسان در آزادی شهوات خلاصه نمی‌شود. (همان، ص 102)

امام راحل در این زمینه معتقدند که «شکل حکومت ما، جمهوری اسلامی است، جمهوری به معنای اینکه متکی بر آزادی اکثریت است.».(صحیفه امام، ج 4، ص 37). جمهوری اسلامی یعنی اینکه رژیم با احکام اسلامی و به خواست مردم عمل می‌کند. (همان، ج 7، ص 201). ماهیت حکومت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکا به آراء عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام می‌باشد. (آئین انقلاب اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی).

2- مجاهدت در اداره کشور: شهید مطهری در کمیته استقبال از امام خمینی(ره)، همراهی با امام در فرانسه و لحظه ورود به ایران، نقش کلیدی داشتند، در تأسیس شورای انقلاب و استقرار دولت قانونی و بسترسازی تدوین قوانین و مقررات لازم برای اداره کشور مجاهدت شبانه‌روزی کردند. شهید محلاتی(ره) می‌گوید: کمیته استقبال از امام را سه نفر اداره می‌کردند که شهید مطهری و شهید مفتح بودند و من که متأسفانه هنوز مانده‌ام، شهید مطهری همچون قوه عاقله، تمام جریانات استقبال ورود امام و برنامه‌ها را مورد بررسی قرار می‌داد. (خردمند، محمد، شهید مطهری، مرزبان بیدار، 1385، ص 183).

علما و روحانیون به عنوان اعتراض به بختیار از هشتم بهمن در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند و شمار آنان تا دهم بهمن به دوهزار نفر رسید و شهید مطهری رکن اصلی در برپایی این تحصن بود و فرمودند تا وقتی امام نیایند باید تحصن ادامه یابد. (سرگذشتهای ویژه در زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، شورای نویسندگان، ج2، ص 98 و 99). سرانجام در 12 بهمن امام به تهران آمد و تا چند روزی اداره بیت امام بر عهده شهید مطهری بود، ایشان آنقدر مراقب بود تا مبادا عناصر ناسالم از این گروهکها، یا غیر گروهک‌ها نفوذ کرده و اخلال نمایند. حالت بیدارباشی خصیصه ایشان بود. (همان، ص 52)

پیش از پیروزی انقلاب از طرف امام، مسئولیت شورای انقلاب بر عهده استاد مطهری واگذار گردید و که استاد در این امر به نحو شایسته انجام وظیفه نمودند. تا امام به تهران بازگشتند. پس از بازگشت امام نیز همواره در دبیرستان علوی در کنار امام بودند و با ایشان همکاری می‌کردند. سرانجام در نیمه شب 11/2/58 بوسیله اعضای گروه منحرف و ضد مذهبی فرقان به شهادت رسید. ( باقی نصرآبادی، علی، سیری در اندیشه‌های اجتماعی شهید مطهری، 1388، چ سوم، ص 45)

 

شهید مطهری ،آینده پژوهشی و آینده‌نگری

بدیهی است شهید مطهری در قامت یک ایدئولوگ و تئوری‌پرداز همواره دغدغه آینده نهضت را داشتند، ایشان آینده پژوهی و آینده‌نگری در فرآیند انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار دادند و پیرامون دو متغیر اساسی معطوف به آینده یعنی شناسایی و دفع آسیب‌ها و آفات از یکسو و حفاظت و پاسداری از دستاوردها و تضمین استمرار انقلاب از سوی دیگر به تفصیل به کنکاش پرداخته و سخن گفتند. ایشان مهمترین آفات و آسیب‌های پیش‌روی انقلاب اسلامی را عبارت می‌دانند از:

1-نفوذ اندیشه‌های بیگانه:اندیشه‌های بیگانه از طریق دوستان و دشمنان نفوذ می‌کنند، دشمنان تلاش دارند تا روح آن مکتب را تغییر دهند و دوستان بعلت ناآشنایی با مکتب، آگاهانه یا ناآگاهانه به اندیشه‌های بیگانه گرایش پیدا می‌کنند.

2- تجددگرایی افراطی:افراط و تفریط در مسیر نهضت آفت انقلاب است، شهید مطهری تجددگرایی افراطی را عبارت می‌داند از آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست و پیراستن آن از آنچه از اسلام هست به منظور رنگ زمان زدن و باب طبع زمان کردن و آنرا آفت بزرگی برای نهضت می‌داند و می‌گوید وظیفه رهبری نهضت است که جلوی آن را بگیرد.

