مقدمه
اخوانالصفا گروهی از علما و اندیشمندان مسلمان و شیعیمذهب بودهاند که به تناسب شرایط محیطی و اقتضائات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جهان اسلام نهضتی ماندگار و مؤثر را پایهگذاری میکنند تا تغییری همهجانبه در وضع موجود پدید آورند. این گروه فعالیت فکری و سیاسی خود را به صورت سرّی و مخفیانه انجام میدادند، تبلیغ و روشنگری در کشورهای اسلامی، تربیت شاگردان برجسته، تدوین معارف اسلامی در قالب آثاری چون رسائل (52 رساله)، رفع اختلافات مذهبی و فلسفی و مقابله با انحراف و فساد از مهمترین اهداف اخوانالصفا به شمار میرود. اعضای اصلی اخوانالصفا با رویکرد فعالیت مخفی هنوز ناشناخته ماندهاند، اگرچه احتمالاتی درباره هویت برخی از آنها مطرح گردید.
نهضت اخوانالصفا در قرن چهارم هجری تحول و حرکت سیاسی بزرگی ایجاد کرد. دو دیدگاه کلی درباره آنها وجود دارد:
1ـ برخی معتقدند آنان شیعه اسماعیلی مذهب بودند و یکی از ائمه اسماعیلیه به نام احمد بن عبدا... از نوادگان امام صادق(ع) نویسنده رسائل اخوانالصفا میباشد، بنا به نقلی احمد در سال 198ق در سوریه به دنیا آمد و در سال 265ق نیز وفات یافت.
وی سالها پس از شهادت امام رضا(ع) این رسائل را نوشته و بدون نام و نشان نزد مأمون فرستاد و بدین وسیله تحولی در تبیین و تفسیر معارف دین و جلوگیری از انحرافات فکری ایجاد نمود.
2ـ برخی دیگر تألیف رسائل را به گروهی از فلاسفه مسلمان قرن چهارم نسبت میدهند که فعالیتهای علمی و سیاسی آنان تشکل گروهی و به نوعی فعالیت حزبی و تشکیلاتی داشته است و آنان را گروهی از علمای بصره و عراق دانستهاند.
رسایل اخوانالصفا دایرۀالمعارفی از علوم و فنون را در بر میگیرد، طبقهبندی علوم، راههای کسب معرفت، مابعد الطبیعه، طبیعت، ریاضیات، نجوم، موسیقی، هندسه، عدد، روانشناسی، سیاسات، الهیات، حکمت عملی و مباحثی از این قبیل است. با این توصیف، اخوانالصفا صاحب اندیشهای جامع و تأثیرگذار بوده و در تاریخ اسلام به ویژه در تحلیل فرایند تحولات و جنبشهای جهان اسلام نهضتی قابل توجه به شمار میرود. در این نوشتار تلاش میشود ابعاد و ماهیت این اندیشه مورد کنکاش قرار گیرد.
شرایط اجتماعی و سیاسی دوران اخوانالصفا
بدیهی است شناخت اندیشههای سیاسی و اجتماعی بدون شناخت و تجزیه و تحلیل شرایط و اوضاع دوران تأسیس آن مقدور نخواهد بود. جهان اسلام در قرن چهارم با چند پدیده پیچیده و گاه متناقض مواجه بوده است:
1ـ تزلزل سیاسی دستگاه خلافت: چالش اساسی و تزلزل مداوم خلافت در دوران بنیامیه و بنیعباس که بیانگر بیثباتی سیاسی و فقدان امنیت پایدار میباشد از یکسو و فساد و انحرافات فکری و اعتقادی حاکمان و والیان از طرف دیگر اوضاع نابسامانی را بر جهان اسلام تحمیل کرده بود، در چنین اوضاعی، طبیعی است که شخصیتهای بزرگ و اندیشمندان وظیفهشناس دست به اقدامات عاجل بزنند، در این دوره عربگرایی و عجمستیزی و شکاف طبقاتی رسماً از سوی حاکمیت دنبال میشد و ایرانیان نیز علیه دستگاه خلافت ساکت نمینشستند.
2ـ انحطاط و انحراف فکری و رفتاری مسلمین: در این دوران بدعت و انحراف و تحریف در ممالک اسلامی به اوج خود رسید و امامان شیعه یکی پس از دیگری به شهادت رسیده و یا در زندان و تحت کنترل دستگاه جبار قرار داشتند. این دو پدیده ریشه در انحرافات سیاسی و فکری صدر اسلام دارد که در پی آن امامت تبدیل به سلطنت گردید و ترویج فساد رایج گردید.
