اعلام خطر اسرائیل براى مسلمانان به صورت حکم شرعى از سوی امام(ره)/ کتاب امام خمینی و انتفاضه فلسطین

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی در 16 مرداد 1358 با صدور پیامی تاریخی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را با عنوان «روز قدس» نامگذاری کردند و فرمودند: روز قدس روز مقابله مستضعفین علیه مستکبرین است.

 

کتاب امام خمینی و انتفاضه فلسطین که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است به بررسی دیدگاه امام خمینی در رابطه با مسئله فلسطین و صهیونیسم می‌پردازد که در ادامه بخش‌هایی از آن می‌آید:

مسئله‌ فلسطین و صهیونیسم در دیدگاه امام

از دیدگاه سیاسى امام، اگر تأسیس حکومت اسلامى، اولویت اول براى ایشان در ایران بود، در خارج از کشور، آزادى بیت‌المقدس و سرزمین فلسطین، مهم‌ترین دغدغه‌ى فکرى و عملِ سیاسى با رژیم پهلوى، درباره‌ى نفوذ صهیونیسم در ایران و حمایت از مردم مظلوم فلسطین بود، چرا که محمدرضا پهلوى، بر خلاف سیاست خارجى دول اسلامى و عربى، از صهیونیست‌ها حمایت مى‌کرد. شهید دکتر فتحى شقاقى، رهبر جهاد اسلامى فلسطین، نبرد امام خمینى با اسرائیل را یکى از محورهاى اساسى انقلاب اسلامى مى‌داند.[1]

به عبارتى دیگر، مى‌توان در اندیشه‌ى انقلابى و آزادى‌بخش امام، آزادى ملت ایران و فلسطین را دو ضرورت عینى و اساسى دانست که بسیارى از آثار کتبى و شفاهى و مبارزات سیاسى ایشان، مبیّن این امر است. در این‌جا، اشاراتى به این موضوع مى‌شود.

1. سیر تاریخى مواضع امام در مورد تحولات فلسطین و اقدامات صهیونیسم

اولین موضع رسمى امام، مقارن با آغاز مبارزات سیاسى وى با رژیم پهلوى در ارتباط با عدم هم‌سویى این رژیم با تحریم نفتى اسرائیل و قطع روابط دیپلماتیک هم‌گام با کشورهاى اسلامى و عربى بود. امام در مصاحبه‌اى در این‌باره چنین فرموده‌اند :

«یکى از جهاتى که ما را در مقابل شاه قرار داده است، کمک او به اسرائیل است. من همیشه در مطالبم گفته‌ام که شاه از همان اول که اسرائیل به‌وجود آمد، با او هم‌کارى کرده؛ و وقتى که جنگ بین اسرائیل و مسلمانان به اوج خود رسیده‌بود، شاه، همچنان نفت مسلمین را غصب کرده، به اسرائیل مى‌داد و این امر خود از عوامل مخالفت من با شاه بوده‌است.»[2]

بر اساس فرمایش بنیانگذار انقلاب اسلامى و اسناد تاریخى، شروع مبارزه‌ى امام، با انتقاد از عمل‌کرد شاه در نزدیکى به اسرائیل و افشاى حرکت‌هاى مخفیانه‌ى دو رژیم براى نزدیکى به یکدیگر، بوده‌است. در واقع، یکى از عوامل شروع انقلاب اسلامى ایران، عملکرد بد دستگاه سیاست خارجى ایران در قبال اسرائیل و فلسطین بود. از سال 41 و در پیام مشهور امام، به مناسبت نوروز 42 به کشته‌شدن مسلمانان و روحانیت به دست دولت، براى حفظ منافع آمریکا و اسرائیل اشاره شده‌است. پس از آن، امام به مناسبت وقایع مختلف، در داخل و خارج از ایران این مقوله را به‌طور جدى مطرح‌کرده‌اند. از جمله، در پیام امام درباره‌ى لایحه‌ى انجمن‌هاى ایالاتى و ولایتى از سلطه‌ى صهیونیست‌ها، بر تأسیسات و منابع ایران و در قالب بهائیت، انتقاد شدیدى به عمل آمده‌است. در همین سال، در پاسخ به سؤال بازرگانان و اصناف قم در خصوص مصوّبه‌ى دولت علم براى توسعه‌ى روابط اقتصادى با اسرائیل، آن را خطرى بزرگ براى اسلام و استقلال و کیان مملکت برمى شمارند. در سال 42 ش در پاسخ به نامه‌ى علماى یزد، امام، خطر اسرائیل را براى اسلام و ایران بسیار جدى دانستند و همه را به اعتراض در برابر پیمان شاه با اسرائیل فراخواندند.[3]

یکى از محکم‌ترین و تندترین موضع‌گیرى‌هاى سیاسى امام در برابر شاه و اسرائیل، سخن‌رانى مشهور ایشان در مسجد اعظم قم، پس از آزادى از زندان بود. در این سخن‌رانى شاه را از توسعه‌ى روابط نظامى و اقتصادى با اسرائیل بر حذر داشتند و به زیان‌آور بودن آن تأکید کردند. در ضمن، دولت‌هاى ترکیه و ایران را به دلیل جدایى از جمیع ممالک اسلامى، بسیار ملامت کردند و در بخشى از این سخن‌رانى، امام فریاد برآورند :

