هادي نيوز / محمدامین صفوی؛ عرصه سیاست خارجی، صحنه نبرد توانمندیها و محاسبات کشورهاست. بهویژه اینکه صحنه تقابل جمهوری اسلامی ایران و نظام سلطه پس از 35 سال با توجه رویکردهای خصمانه دشمن، حالت ویژهای یافته است و راهبردهای گوناگون براندازی نرم، تحریم اقتصادی، فشار نظامی و دیپلماسی عمومی برعلیه ایران بهکار رفته است. بر همین مبنا رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار کارگزاران نظام، ایجاد اختلال در محاسبات دستگاههای جمهوری اسلامی را مهمترین و البته جدیدترین هدف کنونی استکبار دانستند. بر این اساس میتوان این سؤال را مطرح نمود که مفهوم «نبرد محاسباتی» چه نسبتی با سیاست خارجی دارد؟ و از سوی دیگر با توجه به اینکه نبرد محاسبات، به سناریوی راهبردی نظام سلطه در مقابله با جمهوری اسلامی ایران بدل شده است، باید به این امر پرداخت که دستگاه محاسباتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی چه ویژگیها و ابعادی دارد و چگونه میتوان آن را بهینهسازی نمود؟
1. سیاست خارجی؛ عرصهی ادارک و محاسبه
سیاست خارجی به کنش و واکنشهای ملی یک دولت در برابر مسائل بیرونی اطلاق میگردد. این فرآیندی است که از وجود ارتباط و تعامل با دنیای خارج آغازشده و در درجه بعدی با داشتن درکی صحیح از مقدورات ملی و محذورات محیطی(بینالمللی یا منطقهای) تداوم مییابد و درنهایت با تدوین اهداف و منافع کلان ملی، به راهبرد سیاست خارجی شکل میدهد؛ اما بهموازات پیچیدهتر شدن روابط بین دولتها، ابعاد و ابزارهای جدید قدرت و افزایش اجتنابناپذیر تعداد بازیگران بینالمللی اهمیت آن بیشتر نیز شده است. همهی این مسائل سیاست خارجی را به فرایندی بدل نموده است که در همه ابعاد خود مبهم، پیچیده و مبتنی بر حدس و گمانها باشد. چراکه در نظام بینالملل کنونی هیچ مرجع حاکمی بالاتر از کشورها و داور بیطرفی میان آنها وجود ندارد و این ساختار آنارشیک بینالملل، کشورها را وامیدارد تا در پی کسب قدرت برآیند.
الف) نگرانی امنیتی در روابط خارجی
این نگرانی و احساس ترس ناشی از این واقعیت است که در جهانی که کشورها قادرند به کشور دیگر حمله و تجاوز کنند، هر کشوری حق دارد برای حفظ موجودیت خود نسبت به دیگران بیاعتماد باشد. ازاینرو، عدم اطمینان و بیاعتمادی کشورها از نیت حال و آینده سایر کشورها عاملی است که باعث میشود تا آنان برای تعقیب و تأمین منافع و امنیت خود تلاش و تقلا کنند. به سخن دیگر، مهمترین عاملی که کشورها را به امنیتطلبی در سیاست خارجی وامیدارد، عدم اعتماد و اطمینان از انگیزهها و نیات دیگران است (Ben- Itzhak, 2011: 316).
این بدان معنی است که دولت در روابط خارجی خود با عرصهای مواجه است که عرصه رقابت قدرت میباشد و به علت فقدان یک نظم جهانی معتبر، هر کشوری باید بر منافع و قدرت درونی خود تأکید نماید و ناگزیر است تا امنیت و بقای خود را بهصورت خودیار تضمین کند و درواقع همهی این فرآیند مبتنی بر محاسبه و حدس و گمان است. این وضعیتِ بیاعتمادی در روابط بینالملل، پس از پایان جنگ سرد و گسترش سیاستهای یکجانبهگرایانهی آمریکا بیشتر نیز شده است. لذا هرگونه عدم شناخت روابط جهانی و عدم محاسبه درست و صحیح از قدرت خود و یا درک توانائیها و نیات دیگران، میتواند تبعات منفی فراوانی را منجر گردد. مخاطرهآمیز بودن ذاتی نظام بینالملل و عرصه سیاست خارجی، اقتضا دارد که دولتها نظام محاسباتی خود را عینیتر و با توجه به ابعاد قدرت ملی بنا سازند و ارزیابیهای مستمر و دقیقی از موقعیت و تواناییهای خود و نیز از نیات و رفتار محتمل دیگران به عمل آورند.