3ـ دوره شکوفایی و اعتلای عقلی جهان اسلام: عقلانیت و افزایش مسایل و مباحث عقلی و کلامی و فلسفی ثمرات ارزشمندی برای مسلمانان به ارمغان آورد، این واقعیت در تدوین رسائل اخوانالصفا مؤثر بود.
4ـ پیدایش نحلههای فکری: پیدایش اشاعره و معتزله و رقابت آنان با شیعه امامیه در این دوران به اوج خود رسیده بود. حمایت امویان از اشاعره و پشتیبانی برخی خلفای بنیعباس از معتزله و سرکوب شیعیان در دور دو دوره بخشی از مبارزات و منازعات فکری این دوره به شمار میرود. گسترش مباحثات و مناظرات کلامی بخشی از حساسیت و پیچیدگی عصر ظهور اخوانالصفا را به تصویر میکشد.[1]
5ـ جریانسازی سیاسی و اجتماعی: مبارزات تشکیلات و شکلگیری مبارزات نهضتی در این دوران گسترش یافت و تشکل اخوانالصفا نیز با تمسک به کار مخفی تشکیلاتی و سازمان سلسله مراتبی سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف اسلامی توانست موج تازهای بیافریند.
دکتر حمید عنایت ویژگی اجتماعی و سیاسی دوران اخوانالصفا را اینگونه توصیف میکند: پراکندگی سیاسی جامعه عباسی که با نیرومندی جنبشهای آزادیخواهانه ایرانیان آهنگ تندی به خود میگرفت، به آشفتگیها بیشتر دامن میزد و حرکت و اعتبار موازین اخلاقی را در گذرگاه تردید میانداخت. فوریترین و نمایانترین مظاهر بحران سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی در انحطاط محیط بلافصل اخوان، یعنی شهر بصره انعکاس مییافت.[2]
6ـ ترجمه و گسترش آثار فلاسفه یونان در جهان اسلام: ترجمه کتابها و آثار فلاسفه یونان نظیر جمهور افلاطون، سیاست و منطق از ارسطو، کتبی از سقراط و فیثاغورس در زمینههای مختلف وارد دنیای مسلمانان گردید و اندیشمندان مسلمان نیز در نقد آنها و یا در تفسیر و تبیین آنها آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآوردند. تلاشهایی برای تفسیر دین با فلسفه به عمل آمد. در اندیشه اخوانالصفا چون شریعت با جهل و ضلالتها گمراه گشته، راه تطهیر آن از طریق مباحث عقلانی و فلسفه امکانپذیر است.[3] نوشتهها و رسائل اخوانالصفا ترسیمکننده اندیشههای فلسفی و اجتماعی بیانگر حیات عقلی قرن چهارم هجری و رقابتها و مبارزات سیاسی است. ظهور و حیات اخوانالصفا حاصل چنین دوره فکری و فرهنگی و اجتماعی خاص است. هدف رسائل اخوان پاسخ به تزلزل و فساد سیاسی آن دوره و جستجوی راهحلهای متناسب برای ایجاد اجتماعی مطلوب و عاری از تزلزل و انحطاط و فساد سیاسی است.
تعریف سیاست
سیاست از دیدگاه اخوانالصفا عبارت است از تدبیرها و راهبردهای علمی و عملی برای اصلاح و هدایت انسانها به منظور نیل به عالیترین اهداف انسانی. آنها سیاست را علاوه بر تقسیم جسمانی و روحانی، به اعتبار نوع تدبیرها و چگونگی روابط انسانها با یکدیگر و نیز به اعتبار ویژگیهای سیاستکنندگان و سیاستشوندگان تقسیم کردهاند.
اخوانالصفا سیاست را به پنج نوع سیاست نبوی، سیاست ملوکی، سیاست عامه، سیاست خاصه و سیاست ذاتی تقسیم میکنند.[4]
ابعاد و شاخصههای اندیشه سیاسی اخوانالصفا
اندیشههای سیاسی همواره در هنگامه بحرانها، انحرافها و چالشهای سیاسی و اجتماعی شکل میگیرند، زمانی تعادل سیاسی جامعه به هم میریزد، انحطاط و انحراف رخ مینماید و بحران فضای سیاسی کشور را تهدید میکند. اندیشمندان سیاسی به تکاپو میافتند و با نظریهپردازی و فعالیت سیاسی به ارائه راهکارهای مناسب برای برونرفت از بحران میپردازند و بدین صورت اندیشههای سیاسی شکل میگیرند و اخوانالصفا یکی از جریانهای مهم در این راستا ارزیابی میشود و به نوبه خود در درون خویش و حتی در زمانهای پس از خود نیز تأثیرگذار بودند.