«اى مردم عالم، بدانید ملت ما با پیمان ]با[ اسرائیل مخالف است، این ملت ما نیست، این روحانیت ما نیست، دین ما اقتضا مى‌کند که با دشمن اسلام موافقت نکنیم، قرآن ما اقتضا مى‌کند که در مقابل صف مسلمین با دشمن اسلام هم پیوند(پیمان) نشویم، ما این حرف‌ها را مى‌زنیم، مرتجع هستیم.؟»[4]

بدین ترتیب، امام اعلام خطر اسرائیل براى مسلمانان را به صورت حکم شرعى صادر مى‌کنند و به وعاظ و نوحه‌سرایان توصیه مى‌کنند که خطر اسرائیل و عمّال آن را در همه جا به گوش مردم برسانند و سکوت در این مورد را کمک به دستگاه جبار و دشمنان اسلام اعلان مى‌کنند و این چنین، مبارزه با اسرائیل، دشمن اسلام و مسلمین را در صدر اهداف مبارزاتى خود قرار مى‌دهند.

با کشتار خونین مدرسه‌ى فیضیه، تخاصم امام با شاهضمن تهدید شاه و توصیه به وى براى عبرت گرفتن از پدرش، در سخن‌رانى تاریخى خود که در مدرسه‌ى فیضیه ایراد کردند، مبارزه با اسرائیل را همچنان در محور مبارزات قرار دادند و فرمودند :

«... والله، اسرائیل به درد تو نمى‌خورد. اطلاع دادند که بعضى از اهل منبر را برده‌اند در سازمان امنیت، گفته‌اند: شما با سه موضوع کار نداشته باشید، پس از آن هرچه خواستید بگویید. یکى اینکه با شاه کارى نداشته باشید و از او حرف نزنید، یکى هم این که با اسرائیل کار نداشته باشید و دیگرى هم این که شما نگویید دین در خطر است. اگر ما این سه مطلب اساسى را کنار بگذاریم، دیگر چه بگوییم. ما هر گرفتارى را که داریم مربوط به این سه مطلب است. تمام گرفتارى‌هاى ما ]از این‌هاست[. مى‌گویند: از شاه و اسرائیل حرف نزنید، رابطه‌ى بین شاه و اسرائیل چیست؟ مگر شاه اسرائیلى است؟!»[5]

در اعلامیه‌ى امام به مناسبت چهلم فاجعه‌ى مدرسه‌ى فیضیه، خطاب به سران ممالک اسلامى و دول عربى و غیر عربى، زعماى دین و ملت و ارتش ایران، به تنفر و انزجار علماى اسلامى از هم پیمانى با اسرائیل، تصریح شده، ایشان آمادگى خود را براى شهادت به دست عمّال اسرائیل اعلام مى‌دارد. در پیام ماه محرم سال 1343 ش امام به مناسبت سالگرد 15 خرداد 42 از تحت‌الحمایگى ایران بزرگ در برابر اسرائیل به عنوان ننگ براى مملکت کهنسالى مثل ایران یاد مى‌کند و خواستار وحدت مسلمین براى مقابله با اسرائیل مى‌گردد.[6]  در بخشى از اعلامیه‌ى امام در مخالفت با کاپیتولاسیون،

ایشان به آمریکا و اسرائیل به عنوان دو همدست در آوارگى ملت مظلوم فلسطین اشاره کرده، از سلطه‌ى این دو، بر بازار ایران ابراز تأسّف مى‌کند.

پس از تبعید امام و مقارن با جنگ شش روزه، ایشان با صدور اطلاعیه‌اى، ضمن تذکّر به ممالک اسلامى براى ریشه‌کن کردن ماده‌ى فساد، در قلب دنیاى اسلام، داشتن هرگونه رابطه‌ى سیاسى و تجارى با اسرائیل را حرام اعلام کرده، هرگونه همکارى با آن را مقابله با اسلام مى‌دانند و مصرف کالاهاى اسرائیلى را نیز بر مسلمانان حرام مى‌شمارند. در ضمن، امام در همین سال، با ارسال نامه‌اى به هویدا، نخست وزیر وقت ایران، از او و دولت ایران به سبب داشتن پیمان برادرى با اسرائیل و جریحه‌دار کردن عواطف مسلمین و همچنین زمینه‌سازى در سلطه‌ى اسرائیل براقتصاد ایران انتقاد مى‌کند و وى را از ادامه‌ى آن، بر حذر مى‌دارد.[7]

در 6/6/1347 امام در پاسخ به نامه‌ى گروهى از فداییان و جوانان مبارز فلسطین، ضمن اعلام وجوب و ضرورت مبارزه با اسرائیل، مجوز استفاده از مصرف زکات و سایر صدقات را براى رفع خطر اسرائیل در کمک به مدافعین و مبارزین صادر مى‌نمایند.[8]  و

این امر در مصاحبه با نماینده‌ى الفتح در همین سال نیز مورد تأکید ]قرارگرفت[ و وجوب آن راگوشزد کردند.[9]

صهیونیست‌ها در 18 اوت 1969، برابر با 30 مرداد 1348 مسجدالاقصى را به آتش کشیدند، دولت اسرائیل این عمل را به یک جهان‌گرد استرالیایى نسبت داد که دچار بیمارى روانى بوده‌است.[10]  امام ضمن محکوم کردن این عمل صهیونیست‌ها و ملامت