ب) محاسبات عقلانی و ابعاد ادراکی در تصمیمگیری
این نظام محاسباتی در عین وجود بعدی مادی و عینی، واجد ابعاد شناختی، روانی و ادارکی نیز هست. بدین معنا که اساساً نمیتوان تصمیمگیری در سیاست خارجی را فرایندی کاملاً عقلانی مبتنی بر هزینه فایده مادی دانست. چراکه برای فهم اقدامات خارجی یک کشور، به ادراک محیط فکری و روانی افراد و نخبگان تصمیمگیرندهی سیاست خارجی نیاز است. بهبیاندیگر همه کشورها در سیاست خارجی خود متأثر از دو متغیر عمده میباشند: متغیر غیرمادی یا ذهنی که درواقع همان باورها، خلقیات، هنجارها و دیدگاههای نخبگان تصمیمگیرنده آن کشورهاست؛ و متغیر مادی یا عینی که بهوجودآورندهی شرایط نظاممند هستند. (Joseph، 2008: 35-36) درواقع تصمیمگیری عقلانی مبتنی بر خردِ ابزاری، در محیط عملیاتی سیاست خارجی از ادراک و سوء ادارک از باورهای روانشناختی تأثیر میپذیرد. تصمیمگیری در محیط بینالملل مبتنیبر چرخهای از استنباط بازیگران از یکدیگر است. چراکه انسان، واقعیات بیرونی را منطبق با انگارههای خود تفسیر میکند و تلاش میکند تا تصورات و ادراک خود را بر واقعیات بیرونی بار کند. بسیاری بر این اعتقادند که عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر سیاست خارجی مستقیماً بر تدوین سیاست خارجی اثرگذار نیستند بلکه این عوامل ابتدا از محیط روانشناختی و ذهنی تصمیمگیرندهی سیاست خارجی عبور میکند و در اینجاست که هر مؤلفهای نوع اثرگذاری خود را از ذهنِ جهتدارِ تصمیمگیرنده، میگیرد. (موسوی نیا، 1392: 43)
با این تفاسیر، ناگفته پیداست که عرصه سیاست خارجی، عرصه نبرد محاسباتی است. چراکه اساساً سیاست خارجی، زمین رقابتی میان دولتهای گوناگون با توانمندیهای متفاوت است که برای دستیابی به منافع ملی خود-که گاه در تعارض باهم قرار دارد- تلاش میکنند و در این بازی، محاسبهی صحیح نیتها و توانمندیهای طرف مقابل جنبهای حیاتی پیدا میکند. این نبرد محاسباتی، یک جنگ همهجانبه و تمامعیار است. در این نبرد اطلاع از میزان تواناییهای نظامی و اقتصادی یکدیگر، محاسبه برقراری توازن، شناخت قدرت تهاجمی دشمن در کنار عملیات روانی، تأثیرگذاری بر ارادهی مقاومت در رهبران و مردم کشورها، تغییر هنجارهای رفتاری، تغییر ذائقهها و علائق و بسیاری امور دیگر جزئی از ابعاد جنگ محسوب میگردد. درست به همین دلیل، شکست ارادهی مقاومت مردم و تغییر محاسبات در نظر رهبران است که پیروز و مغلوبشدگان درصحنه جنگ را مشخص میکند.