با این تحلیل ابعاد اندیشه سیاسی اخوانالصفا را در چند محور اساسی میتوان مورد بررسی قرار داد:
1ـ معرفتشناسی اخوانالصفا
راهها و ابزارهای شناخت در هر اندیشهای متفاوت بوده است، اخوانالصفا سه نوع شناخت حسی و تجربی، عقلی، اشراقی و عرفانی برای کسب معرفت قائل بودند:
الف) شناخت حسی و تجربی: شناخت و تبیین آگاهیها در امور جسمانی و دنیوی پرداختند و در رسائل خود علوم طبیعی را توسعه دادند.
ب) شناخت عقلی و فلسفی: آنان ملاک فضیلت و برتری را عقل و ملاک عدم فضیلت را جهل دانستند، گسترش علوم و معارف عقلانی در رسائل آنان حیاتی تازه پیدا کرد.
ج) شناخت اشراقی، نفسی و عرفانی: اخوانالصفا شناخت شهوانی و نفسی را معتبر دانسته و آن را در ارتباط با حکمت و عقل کلی تعریف نمودند.
2ـ هستیشناسی اخوانالصفا
جهان هستی تجلی عالم غیب است، رابطه بین عالم طبیعت و جهان برتر، رابطه پیوستگی است. نظم جامع عالم هستی از خالق واحد حکایت دارد، خداوند عالم را هدفمند و غایتدار آفریده است، جهانبینی آنان از بینش ناب اسلامی و شیعی سرچشمه میگیرد. نظام سلسله مراتبی هستی در رسائل اخوانالصفا عبارتند از: خالق هستی، عقل کلی، نفس، هیولا، افلاک، ارکان چهارگانه (شامل آتش، هوا، آب و زمین)، موجودات مرکب با موجودات سهگانه (یعنی معادن، نبات، حیوان).
3ـ انسانشناسی اخوانالصفا
انسان ترکیبی از روحانیت و جسمانیت به عنوان اشرف و افضل مخلوقات جهان از ارج و کرامت والایی برخوردار است، با علم و ایمان تکامل پیدا میکند و جهل و انحراف آفتهای گمراهکننده انسان هستند. انسان موجودی شریف و علاقمند به کمال است و در تحولات سیاسی و اجتماعی نقش اساسی دارد.
در اندیشه سیاسی و اجتماعی اخوانالصفا عوامل گوناگونی در شکلگیری شخصیت انسانها تأثیر دارند:
الف) گوناکونی طبایع و نزاج انسانها: آثاری چون نرمخویی، عزم و سختکوشی را در پی دارد.
ب) گوناگونی محیط جغرافیایی: شرایط محیطی و اقلیمی بر روحیات و رفتار و شخصیت انسان تأثیر میگذارند. نتیجه این عامل پیدایش صفانی مانند شجاعت، ترس، قاطعیت و غیرت یا بیغیرتی است.
ج) حرکات و حالات نجوم: این عامل نیز تأثیرات خاصی در رفتار و اخلاق انسانها دارد و یا عدم اعتدال رفتار و یا سعادت و شقاوت انسانها به حرکات و حالات نجوم و سیارات در ارتباط است.
د) آداب و رسوم و تربیت اجتماعی: تأثیر عامل تربیت از مهمترین عوامل در رفتارهای انسان است، اخلاق و رفتار و مشی اجتماعی آباء و اجداد، پدران و مادران، برادران و خواهران، دوستان، معلمان و اساتید، همنشینی با شجاعان و رزمآوران، عمل کردن به دستورات مذهبی و دینی از جمله عوامل تأثیرگذار در رفتار انسانهاست.[5]
سطوح و شرایط عضویت در اخوانالصفا
تشکل سیاسی اخوانالصفا مانند احزاب سیاسی قدرتمند دارای تشکیلاتی منسجم و منظم بوده و سلسله مراتب آن در کشورهای اسلامی مثالزدنی میباشد. آنان برای اعضای جدید و قدیم خود شرایط و اوصاف خاصل قائل بودند و از آن شرایط تخطی نمیکردند. اخوان افراد را به چهار گروه تقسیم میکردهاند:
دسته اول ـ اخوان الابرار و الرحماء: افراد از 15 سالگی که سن ورود به جمعیت بوده تا 30 سالگی.
دسته دوم ـ اخوان الاخیار و الفضلا: افراد از 30 تا 40 سالگی.