سران کشورهاى اسلامى، درباره‌ى تجدید بناى مسجدالاقصى اعلام کردند تا زمانى که فلسطین اشغالى، آزاد نشده‌است، مسلمانان نباید مسجدالاقصى را تجدید بنا کنند تا جنایات صهیونیست‌ها همچنان در مقابل چشمان مسلمانان مجسم بماند و محرک آنان در باز پس گرفتن سرزمین‌ها و مقدسات اسلامى باشد.[11]  در کتاب ولایت فقیه ایشان نیز

مسئله‌ى آتش زدن مسجدالاقصى، طرح و علت آن، عدم وحدت کشورهاى اسلامى براى مبارزه با اسرائیل، ذکر شده‌است.[12]  یک سال بعد، امام در پیامى خطاب به حُجاج

بیت‌الله الحرام براى آزادى فلسطین، از چنگال صهیونیسم و یارى مبارزان راه آزادى فلسطین، درخواست کمک و چاره‌جویى مى‌کنند و در نهایت به تبدیل شدن ایران به پایگاه نظامى اسرائیل، هشدار مى‌دهند.[13]

از سوى دیگر، امام در قسمتى از سخن‌رانى خود درباره‌ى جشن‌هاى 2500 ساله بیان مى‌کنند که کارشناسان اسرائیلى، بر پاکنندگان این جشن‌ها بوده‌اند، چرا که در حال جنگ با اسلام هستند و از طرف دیگر، کشتى نفتى ایران نیز براى اسرائیلى که در جنگ با مسلمین است انرژى برده‌است. سپس در بخش‌هاى بعدى پیام امام، به توطئه‌هاى صهیونیست‌ها به منظور ضربه زدن به احکام اسلامى و تخریب چهره‌ى اسلام و تحریف قرآن کریم اشاره شده‌است.[14]

در طول دهه‌ى پنجاه شمسى و تا تحولات انقلاب اسلامى، امام همچنان در اعلامیه‌هاى مختلف، در پاسخ به نامه‌هاى مردم، دانشجویان و علما، با واجب کردن جهاد بر تمام مسلمین، براى آزادسازى فلسطین و حمایت از گروه‌هاى مبارز فلسطینى، این امر را در اذهان و افکار عمومى مسلمانان زنده نگه‌داشت. به ویژه با جنگ رمضان «1973 م» «1393 ه  ق» رهبر انقلابى ایران با صدور پیامى به دولت‌ها و ملل اسلامى، همه را به جهاد همه‌جانبه‌ى قاطع و به دور از اختلافات، علیه اسرائیل فراخواندند و آنها را از فروش نفت به اسرائیل بر حذر داشتند. هم‌زمان با این پیام، امام پیام پرشورى نیز به ملت ایران ارسال کردند. در این پیام، ضمن اشاره به جشن‌هاى 2500 ساله و هم‌زمانى آن با نبرد ملت‌هاى مسلمان و فلسطینى با اسرائیل، از اقدامات شاه در حمایت از اسرائیل و فروش نفت ایران به سختى انتقاد کرد و ملت غیور ایران را موظف کرد که از تأمین منافع آمریکا و اسرائیل در ایران جلوگیرى و با آن مبارزه کنند. در ضمن همانند گذشته به علماى اعلام و مبلغین نیز گوشزد کردند تا جرایم اسرائیل را، در مساجد و محافل دینى، براى مردم بیان کنند.[15]

امام در خصوص وقایع سال «1975 م» در لبنان که فالانژها، تحت حمایت صهیونیسم، به فلسطینیان حمله بردند، پیامى صادر کردند و به مردم براى کمک به بازماندگان آنها توصیه‌هایى فرمودند. امام در قسمتى از سخن‌رانى خود به مناسبت بزرگ‌داشت اربعین شهداى قم در نجف، در سال «1356 ه  ش»، از اقدامات سادات و شاه ایران، در به رسمیت شناختن اقدامات اسرائیل، پرده برداشتند. هم‌زمان با تحولات انقلاب اسلامى، در سال‌هاى 56 و 57 در لبنان نیز، اسرائیل علیه فلسطینیان و شیعیان وارد جنگ شد و امام در پیام‌هاى مکرر به این موضوع اشاره مى‌کردند. در 17/7/ 57 امام، اسرائیل را غدّه‌ى سرطانى نامید و بر هر مسلمان، تجهیز علیه اسرائیل را لازم دانستند.[16]  ایشان در قسمتى از پیام خود به مناسبت چهلمین روز شهداى تبریز، از

قضیه‌ى اسرائیل به عنوان مصیبت بزرگ مسلمین نام برد، آن را ناشى از اقدامات آمریکا و شاه خواندند.[17]

در آبان ماه «57 ه  ش» امام در مصاحبه‌اى با خبرگزارى آسوشیتدپرس، موافقت نامه‌ى کمپ دیوید را توطئه‌اى علیه فلسطینیان و اعراب، زمینه‌ى مشروعیت بخشیدن به تجاوزات اسرائیل دانستند و در مصاحبه‌اى دیگر با آن خبرگزارى، اقدام سادات را محکوم نمودند.[18]  ایشان در مصاحبه با روزنامه‌ى السفیر لبنان، درباره‌ى سرنوشت

قدس، تنها راه حل را، بازپس‌گیرى آن و برگرداندن قدس به مسلمین بیان کردند.[19]

