شبکه ان بی‌سی، از مردم آمریکا خواست نظر خود را درباره بزرگ‌ترین خطری که کشورشان را تهدید می‌کند بگویند. با انتشار نتیجه این نظرسنجی مشخص شد فقط دو درصد مردم آمریکا ایران را برای کشورشان خطر می‌دانند و کره شمالی، داعش، روسیه و چین به ترتیب با 54، 28، 18 و 6 درصد در رتبه‌های بالاتر قرار دارند.

با توجه به اینکه تبلیغات تاثیر مهمی در شکل گرفتن نظر مردم آمریکا در این قبیل مسائل دارد، نکته بسیار مهم این است که در این نظرسنجی علیرغم سخنرانی ضد ایرانی دونالد ترامپ و تلاش فراوان دولت وی برای خطر جلوه دادن ایران، فقط دو درصد از مردم آمریکا ایران را برای کشور خود خطر می‌دانند و 98 درصد آنها از ناحیه ایران هیچ خطری احساس نمی‌کنند.
این نظرسنجی که توسط خود آمریکایی‌ها انجام شده و ایران یا طرفداران ایران هیچ دخالتی در آن نداشتند، نشان دهنده چند واقعیت است که مهم‌ترین آنها بی‌اعتباری ترامپ نزد مردم آمریکاست. وقتی یک رئیس‌جمهور با زمینه سازی‌های مفصل و تبلیغات پردامنه علیه یک کشور سخن می‌گوید و انواع و اقسام اتهامات را به آن وارد می‌کند و تمام دستگاه‌های تبلیغاتی مهم جهان را برای پخش مستقیم سخنان خود بسیج می‌کند، اگر این رئیس‌جمهور حداقل آبرو و اعتبار را نزد ملت خود داشته باشد، قاعدتاً باید بالای پنجاه درصد مردم کشورش نسبت به کشور مورد نظر او بدبین شوند. با اینکه ترامپ در نطق تلویزیونی 21 مهرماه جاری تمام تلاش خود را برای بدبین ساختن مردم آمریکا و جهان نسبت به ایران به عمل آورد و ظرف یک هفته گذشته کلیه امکاناتی که در اختیار دولت آمریکا و شخص او و صهیونیست هاست برای جا انداختن نظر ضد ایرانی رئیس‌جمهور آمریکا در افکار عمومی تلاش کردند، فقط دو درصد مردم آمریکا با او هم نظر شدند و 98 درصد دیگر ایران را برای کشورشان خطر نمی‌دانند. این، یعنی بی‌اعتباری یک رئیس‌جمهور که بیشترین تلاش را برای کسب اعتبار در داخل و خارج آمریکا به عمل می‌آورد و می‌خواهد خود را جنجالی‌ترین رئیس‌جمهور آمریکا معرفی کند.
واقعیت دیگر این است که مثلث شوم ترامپ، صهیونیست‌ها و ارتجاع عرب، اینبار هم در توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران شکست خوردند. ترامپ با سخنرانی ضد ایرانی خود درصدد بود خللی در اراده سران کشورهای امضا‌کننده برجام پدید آورد و جمهوری اسلامی ایران را وادار به کنار گذاشتن برجام کند ولی نه تنها چنین نشد بلکه اولاً تمام کشورهای امضا‌کننده برجام بر پای بندی خود به برجام تاکید بیشتری ورزیدند و ثانیاً مسئولان جمهوری اسلامی ایران نیز با هوشیاری کامل و در نهایت متانت و منطق به ترامپ پاسخ دادند و بار دیگر بر این نکته تاکید کردند که هرگز آغازگر خروج از برجام نخواهند بود.
ترامپ در سخنان خود بر لزوم بازنگری در برجام و اضافه کردن تبصره‌هائی به آن تاکید کرد ولی مسئولان ایرانی با قاطعیت به او پاسخ دادند که هیچ امکانی برای مذاکره مجدد درباره برجام وجود ندارد و هیچ تبصره‌ای به آن اضافه نخواهد شد. صهیونیست‌ها و سران ارتجاع عرب تنها کسانی بودند که برای سخنان ضد ایرانی ترامپ کف زدند و هدفشان این بود که یا برجام پاره شود و یا خللی به آن وارد گردد. خوشبختانه آنها به خواسته خود نرسیدند و تنها چیزی که عایدشان شد این بود که نزد افکار عمومی جهان و حتی نزد ملت‌های عرب بی‌اعتبارتر شدند.
واقعیت سوم این است که اتحادیه اروپا، که معمولاً سیاستی ملایم در برابر آمریکا داشت، اینبار با قاطعیت به نفع برجام موضعگیری و در عمل نیز بر ادامه تعامل با ایران در زمینه‌های اقتصادی تاکید کرد. استقلال عمل اتحادیه اروپا و اینکه 28 کشور اروپائی راه خود را از آمریکا جدا کرده اند، رویداد جالبی است که برجام زمینه ساز آنست. اگر اتحادیه اروپا همین استقلال عمل را به زمینه‌های دیگر نیز تعمیم دهد و شخصیت مستقلی برای خود در برابر آمریکا تعریف نماید، فصل نوینی در تاریخ اروپا گشوده خواهد شد.
کشورهای اروپائی در چهار دهه گذشته روابط پرنشیب و فرازی با جمهوری اسلامی ایران داشتند. در اکثر مواردی که روابط کشورهای اروپا به ویژه در قالب «اتحادیه اروپا» با جمهوری اسلامی ایران دچار بحران شد، منشا این بحران، تحریکات دولت آمریکا بود. دولت‌های اروپائی اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که دنباله روی آمریکا منافعشان را به خطر می‌اندازد و باید برای حفاظت از منافع خود، استقلال عمل را پیشه کنند و در تمام موضوعات، جدا از آمریکا و براساس منافع خود تصمیم بگیرند.
به نظر می‌رسد برجام توانسته این واقعیت را برای دولت‌های اروپائی روشن کند که نباید به آمریکا اجازه بدهند در تصمیم سازی‌های آنها دخالت کند. این، هر چند از دستاوردهای برجام محسوب می‌شود، ولی به نظر می‌رسد تکیه زدن یک فرد غیرمتعادل مانند ترامپ بر مسند ریاست جمهوری آمریکا نقش بیشتری در روشن شدن این واقعیت برای اروپائی‌ها ایفا کرده است.

روزنامه جمهوری اسلامي