الگوی محاسباتی جمهوری اسلامی تقریر دیگری از الگوی آرمانگرایی واقعبینانه در سیاست خارجی است. بدان معنی که در عین واقعبین بودن و محاسبهی دقیقِ مادی از مقدورات ملی و محذورات بینالمللی، حرکت سیاست خارجی مبتنی بر آرمانها باشد و البته در این مسیر تلاش برای جلب عنایت الهی و امید به نصرت خداوند، باید مبنای کار باشد. لذا یک نظام محاسباتی کارآمد در سیاست خارجی، بایستی در میزانسنجیِ ابعاد قدرت ملی و توازن قدرت با رقبا، کاملاً عینی و معقول عمل نماید.
2. نظام محاسباتی و منابع سیاست خارجی جمهوری اسلامی
نظام محاسباتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی، درواقع برگرفته از منابع و توانمندیهای ملی و منابع هویتساز ارزشیِ ملی-اسلامی است که درنهایت با توجه به بازخوردهای نظام بینالملل، تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران را نهایی میسازد.
الف) منابع و توانمندیهای ملی
منابع و توانمندیهای ملی، همان ابعاد سختافزاری سیاست خارجی نظیر قدرت نظامی، جایگاه ژئوپلیتیک، منابع اقتصادی و غیره است که به شکل عینی و مادی و ملموس قابلاستخراج است. نظام محاسباتی صحیح موظف است این ابعاد قدرت ملی را مستمراً و به شکل جامع محاسبه نماید و آنها را در مرحله بعد در راستای افزایش جایگاه قدرت منطقهای و بینالمللی کشور بهکار گیرد. مهم آن است که در پیچوخم تعاملات جهانی، از هیچیک از این ابعاد قدرت، غفلت نگردد.
ب) منابع ارزشی ملی- اسلامی
منابع ارزشی ملی- اسلامی، مجموعه نظامهای ارزشی و هنجاری است که باعث قوام و تکوین ویژگیها و خصوصیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ملت ایران میشود که آن را از سایر ملتها متمایز میسازد. این منابع هویتساز، مبنای درک و تفسیر سیاستگذاران از عرصه روابط بینالملل میباشد. منابع هویتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب تاریخ ایران، نقش مردم در ساختار سیاسی، وفاق ملی، دین اسلام و نهایتاً گفتمان انقلاب اسلامی موردبررسی قرار میگیرد. درواقع این منابع در نظام محاسباتی، همان نقش نظام ادراکی را ایفا میکنند. لذا ساختارهای هویتی و معرفتی، ذهنیتهای تاریخی-فرهنگی دیرپا و نظام پایه شناختی و ادراکی حاصل از منابع فوق، رفتارهای سیاست خارجی سایر کشورها را تفسیر میکنند و اهداف و آمال سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را نیز شکل میدهند. هرگونه نظام محاسباتی باید تداوم یا تغییر این ابعاد را مدنظر داشته باشد.
ج) نظام بینالملل
سومین عامل در نظام محاسباتی یا سومین منبع سیاست خارجی، عامل بیرونی نظام بینالملل میباشد که بر سیاست خارجی همه دولتها ولو بهگونههایی متفاوت، تأثیر میگذارد. ساختار مادی نظام بینالملل یا قطببندی آنکه برحسب تعداد قدرتهای بزرگ تعریف میشود نیز عامل تعیینکننده جایگاه نسبی قدرت جمهوری اسلامی ایران و بهتبع آن رفتار سیاست خارجی آن است (دهقانی فیروزآبادی، 1389: 118).
3. بهینهسازی ساختار محاسباتی
فرایند تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران در عین اینکه برمبنای الگوی کنشگر عاقل، دارای ارجحیتهای معین و مسلمی است که بر پایه تحلیل هزینهـ فایده، آن را پیگیری میکند، اما از منابع هویتی و ارزشی ملی-دینی هم تأثیر میگیرد. لذا نظام محاسباتی مبتنی بر آموزههای اسلامی که مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان نظام مطرح نمودند؛ ناظر به یک نظام جامع و کارآمد است که البته نقطه کانونی آن توجه به عنایت الهی است. بر همین مبنا اساساً مهمترین منبع قدرت در جمهوری اسلامی همانا اعتقاد راسخ به عنایات الهی چه در هدایت و راهنمایی در مبارزه، چه در همراهی و مداخله مستقیم و چه در پشتیبانی و فراهم نمودن نصرت است. متقابلاً یکی از بزرگترین اشتباهات محاسباتی؛ نادیده گرفتن قدرت الهی و اصیل و قدرتمند تصور نمودن دشمن شیطانی است.