در 12 بهمن 57، امام در سخنانشان در مهرآباد و بهشت زهرا به وابستگى‌هاى شاه به اسرائیل اشاره کردند و نسبت به نفوذ آمریکا و اسرائیل در ایران اظهار تأسّف کردند.[20]

بعد از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، رهبر کبیر ایران در پیامى رسمى صلح مصر و اسرائیل را خیانت به اسلام و مسلمین و برادران عرب نامیدند.[21]  حمایت‌هاى ایشان از

فلسطین و لبنان در مراسم مختلف اعم از دیدار با مردم، سفرا ومبارزان فلسطینى و لبنانى، پس از انقلاب اسلامى شدت بیشترى یافت. اوج صهیونیسم ستیزى امام و حمایتشان از مردم فلسطین در تعیین روز قدس با عنوان روز جهانى مبارزه با مستکبرین، ظالمین و صهیونیسم بود. امام در حرکتى ابتکارى و سمبولیک آخرین جمعه‌ى ماه مبارک رمضان را روز قدس نامیدند[22]  و در بخش‌هایى از پیامشان چنین فرمودند :

«روز قدس یک روز جهانى است، روزى نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد، روز مقابله‌ى مستضعفین با مستکبرین است، روز حمایت از ملت‌هایى ]است[ که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیر آمریکا بودند.... تمام ملت‌ها قیام کنند و این جرثومه‌ى فساد را به زباله‌دان‌ها بریزند.... روزى است که باید همّت کنید و همّت کنیم که قدس را نجات بدهیم و برادران لبنانى را از این فشارها نجات بدهیم... روز قدس روز اسلام است، روز قدس روزى است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم و قوانین اسلام در ممالک اسلامى اجرا بشود.... روز قدس فقط روز فلسطین نیست، روز اسلام است، روز حکومت اسلامى است.... روز امتیاز حق از باطل است، روز جدایى حق از باطل است»[23]

بعد از شروع جنگِ تحمیلى نیز، امام همچنان از فلسطین و لبنان در مقابل اسرائیل دفاع مى‌کردند و بر این نکته تأکید داشتند که بعد از رسیدن به حسابِ صدام به کمک آنها در برابر اسرائیل و براى آزادى قدس، خواهند شتافت. امام در موسم حج نیز با ارسال پیام براى تمام مسلمین، بر مشکل فلسطین و لزوم حمایت از آن در برابر اسرائیل و بر به رسمیت نشناختن اسرائیل تأکید مى‌فرمودند. امام در پیام دیگرى به مناسبت فرا رسیدن پانزده‌خرداد، طرفدارى از طرح استقلال اسرائیل و به رسمیت شناختن او را براى مسلمانان فاجعه و براى دولت‌هاى اسلامى انتحار دانستند و مخالفت با آن را فریضه‌ى بزرگ اسلامى برشمردند.[24]

در روز جهانى قدس در سال «61 ش» امام در پیامى دردمندانه، حمله‌ى اسرائیل به لبنان و هم‌گامى برخى از اعراب به ویژه اردن، عربستان و مراکش با اسرائیل و زمزمه‌ى مدارا و مصالحه‌ى سران فلسطین با اسرائیل را محکوم کردند و مردم فلسطین را به برداشتن اسلحه و مبارزه با اسرائیل تا سر حد مرگ فراخواندند.[25]  از جمله ابتکارات

امام، طرح مسئله‌ى فلسطین در قالب پیام حج و برائت از مشرکین بود و تا زمان وفات ایشان هر سال در قالب این پیام، مسئله‌ى فلسطین را به گوش جهان اسلام از طریق فریضه‌ى حج رساندند. امام از اینکه آل سعود، طرح مشکل فلسطین را در حج بدعت در اسلام و سنت رسول‌الله مى‌دانستند، بسیار ناراحت و متأسف بودند.[26]  در پیام برائت

امام در سال 66 و کشتار حجاج به دست آل سعود، یکى از محورهاى اصلى پیام امام، مبارزه با اسرائیل و حمایت از فلسطین بود و امام در سال 67 ش در پیامى حماسه‌ى اسلامى فلسطین را میوه‌ى برائت از مشرکین در حج، تعبیر کردند.[27]

و بالاخره امام خمینى در وصیت‌نامه‌ى خود، فلسطین را فراموش نکردند و همانند روزهاى آغازین مبارزه علیه رژیم صهیونیستى موضع گرفتند و آمریکا و صهیونیسم جهانى را تروریسم بالذّات دولتى معرفى کردند و «اسرائیل بزرگ» را خیالى ابلهانه نامیدند و شاه حسین و شاه حسن و حُسنى مبارک را براى خیانت به آرمان فلسطین، به جنایت‌کار و دست‌آموز اسرائیل ورا مى‌توان تنها رهبر بزرگ جهان اسلام نامید که تنها راه حل مسئله‌ى فلسطین را نابودى اسرائیل و آزادسازى فلسطین از طریق جهاد و مبارزه مى‌دانست و در طى مبارزه، قبل و بعد از انقلاب، یک آن از این امر غافل نشد و یک قدم عقب‌نشینى نکرد.

