جریان شناسی دولت ها از نگاه صفارهرندی

مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه با اشاره به مباحث مربوط به انتخابات ریاست جمهوری گفت: تیم هاشمی رفسنجانی را جدا از اصلاح‌طلبان معرفی کردن، بیشتر یک بازی است.

به گزارش ایسنا، محمدحسین صفار هرندی  در دانشگاه امام صادق (ع) و در نشستی که به همت بسیج دانشجویی این دانشگاه برگزار شد، به بررسی دوران سازندگی پرداخت و اظهار کرد: فضایی که منجر به روی کار آمدن دولت سازندگی شد، دارای ویژگی‌های خاصی بود و چند مساله در این دوران دخالت داشت.

وی افزود: یکی از ویژگی‌ها این بود که این دوران پس از پایان جنگ تحمیلی اتفاق افتاد. هشت دفاع مقدس دوره ویژه‌ای بود که از نگاه برخی حتی یک تکان شدید محسوب می‌شد و عده‌ای با این تکان افتادند و زیر و رو شدند و حتی نسبت به حقانیت نظام و امام (ره) تردید کردند.

صفار هرندی با بیان اینکه "حرف‌هایی که می‌زنم نه از سر کینه‌جویی بلکه یک کالبدشکافی منطقی و تحلیل از دوران سازندگی است"،‌ اظهار کرد:‌ این دوران پس از حیات امام (ره) آغاز شد. نظام پس از رحلت ایشان وارد فاز جدیدی از حیات خود شد و در نتیجه نمی‌توان این مساله را در تاثیرگذاری اتفاقات پس از آن دست کم گرفت. برآورد‌ها و پیش‌بینی‌ها این بود که کسی با مشخصات قائم مقام امام (ره) جایگزین ایشان خواهد شد و حتی فضا به گونه‌ای بود که وقتی مردم در شعارهایشان برای امام دعا می‌کردند، برای آقای منتظری نیز دعا می‌کردند.

این عضو تشخیص مصلح نظام ادامه داد: اتفاق تکان‌دهنده‌ای که در آن برهه افتاد، این بود که امام قائم مقام خود را عزل کرد. این در حالی بود که انتظار عده قابل توجه‌ای این بود که رهبر نظام پس از امام، آقای منتظری خواهد بود و برکنار کردن ایشان توسط امام به آنها شوک وارد کرد. شوک دوم، انتخاب رهبری به عنوان جایگزین امام بود. این یک واقعیت است که جماعتی از جریان چپ در دهه 60 اصلا آمادگی قبول ایشان را نداشتند و حتی کراهت داشتند و این در رفتارهای بعدی آنها نیز تاثیرگذار بود.

صفار هرندی با بیان اینکه "امام به صراحت در جمع برخی خواص که بعدا نیز این افراد گواهی دادند و هم مجلس خبرگان آن موقع به این نتیجه رسیدند که رهبری را به حضرت آقا (مقام معظم رهبری) بدهند"، تصریح کرد: در واقع انتخاب ایشان محصول وفاق جمعی میان خبرگان و نیز ناشی از اشاراتی بود که امام داشتند.

وی با بیان اینکه "اتفاق دیگری که در ساحت بین‌المللی رخ داد و در داخل ایران نیز موثر بود‌، افول جریان چپ و به تبع آن فروپاشی شوروی بود"، یادآور شد: فروپاشی شوروی از این جهت مهم بود که جریانات سیاسی آن زمان ده‌ها سال به دو قطبی چپ و راست عادت کرده بودند که کمونیسم به عنوان قطب چپ و سرمایه‌داری به عنوان قطب راست مطرح بود.

صفار هرندی با بیان اینکه "نظام سرمایه‌داری ادعا می‌کند که به مدت 50 سال و نزدیک به 40 هزار میلیارد دلار برای از بین بردن کمونیسم سرمایه‌گذاری کرده است"،‌ اظهار کرد: آنها اسرار داشتند که القا کنند اتفاقی که افتاد با سرمایه‌گذاری‌های آنان بود. درست است که آنها سرمایه‌گذاری کردند اما اینکه فروپاشی شوروی و از بین رفتن کمونیسم تنها به خاطر اقدامات آنها باشد چندان قابل قبول به نظر نمی‌رسد.