3- ناتمام گذاشتن نهضت:در نگاه شهید مطهری یکی از بزرگترین آفت نهضت‌های روحانیت این بوده است که تا مرحله پیروزی پیش رفته‌اند و پس از پیروزی ادامه کار را رها کرده و نتیجه زحمات آنها را دیگران و احیاناً دشمنان برده‌اند. بنابراین تکرار چنین نقیصه‌ای را آفتی در کمین انقلاب اسلامی می‌دانند.

4- رخنه فرصت‌طلبان: افراد فرصت‌طلب و دشمنان دوست‌نما در جریان اوج‌گیری نهضت از غفلت رهبران و فرزندان انقلاب استفاده کرده و معمولاً با همرنگ کردن خود با توده گسترده مردمی در صدد دستیابی به اهداف خود هستند که همان انحراف نهضت از مسیر اصلی آن است.

5- ابهام طرح‌های آینده نهضت:شهید مطهری یکی از عوامل عدم موفقیت نهضت‌های انقلاب را کوتاهی روحانیت در ارائه طرح لازم برای اداره آینده نهضت می‌داند.

6- انحراف در اندیشه‌های اساسی انقلاب:شهید مطهری آفت محتوایی انقلاب را انحراف در نیت‌ها، جهات و اهداف و ماهیت اندیشه‌های می‌داند و تنها راه ادامه انقلاب را در مسیر خدایی بودن آن می‌داند. «نهضت‌ خدایی باید برای خدا آغاز یابد و برای خدا ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه غیرخدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شاملش گردد. (نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، ص 92-87)

شهید مطهری به موازات اهتمام به معرفی آفات و آسیب‌ها تلاش می‌کنند تا نسبت به استمرار انقلاب و حفظ دستاوردهای آن نیز زمینه‌ها و بسترهای لازم را فراهم سازند، در اندیشه آن شهید فداکار حفظ انقلاب نیاز به نهادینه کردن اصول و مفاهیمی در جامعه دارد که مهمترین آنها را عبارت می‌دانند از:

1- تحقق عدالت اجتماعی واقعی (پیرامون انقلاب اسلامی، ص 153 و 150)

2- تحقق واقعی استقلال و آزادی در جامعه (همان، ص 159)

3- معنویت افزایی در جامعه (همان، ص 165)

4- استمرار رهبری روحانیت شیعه. (همان، ص 180- 185)

بدون تردید شهید مطهری از ارکان اصلی مبارزه و مبارزان بود، نگاه عمیق و تیزبین او ابعاد مبارزه را از انحراف و تحریف و افراط و تفریط مصون می‌داشت. وی همواره در تمامی میدانهای مبارزه حضوری تعیین کننده داشت. در پخش اطلاعیه‌ها و محتوای پیام‌ها و سخنرانیهای امام نقش کلیدی ایفا می‌کردند. اندیشه‌ها و شعارهای انحرافی و التقاطی را بموقع تشخیص داده و نقد می‌کردند. زبان گویا و چشم بیدار و قلم رسای انقلاب اسلامی بودند و جوانان و نخبگان را اقناع و سیراب می‌کردند، همواره خار چشم رژیم طاغوت، مانعی به سر راه جریانها و گروهکهای مارکسیست و لیبرال و ملی‌گرا و التقاطی بودند و حضورش مبارزه و مبارزان را حیات و رونقی توصیف ناپذیر می‌بخشید.آثار برجای مانده از آن شهید والا مقام توشه راه نیروهای انقلاب است و افکار و اندیشه‌هایش منشوری راهگشا برای نسل‌های آینده خواهد بود، ایشان از این بابت حقی پایان‌ناپذیر برگردن جمهوری اسلامی و نیروها و جریانهای انقلابی دارند و امیدواریم خداوند متعال او را با شهدای کربلا و با محمد و آل محمد (ص) محشور گرداند و ما را قدردان مجاهدتها و ادامه دهنده راه او و تحقق بخش افکار و آثارش قرار دهد.