بعد دیگر این نظام محاسباتی که مبتنی بر منابع هویتی انقلاب اسلامی ایران است بهرهگیری از گفتمان انقلاب اسلامی و اعتماد ملّی بهعنوان سرمایه اجتماعی و وفاق ملی بهعنوان مظهر قدرت نرم میباشد. سطح سوم در این نظام محاسباتی نیز محاسبه هزینه-فایده مادی از میزان قدرت و تواناییهای خود و دیگران است که دستگاههای متعددی در ساختار رسمی جمهوری اسلامی پیگیر آن هستند.
ارائه چهرهای جدید از امریکا در قالب دیپلماسی عمومی برای مردم ایران، سخنرانی نرم و آشتیجویانه اوباما در سازمان ملل متحد و نیز برقراری تماس تلفنی رؤسای جمهور دو کشور و رایزنیهای سیاسی دیپلماتیک آشکار ایران و امریکا میتواند در قالب تلاش برای تغییر نظام اعتمادپایه در برخی مسئولان و نخبگان ایرانی طراحیشده باشد.
این الگوی محاسباتی در این حال تقریر دیگری از الگوی آرمانگرایی واقعبینانه در سیاست خارجی است. بدان معنی که در عین واقعبین بودن و محاسبه دقیق مادی از مقدورات ملی و محذورات بینالمللی، حرکت سیاست خارجی مبتنی بر آرمانها باشد و البته در این مسیر باید تلاش برای جلب عنایت الهی و امید به نصرت خداوند مبنای کار باشد. لذا یک نظام محاسباتی کارآمد در سیاست خارجی در عین اینکه بایستی در میزانسنجیِ ابعاد قدرت ملی و توازن قدرت با رقبا، کاملاً عینی و معقول عمل نماید؛ باید در عرصه ادراک و شناختی در نظام محاسباتی نیز دچار آفاتی چون خودکمبینی یا افراط در احساس قدرتمندی، حسن ظن به دشمن و ... نگردد.
4. تمرکز بر نبرد محاسباتی
با توجه به مبانی پیشگفته، عرصه نبرد محاسباتی در سیاست خارجی، امری است که تقریباً در تمامی ادوار انقلاب اسلامی، سیاست خارجی کشور را در برابر تلاشهای غرب و آمریکا قرار داده است. این نبرد در تمامی سه حوزهی منابع سیاست خارجی کشور وجود داشته است، اما هر چه از ابتدای انقلاب بدین سو حرکت میکنیم، از وجوه سخت نبرد، بهسود وجوه ادراکی و شناختی آن کاسته میشود. بهگونهای که حتی وجوه سخت تقابل جبهه استکبار با ایران اسلامی در قالبهایی نظیر تحریم، بیش از آنکه اهمیت سختافزاری داشته باشد، برای فشار و تغییر در نظام ادراکی و محاسباتی طراحیشدهاند. لذا تمرکز دشمن بر نبرد محاسباتی، بهنوعی وجوهی از ارتباطات سیاسی بهشمار میرود که به شکل افقی بر تغییر محاسبات رهبران و بهطور عمودی و سلسله مراتبی بر مردم برای تغییر ارادهها و ذائقهها تمرکز مییابد.