دسته سوم ـ الکرام: افراد از 40 تا 50 سالگی.
دسته چهارم ـ اعضای صاحب قوه ملکی شده و به مشاهده حق میرسیدند.[6]
با این توصیف کادرسازی، نخبهپروری و نظم تشکیلاتی از درسهای اخوانالصفا میباشد، کارکرد حزبی و توسعه تشکیلاتی در کشورهای اسلامی قابل الگوبرداری است، ماندگاری و استمرار اندیشه و رفتار سیاسی آنان در میان مسلمانان ناشی از همین زیرساختها میباشد.
فلسفه سیاسی اخوانالصفا
منظور از سیاست در گفتمان اخوانالصفا، اصلاح و هدایت و تدبیر و از بین بردن خلل و فسادها است.[7] بنابراین بین اخلاق و سیاست پیوندی ناگسستنی وجود دارد. آنان به تبع ماهیت جسمانی و روحانی انسان، سیاست را به دو دسته سیاست جسمانی و سیاست روحانی تقسیم کردهاند. در دیدگاه اخوانالصفا همچنین گفته شده سیاست عبارت از تدبیرها و راهبردهای علمی و عملی برای اصلاح و هدایت انسانها به منظور نیل به عالیترین هدفهای انسانی است.[8]
قلمرو سیاست
اخوانالصفا قلمرو سیاست جسمانی و نفسانی بیانگر دو وجه از دایره شمول سیاست است. آنان معتقدند:
1ـ ریاست جسمانی: سلطه بر تمایلهای جسمانی است مانند ریاست سلاطین جور که از طریق قهر و غلبه و جور و ظلم بر مردم سلطنت میکنند.
2ـ ریاست روحانی: مانند ریاست صاحبان شرایع که بر مردم و روان انسانها از راه عدل و احسان حکومت میکنند و مردم را در راستای فوز و نجات و سعادت در آخرت رهنمون میشوند.
خاستگاه و منشاء سیاست
سیاست یا در نفسانیات و تمایلات نفسانی انسان و یا نیازهای جسمی او است. ریشه منازعات و رقابتهای سیاسی در جوامع، ریاست گروهی است که صلاح دین و دنیا راتشخیص نمیدهند و در نتیجه فساد و تزلزل در جوامع به وجود میآید. هر وقت طالبان ریاست زیاد گردند، تنازع در آن زیاد میشود و وقتی تنازع فزونی یافت، فتنهانگیزی نیز افزایش مییابد و در نتیجه تزلزل و فساد در نظام به وجود میآید. نتیجه فساد در نظام، از بین رفتن نظم، خسران و زیان است.[9] در اندیشه سیاسی اخوانالصفا شهوت ریاستطلبی و قدرتطلبی انسان یکی از عوامل سیاستورزی است. اما شهوت ریاست که ذاتی انسان است برای برقراری سیاست است زیرا سیاست به وجود نمیآید مگر بعد از به وجود آمدن ریاست.[10]
بر اساس بینش اخوانالصفا ریاست انبیا و جانشینان آنان بر اساس استعداد فطری آنان انجام میگیرد، آنان هم استعداد ریاست روحانی بر بشر دارند و هم استعداد ریاست جسمانی.
موضوع علم سیاست
در اندیشه سیاسی اخوانالصفا موضوع علم سیاست، اصلاح موجودات و تلاش برای بقای آنها در بهترین صورت و شکل ممکن و نیز کاملترین غایتها است.[11] اصلاح، بقا و کمال که غرض سیاست است در صورتی امکانپذیرمیباشد که در خدمت نفس ناطقه باشد، زیرا هویت سیاست که مرتبط به نفس حیوانی است به دست نفس ناطقه است. زیرا علوم، معارف، مهارتها، صنایع، اعمال، کردار، تمایلهای عزتطلبانه، رفعتطلبی و پیشرفت در نفس ناطقه قرار دارد و از طریق آن انجام میگیرد. لازمه اصلاح و بقا و غایت مطلوب، افکار عالی و اعمال صالح و افعال نیکو و پسندیده است که از طریق نفس ناطقه حاصل میشود.
نسبت علم سیاست به سایر علوم
در اندیشه سیاسی اخوانالصفا ارتباط موضوع سیاست به اعمال صالح و آرای پسندیده، بیانگر فضیلت علم سیاست نسبت به سایر علوم است. زیرا موضوع و هدف سیاست مهمتر است، بخش مهمی از علم سیاست تدبیر و اصلاح معاش را نیز شامل میشود، سیاست معاش تدبیرهای این جهانی سیاسات است و اصلاح امر معاد بیانگر سیاسات روحانی است، لذا اخوانالصفا دایره شمول سیاسات را در قلمرو معاش و معاد ذکر میکند.