 

فوائد و آثار ایمان در اندیشه شهید مطهری

1-     ايمان پشتوانه اخلاق وخود سازي است:اخلاق كه مهمترين سرمايه و آبروي زندگي انسان است، بدون ايمان داراي اساس و مبناي درستي نخواهد بود .به تعبير شهيد مطهري، ايمان سر سلسله همه معنويات است و تقويت ايمان به خدا، زيربناي هر انديشه معنوي است.(مطهری، بیست گفتار، انتشارات صدرا،ص221-222)

2-    ايمان تامين كننده سلامت جسم و جان:سلامت جسم و جان، رابطه نزديكي با ايمان در انسان دارد. به انسان روحي مطمئن‌تر و اعصابي آرام‌تر وقلبي سالم‌تر اعطا مي‌كند و بر اثر آن از مصيبت‌ها، رنج‌ها‌، سختي‌ها و محروميت‌هاي اين دنيا نااميد و مأيوس نمي‌شود.(همان،ص228)

3-    ايمان سامان بخش روابط اجتماعي:ايمان تعادل و هماهنگي وانعطاف در ميان فرد و جامعه ايجاد مي‌كند‌، شهيد مطهري مي‌گويد:«انعطاف به اين است كه جامعه بر محور مصالح جمع بگردد و فرد در ناحيه ميل‌ها و آرزوهاي خود رضايت بدهد به آرزوها و هدف‌هاي اجتماعي». (همان،ص 230) ونيز مي‌گويند:«آن چه كه بيش از هر چيزي حق را محترم، عدالت را مقدس ،دلها را به يكديگر مهربان واعتماد متقابل را ميان افراد برقرار مي‌سازد، تقوي و عفاف را تا عمق وجدان آدمي نفوذ مي‌دهد به ارزش‌هاي اخلاقي اعتبار مي‌بخشد، شجاعت مقابله با ستم ايجاد مي‌كند و همه افراد را مانند اعضاي يك پيكر به هم پيوند مي‌دهد و متحد مي‌كند، ايمان مذهبي است ».(مطهری، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج2، ص47و 48)

4-    ايمان، ايجاد كننده بهجت و انبساط خاطر در انسان: ايمان در انسان بهجت و خوش بيني ايجاد مي‌كند.«حالت فردبا ايمان در كشور هستي ،مانند حالت فردي است كه در كشوري زندگي مي‌كند كه قوانين و تشكيلات و نظامات آن كشور را صحيح و عادلانه مي‌داند و به حسن نيت گردانندگان اصلي كشور نيز ايمان دارد».(همان، ص44-43)

5-    ايمان عامل تسلط بر نفس:از نگاه شهيد مطهري، ايمان موجب مي‌شود انسان بر نفس خويش تسلط كامل داشته باشد و نفس خود را كوچك‌تر از آن مي‌داند كه تسليم خواسته‌هايش شود.

 

ظرفيت‌ها و استعدادهاي انسان براي تعليم و تربيت:

شهيد مطهري انسان را از جمله كلماتي مي‌داند كه با تعبيرها و تعريف‌هاي مختلف و متفاوتي به كار برده شده است، تعابيري چون‌، حيوان ناطق، آرمان‌خواه، سيري‌ناپذير‌، متعهد ومسئول‌، آينده نگر‌، آزاد و مختار، عصيان‌گر اجتماعي‌، خواستار نظم، خواستار زيبايي‌، خواستارعدالت‌، دوچهره، عاشق‌، صاحب وجدان‌، ابزار ساز، دروازه معنويت و غيره كه هركدام از اينها بيان كننده و جهي از وجوه بيكران انسان است.(قدرت الله قربانی، درآمدی بر اندیشه دینی سیاسی شهید مطهری، ص193)

شهید مطهري در تعريف انسان مي‌گويد: «انسان مجموعه‌اي است از قوا، غرائز و استعدادها‌، انسان هم به زمان حاضر بستگي دارد و هم به زمان آينده».(مطهری، مجموعه آثار، ج7، ص57)

از اين‌رو شهيد مطهري، ابعاد مختلف استعدادهاي انسان را كه مي‌بايست درتعليم و تر بيت ا زآنها استفاده شود وبه كمال مطلوب انساني هدايت شوند مورد اشاره قرار مي‌دهد. از جمله:

1-         عقل:انسان با قوه تقعل نسبت به شناخت خود‌، جهان و خدا نا يل مي‌شود. انسان با اين نوع شناخت‌، بسياري از حقايق را كه مستقيماً از راه حواس با آنها تماس ندارد كشف مي‌كند.