وی با بیان اینکه "نقش جریان درونی در اضمحلال شوروی را نیز باید در کنار آن دید"، افزود: امام نیز خطاب به گورباچف گفتند که این نتیجه محصول انتخاب غلطی بود که از ابتدا داشته‌اند. امام همچنین به آنها هشدار داده بود که جریان سرمایه‌داری نیز دچار انحطاط خواهد شد و مبادا این اشتباه را بکنید که از آن چاله به چاه این انحراف بیفتید و ما این روزها تصویر روشن‌تری از پیش‌بینی امام داریم.

وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد اسلامی اضافه کرد: در داخل ایران نیز تقسیم‌بندی چپ و راست میان نیروهای انقلاب به وجود آمده بود و البته امام از این تعابیر بیزار بود و می‌گفت که اسلام چپ و راست ندارد. دلیل اصلی این تاثیرگذاری فروپاشی قطب چپ کمونیستی در فضای داخلی ایران به این خاطر بود که برخی در داخل کشور نه آنکه مارکسیست یا کمونیست باشند امام دیدگاه‌هایشان متاثر از این ایدئولوژی‌ها بود. پس از انقلاب هم همین باعث شکل‌گیری چپ اسلامی و راست اسلامی در کشور شد.

صفارهرندی با بیان اینکه "ادبیات چپ کمونیستی به هر حال در ادبیات چپ داخلی اثرگذار بود"، افزود: با فروپاشی چپ جهانی، چپ داخلی نیز اضمحلال شد و اینجاست که می‌گوییم که چپ‌های دهه 60 مواضع‌شان راستگرایانه شده و از هر آنچه در دهه 60 دفاع می‌کردند برگشتند. البته همه چپ‌ها را متهم نمی‌کنیم اما برخی بودند که زود این اتفاق برایشان افتاد و کسانی در بین آنها بودند که تنها تظاهر به چپ بودن می‌کردند و مدت‌ها بود که به سمت تفکر غربی رفته بودند و اکنون که دیگر امام هم نبود دلیلی نداشت که بترسند و از اینجا کم کم شروع به ابراز عقاید خود کردند. در نشریه‌های آنها نیز این تغییر قابل مشاهده است و نشریه کیان که تریبون اصلی آنها بود و از سال 70 آغاز به کار کرد، محل تجمع تجدیدنظران بود.

وی ادامه داد:‌ در چنین فضایی بود که آقای هاشمی به عنوان یکی از توانمندترین چهره‌های حاضر و شخصیت‌های تاثیرگذار و متنفذ ماموریت تشکیل دولت پیدا کرد. قانون اساسی بازنگری شده بود و اختیاراتی که قبلا برای نخست‌وزیر وجود داشت به رییس‌جمهور منتقل شد و در نتیجه رییس‌جمهور با دامنه اختیارات بیشتری می‌توانست کار کند و همین سبب شد که بگویند اولین کسی که می‌تواند به این موقعیت تجسم ببخشد، باید کسی در قواره‌های چهره‌های شاخص انقلاب باشد.

صفار هرندی با بیان اینکه "تردیدی نیست که آقای هاشمی از یاران همیشگی انقلاب بود؛ کسی که در دوره‌ای از جنگ که امام به دلیل کهولت سن نمی‌توانست درگیر مسائل باشد فرماندهی جنگ را به عهده داشت"، گفت: ایشان به هر حال آدم کمی نیست و کسی است که پس از امام اثرگذاری‌اش در وقایع بیش از دیگران بود و حتی تاثیرگذاری او بر روی نخست‌وزیر بیش از تاثیرگذاری رییس‌جمهور وقت بر روی نخست‌وزیر بود و هماهنگی که نخست‌وزیر آن دوران با آقای هاشمی داشت با رییس‌جمهور به عنوان مافوق خودش اینگونه نبود و این چیزی است که نمی‌توان آن را انکار کرد.

وی درباره چگونگی شکل‌گیری دوران سازندگی اینطور ادامه داد که "امام در سال آخر عمر خود چند ماه پس از پایان جنگ حکمی داد که در آن فرموده بودند «اکنون که جنگ تمام شده باید به سراغ ساختن خرابی‌ها برویم کشور را جوری بسازید که دیگران بانگاه به شما شیفته نظام اسلامی شوند.» در واقع خط سازندگی را ابتدا امام مطرح کرد."