انواع سیاست
اخوانالصفا علوم را به سه دسته تقسیم میکند:
1ـ علوم ریاضی یا علمالآداب که برای طبی معاش و مصلحت امور دنیا به کار گرفته میشود و خرید و فروش و صنایع را در بر میگیرد.
2ـ علوم شرعی شامل نفسانیات انسانی است.
3ـ علوم فلسفی خود به چهار نوع ریاضیات، منطقیات، طبیعیات، الهیات تقسیم میشود[12]
تقسیمبندی اخوانالصفا از علم سیاست به اعتبار نوع تدبیرها و چگونگی روابط انسانها با یکدیگر و نیز به اعتبار ویژگیهای سیاستکنندگان و سیاستشوندگان است. علاوه بر تقسیم کلی سیاست به دو دسته جسمانی و روحانی، اخوانالصفا سیاست را به پنج نوع جزئیتر تقسیم کرده است و میگوید:
«علم سیاست پنج نوع است: اول سیاست نبوی، دوم سیاست ملوکی، سوم سیاست عامه، چهارم سیاست خاصه، پنجم سیاست ذاتی».[13]
1ـ سیاست نبوی (کشورداری پیامبران)
قلمرو این سیاست، برنامهها و اهداف پیامبران است. رکن اول این سیاست، دور داشتن انسانها از ادیان فاسد و افکار و آراء پست و عادتهای ناپسند و افعال و اعمال مجرمانه است. رکن دوم آن شناخت چگونگی جایگزین ساختن افکار و آرای پسندیده، عادتهای نیکو، اخلاق شایسته. رکن سوم در سیاست نبوی چگونگی هدایت و راهنمایی نفوس شریره است که از طریق ارشاد و موعظه و نیز با توبیخ و تهدید و وعده و وعید امکانپذیر است. سیاست نبوی سیاستی کامل است و راه پایداری دولتها پایبندی به اصول شریعت است در کنار تبیین و توضیح شریعت، بیان حلال و حرام، تفسیر حدود و احکام، تشویق به زهد در دنیا و مذمت دلبستگی به آن، اولین وظیفه و نیز اولین خصیصه نبوت در اجرای سنتهای مربوط به شریعت است.
2ـ سیاست ملوکی (سیاست جانشینان پیامبران)
امکان تداوم و اجرای احکام الهی از طریق سیاست ملوکی امکانپذیر است، خلفا و جانشینان پیامبر و ائمه اطهار(ع) مصداق عینی خافت از طرف نبی میباشند.[14]
جانشینان پیامبر سه وظیفه سیاسی کلی دارند:
الف) شناخت و حفظ و اجرای شریعت برای امت.
ب) احیای سنت شریعت از راه امر به معروف و نهی از منکر و اقامه حدود و اجرای احکام صاحب شریعت.
ج) رد مظالم، از بین بردن دشمنان و اشرار و یاری رساندن به نیکان.
این سیاست و حکومت باعث مشروعیت حکومتها و دولتهاست و نوعی نظریهپردازی برای نظام سیاسی مطلوب پس از رحلت پیامبر است.
3ـ سیاست عامه (کشورداری توده)
علم مملکتداری در اندیشه اخوانالصفا شامل دو بخش سیاست خاصه و سیاست عامه است، ماهیت سیاست عامه، ریاست و حکومت بر جماعات و گروههای مردمی است. سیاست عامه، ریاست بر جماعات است مانند نوع ریاست حاکمان در شهرها و بلاد و ریاست زمینداران بر اهالی قریه و ریاست فرمانده لشکر بر لشکریان و نظیر آن.[15] در این علم دو گروه طبقه حاکم و طبقه حکومت شده وجود دارد. وظیفه حکومتکننده شناخت به حالات و نیازها و ویژگیها و تلاش برای تأمین آن نیازها، متناسب با آن شرایط و ویژگیهاست. شناخت به طبقات مرئوسین از ضروریترین شناختها در این نوع از سیاست است، بنابراین سیاست عامه یعنی فرمانروایی بر مردم و شناخت نیازها و ویژگیها و اوضاع آنهاست و رابطه فرد و جامعه را بیان میکند. این سیاست از واقعبینی اخوانالصفا حکایت میکند.