2-    آزادي:آزادي نتيجه عقلا نيت موجود و مطلوب در انسان است وانسان با اين وسيله مي‌تواند آينده سعادت بخش براي خود انتخاب كند و هم آينده شقاوت آلود.(مطهری، انسان در قرآن، ج4، ص36)

3-    آگاهي و علم:آگاهي و علم انسان معمولاً نسبت به سه موضوع مورد بررسي قرار مي‌گيرد كه عبارتند از: شناخت خدا‌، انسان و جهان. در نظر شهيد مطهري يك محدوديتي در علم است كه اين تنها با چراغ ايمان قابل رفع مي‌باشد.(مطهری،همان،ص57)

4-    خود آگاهي: شهيد مطهري خود آگاهي را از استعدادها و ويژگي‌هاي انسان مي‌داند و آن‌را در اقسام مختلفي مورد بررسي قرار مي‌دهد، كه عبارتند از: خود آگاهي فلسفي، خودآگاهي جهاني‌، خودآگاهي طبقاتي، خودآگاهي ملي و ناسيوناليستي، خود آگاهي انساني‌، خود آگاهي عرفاني‌، خود آگاهي پيامبرانه. (مطهری،همان)

5-       پرستش:نحوه پرستش و خداجويي آگاهانه و فطري در نهاد انسان قرارداده شده و نيازمند شكوفايي است.

6-    حقيقت جويي‌:از ديدگاه شهيد مطهري، حقيقت همان تطابق علم با واقع است. حقيقت يعني انديشه‌هايي كه با واقع و نفس الامر منطبق است ،به عبارت ديگر حقيقت يعني آنچه كه معلول برخورد عالم عين و عالم ذهن باشد.(مطهری، مسئله شناخت، انتشارات صدرا، ص181)

7-    خير اخلاقي:انسان بر خلاف ساير موجودات داراي اخلاق و بايدهاي اخلاقي است. انسان با اخلاق است كه معنا پيدا مي‌كند و شهيد مطهري مي‌گويد: «اخلاق وجدان فطري انسان است كه خداي متعال به هر انساني داده است». و «اخلاق بازگشت انسان به بازيافتن خود اصيل و خود واقعي خودش است».(مطهری، فلسفه اخلاق، ص315و 56)

8-       زيبايي و جمال دوستي:زيبايي دوستي نيز مانند هر امر فطري ديگر در ذات انسان به وديعت گذاشته شده است.

9-    ايمان در انسان:ايمان مربوط به بعد معنوي انسان است و به معناي تسليم محض در برابر حقيقت راستين‌، اعتقاد و گرايش، مجذوب شدن به يك فكر، و پيوند ادراكي با حقيقت مي‌باشد. و نيز ايمان يعني تسليم و يعني خدا آگاهي مقرون به گرايش و تسليم در پيشگاه حق.

 

ماهيت وچشم انداز تربيتي انسان

شهيد مطهري عقيده دارد كه از نظر قرآن، انسان موجودي است برگزيده‌ي از سوي خداوند‌، و جانشين او در زمين‌، نيمه ملكوتي و نيمه مادي‌، داراي فطرتي خدا آشنا‌، آزاد‌، مستقل‌، امانتدار خدا و مسئول خويشتن و جهان‌، مسلط بر طبيعت و زمين و آسمان‌، ملهم به خير و شر‌، وجودش از ضعف و ناتواني آغاز مي‌شود و به سوي قوت و كمال سير مي‌كند و بالا مي‌رود‌، اما جز در بارگاه الهي و جز با ياد او آرام نمي‌گيرد. ظرفيت علمي و عملي‌اش نامحدود است از اشرافيت و كرامتي ذاتي برخوردار است.(مطهری، انسان در قرآن، ص13)

استاد در كتاب انسان در قرآن‌، ابعاد گوناگون منفي و مثبت انسان را شرح مي‌دهد. او در جنبه مثبت بر خليفه خدا بودن، فطرت خدايي داشتن، ظرفيت علمي داشتن‌، جنبه ملكوتي‌، شخصيت آزاد‌، كرامت ذ اتي‌، وجدان اخلاقي‌، ذ اكر خدا بودن‌، پرستش كننده خداي خود و موارد ديگر اشاره مي‌كند، و در جنبه منفي بر ستمگري‌، ناسپاسي، عصيان‌گري‌، شتاب‌گري‌، تنگ چشم‌، مجادله‌گري‌، حريص بودن‌، و غيره اشاره دارد، و لذا به اين بيان مي‌رسد كه از نظر قرآن، انسان موجودي است بالقوه كه زمينه و امكان رشد هرگونه كمال و نيز رذيلتي در او وجود دارد. اگر انسان رو به سوي كمالات آورد انسان حقيقي مي‌شود كه مسجود ملائكه است و داراي ايمان واقعي به خدا است. اما اگر به سوي رذالت‌ها رود انسان منهاي ايمان است كه چنين انساني حريص‌، خونريز‌، بخيل و ممسك و اسفل السافلين است.