2. پدیده‌ صهیونیسم در اندیشه و آثار امام

ظهور صهیونیسم در قالب دولت غاصب اسرائیل و تهدید همه‌جانبه‌ى مسلمانان در منطقه، موجب تحولات بى‌شمارى در خاورمیانه گردید. از این پدیده و مجموعه‌ى رویدادهاى آن، در ادبیات روابط بین‌الملل با عنوان «بحران اعراب و اسرائیل» نام برده‌شده‌است. در تداول چنین زبانى، ناسیونالیسم عربى ناصرى و بعثى از یک‌سو و جهت‌گیرى ضدعربى دولت ایران با حمایت از اسرائیل و همچنین اقدام مشابه ترکیه از سوى دیگر، نقش مهمى داشت. تا جایى که جبهه‌ى مبارزه با اسرائیل کاملا عربى بود و حمایت دولت‌هاى فارس و ترک از اسرائیل، مقوله‌ى نژاد را بر دین و مذهب مقدم ساخت.

در اندیشه‌ى امام، صهیونیسم، حرکتى است علیه اسلام و مسلمین. تلاش فکرى ایشان این بود که این بحران از یک مقوله‌ى عربى، به مقوله‌اى اسلامى تغییر یابد.[28]

شکى نیست که چنین تلاشى ناشى از اندیشه‌ى وحدت اسلامى امام بود و منجر به تحقق عملى آن مى‌گردید. از منظر نظامى و سیاسى نیز چنین نگرشى موجب قرار دادنِ یک میلیارد مسلمان به جاى صد میلیون عرب در مقابل اسرائیل بود. امام اسلام‌ستیزى صهیونیسم را بارزترین ویژگى این حرکت، تحت حمایت قدرت‌هاى استعمارى مى‌دانست. صهیونیسم از دیدگاه امام پدیده‌اى سیاسى، استعمارى، غیرمذهبى و جدا از جامعه‌ى یهود است[29]  که بر عکس تعلیمات حضرت موسى(ع) که در مقام پیامبر

مستکبر ستیز در قرآن آمده‌است، عمل مى‌کنند. به تعبیرى دیگر، اماماسرائیل و صهیونیسم را از مخالفت با دین یهود و یهودیان جدا دانسته، حتى احترام به مذاهب دیگر در اسلام را گوشزد مى‌کنند.[30]  به اعتقاد امام، صهیونیست‌ها، مدّعیان

پیروى از حضرت موسى هستند و جدا از پیروان حقیقى آن حضرت‌اند، چرا که طاغوت بودن و حمایت از طاغوت با طاغوت ستیزى تعارض دارد.[31]

امام، صهیونیسم را مولود و ساخته‌ى استعمار و استکبار مى‌داند که تحت حمایت مستمر آمریکا قراردارد. ایشان با اشاره به پیوند صهیونیست‌ها با بزرگترین سرمایه‌ها و سرمایه‌داران غرب به ویژه آمریکا، نفوذ در جوامع آنها را شاهدى بر اثبات این وجه از صهیونیسم ذکر مى‌کنند. در خصوص خاستگاه و علت پیدایش اسرائیل مى‌فرمایند :

«اسرائیل با تبانى و هم‌فکرى دولت‌هاى استعمارى غرب و شرق زاییده شد و براى سرکوبى و استعمار ملل اسلامى به وجود آمد و امروز از طرف همه‌ى استعمارگران حمایت و پشتیبانى مى‌شود. انگلیس و آمریکا با تقویت نظامى و سیاسى و با گذاشتن اسلحه‌هاى مرگبار در اختیار اسرائیل آن را به تجاوزات پى در پى علیه اعراب و مسلمین... وادار مى‌سازند.»[32]

یکى از دلایل مهم آمریکا ستیزى امام، حمایت این کشور از صهیونیست‌ها و شاه آمریکا را در رأس جنایت‌کارها نام برده است.[33]  از دیگر ویژگى‌هاى صهیونیسم که در

آثار و سخن‌رانى‌هاى امام تاکید زیادى بر آن شده، ایدئولوژى از نیل تا فرات است. ایشان، بر این باور بودند که با اشغال فلسطین، جنوب لبنان و جولان و عقد قراردادهاى صلح، تجاوزات صهیونیست‌ها، خاتمه نخواهد یافت، بلکه آنها به منظور تحقق اسرائیل بزرگ گام برمى‌دارند و خطرشان متوجه همه‌ى خاورمیانه و سرزمین‌هاى اسلامى است. امام ضمن هشدار، به دول عربى منطقه به منظور محو اسرائیل از جغرافیا توصیه به تجهیز و قیام علیه صهیونیسم نمود.[34]

آمریکا و اسرائیل در قالب صلح‌طلبى، آن را یافتن فرصت زمانى براى برداشتن قدم بعدى به منظور تحقق مقصد شوم صهیونیسم یعنى حکومت بر بلاد مسلمین از نیل تا فرات دانستند.[35]  این حرکت اسرائیل را همانند حرکت آرام یک افعى خزنده‌ى

خطرناک، تهدید بزرگى براى تصاحب و غارت منطقه ذکر کرده‌اند.[36]

به طور کلى، از دیدگاه امام، صهیونیسم یعنى اسلام‌ستیزى، مذهب ستیزى، بى‌مذهبى، توسعه‌طلبى، در قالب نقشه‌ى شوم نیل تا فرات، مار افعى، مولود استکبار، جرثومه‌ى فساد، ابزار استعمار براى یغماى سرزمین‌هاى زرخیز و منابع سرشار کشورهاى اسلامى، جاسوس و نوکر مستکبرین و ضد مستضعفین، مردمان سیاسى کار و ضد یهود که به دنبال نابودى مسلمانان و استیلا بر سرزمین‌ها و منابع آنها هستند. بزرگ‌ترین خطر براى مسلمین از منظر امام، اسرائیل و صهیونیسم بوده‌است که تنها راه حلّ مقابله با آن را، محو کردنشان از صحنه‌ى روزگار و جغرافیا مى‌دانند.

