سردار فتح‌الله جعفری

«شهید باقری»؛ فرمانده‌ای که ابتکار عمل را از دشمن می‌گرفت

شهید حسن باقری فرمانده‌ای بود که ژنرال‌های کار کشته عراقی را به عکس‌العمل و واکنش وادار می‌کرد و ابتکار عمل را از آن‌ها می‌گرفت.

 سردار فتح‌الله جعفری؛ شاید آن سرباز عراقی نمی‌دانست گلوله خمپاره‌ای که از دهانه خمپاره ۱۲۰ میلی‌متری خارج می‌شود و به سنگر شناسایی وارد می‌شود کسی را به شهادت می‌رساند که حاضر نیست آن سرباز در صحنه جنگ کشته شود.

بلکه به دنبال نجات او از دست صدام و ارتش بعث عراق است. این سخن امروز فرمانده ما نیست. او از آغاز جنگ به دنبال اجرای یک نظریه بود، هدف او هم انسانی بود، برای نجات انسان‌ها برای این‌که بفهماند صدام به دنبال غرایض حیوانی است، به دنبال ژاندارمی منطقه است و سودای ریاست و قدرت در جهان عرب را دارد و سرباز و افسر بیچاره عراقی باید فدای صدام بشود. اگر امروز ادبیات در جنگ عراق نمانده، برای این است که حزب بعث آنچه در جنگ انجام داد برای صدام بود، نه برای آبادانی کشور عراق و نه برای رفاه مردم عراق.

فرمانده ما به دنبال این بود که به سربازان و افسران عراقی بفهماند که این جنگ تجاوز صدام برای قدرت‌طلبی است، لذا از کشتار آن‌ها پرهیز کرد. صریح و روشن از ابتدای سال‌های جنگ گفت: هدف ما در جنگ کشتار نیرو‌های عراقی نیست، هدف ما انهدام تجهیزات آن‌ها که از سرمایه ملت عراق تهیه شده؛ نیست، بلکه قصد داریم در طراحی‌ها و عملیات‌های تهاجمی آن‌ها را دور زده، نیروهایشان را به اسارت درآوریم و دور صدام را از نیرو خالی کنیم، روی آن‌ها کار شود تا برای آینده انقلاب عراق بعد صدام، این نیرو‌ها برای سازندگی کشورشان بمانند و خدمت کنند. این سخن از زبان یک نیروی رزمنده عادی نیست، این سخن از زبان فرماندهی است که خود طراح عملیات‌ها است و در طراحی همین تفکر حاکم است. دور زدن و اسیر گرفتن، به دست آمدن تجهیزات و امکانات جنگ و پرهیز از انهدام آن‌ها حتی زمانی که ما در ضعف بودیم و توانایی شکست آن ارتش قدرتمند را هم نداشتیم.

این یک طرف قضیه است، اما آنچه در ۹ بهمن ۱۳۶۱ در فکه شمالی اتفاق افتاد، فرمانده‌ای عروج کرد که جایش تا پایان جنگ خالی ماند، این خلاء در طراحی و اجرای عملیات‌های جنگ، ادامه جنگ، رشد یگان‌های تخصصی، تربیت فرماندهان اداره کننده جنگ و شرایط بحرانی به خوبی مشاهده می‌شد.

او یک فرمانده توسعه بود، با این‌که می‌توانست در شرایط سخت و بحرانی هم بهترین تصمیمات را بگیرد و اجرایی کند و غبار یاس و ناامیدی را از چهره فرماندهان بزداید.

زاویه مهم دیگری که مشاهده شد، امانت‌داری بود. با این‌که در بالاترین جایگاه تصمیم‌گیری جنگ قرار گرفته بود همه چیز را امانت می‌دانست و نمی‌خواست از امکانات ابزار قدرت برای خودش بسازد، امانت‌دار بود حتی در استفاده از جزئی‌ترین امکانات جنگ، مالکیت برای خودش قائل نبود حتی برای آنچه خود داشت مالکیت قائل نبود.

امانت‌داری باعث سلامت او و فرهنگ جنگ بود. فرماندهی که در کنار نیرو‌های تحت امرش که عمدتاً فرماندهان جنگ بودند، از همه متواضع‌تر بود، ولی در فهم مسائل، طرح مسائل، طراحی عملیات‌ها، سازماندهی نیروها، اهداف عملیات‌ها، تثبیت خطوط دفاعی و مناطق آزاد شده بهترین و قوی‌ترین طرح‌ها را برنامه‌ریزی و اجرا می‌کرد. او می‌توانست اقدامات دشمن را پیش‌بینی کرده و قبل از هر اقدامی ابتکار عمل را به دست گیرد و ارتش بعث عراق را در رسیدن به اهدافش ناکام گذارد.

شناخت توانایی‌های دشمن، شناخت توانایی‌های خودی، شناخت درست و منطقی از زمین مورد منازعه، به دنبال آن طرح‌های عملیاتی پیچیده‌ای را به همراه داشت به در اجرای آن ژنرال‌های کار کشته عراقی را به عکس‌العمل و واکنش وادار کرده و ابتکار عمل را از آن‌ها می‌گرفت، به نحوی که کمیته تحلیل نبرد عراق که عالی‌ترین فرماندهان جنگ عراق را در آن حضور دارند مجبور به افشای آن شده‌اند. از زبان فرماندهان ارتش بعث عراق حسن باقری را معرفی کنیم: «حسن باقری در جملات خود اطلاعات کامل و دقیقی در خصوص یگان‌های ما اعم از خطوط حد، فرماندهان، شکاف‌ها، نقاط آسیب‌پذیر، محل استقرار قرارگاه‌ها و مواضع توپخانه و حتی مناطق اداری در اختیار داشته و از این طریق توانسته است طرح‌های خوبی تهیه نموده و آن‌ها را به دقت به اجرا درآورد.»

 

 

دفاع پرس

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.