 

انسان امروز از نگاه شهيد مطهري

استاد مطهري از ويژگيهاي انسان عصر حاضر انتقادات شديدي مي‌كند‌، و با توجه به رسالت اساسي انسان‌، اعتقاد دارد كه ماهيت او دچار تغييرات اساسي شده است‌، در واقع انسان امروز علي‌رغم موفقيت‌هاي علمي گسترده‌اي كه به دست آورده است و علي‌رغم تغييرات فراواني كه در طبيعت و محيط زندگي خود داده است‌، از نظر معنويات و ارزش‌هاي معنوي دچار مشكلات اساسي است. از ديد استاد مطهري انسان در عصر حاضر‌، از مقام انسانيت خود تنزل كرده است‌، ايشان سقوط وتنزل مقام انسان را معلول عللي مي‌داند كه عبارتند از:

1-        اكتشاف عدم مركزيت زمين‌، پس انسان غايت و مقصد كاينات نيست

2-        اثبات ميمون زادگي انسان و نه فرشته نژادي

3-        آلودگي ولكه دار شدن تاريخ وپرونده انسان وپوچ شدن ادعاهاي تقدس مآبي اخلاقي و احسان و خدمت و دانش دوستي وحق پرستي

4-        نفي اصا لت واستقلال وآزادي با رجوع به جبر گرايي ما دي وتاريخي كه با قضا و قدر الهي ازز مين تا آسمان متفاوت است.

5-    نفي روح و اينكه تار و پود انسان نيز مانند هر موجود ديگر اجزاء و ذرات مادي است و بس‌، كه آخرين ضربه را بر پيكر ادعاي نيمه خدايي انسان وارد آورد.

6-    ايده اليسم و سلب واقع نمايي ادراك كه همه مكتب‌ها حتي ماترياليسم از نظر نفي وجود ذهني و رابطه ماهوي به ايده اليسم منتهي مي‌شود.(یادداشتهای شهید مطهری ،انتشارات صدرا،ج1،ص 336)بنابراين با ملاحظه علل ذكر شده مي‌توان گفت كه انسان در طول تاريخ با كشف دنياي خارجي‌، درون خود و واقعيت نهفته در وجود خود را به فراموش سپرده و حتي آن را نفي كرده است. شهيد مطهري در اين‌باره مي‌گويد:«بشر تا توانسته محيط اطراف خود را تغيير داده‌، بدون اينكه بتواند يا بخواهد خود را بكشد و طرز تفكر خود را و عواطف و تمايلات خود را عوض كند. ريشه مشكلات امروز بشر را در همين جا بايد جست همچنان كه ريشه نياز بشررابه دين و معنويت و ايمان و پيامبر نيز در همين جا بايد بدست آورد".(مطهری،سیری درسیره نبوی،صدرا،ص18) با همه پيشرفتهاي معجزه آسا درناحيه علم وفن از لحاظ مردمي و انسا نيت گا مي‌پيش نرفته بلكه به سياه ترين دوران سياه خويش بازگشته است.

لذا بر انسان است تا دوباره با مراجعه به فطرت اصيل خويش به بازيابي و بازانديشي در خود واقعي خود بپردازد تا از خود مسخ شده خارج شود و به خود حقيقي برسد.(قدرت‌الله قربانی،پیشین،ص219-231)

 

شهید مطهری و غیرت دینی

شهید مطهری مظهر کامل غیرت دینی بود، شاخص‌های غیرت دینی در آن شهید فرزانه را می‌توان به وضوح ترسیم نمود از جمله: حق‌مداری و پاسداری از حقیقت که با مقاومت در برابر سفسطه و مغالطه و غرب‌گرایی و شرق‌گرایی می‌ایستاد و مناظره می‌کرد، احساس تکلیف در برابر حقیقت، جسارت و ثبات شخصیت، سوز و گداز دینی و دین‌پژوهی، حساسیت دینی، برخورد بنیادی و ریشه‌ای با موضوعات و ...

شهید مطهری در شفاف‌سازی فضای فکری و علمی جامعه نقشی بی‌بدیل داشت و دائماً به روشنگری می‌پرداخت، با انحرافات مبارزات ریشه‌ای می‌کرد، با جریانهای مارکسیسم، ناسیونالیسم، تحجرگرایی، التقاط، اخباریگری مدرن، روشنفکران وابسته به غربزدگی و شرق‌زدگی قاطعانه در می‌افتاد و هیچ‌کس را در برابر او یارای مقاومت نبود. سدی استوار در برابر تهاجم و شبیخون فرهنگی و جنگ روانی بیگانه بود، به شبهات و ابهامات موجود پاسخ روشن و قاطع می‌داد.