درواقع نبرد محاسباتی ایجاد اشتباه محاسباتی در کشور هدف، جمع بین عوامل سختافزاری و عوامل نرمافزاری است، بهگونهای که نمیتوان آنها را از هم تفکیک نمود؛ بلکه رابطهای متقابل مبتنی بر هدف-ابزار باهم دارند. برای مطالعه نبرد محاسباتی بهتر است آنرا به دو وجه سلبی و ایجابی تقسیمبندی نمود. بعد سلبی ناظر به پرداختن به ابعاد ملی و نظام بینالملل است که در بخش منابع سیاست خارجی بهآنها اشاره شد و ماهیتشان این است که در محاسبه عقلائی میان تواناییهای کشور و قدرت استکبار، اشتباه ایجاد شود و از این زاویه تصمیمگیران سیاست خارجی را به نقطهای برساند که احساس کنند روند سیاست خارجی مقرونبهصرفه نیست. اما بعد ایجابی بر تغییر نظام اعتمادپایه در میان مسئولان و نخبگان و تغییر ذائقهها در افکار عمومی، استوار است و بیشتر در قالب جنگ نرم قرار میگیرد.
نبرد محاسباتی دارای دو بعد است؛ بعد سلبی ناظر به پرداختن به ابعاد ملی و نظام بینالملل است که در بخش منابع سیاستخارجی بهآنها اشاره شد و ماهیتشان این است که در محاسبه عقلائی میان تواناییهای کشور و قدرت استکبار، اشتباه ایجاد شود و از این زاویه تصمیمگیران سیاست خارجی را به نقطهای برساند که احساس کنند روند سیاست خارجی مقرونبهصرفه نیست. اما بعد ایجابی بر تغییر نظام اعتماد پایه در میان مسئولان و نخبگان و تغییر ذائقهها در افکار عمومی، استوار است و بیشتر در قالب جنگ نرم قرار میگیرد.
الف) وجوه سلبی نبرد محاسباتی؛ اخلال در محاسبات عقلانی
اعمال رهیافت سلبی در حوزه منابع سیاست خارجی بدین معناست که به کشور هدف یادآور شود که سطح تواناییها و قدرت کشور در برابر نظام بینالمللِ قدرتمند، نمیتواند تغییری را ایجاد نماید. در قالب این رویکرد تهدیدهای مکرر نظامی- با یادآوری قدرت نظامی غرب- و تحریمهای گسترده اقتصادی- با یادآوری ضعف مفرط اقتصاد ملی- در دستور کار قرار دارد. بعد دیگر رویکرد سلبی به این امر اشاره دارد که تمامی جامعه بینالملل، اکنون در برابر رفتارهای غیر عقلائی ایران، متحد هستند که مکرراً به شکل دیپلماتیک و هم از طریق رسانههای جهانی تبلیغ میگردد. هدف از این تبلیغ، امنیتی کردن از طریق ترسیم وجهه ایران بهمثابهی تهدیدی علیه نظم جهانی و مطرح کردن امریکا بهعنوان نماینده جامعه جهانی است. لذا در رویکرد سلبی، از ابعاد قدرت مادی نظیر تهدید نظامی و تحریم اقتصادی برای تغییر محاسبه عقلائی در ایران استفاده میشود. بدین معنا که تصمیم گیران ایرانی را به نقطهای برسانند که با هزینه-فایدهکردن مادی به این نتیجه برسند که مسیر پیگیری حقوق هستهای و عزم ایران برای کسب اقتدار منطقهای و جهانی مقرونبهصرفه نیست. در مقابل این رویکرد محاسباتی، مقام معظم رهبری نیز محاسباتی عقلائی را مطرح میکنند؛ بدان معنا که با هزینه-فایدهکردن مادی هم میتوان به این نتیجه رسید که مقاومت در عرصه سیاست خارجی و پیگیری اقتصاد مقاومتی بهمراتب بیشتر از مدل پذیرش خواستههای غرب، منافع ملی کشور را تأمین میکند. از سوی دیگر گسترش تعاملات بینالمللی ایران و الگوی نرمش قهرمانانه، از دیگر محاسبات نظام جمهوری اسلامی است تا بحران هستهای را نتیجه استکبارورزی و زیادهخواهی غرب نشان دهد، نه لجاجت ایران.
