دکتر سید نعمتالله عبدالرحیمزاده
رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، ساعات آخر جمعهشب و اولیه شنبه را به سختی گذراند و حتی به یک قدمی سقوط هم رسید اما چند عامل به نجات او آمد تا آن که بتواند به سلامت وارد استانبول بشود و به چنان پیروزی چشمگیری برسد که بتواند بعد با افتخار و سرفرازی راهی آنکارا، پایتخت ترکیه، بشود. تمام این جریان تنها در طول چند ساعت بیشتر طول نکشیده به صورتی که با طلوع آفتاب، کار کودتا و کودتاچیان به پایان خود رسیده بود و به جز برخی مقاومتهای پراکنده آن هم در نقاطی نه چندان مطرح دیگر اثر و نشانی از کودتا باقی نمانده بود. عمر کوتاه کودتا و عوامل ناکامی آن باعث شده تا اصل مسئله به شدت مورد سوال قرار بگیرد به خصوص این که کشور ترکیه سابقه و تجربه سنگینی از کودتا دارد.
باید توجه داشت که از سال 1960 میلادی تا کنون چهار کودتای موفق در این کشور اتفاق افتاده و ارتش توانسته در هر چهار مورد با موفقیت دولت وقت را سرنگون کند و حتی در یکی از آنها در سال 1980 که خونینترین مورد هم بود، قانون اساسی جدیدی را برای کشور تدوین کرد. بنابراین، نه ارتش و نه ملت ترکیه ناآشنا با کودتا نیستند و طعم تلخ آن را بارها چشیدهاند. تحرک اخیر نظامیان را باید پنجمین کودتا در تاریخ معاصر ترکیه دانست که برخلاف چهار مورد قبل نافرجام ماند. این نتیجه و شکست نظامیان برای به دست گرفتن قدرت با توجه به سابقه کودتاهای موفق در ترکیه قابل تامل است و دلالت بر تغییر عواملی دارد که وضعیت را نسبت به گذشته متفاوت کردهاند تا آنجا که دیگر زور و ضرب تفنگ و تانک در خیابان نتیجهبخش نیست.
کودتای نحیف
کودتای 1980 به دست ژنرال «کنعان اورن» انجام شد، فردی که فرماندهی ارتش، ریاست ستاد کل نیروهای مسلح و ریاست شورای امنیت ملی ترکیه را در کارنامه داشت. با نگاه به این کارنامه معلوم میشود که او تمام ابزارهای موجود در نیروهای مسلح کشور برای انجام کودتا را در اختیار داشت تا بتواند با موفقیت کار خود را بکند اما مرور حوادث اخیر ترکیه خلاف این را نشان میدهد. نظامیانی که سعی در انجام پنجمین کودتای ترکیه داشتند به زحمت چند هزار نفر از نیروهای مسلح را تشکیل میدادند و هر چه که نمایش از حضور تانک، جنگنده و دیگر ادوات نظامی در شهرهای آنکارا و استانبول دیده شد اما این تعداد در حدی نبود که بتواند کودتای موفقی را رقم بزند. به عبارت دیگر، کودتاچیان نسبت به موارد مشابه گذشته بخش بسیار کوچکی از نیروهای مسلح ترکیه را تشکیل میدادند و جدای از این که نیروهای پلیس و امنیتی را همراه با خود نداشتند حتی نتوانستند در ارتش هم متحدان قابل توجهی داشته باشند. کودتاچیان با این وضعیت برخوردار از توان کافی و حمایت یکپارچه بخش قابل توجه نیروهای مسلح در انجام کودتا نبودند و اردوغان هم از این وضعیت ضعیف و نحیف کودتاچیان کمال استفاده را برد تا کودتای آنها را خنثی کند. شاید بتوان گفت که کودتاچیان در برنامهریزی خود اشتباه محاسباتی داشتند و گمان میکردند که با شروع کودتا به تدریج دیگر بخشهای ارتش به آنها خواهند پیوست یا بنابر تحلیلی، آنها قصد انجام نمایشی از کودتا داشتند تا اهل سیاست به اهداف خود برسند اما در هر صورت، این نکته روشن است که برنامه آنان آن قدر ضعیف بود که هیچ شباهتی به چهار کودتای قبلی ترکیه نداشت و حتی مشابهتی با کودتا در دیگر کشورها و از جمله کودتای سه سال قبل مصر به رهبری ژنرال عبدالفتاح السیسی علیه محمد مرسی نداشت.