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در واقع اصل دوره سازندگی الهام گرفته از هدایت خود امام بود و اگر رهبری نیز محکم پای دفاع از سازندگی ایستادند، بر همین مبنا بود.

صفار هرندی با بیان اینکه "از این مقطع بود که کم کم خطوط از هم فاصله گرفتند"،‌ گفت: کسانی که معتقد بودند ساختن کشور مستلزم نوعی بازنگری در آرمان‌های گذشته است، یک راه رفتند و کسانی که می‌گفتند ساختن کشور نباید الزاما همراه با تغییر در مبانی و اصول باشد راه دیگری را پیمودند.

وی ادامه داد: حرف کسانی که می‌گفتند باید در مبانی‌مان بازنگری کنیم این بود که ساختن کشور سرمایه می‌خواهد، بنابراین برای این کار باید به بیرون دست دراز کنیم و از بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول کمک بگیریم. البته بخشی از حرف آنها تا حدودی صحیح بود چراکه بسیاری از کشورها حتی کشورهای قدرتمند پس از جنگ جهانی دوم با کمک‌های آمریکا خود را ساختند و آمریکا با طرح مارشال به آنها کمک کرد.

مشاور فرمانده کل سپاه افزود: این افراد همچنین می‌گفتند ما سراغ بانک جهانی و کشورهای قدرتمند رفتیم و آنها این طور به ما پاسخ دادند که شما شرایط لازم برای سرمایه‌گذاری را ندارید و تا دست از آرمان‌های انقلابیتان برندارید کمک‌های جهانی شامل شما نمی‌شود و اینجا بزنگاهی است که فاصله‌ها تعمیق پیدا می‌کند. کسانی که معتقد بودند نباید به قیمت کنار گذاشتن مبانی‌مان کمک دریافت کنیم و کسانی که به عکس این معتقد بودند.

صفار هرندی همچنین اظهار کرد: آنچه به عنوان یک واقعه تلخ رخ داد این بود که پیام‌هایی نه از سوی دست‌اندرکاران بویژه سطوح بالای مدیریت کشور مانند رییس‌جمهور و وزیران، اما قدر مسلم این است که از داخل سیستم دولتی و جایگاه‌های حکومتی ارسال شد، مبنی بر اینکه ما آمادگی مذاکره بر سر خواسته‌های شما را داریم و این آغاز راهی است که با صدر انقلاب فاصله پیدا می‌کند.

وی با بیان اینکه البته عوامل روانشناختی اجتماعی نیز در چنین رویکرد‌هایی بر روی برخی تاثیرگذار بوده است، گفت: در زمان جنگ عده‌ای به خارج از کشور رفتند و بار خود را بستند و برخی در داخل که حتی از جانشان در جنگ مایه گذاشته بودند، گفتند که حالا زمان این است که ما خود را بسازیم و وقت خوشگذرانی ماست و وارد محاسباتی از این دست شدند. هرچند تعداد این افراد کم بود اما این نگرش ریشه دوانید و برخی نیز کمک کردند که این ادبیات رونق بگیرد. یکی از این افراد، آقای هاشمی بود.

صفار هرندی ادامه داد:‌ آقای هاشمی در یکی از خطبه‌های نماز جمعه تعابیری به کار برد مانند مانور تجمل و اینکه باید وارد دور جدیدی از سبک زندگی شویم، استفاده کرد و در واقع به گونه‌ای به دنبال دنیا رفتن را دامن زد و تشویق به مصرف‌گرایی و زیاده‌خواهی از اینجا در دستور کار قرار گرفت.

وی با بیان اینکه "کسانی در این عرصه در دولت سازندگی خط شکن بودند که یکی از آنها شهردار تهران بود"، تصریح کرد: شهرداری تهران سمبل تغییر از حالت سابق به حالت جدید بود و اثر عمل آن زود درخشش پیدا کرد. در اوایل فعالیت آقای کرباسچی نگاه ما نسبت به مدیریت ایشان بود و گارد بسته‌ای نداشتیم. آقای کرباسچی سوار بر موتور سیکلت از یک پایگاه به یک پایگاه دیگر سرکشی کرده و با کسانی که در کار مردم درست عمل نمی‌کردند برخورد می‌کرد. ایشان ابتدا به عنوان یک چهره ضد فساد درخشید و بعد گل‌کاری‌هایش شروع شد.