4ـ سیاست خاصه (خانوادهداری)
این سیاست مربوط به امور فردی، خانوادگی و بستگان و نزدیکان انسانها است. سیاست خاصه دانش مربوط به چگونگی تدبیر منزل و امر معاش و خادمان و اولاد و بردگان و خدمتگزاران، خویشان، همسایگان و معاشرت با برادران خویش و برآوردن حقوق آنها و توجه به مصالح دنیایی و اخروی آنها است.[16]
5ـ سیاست ذاتی (خودشناسی)
سیاست به تبع نیازها و ابعاد وجودی انسان به دو دسته سیاست روحانی که متکفل روحانیت انسان و سیاست جسمانی که متکفل جسمانیات انسان تقسیم میشود. مباحث ذاتی، شناخت فرد است به نفس خویش و اخلاق و افعال و اقوالش در حال شهوات و غضب و خشنودیهای انسان.[17]
جامعهشناسی و اجتماعیات اخوانالصفا
غرض از اجتماع انسانی رفع حوائج افراد انسانی به کمک یکدیگر است و لازمه تأمین نیازها، به وجود آمدن مشاغل، حرفهها، صنایع، گروهها و طبقات اجتماعی گوناگون است. اخوانالصفا افراد جامعه را به چند دسته تقسیم میکند:
1ـ اهل دین و شرایع و حافظان شریعت.
2ـ اهل علم، حکما، ادبا، صاحبان تعلیم و تعلم و تأدیب.
3ـ سلاطین و پادشاهان، امرا و رؤسا و اربابان سیاسات.
4ـ بنایان، زارعان، دهقانان و دامداران.
5ـ صنعتگران و اصحاب حرفهها و تهیهکنندگان کالاها.
6ـ تجار و فروشندگان و واردکنندگان کالاها.
7ـ کارگران.
8ـ فقرا و مساکین.
در میان همه طبقات، رئیسی وجود دارد که دیگران پیرو و رهرو او هستند.[18]
اساساً در اندیشه اخوانالصفا سه نوع جامعه وجود دارد:
1ـ مدینه: کوچکترین مظهر وحدت اجتماعی است که از افراد و آحاد مردم تشکیل میشود.
2ـ اجتماع امت: اجتماعی کاملتر از مدینه، ملاک آن وجود صفات و شرایط مشترکی است که انسانها را گرد یکدیگر جمع کرده است مانند اشتراک در زبان، طبایع، عادات و رسوم، اشتراک جغرافیایی، و مهمتر اینکه دین عامل اصلی همبستگی و وحدت در اجتماع امت است.
3ـ دولت جهانی: اخوانالصفا به فکر تشکیل جامعه جهانی اسلام بودند، این اجتماع حول آرمانها و اعتقادات مشترک مسلمین شکل میگیرد.[19]
انواع دولت در اندیشه سیاسی اخوانالصفا
اخوانالصفا دولتها را به دو دسته دولت اهل خیر و دولت اهل شر تقسیم میکند، تفاوت این دو دولت در ویژگی اساسی آن دو، علت به وجود آمدن و نیز به وجودآورندگان آنها است.
1ـ دولت اهل خیر: اساس تشکیل دولت خیر، فضیلت و اتفاق بر مذهب و دین واحد است. عالمان حکیم در رأس آن هستند و میثاق بین دولتمردان بر اساس فضیلت است و نه عصبیت قومی. رئیس فاضل بر آن حکومت میکند، درصدد تکامل اجتماعی انسانی است، این دولت مشروعیت دارد زیرا سیاست کامل را دارا میباشد.
2ـ دولت اهل شر: اکتفا به سیاست جسمانی و دنیوی سیاست ناقصی است که محور عمل دولتی به نام دولت شر است. خاستگاه این دولت تأمین ضرورتهای طبیعی و مادی زندگی اجتماعی است. این دولت مشروعیت ندارد زیرا اثبات ندارد و زوال و انحطاطش حتمی خواهد بود.[20]
راهبردهای عملی اخوانالصفا برای تداوم حکومت
اخوانالصفا راهبردهایی را به منظور پایداری و استمرار حکومت و جلوگیری یا پیشگیری از زوال و انحطاط آن ارائه کردهاند که به کار بستن آنها مصونیت نسبی را برای حکومتها از زوال و سقوط ایجاد میکند. در نگاه آنان ظلم و ستم حکومتگران، عمر حکومتها را کاهش میدهد و خداوند جبار از آنان انتقام میگیرد.
1ـ تفقد و جستجو از احوال مردم تحت حکومت.
2ـ دادن پاداش و عقوبت هر کس به اندازه میزان کار و عمل او.
3ـ عدالتورزی و عمومیت عدالت برای تمام پیکره نظام.