3. نوع و شیوه‌ى مقابله با صهیونیسم

به تعبیر امام، اسرائیل غده‌ى سرطانى است و تنها راه درمان سرطان، به کاربردن چاقوى جراحى است. به عبارت دیگر تنها با جهاد و مبارزه‌ى مسلحانه مى‌توان اسرائیل را از بین برد. در اندیشه‌ى امام، براى حل قضیه‌ى فلسطین، هیچ گونه راه‌حلِّ سیاسى و دیپلماتیک پذیرفته نیست و دولت‌ها و گروه‌هاى فلسطینى که براى احقاق حقوق فلسطینیان راه حلِّ سیاسى و چانه‌زنى دیپلماتیک را اتخاذ کردند، با عکس‌العمل شدید و ملامت‌هاى تند امام روبرو شدند. ایشان در همین زمینه خطاب به سران فلسطینى چنین مى‌گویند :

«من به سران فلسطینى نصیحت مى‌کنم که دست از رفت و آمدهاى خودشان برداشته و با اتکا به خداوند متعال و مردم فلسطین و اسلحه‌ى خویش، تا حدّ مرگ با اسرائیل بستیزند؛ چرا که این رفت و آمدها موجب مى‌شود که ملت‌هاى مبارز از شما دلسرد شوند. شما اطمینان داشته باشید که نه شرق به درد شما مى‌خورد و نه غرب. با ایمان بر خدا  و تکیه بر سلاح با اسرائیل بجنگید، همچون ملت و نیروهاى مسلح ایران که بى اتکا به قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها و با ایمان به خداى تعالى و قدرت لایزال او تا حصول خواسته‌هاى مشروع خویش دست از اسلحه بر نمى‌دارند.»[37]

همچنین امام نسبت به اقدام سادات، در کمپ دیوید سخت برآشفت و او را خادم اسرائیل و آمریکا نامید که آبروى ملت عرب را بر باد داد.[38]  و درباره‌ى این که برخى

دول اسلامى به ویژه اعراب حوزه‌ى خلیج‌فارس، اسرائیل را به رسمیت شناختند، فرمود :

«... اگر چنانچه این دولت‌هایى که در خلیج‌فارس و اطراف خلیج‌فارس و در جاهاى دیگر هستند، این‌ها یک امرى را تصویب کنند و مثل طرح آمریکا یا طرح بعد از او که طرح شده‌است، این‌ها تصویب کنند و اسرائیل را شناسایى کنند، ملت ما و ارتش ما و سپاه پاسداران ما و اسلام و خداى تبارک و تعالى از آنها نخواهند گذشت و بترسند از آن روزى که این ملت احساس بکند، این ارتش، این سپاه پاسداران احساس بکنند که تکلیف دارند که این اشخاص که کمپ دیوید را یا شبیه او را براى استقلال و براى شناسایى اسرائیل تصویب کردند، تکلیف شرعى برایشان یک وقت حاصل بشود که این‌ها باید تأدیب بشوند... این‌ها به خود بیایند، توجه کنند به این مسایل و اگر چنانچه طرح کمپ دیوید و همین طور امثال او براى شناسایى اسرائیل، این‌ها به آن رأى بدهند، هر یک از این‌ها که رأى دادند، یک وقت تکلیف شرعى براى ما مى‌شود به اینکه با آنها یک معامله‌ى دیگر بکنیم.»[39]

همان‌گونه که اشاره شد، امام ضمن احترام به یهودیت و مردم یهودى فلسطین، صهیونیسم سیاسى را به شکل دولتِ اسرائیل نفى مى‌کنند و تحت هیچ شرایطى موجودیت آن را نمى‌پذیرند. باید توجه داشت که صهیونیسمِ مذهبى، که غالبآ عرفاى یهودى آن را تبلیغ کرده‌اند، با آنچه صهیونیسم سیاسى، با رهبرى هرتزل در سال  1882 در شهر وین پایه‌گذارى کرد متفاوت است. صهیونیسم سیاسى از اعتقادات صهیونیسم مذهبى، سوءاستفاده کرد. بر خلاف صهیونیسم مذهبى، تئودور هرتزل اساسآ منکر خداوند و لامذهب است. وى حتى با کسانى که یهودیت را به عنوان یک مذهب در نظر گرفته‌اند، مبارزه کرد.[40]  بدین ترتیب باید دشمنى امام با اسرائیل و صهیونیسم را از

مذهب یهود و یهودیان جدا کرد تا شبهه‌ى یهودستیزى امام از اذهان رفع گردد.