صفار هرندی اضافه کرد: به تدریج مشخص شد بهایی که برای ساختن شهر پرداخته شد، سنگنین‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردیم. شهر فروخته می‌شد تا ساخته شود و اینجا دوره شکل‌گیری طبقه جدیدی است که از آنها با نام صاحبان ثروت یا نوکیسه‌هایی که چیزی نداشتند و یک شبه ثروتمند شدند یاد می‌کنیم. این تحول دهان به دهان منتقل و صدای یک شبه ثروتمند شدن در دل‌ها پرورده شد. در واگذاری زمین‌ها، باغ‌های بزرگ و کارخانه‌ها به بخش‌های خصوصی، رانت‌هایی در سیستم‌های دولتی به وجود آمد. اصل واگذاری به بخش خصوصی بد نبود اما نحوه این واگذاری‌ها مشکل داشت.

وی با بیان اینکه "امام در سال 64 چندین بار به دولت وقت تشر زدند که سعی نکنید همه چیز را دولتی کنید و دولت اعتنا نمی‌کرد"، افزود: حتی آقای هاشمی در موضع حمایت از دولت قرار گرفت و حتی دو سه روز پس از تشر امام، خطبه‌ای خواند و در خلال آن تعریضی به فرمایش امام کرد اما بعد‌ها می‌بینیم که خود ایشان درست عکس آنچه را که در آن زمان مطرح کرده بود عمل کرد.

صفار هرندی درباره واگذاری زمین‌ها و کارخانجات در دوران سازندگی نیز اظهار کرد: به کارخانه‌ها چوب حراج زده شد و متاسفانه این واگذاری‌ها به نزدیکان و خویشاوندان و نورچشمی‌ها اختصاص داشت. کم کم فاصله میان اغنیا و ضعفا بیشتر شد و مشکلی که به تبع آن بروز کرد این بود که گفتند همه این‌ها مستلزم تغییر جهت فرهنگی است و لذا تغییر فرهنگ و طرح سبک جدید زندگی در دستور کار قرار گرفت.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه "صحبتهای من تنها در جهت تحلیل درباره شرایط دوران سازندگی است"،‌ گفت:‌ تولد روزنامه همشهری نیز برای تغییر سبک زندگی بود. همشهری می‌گفت اصلا به سیاست کاری ندارم و می‌خواهم بعد از فشارهای جنگ و مشکلات مختلف یک تصویر گل و بلبل به مردم ارائه دهم و در نتیجه اولین روزنامه رنگی بود که افراد حرفه‌ای نیز وارد آن شدند؛ روزنامه‌نگارانی از قبل انقلاب و بعد از آن.

وی ادامه داد: جریان‌سازی فرهنگی برای القاء اینکه عصر جدیدی آغاز شده، محدود به این روزنامه نبود و به ساحت رسانه ملی کشیده شد. ادبیات، موسیقی و نظم و نثر این دوره به گونه‌ای در تقابل گذشته حرکت می‌کند طوری که در اذهان این طور متبادر می‌شود که برخی گویا سر ستیز با گذشته دارند و اتفاقا کد‌هایی نیز در این جهت داده شد و تیترهایی با مضمون نقد گذشته وآرمان‌های پیشین دیده شد و کم کم بحث‌هایی درباره اینکه سیاست و دین با هم نمی‌سازد و همچنین درباره دین حداقلی مطرح شد. بعد‌ها برخی از دست و پا گیر شدن انقلاب برای نظام حرف زدند از اینجا بود که عده‌ای طرفدار نظام بدون انقلاب و عده‌ای طرفدار انقلاب بدون نظام شدند و به همین خاطر آقا فرمودند که انقلاب همان نظام و نظام همان انقلاب است.

به گزارش ایسنا، صفارهرندی در ادامه این جلسه، اظهار کرد: کسانی در این وادی غلطیدند که چرب و شیرین دنیا به مذاقشان خوش آمده بود و برای ادامه این روند اتفاقا تئوری‌پردازی نیز کردند و البته در بخشی از این افراد نیز اطرافیان آنها مانند فرزندانشان موثر بودند و برخی نیز به لحاظ بنیه فکری دچار ضعف بودند و در دهه 60 نیز اعتقاد درستی نداشتند و تنها تحت تاثیر جو قرار گرفته بودند.

