زنانی که حضرت زینب(س) تربیتشان کرد

زنان یکی از حماسه‌سازان پشت جبهه‌ها بودند که در هر زمینه‌ای که با بحران مواجه می‌شدیم، مانند حضرت زینب(س) که از جان، مال، توان و فرزندان خود در راه سرافرازی حق گذشت، علاوه بر فرزندان و همسران خود از جان، مال و توان خود هم مایه می‌گذاشتند.

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از فارس : در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، کشور ایران همه نوع بحرانی را تجربه کرد، اما مردم ایران با تمام قوا و توان خود به میدان آمدند تا محتاج کشورهای استعمارگری که در کنار رژیم مهاجم عراق، دندان‌های نیش خود را به انقلاب اسلامی ایران نشان می‌دادند، نشوند. زنان یکی از حماسه‌سازان در پشت جبهه‌هایی به وسعت ایران بودند که در هر زمینه‌ای که با بحران مواجه می‌شدیم، علاوه بر فرزندان و همسران خود از جان، مال و انرژی خود مایه می‌گذاشتند تا از روزهای سخت با سربلندی بگذریم، نه با رفاه و آسودگی.

در روایات است که در مسیر حرکت کاروان اسرا از کربلا به سمت شام، حضرت زینب(س) بارها از اموال و سکه‌های خود مایه گذاشتند تا بتوانند از اهل حرم مراقبت کنند. یکی از بحران‌هایی که در سال‌های دفاع مقدس با آن مواجه بودیم نیز بحران مالی و اقتصادی بود. بحرانی که از مواد غذایی گرفته تا تیر و اسلحه جبهه‌ها را تحت تأثیر قرار می‌داد. امام خمینی(ره) در این باره می‌فرمایند: «ما هر روز شاهد بانوانـی هستیم که ماحصل عمرشان، یک تکه طلا، را می‌آورند و در راه خدا و جنگ انفاق می‌کنند.»

در ادامه چند مورد از فداکاری‌های بی‌شمار زنان و مادرانی را می‌خوانیم که شاید شرایط حضور در جبهه و پشت جبهه را نداشتند اما بی تفاوت به زندگی خود ادامه ندادند.

در یکی از مناطق جنگی و روزهای آغازین جنگ، مادری با نام خانوادگی وطن‌خواه، تمام سرمایه زندگی خود را که ۲۰ هزار تومان بیش نبود، صرف خرید مایحتاج نیروهای رزمنده کرده و از راحتی و رفاه حداقلی خود گذشته بود.

در میان هدایای زنان سمنانی مقادیر زیادی طلا، از جمله انگشتر و حلقه‌های ازدواج دیده می‌شد.

پیرزنی کرمانشاهی که با پول خدمتکاری در خانه دیگران روزگار خود را می‌گذارند و فرزندی شهید تقدیم کشور کرده بود، طبق وصیت فرزندش تنها سرمایه حاصل دسترنج خود را که سکه‌ای طلا بود، به جبهه اهدا کرد.

در روزهای آغازین جنگ بانویی ساکن خرمشهر، خانه‌اش را در اختیار نیروهای رزمندگان قرار می‌دهد تا از آن برای انبار مهمات خود استفاده کنند.

پیرزنی فقیر از اهالی روستای ابرقو واقع در یزد، که چیزی برای کمک به جبهه‌ها نداشت، از مسئولین جمع‌آوری کمک‌های مردمی خواست به باغش آمده و تنها دارایی‌های او یعنی میوه‌های باغش را چیده و به جبهه ببرند.

روزی پیرزنی اصفهانی، مقداری نان خشک و تن ماهی در دست گرفته و برای کمک به جبهه به پایگاه‌های جمع‌آوری کمک آورده بود. او می‌گفت که در حد توان خود به جبهه‌ها کمک می‌کند.

یکی از کسانی که وسایل اهدایی به جبهه را مرتب و دسته‌بندی می‌کرد، تعریف می‌کند: یک روز در ستاد بیت‌الزهرا(س) مشغول مرتب کردن هدایای مردمی بودیم که بعد از باز کردن یکی از بسته‌های قند و شکر، ناگهان چشممان به نامه‌ای افتاد که در حاشیه آن نوشته شده بود: «من بیش از این توان کمک به جبهه را نداشتم ... من کوپن یک نفره‌ای داشتم که ارزاق آن را برای شما رزمندگان اسلام فرستادم.»

خیلی از بانوان طلاها و جواهراتی که شاید تنها دارایی آن‌ها بود را فروخته و برای کمک به جبهه به هر نهادی که عقلشان می‌رسید می‌سپردند. برخی از آن‌ها تازه عروسانی بودند که تنها ثمره مادی ازدواجشان قطعه انگشتری بیش نبود. همان را نیز فروخته و پولش را به جبهه‌ای می‌فرستادند که شاید تا چند روز دیگر خبر شهادت تازه دامادشان را به آن‌ها پس می‌داد. زنان علاوه بر مال، وقت و انرژی خود را نیز به میدان آورده و بسیاری از وسایل مورد نیاز مانند کتانی، زیرپوش، دوربین‌های عکاسی و فیلم‌برداری، نان، کنسرو و ... می‌خریدند، بسته‌بندی می‌کردند به جبهه می‌فرستادند.

این از خود گذشتگی‌ها و ایثارگری زنان فقط به زنان مسلمان محدود نمی‌شد. گاهی زنان اقلیت‌های دینی مانند ارامنه نیز مانند زنان مسلمان برای جبهه‌های جنگ کشورشان کمک‌های مالی می‌فرستادند. آن‌ها گاهی مخارج جشن سال نو مسیحی خود یا عیدی فرزندانشان را به جبهه تقدیم می‌کردند. برخی از آن‌ها زیورآلات خود را نیز به نیت پیروزی رزمندگان نذر می‌کردند.

منابع: کتاب ستاره‌های بی‌نشان، روزنامه اطلاعات، کتاب زنان جنگ، کتاب زنان خرمشهر، خاطرات فرهنگی یزد از ایام دفاع مقدس، خاطرات زنان ایثارگر اصفهان، منظومه زینبیه، روزنامه جمهوری اسلامی

پایان پیام/*

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.