4ـ جلوگیری از ظلم و ستم و عمل به انصاف.
5ـ تمایز بین عالمان و جاهلان در اعطای مقام و منزلت و عطایا.
6ـ عدم برتری بردگان و زنازادگان و گروههای پست بر نیکان و برگزیدگان.
7ـ مراقبت، نظارت و مواظبت از کارکنان و کارگزاران نظام سیاسی.
8ـ مشورت و استفاده از مشاوران همدین.
9ـ گزینش صالحترین وزیران.
10ـ برگرداندن حق به اهل آن.[21]
شرایط خلافت اسلامی
در اندیشه سیاسی و آثار اخوانالصفا مهمترین شرایط خلافت و ویژگیهای خلیفه و جانشین پیامبر اسلام(ص) عبارتند از:
1ـ برخورداری از صحت و سلامت جسمی؛ برای توانمندی انجام وظایف.
2ـ فهم نیکو؛ برای تصور و فهم سریع گفتهها و شنیدهها.
3ـ قدرت حفظ و نگهداری شنیدنیها؛ تا چیزی را فراموش نکند.
4ـ زیرکی و هوشیاری؛ تا با کمترین استدلال به راهکار متقن برسد.
5ـ خوشبیان بودن؛ با کوتاهترین عبارات بهترین و بیشترین معانی را منتقل نماید.
6ـ دوستدار علم و دانش بودن؛ از سخنهای پیش روی تعلیم و تربیت و تعلم نهراسد.
7ـ راستگویی و دوستدار صدق و راستی بودن.
8ـ پرهیز از حرص و آز و دوری از افراط در لذتطلبی.
9ـ برخورداری از مناعت طبق و همت عالی و کرامت نفس.
10ـ بیتوجهی به درهم و دینار و دنیاطلبی.
11ـ دوستدار عدل و طرفداران آن و دشمن جور و ستم و طرفداران آن باشد.
12ـ برخورداری از اراده و جسارت قوی برای انجام امور و توانایی لازم در تصمیمگیری.
در دیدگاه اخوانالصفا خلفای الهی بعد از پیامبر اسلام(ص)، ائمه اطهار از اهلبیت هستند، زیرا آنان شرایط لازم برای جانشینی را که همانا آشنایی به امور دین و ظواهر و بواطن آن است، دارا میباشند و آنان امامانی هستند که به حق دعوت میکنند. اهلبیت(ع) از علوم ویژهای برخوردارند که آنان را از سایرین ممتاز میکند، در دیدگاه اخوانالصفا ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) و دوستی اهلبیت(ع) عامل مشترک اجتماع یاران و اصحاب بعد از پیامبر اسلام است. حق ولایت الهی اهلبیت را دشمنان آنان غصب کرده و خون اهلبیت به دلیل غصب این حق ریخته شد، و وقایعی مانند واقعه کربلا در اثر غصب حق اهلبیت بعد از پیامبر به وجود آمد، علت اختلاف در میان امت پیامبر، وجود جانشینان ناحق بوده که عالم به احکام دین نبودند.[22]
انواع نظامهای سیاسی در دیدگاه اخوانالصفا
در دیدگاه اخوانالصفا، واقعیت نظامهای سیاسی از دو حالت خلافت و سلطنت خارج نیست و نوع حکومت و نظام سیاسی تجلی تمایلات دوگانه طبیعت انسان است. خلافت مظهر کمال نظام سیاسی است زیرا تدبیر در آن نظام، روحانی و جسمانی است اما در نظام سلطنتی تنها تدبیر امور جسمانی میباشد.
1ـ نظام امامت و خلافت: امامت و خلافت به معنی ریاست بر بندگان خدا در امور دنیایی و اخروی آنان و ریاست عامه بر امور مسلمانان است، در این دیدگاه امامت و خلافت به یک معنا به کار رفته است و "اعلم ان الامامه انما هی خلافه"، بدان که امامت همان خلافت است.[23]
2ـ سلطنت و پادشاهی: نماد و تجلی حکومت بر سیاست جسمانی، حکومت شاهان است و از طریق سلطه و قهر و غلبه شکل میگیرد، از نظر اخوانالصفا این نوع از حکومت در غایت بدی و شرارت است و اجتماعی که در آن حکومت سلاطین جور قرار دارد به اجتماعی وحوش و درندگان شبیه است.[24]
طیفبندی انسانها در اجتماع و سیاست
طبیعی است که هر یک از مکاتب سیاسی و اندیشمندان عالم سیاست بهگونه خاصی به دستهبندی و طیفبندی انسانها میپردازند. اخوانالصفا از نظر اجتماعی، انسانها را به سه دسته متفاوت تقسیمبندی کرده است:
1ـ مرتبه خواص: خواص کسانی هستند که معرفت آنان با حکمت آمیخته است، زیرا با مشاهده مخلوقات زیبا و نیکو تنها به مصنوع توجه ندارند بلکه به خالق حکیم آن نیز توجه میکنند. ویژگی خواص اطاعت از رئیس واحد بر اساس علم و عمل و معرفت به علوم و برخورداری از مرتبهای از فضیلت است که در سایه تعقل به دست میآید. این گروه به تعبیر اخوانالصفا به اسرار دین و باطن امور و اسرار مکنون آگاهی دارند و با تعبیر "خواص عقلاء متدینون اخیار فضلاء"خواص را به چهار دسته تقسیم کردهاند:
الف) عقلا: اینان شایسته مقام تکلیف و امر و نهی و وعده و وعید متوجه آنهاست.