وی با اشاره به اینکه این روند تا آنجا پیش رفت که برای بسیاری دیگر تحمل‌ناپذیر بود و انتقادات نسبت به این روند آغاز شد، افزود: با افتخار می‌گویم که اولین انتقاد از سوی جریان وفادار به انقلاب شکل گرفت و منتقدان اولیه آقای هاشمی از بر و بچه‌های حزب‌اللهی بودند. یکی از این افراد آقای احمد توکلی بود که در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری نیز در حالی که کسی تصور نمی‌کرد، در مقابل هاشمی ایستاد.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره گرایش هاشمی رفسنجانی به جناح‌های سیاسی نیز گفت: آقای هاشمی خودشان در جلسه‌ای که با مجمع روحانیون داشتند و مجمع روحانیون مبارز از وی گلایه کرده بود که نسبت به آنها کم‌توجه است، گفته بود که من از نظر فکری به شما (مجمع روحانیون مبارز) نزدیک‌ترم، هرچند از نظر تشکیلاتی عضو جامعه روحانیت مبارزم. به همین دلیل ایشان معمولا فراتر از جناح‌ها قلمداد می‌شوند.

وی درباره وضعیت اقتصادی در دوران سازندگی نیز اظهار کرد: بازتاب برخی تصمیمات منجر به فاصله اقشار مختلف جامعه شد و همین مساله اغتشاشاتی را در برخی شهرها مانند مشهد، اراک، قزوین و ... به وجود آورد. در دوره هاشمی تصمیم بر این شد که قیمت‌ها آزادسازی شوند و این تصمیم آشفتگی و ترسی را به جامعه القا کرد؛ به طوری که قیمت ارز از 400 تومان به هزار تومان به یکباره افزایش پیدا کرد و قیمت کالاها نیز چندین برابر شد. بنابراین رهبری نیز خود در این قضیه وارد شدند و فرمودند که این وضعیت قابل تحمل نیست. البته آقای هاشمی مقاومت کرد اما رهبری اعلام کرده بود اگر شما از این وضعیت جلوگیری نکنید من خود اشتباه بودن این سیاست را اعلام خواهم کرد.

صفار هرندی با بیان اینکه "دوگانگی در نگاه به اداره کشور در دوران سازندگی، بی‌آبرویی‌هایی در سطح بین‌المللی نیز به وجود آورد که یکی از آنها بدهی‌های ناشی از سوء‌مدیریت بود و یک بحران ساختگی به وجود آورد"، افزود:‌ در چنین شرایطی جناحی که پیش از این به شدت در حمایت از هاشمی تبلیغ می‌کرد و شعارهایی نظر «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر است» سر می‌داد، تصمیم گرفتند که دیگر همسو با دولت عمل نکنند و نقطه ظهور و بروز این تصمیم در آستانه انتخابات مجلس پنجم بود. پس از اینها و در پی به توافق نرسیدن به لیست مشترک در این انتخابات، کم‌کم شکاف جدی شد و تیم هاشمی به طور صریح در این دوره اعلام موجودیت کرد و این تیم عنوان «جمعی از خدمتگزاران» که بعدها به «کارگزاران» تغییر پیدا کرد برای خود انتخاب کرد.

وی در ادامه اظهار کرد: آقای هاشمی همواره این‌گونه مطرح می‌کنند که کارگزاران ربطی به ایشان ندارد و ایشان تنها برای مشورت با این جمع با آنها ارتباط برقرار می‌کند اما فکر می‌کنم پذیرفتن این ادعا با قبول انگ ساده‌لوحی ممکن است. کارگزاران همواره مواضع خود را با آقای هاشمی هماهنگ کرده‌اند. ترکیب اینها عناصری از چپ‌های سابق، چپ‌های لاحق، راست‌های سابق و راست‌های لاحق است و معجونی از کسانی است که آن‌چه آنها را به هم پیوند می‌داد باور جدیدی بود که خلاصه‌اش این است که «باید نسبت به آرمان‌های گذشته تجدیدنظر کنیم».