آیت‌ا... مطهری در برخورد با تنش‌های فکری و فرهنگی جامعه با سه روش اقدام می‌نمود: 1- برخورد اثباتی 2- بیان نکات مثبت در کنار اشکالات 3- جدال احسن. از آنجا که در جهاد با نفس و پیمودن مراحل سیر و سلوک عرفانی و اخلاقی به مدارج بالای معنوی دست یافته بود سخنانش در ساختن دیگران تأثیر شگرف بر جای می‌گذاشت، در قرآن‌پژوهی و تبیین و تحلیل سیره پیامبر اکرم(ص) و اهلبیت(ع) گوی سبقت را از همگان ربوده بود و هرجا وارد بحث و تحقیق می‌گردید حرف نو داشت. تمدن اسلام را به نحو مطلوب بیان می‌کرد و علل سقوط تمدن‌ها و فرهنگ‌ها را همواره گوشزد می‌نمود، در واقع می‌توان او را دایره‌المعارف اسلامی نامید.

شهید مطهری از محضر اساتید وارسته و بزرگی کسب فیض نمود و خود نیز شاگردانی مبرز و نمونه تربیت کرد که هر یک منشأ آثار و برکات شایان توجهی برای جهان اسلام بالاخص جامعه ایران گردیدند. مطهری در عین حال که در تبیین و تفسیر و تحلیل ید طولایی داشت. منتقدی با انصاف و منطقی بود و نقد را از خود روحانیت آغاز می‌نمود و خواستار اصلاحات و تغییراتی در حوزه‌های علمیه بود در عین حال از نقاط مثبت و کمالات حوزه و روحانیت با تمام وجود به دفاع برمی‌خواست. مجموعه این فعالیت‌ها و تجارب از او شخصیتی جامع‌الاطراف ساخته بود که با هیچ تندبادی برآشفته نمی‌شد. ویژگی‌های بی‌نظیر شهید مطهری سبب ماندگاری او شد، جاذبه‌های علمی و عملی او جوانان و روشنفکران باانصاف را شیفته خود گردانید، او در دل‌های مردم قرار دارد و محبوب قلوب است، عمر خود را در جهت هدایت و روشنگری سپری کرد. در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکردند، بر سختی‌ها و موانع و چالش‌ها صبر جمیل بخرج دادند، معنویت را توشه راه قرار دادند و از صبر و صلوة به نحو مطلوب یاری جستند، و در نهایت در این راه شهد شیرین شهادت نوشیدند و جهان اسلام را در ماتمی جانکاه فرو بردند. بحق می‌توان او را الگو و اسوه رهپویان حقیقت بشمار آورد و روز شهادت او را روز معلم و روز عقیدتی سیاسی نامید با این امید که گویندگان، نویسندگان، هنرمندان، مسئولان و پژوهشگران اندیشه و اهداف آن شهید بزرگوار را بخوبی بشناسند، و به دیگران بشناسانند و الگوی رفتاری و نظری خود قرار دهند.

 

فهرست منابع:

1-        قرآن کریم

2-        نهج البلاغه

3-        مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، 1387، چاپ دوم،انتشارات صدرا

4-        آیت‌الله شهید مطهری، مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، صدرا، چاپ پانزدهم، 1377.

5-         شفیعی‌فر، محمد، درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی، 1378، چ اول، ناشر نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها.

6 - جاوید موسوی، سید حمید، سیمای استاد در آینه نگاه باران، تهران، صدرا، چ چهارم، 1378.

7- فصلنامه مربیان، ش 27، بهار 87.

8- قربانی، قدرت‌الله‌، درآمدی بر اندیشه دینی سیاسی شهید مطهری، 1385، چ دوم، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی.

9- ملک‌الشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، انقراض قاجاریه، تهران، نشر امیرکبیر،1371، دوره 2 جلدی.

10- محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، چ اول، 1365، نشر امیرکبیر،

11- سرگذشت‌های ویژه از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، 1370، چ سوم.

12- خردمند، محمد، شهید مطهری، مرزبان بیدار، 1385، چ هشتم.

13- باقی نصرآبادی، علی، سیری در اندیشه‌های اجتماعی شهید مطهری، 1388، چ سوم، بوستان کتاب.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.