مقاومت مردمی
اردوغان در ساعات اولیه کودتا ارتباطی با مردم نداشت چون کودتاچیان هم تلویزیون دولتی را به کنترل خود درآورده بودند و هم اینترنت و شبکههای اجتماعی در فضای مجازی را مسدود کرده بودند. او تنها با تلفن همراه و یک پیام کوتاه هواداران خود را برای ریختن به خیابانها و مقابله با کودتاچیان فراخواند و طولی نکشید که دهها هزار تن با آمدن به خیابانها پاسخ او را دادند. دستههای مردمی با حمایت صدای اذان از بلندگوهای مساجد به مقابله با کودتاچیان رفتند و بعد از یکی دو ساعت توانستند تلویزیون دولتی و فرودگاههای آنکارا و استانبول را از دست کودتاچیان خارج کنند و در مقابل، نظامیان در مقابل مردم زمینگیر شده و سربازان به جز موارد معدود حاضر به کشتار مردم نشدند. این یک نمونه روشن از حمایت عمومی از اردوغان در برابر کودتا بود که در چهار مورد کودتای قبلی ترکیه وجود نداشت و باعث میشد نظامیان در آن موارد موفق بشوند اما در این کودتا کارشان به بنبست کشید. در واقع، استفاده اردوغان از بسیج مردمی ثابت کرد که وقتی مردم در صحنه حاضر باشند، توپ و تشر نظامی ناتوان از به دست گرفتن اوضاع است و در نهایت مجبور به عقبنشینی میشود.
فردای کودتا
اردوغان قریب به یک دهه و نیم در صحنه سیاسی ترکیه حضور دارد اما همواره در برزخی از وقوع کودتا بود تا این کودتا که شکست آن باعث شد از این برزخ خارج بشود. حالا نکته اساسی این است که او از این کودتا چه درسی گرفته و برای بعد از این چه برنامهای را در نظر گرفته است. تصفیه اساسی نیروهای مسلح و دستگاه قضایی ترکیه به طور مسلم در صدر برنامه کاری او است چنان که از گفته میشود تصفیهها شروع شده و باید انتظار تصفیهای گسترده را داشت تا او مطمئن شود که دیگر خبری از کودتا نخواهد بود. گذشته از این، او باید درس اساسی از این اتفاق بگیرد و آن عدم استفاده از گلوله برای سرنگونی یک دولت منتخب است. او در چند سال اخیر طرفدار گزینه نظامی و گلوله برای تغییر در نظام سیاسی سوریه بود و در این راه تمام تلاش خود را به کار بسته تا آنجا که کار او به حمایت از گروههای تروریستی بدنامی مثل داعش یا جبههالنصره کشید و به همین علت هم سرزنش زیاد شنید. حالا که او تجربه کودتا را از سر گذرانده باید پی به اشتباه خود در سوریه برده باشد و سعی کند که از این به بعد مسیر خود را در مورد این کشور تغییر بدهد. یکی از ساکنان آنکارا به خبرنگاران از تجربه شب کودتا گفته بود که شرایط جنگی را به طور کامل حس کرده بود و تازه فهمیده بود که مردم سوریه در این چند سال چه رنجی را متحمل شدهاند. باید گفت که اردوغان دست کم یکی از عوامل این رنج بر مردم سوریه بوده و حالا که تجربه این رنج به سراغ خودش و مردم ترکیه آمده دیگر نباید حاضر به تداوم آن برای مردم سوریه باشد.
هادي نيوز
دیدگاه ها