مشاور فرمانده کل سپاه با بیان اینکه "آقایانی که به اسم اصلاحات روی کار آمدند، مضمونشان برگرفته از سازندگی است"، افزود: دولت سازندگی، توسعه اقتصادی را شعار خود قرار داد و دوران اصلاحات، توسعه سیاسی شعار اصلی قرار گرفت و البته اصلی‌ترین عناصر سازندگی را در دولت توسعه سیاسی دوران اصلاحات نیز می‌بینیم. پیوندی از آن زمان میان کارگزاران سازندگی و اصلاح‌طلبان به وجود آمد که اکنون نیز ادامه دارد و تفکیک میان کارگزاران و اصلاح‌طلبان خنده‌دار است.

صفار هرندی با بیان اینکه "در فضای شبهه‌آلود سیاسی، پایگاه‌های مجزایی برای اصلاح‌طلبان و کارگزاران قائل می‌شوند"، گفت: تیم هاشمی را جدای از اصلاح‌طلبان معرفی کردن، یک بازی بیشتر نیست.

وی در ادامه این نشست، در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان اظهار کرد: شما راحت می‌توانید چهره‌هایی که از تیم آقای هاشمی بودند، در دولت آقای خاتمی نیز ببینید. آقایان نجفی، مرحوم نوربخش، عادلی، روغنی زنجانی، مرعشی، جهانگیری و کرباسچی از جمله این افراد بودند. گفتمان ظاهری اینها متفاوت است اما در اصول با هم مشترکند. اصول مشترک آنها دین حداقلی و این است که دیگر نمی‌توان به انقلاب مثل دهه 60 نگاه کرد.

صفار هرندی با بیان اینکه "هرگاه قرار بر یارگیری شده است، کارگزاران و اصلاح‌طلبان همدیگر را پیدا کرده‌اند"، خاطرنشان کرد: در سال 84 در دور دوم انتخابات، دوقطبی هاشمی - احمدی‌نژاد را رقم زدند و همه ظرفیت اصلاحات پشت سر آقای هاشمی قرار گرفتند.

وی درباره رابطه مقام معظم رهبری با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که مورد سوال یکی از دانشجویان بود، گفت: رسانه‌های بیگانه در همان اوایل پس از رحلت امام (ره) شیطنتی کردند به این صورت که پس از چهره کاریزمای امام (ره) دیگر هیچ رهبری نمی‌تواند این‌گونه بدرخشد و همواره تلاش می‌کردند از مقام معظم رهبری به عنوان رهبر معنوی و از هاشمی رفسنجانی به عنوان رهبر سیاسی یاد کنند تا از این طریق حاکمیت دوگانه را القا کرده باشند و در عمل، متاسفانه برخی جریانات داخلی هم به این مساله دامن می‌زدند.

صفار هرندی در برابر پرسش دانشجوی دیگری مبنی بر اینکه "چرا در نظام جمهوری اسلامی، دولت‌ها در دور دوم خود منفور می‌شوند؟" پاسخ داد: من اینجا از آقای هاشمی با نفرت حرف نمی‌زنم. اینهایی که می‌گویم تحلیل است. مگر می‌شود کسی بگوید که در دوره هاشمی خدمتی به نظام و انقلاب نشده است؟ هرکس چنین ادعایی کند حاضرم با او بحث کنم که در همین دوران سازندگی کلی خدمت شده است، هم‌چنان که در دوره‌ی آقای خاتمی نیز این‌گونه بوده است اما بحث درباره‌ اندازه‌هاست.

وی درباره دولت محمود احمدی‌نژاد نیز اظهار کرد: مقام معظم رهبری که فرموده بودند «من از دولت‌ها حمایت می‌کنم و از ایشان بیشتر، چراکه ایشان و همراهانشان خجالت نمی‌کشند از این‌که خود را منتسب به انقلاب بدانند»، اما بعدها مقام معظم رهبری اعلام می‌کنند که «هر دولت خوبی‌هایی دارد و اشتباهاتی و این دولت نیز خوبی‌هایی داشته و اشتباهاتی دارد».

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: شاید باید همان‌طور که مقام معظم رهبری چندی پیش جرقه آن را زد، تجدیدنظری در نوع ساختار نظام به این معنا که ریاستی باشد یا پارلمانی، داشته باشیم و این باید در فضای آرامی که هر حرفی تلقی به دعوا نشود، صورت گیرد. شاید گمشده ما این است که باید نظام پارلمانی داشته باشیم.