امام، خواهان محو اسرائیل و صهیونیسم سیاسى از طریق جهاد مسلحانه و در قالب استراتژى اتحاد اسلامى کلیه‌ى ملل و دول مسلمان بودند. بر این اساس ایشان دو مشکل عمده‌ى مسلمین را که موجب جدایى بین آنها شده است، یکى اختلاف بین دولت‌هاى اسلامى و دیگرى اختلاف بین دولت‌ها و ملت‌ها مى‌دانند.[41]  امام درد اصلى مسلمین را تفرقه مى‌دانند، تا جایى بیان مى‌کنند که این ضعف موجب زبونى آنها در مقابل اسرائیل شده است در حالى‌که اگر مسلمانان متحد بودند، اگر هرکدام یک  سطل آب مى‌ریخت، اسرائیل را سیل مى‌برد.[42]  سخن‌رانى‌ها، پیام‌ها و نوشته‌هاى امام در خصوص مسایل مسلمانان و به ویژه فلسطین، مشحون از دعوت به وحدت مسلمانان، فارغ از هر گونه نژاد، مذهب و حتى نوع و شکل حکومت‌ها بوده‌است و چنین نگرشى موجب رویارویى مستقیم اسرائیل و ایران مانند دو دشمن آشتى‌ناپذیر گردید.

یکى از شیوه‌هایى که امام براى مهار و مقابله با اسرائیل طرح کرد، ضرورت امتناع از صدور نفتِ دول نفت‌خیز اسلامى به اسرائیل و حامیان آنها بود و نسبت به صدور نفت ایران در جنگ رمضان نیز به شدت اعتراض کرد. امام بر این امر، که دولت‌هاى ممالک نفت‌خیز اسلامى باید از نفت و سایر امکانات همچون حربه‌اى علیه اسرائیل و استعمارگران بهره‌بردارى کنند، تأکید داشت.[43]  شایان توجه این که امام زمانى چنین شیوه‌ى مبارزه را طرح کرد که هنوز کشورهاى صنعتى، بحث انرژى‌هاى جاى‌گزین نفت و تعبیه‌ى ذخایر استراتژیک را مطرح نکرده‌بودند و غرب و اسرائیل از این نظر بسیار آسیب‌پذیر بودند. اگر اعراب با این پیشنهاد همراهى مى‌کردند از توسعه‌ى اراضى اسرائیل جلوگیرى مى‌شد. پس از بحران 1973 دنیاى غرب به دنبال تأمین انرژى‌هاى جاى‌گزین و ذخایر استراتژیک برآمد. امام مشکل اصلى مسلمین را که موجب سایر گرفتارى‌ها و مصائب شده بود، حکومت‌هاى سرسپرده به ابرقدرت‌ها مى‌دانستند و معتقد بودند که راه حل آن هم به دست ملت‌ها است.[44]

امام پس از ناامیدى از حکومت‌هاى کشورهاى اسلامى براى مبارزه با اسرائیل، با ملت‌ها سخن گفت و با پیام‌هاى مختلف در مناسبت‌ها، به ویژه ایام حج و همچنین طرح روز جهانى قدس، یک مبارزه‌ى تبلیغاتى و روانى را به منظور زنده نگه‌داشتن آرمان فلسطین علیه صهیونیسم به راه انداخت. در همین خصوص امام معتقدند :

«مسلمانان ننشینند که حکومت‌هایشان برایشان عمل بکنند و اسلام را از دست صهیونیسم نجات بدهند، ننشینند که سازمان‌هاى بین‌المللى براى آنها کار بکنند، ملت‌ها خودشان قیام کنند و حکومت‌هاى خودشان را وادار کنند و در مقابل اسرائیل بایستند و اکتفا نکنند به محکوم کردن.»[45]

بدین ترتیب امام، ضمن تأکید بر وحدت کلمه و توکل به خداى تبارک و تعالى و توجه به معنویت در راه توفیق ملل مستضعف، به ویژه ملت فلسطین، ملت‌ها را دعوت به قیام مى‌کند، چرا که دولت‌ها، زمانى عمل مى‌کنند که برایشان فایده داشته باشد. امام رمز پیروزى را شهادت دانسته‌اند و از آن به یک رمز قرآنى که بدون توجه به حیات مادى، دنیایى، و حیوانى موجب توفیق و پیش‌برد آمال ملت‌هاست، یاد مى‌کنند و به ملت‌ها یادآورى مى‌کنند که این رمز را باید بفهمند.[46]

البته امام در صدر همه‌ى اقدامات و روش‌ها، بیدارى مسلمانان را متذکّر مى‌شوند و ناامیدى خود را از دولت‌ها بیان مى‌کنند.[47]  انتفاضه‌ى فلسطین و حرکت اسلامى و

مردمى ملت فلسطین به منظور رهایى از یوغ اشغال و سلطه‌ى صهیونیسم نمونه‌ى قیام و مبارزه‌اى است که حضرت امام از آن دفاع کردند و این شیوه‌ى مبارزه در واقع با دیدگاه‌هاى ایشان، در خصوص آرمان فلسطین تطابق دارد. امام با یاد کردن از انتفاضه، با عنوان شجره‌ى مبارکه و کوکبٌ درّیه،[48]  این شیوه را کارآمدترین استراتژى براى نابودى

صهیونیست‌ها دانسته، بر استمرار آن و عدم توقّف قیام تأکید داشتند.[49]  در مقابل، امام از سازش‌کاران، به ویژه عرفات، اعلام انزجار کرده، چنین مى‌فرمایند: «ملت‌هاى مسلمان باید به فکر نجات فلسطین باشند و مراتب انزجار و تنفّر خویش را از سازش‌کارى و مصالحه‌ى رهبران ننگین و خودفروخته‌اى که به نام فلسطین، آرمان مردم سرزمین‌هاى غصب شده و مسلمانان این خطّه را به تباهى کشیده‌اند؛ به دنیا اعلام ]کنند[ و نگذارند این خائنان بر سرمیز مذاکره‌ها و رفت و آمدها حیثیت و اعتبار و شرافت ملت قهرمان فلسطین ]را [خدشه‌دار کنند، که این انقلابى نماهاى کم‌شخصیت و خودفروخته به اسم آزادى قدس به آمریکا و اسرائیل متوسل شده‌اند.»[50]