ب) مؤمنان: عقلایی که قابلیت عمل به اوامر و نواهی و اقرار به تکلیف الهی دارند.
ج) علما و فقها: مؤمنانی که اجتهاد در یادگیری اوامر و نواهی احکام را دارند.
د) زاهدان و عابدان: صالحان و زاهدان و اهل ورع و تقوی و عبادتند.
2ـ مرتبه عوام: کسانی که بهره کمتری از نفس ناطقه دارند و معرفت آنان با حکمت همراه نیست، اینان بر خلاف خواص، وقتی مخلوقات و مصنوعات نیکو و زیبا را میبینند به آنها دلبستگی پیدا میکنند و از خالق و صانع آن غافل میشوند، از دقایق علوم آگاهی ندارند و استحقاق تعلم هم ندارند و اهل بکارگیری علوم در زندگی خود نیستند، به غرائز مادی تمایل بیشتری دارند، از تفقه و تدبر در کلام انبیاء و آموزههای دینی و بکارگیری عقل سلیم برخوردار نیستند و در صحنههای اجتماعی و سیاسی دچار خطا میشوند.[25]
3ـ مرتبه متوسطین: برخی در حد وسط بین عوام و خواص قرار دارند، کسانی که از مرتبه عوام خارج شده ولی به صفات لازم خواص دست نیافتهاند. از نظردینی به ظواهر شریعت عمل میکنند و در مورد باطن دین تکذیب و انکاری ندارند، گرچه آن را نمیفهمند زیرا به باطن امور آگاهی ندارند و در اسرار و رموز متحیر هستند، تنها به ظواهر علوم اهمیت میدهند و تنها تفقه در الفاظ علوم دارند.[26]
[1]- اندیشه سیاسی متفکران اسلامی، مهاجرنیا، محسن، ج اول، ص 137.
[2]- اطلاعات سیاسی اقتصادی، خرداد و تیر 77، ش 9 و 10، بینش سیاسی اخوانالصفا.
[3]- رسائل اخوانالصفا، ج 1، ص 81.
[4]- اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، مهاجرنیا، محسن، ج اول، ص 24.
[5]- رسائل اخوانالصفا، ج 1، ص 295.
[6]- فرهیخته، شمسالدین، فرهنگ فرهیخته، ص 48.
[7]- دکتر فرید، محمد، الفلسفه السیاسه عند اخوانالصفا.
[8]- رسائل اخوانالصفا، ج 1، ص 300.
[9]- همان، ج 4، ص 111.
[10]- رسائل اخوانالصفا، ج 1، ص 300.
[11]- همان.
[12]- همان، ج 1، ص 290.
[13]- همان، ص 264.
[14]- همان، ج 4، ص 162
[15]- همان، ج 5، ص 169 و ج 1 ص 265.
[16]- همان، ج 1، ص 265.
[17]- همان.
[18]- رسائل اخوانالصفا، ج 1، ص 276.
[19]- دکتر فریدونی، علی، اندیشه سیاسی اخوانالصفا، اندیشه سیاسی متفکران اسلامی، ج اول،ص175.
[20]- همان، ص 185.
[21]- همان، ص 203.
[22]- فریدونی، علی، اندیشه سیاسی اخوانالصفا، 1386، نشر بوستان کتاب، ص 274.
[23]- رسائل اخوانالصفا، ج 3، ص 406.
[24]- همان، ص 407.
[25]- رسائل اخوانالصفا، ج 3، ص 232 و ج 5، ص 62.
[26]- فریدونی، علی، اندیشه سیاسی اخوانالصفا، ص 127.
دیدگاه ها