صفار هرندی همچنین ابراز عقیده کرد: این شگفت‌زدگی که شما درباره تغییر منش دولت‌ها در دور دومشان از آن صحبت می‌کنید، در مورد آقای احمدی‌نژاد بیشتر است؛ چراکه خود آقای احمدی‌نژاد هم گفت که دولتشان برآمده از نذر و نیازها بود. شخصی که بالا می‌آید نباید فراموش کند که خاستگاه او از کجا بوده است. چرا آقای احمدی‌نژاد به هشت سال پیش خود پشت کرد و خلاف عهدی که با مردم بسته بود حرکت می‌کند؟ ایشان دادگاه قانون اساسی را که آقای خاتمی درست کرده بود منحل کرد و کار درستی هم بود اما دوباره در اواخر دولتشان آن را احیا کردند. به قیافه ایشان نمی‌خورد که از این مواضع حرف بزنند.

وی در پاسخ به پرسش دیگری نیز با اشاره به حوادث سال 88 اظهار کرد: برخی درباره افراد موثر در این اتفاقات می‌گفتند که آنها از همان ابتدا با سازمان سیا بسته بودند. من معتقدم این‌طور نبود. آقای موسوی و کروبی به عنوان دو گزینه که شورای نگهبان آنها را تایید کرده بود آمدند اما آقای موسوی در میانه راه دید رای لازم برای اینکه رقیب را زمین بزند، ندارد. لذا دست‌هایی مانند مشارکتی‌ها و دست‌های بیگانه به سمتش رفت و در میانه راه خراب شدند.

صفار هرندی در پاسخ به پرسشی درباره تغییرات اخیر در دولت نیز گفت: یکی از نقطه ضعف‌های جدی دولت همین جابه‌جایی‌های بی‌گدار است. در هشت ماه آخر دولت کسی که یک وزارتخانه را عهده‌دار می‌شود چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ این در حالی که وزیر قبلی نیز طبق نامه خود آقای احمدی‌نژاد عنصر نامطلوب تشخیص داده نشده و اتفاقا از او تشکر شده است.

وزیر پیشین ارشاد افزود: چه ضرورتی سبب شده است که هشت ماه مانده به پایان کار دولت این جابه‌جایی‌ها صورت بگیرد، آن هم به کسی این سرپرستی را بدهند که خودش در دو - سه وزارتخانه‌ای که ادغام شده‌اند مانده است. عقل طبیعی و دست‌نخورده می‌گوید این کار غلط است. این حرف البته به این معنا نیست که این دولت هر کاری کرده اشتباه بوده است. این دولت رکوردهایی زده که هر دولتی به این راحتی‌ها نمی‌تواند آن را بشکند.

صفار هرندی در پاسخ به اینکه "آیا این تغییرات به دلیل نزدیکی به انتخابات و برای در قدرت ماندن دولت است؟"، با بیان اینکه نمی‌خواهم انگیزه‌خوانی کنم"، گفت: تنها چیزی که می‌توان از این تغییرات گفت این است که ما با یک بازی شطرنج روبه‌رو هستیم که در آنها مهره‌ها جابه‌جا می‌شوند ولی شطرنج‌باز باید منتظر کیش و مات شدن هم بماند.

وی ادامه داد: نمی‌دانم چرا خیال می‌کنیم همه خوبی‌های عالم در ما جمع شده است. عطش برای خلود در این پست‌ها و مقام‌ها به یک بیماری مسری تبدیل شده که به این دولت هم رسیده است. هرچند آقای احمدی‌نژاد درباره این جمله‌اش که از "کجا می‌دانید پایان عمر دولت است؟" گفته بود شوخی کردم ولی گویا خیلی هم شوخی نبوده و تدارکاتی می‌بینند.

صفار هرندی در برابر این پرسش که "آیا امکان تداوم این دولت وجود دارد یا نه؟" مدعی شد: باعث تاسف است برای دولتی که این‌قدر خدمت کرده، اما به دلیل رفتارهای اخیرش وقتی درباره تداوم این دولت پرسیده می‌شود، تنها 13 درصد با آن موافقند. این اتفاق چندان شدنی نیست؛ چراکه بر اساس نظرسنجی یک موسسه معتبر که در اوایل آذر انجام شد، تنها 13 درصد طرفدار امتداد دولت احمدی‌نژاد بوده‌اند.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.