ب) وجوه ایجابی نبرد محاسباتی؛ اخلال در نظام ادراکی و اعتمادپایه
در بعد ایجابی نبرد محاسباتی، تلاشی عمیقتر صورت میگیرد تا تصویر مثبتی از دشمن برساخته شود و اساساً فرآیندهای دشمنی که تاکنون وجود داشته است را به ذهن دشمنپندار و دشمنساز ایرانیان نسبت دهد و بدین طریق نظام اعتمادپایه مسئولین، نخبگان و مردم دچار تغییر گردد. بر این مبنا امنیت هستیشناختی جامعه ایرانی دچار تشویش و نگرانی وجودی میگردد. بالا رفتن هزینهی قدرت سخت و نظامیگری، اهمیت یافتن مباحث فرهنگی در روابط بینالملل، تأمین باثبات و بادوام منافع آمریکا در سایر نقاط جهان بدون نیاز به دخالتهای مستقیم سیاسی-اقتصادی و افزایش سرعت و دامنهی ارتباطات جهانی و رسانههای عمومی، ازجمله دلایلی است که رویکرد ایجابیِ تغییر را در دستور کار سیاستهای غرب قرار میدهد (نای، 1382). لذا در عین اینکه ابعاد جنگ نرم و تغیر ذائقه مردم و ارزشهای ملی-اسلامی همچنان و مستمراً توسط رسانههای غربی پیگیری میشود اما برخی رفتارهای اخیر رسمی ایالاتمتحده آمریکا به شکلی بیسابقه در چارچوب تغییر ایجابی محاسبات قرار دارد. ارائه چهرهای جدید از امریکا در قالب دیپلماسی عمومی برای مردم ایران، سخنرانی نرم و آشتیجویانه اوباما در سازمان ملل متحد و نیز برقراری تماس تلفنی رؤسای جمهور دو کشور و رایزنیهای سیاسی دیپلماتیکِ آشکار ایران و امریکا میتواند در قالب تلاش برای تغییر نظام اعتمادپایه در مسئولان و نخبگان ایرانی طراحیشده باشد.
جمعبندی
در این مقاله تلاش گردید تا ضمن تبیین بیانات راهبردی مقام معظم رهبری در زمینه رویکرد دشمن برای اخلال و تغیر نظام محاسباتی جمهوری اسلامی، به نسبتسنجیِ این مقوله با مبانی سیاستخارجی بپردازیم. لذا با تأکید بر اینکه اساساً و بهطورکلی صحنه سیاست خارجی، صحنه نبرد محاسباتی و ادارکی کشورهاست، به این نکته اشاره گردید که دولتها، در عین اینکه با محاسبات عقلانی (متکی بر محاسبهی مادیِ تواناییهای خود و دیگران) وارد عرصه تعامل خارجی میشوند، اما بهشدت از نظام ادراکی و شناختی رهبران و مردم نیز تأثیر میپذیرد. لذا تمرکز دشمن بر اخلال در نظام محاسباتی کشور دو بعد سلبی و ایجابی دارد. در بعد سلبی تمرکز بر این است که دستگاه محاسباتی کشور، برآوردی اغراقگونه از قدرت دشمن و برآوردی خودکمبینانه از توانایی داخلی داشته باشد که این امر با تحریم اقتصادی و تهدید نظامی پیگیری میشود. در بعد ایجابی نیز تغییر نظام اعتمادپایه در مسئولان ایرانی و ایجاد حسن ظن نسبت به دشمن پیگیری میگردد. *
منابع
دهقانی فیروزآبادی، سید جلال (1389)، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، چاپ سوم، تهران: انتشارات سمت.
موسوی نیا، سید رضا (1392)، الگوهای تصمیمگیری در سیاست خارجی ایران، قم: دانشگاه مفید.
جوزف نای، جوزف (1382)، قدرت نرم، ترجمه محمد حسینی مقدم، فصلنامه راهبرد، شماره 29.
Ben- Itzhak, Steven (2011), Realism and Neorealism, in John T. Ishiyama and Marijke Breuning, eds., 21 st Century Political Science: A Reference Handbook, Los Angeles: Sage.
Joseph, Jonathan (2008), "Hegemony and the Structure Agency Problem in International Relations: A Scientific Realist Contribution", Review of International Studies, vol.34, no1.
برهان
دیدگاه ها