نتیجه اینکه امام هیچ راهى براى مصالحه با صهیونیسم حتى با فرض توبه از اقدامات گذشته، باقى نگذاشته، قیام عمومى ملت‌ها و دولت‌هاى پشتیبان ملت فلسطین با استراتژى وحدت اسلامى، اخوت دینى و همچون ید واحده تحت بیرق اسلام و با تأکید بر هویت ملى و بومى، آنها را مهم‌ترین ضرورت مبارزاتى، براى مبارزه با اسرائیل مى‌دانند. نابودى بى‌چون و چراى اسرائیل از طریق جهاد مسلّحانه و قیام عمومى، به ویژه قیام ملت فلسطین و تمسّک به رمز شهادت و یارى گرفتن از خدا و دین را، پایه‌هاى این مبارزه مى‌دانستند و بیدارى ملت‌ها و مبارزه‌ى آنها با سازش دولت‌ها در مسئله‌ى فلسطین، بهترین پشتوانه براى استمرار مبارزه خواهد بود. انتفاضه در حقیقت نمود و ظهور این اندیشه و استراتژى امام بوده‌است که در فصول بعدى بررسى مى‌شود.

[1] . فتحى شقاقى، جهاد اسلامى، امام خمینى، شیعه و سنى و مسئله‌ى فلسطین، ترجمه‌ى سید هادىخسروشاهى، اطلاعات، تهران 1375، ص 132.

[2] . صحیفه‌ى نور، ج 4، مصاحبه‌ى مورخه 16/9/1357.

[3] . سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، امام در برابر صهیونیسم، دفتر سیاسى سپاه، تهران، 1361، ص 5ـ 1.

[4] . صحیفه‌ى نور، ج 1، ص 77، 25/2/1343.

[5] . صحیفه‌ى نور، ج 1، ص 157، 154، 13/3/1343.

[6] . امام در برابر صهیونیسم، ص 14.

[7] . صحیفه‌ى نور، ج 1، ص 134، 27/1/1346.

[8] . همان، ص 145و 144.

[9] . همان، ص 137ـ 136.

[10] . فرزاد مهدوى، سازمان کنفرانس اسلامى، وزارت امور خارجه، تهران، 1375، ص 8.

[11] . امام در برابر صهیونیسم، ص 30.

[12] . نامه‌اى از امام موسوى کاشف‌الغطاء، ص 38.

[13] . صحیفه‌ى نور، ج 1، ص 186، 19/11/49.

[14] . امام در برابر صهیونیسم، ص 38.

[15] . امام در برابر صهیونیسم، ص 60ـ 58.

[16] . همان، ص 74.

[17] . همان، ص 80.

[18] . صحیفه‌ى نور، ج3، ص 181.

[19] . همان، ص 283.

[20] . امام در برابر صهیونیسم، ص 100ـ99.

[21] . صحیفه‌ى نور، ج 5، ص 208.

[22] . امام در برابر صهیونیسم، ص 108.

[23] . همان، ص 113ـ 109.

[24] . صحیفه‌ى نور، ج 16، ص 181.

[25] . همان، ص 228.

[26] . صحیفه‌ى نور، ج 17.

[27] . همان، ج 21، ص 233.

[28] . صحیفه‌ى نور، ج 17، ص 29، 29/6/61.

[29] . همان، ج 6، ص 164، 24/2/58.

[30] . همان، ج 4، ص 219، 24/10/57.

[31] . همان، ج 18، ص 192، 1/10/62.

[32] . همان، ج 1، ص 186، 22/4/51.

[33] . همان، ج 18، ص 98، 15/6/62.

[34] . همان، ج 19، ص7/6.

[35] . همان، ج 18، ص 12، 15/3/62.

[36] . همان، ص 93، 12/6/62.

[37] .همان، ج16، ص 228، 25/4/61.

[38] . همان، ج 15، ص 125، 15/6/60.

[39] . همان، ج 17، ص 6، 5، 14/6/61.

[40] . روژه‌گاردى، ماجراى اسرائیل، صهیونیسم سیاسى، ترجمه‌ى منوچهر بیات مختارى، انتشارات آستانقدس رضوى، تهران، 1364، ص 13ـ 10.

[41] . صحیفه‌ى نور، ج 9، ص 133، 24/6/58.

[42] . همان، ج 8، ص 236ـ 235، 25/5/58.

[43] . صحیفه‌ى نور، ج 16، ص 197، 24/3/1361.

[44] . همان، ج 12، ص 278، 24/3/1359.

[45] . همان، ج 15، ص 262، 25/9/1360.

[46] . همان، ج 5، ص 262، 17/1/1358.

[47] . صحیفه‌ى نور، ج6، ص 218، 31/2/58.

[48] . همان، ج 20، ص 233، 29/4/67.

[49] . همان، ج 20، ص 179، 21/11/66.

[50] . همان، ص 114، 6/5/66.

انتهای پیام/م

منبع: فارس

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.