اندیشه و رفتار سیاسی شهید مطهری/قسمت اول

این نوشتار در دو بخش تنظیم گردیده که در این شماره «ساختار اندیشه دینی سیاسی»، «روش‌شناسی انتقادی»، «آینده‌سازی»، «خاستگاه افکار و آراء»، «تئوری پردازی انقلاب اسلامی» و «جریان‌سازی و هدایت مبارزه» استاد شهید مطهری مورد مداقه و بررسي قرار خواهد گرفت.

 

شهید مطهری از جمله اندیشمندان اصیل و مجاهد کشور است که با نگاه آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی درصحنه‌های اسلامی و انقلابی حضوری فعال داشته است. او از یک‌سو در تبیین و تفسیر دین اسلام و تشیع در عرصه قلم و بیان گوی سبقت را از همگان ربودند و از سوی دیگر با واقع بینی و بیش از همه به آسیب‌شناسی دینی و اجتماعی همت گماشتند و علاوه بر آن به پاسخ‌گویی روزآمد نیازها و پرسش‌ها و شبهات جوانان و روشنفکران می‌پرداختند. استاد مطهری از نگاه امام خمینی(ره) حاصل عمر امام، فرزندی بسیار عزیز و برومند، مجاهد در راه اسلام و عالم جاودان است که هیچ چیز جایگزین آن نیست، مطهری در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود. (پیام امام خمینی،12/2/58)آثار قلم و زبان او بی‌استثنا آموزنده و روان‌بخش است.(پیام امام،9/2/60)و نیز تصریح نمودند که مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه‌ای محکم برای حوزه‌های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند برای ملت و کشور بود.(پیام امام،30/1/59)و به تعبیر علامه طباطبایی دانشمندی بود متفکر و محقق، دارای هوشی سرشار و فکری روشن و ذهنی واقع بین و آثاری اعجاب آور از خود به یادگار گذاشتند. (پیام امام خمینی،12/2/58)

 

ساختار اندیشه دینی سیاسی شهید مطهری

شهید مطهری یک روحانی برجسته و پیشتاز در تبلیغ اسلام و مبانی دینی است، او در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد و در حوزه‌های علوم دینی پرورش یافت، ساختار فکری و مبانی اندیشه سیاسی او برخاسته از متن شریعت و اهل‌بیت پیامبر(ص) بوده است بنابراین اندیشه او اندیشه دینی و انقلابی است و حیات سیاسی خویش را به تناسب ساختار فکری خویش در مسیر ایجاد تحول فکری و سیاسی و اجتماعی صرف نمود. مطهری در زمانه جدید یک اندیشمند و روشنفکر دین مدار بود که اسلام را به عنوان جهان بینی و ایدئولوژی اصلی و اساسی خود انتخاب کرده بود و درصدد بود تا با آموزه‌های اسلامی پاسخگوی مشکلات جامعه باشد. مراجعات مکرر او به قرآن‌، نهج البلاعه‌، سیره پیامبر(ص)، زندگانی اهل‌بیت و متون ادب عربی و فارسی، فلسفه اسلامی، کلام اسلامی، تاریخ اسلام و نهضت‌های اسلامی نشان دهنده معطوف بودن نگاه مطهری به کلیت فرهنگ و تمدن اسلامی بود.

شهید مطهری اندیشمندی بود که سه عنصر دین و درد و دانایی را صاحب بود، طرفه معجونی بود که حیاتش رنگ خدایی داشت و گام در طریقی داشت که انبیا و اولیای الهی پیشگامان آن بودند. وی علاوه براین به آسیب‌شناسی دین و جامعه دینی اهتمام جدی می‌ورزید، تحریف‌ها و خرافه‌ها که هدف قراردادن این به جای واسطه قرار دادن آن است، آسیب‌شناسی معرفت دینی، شناخت آسیب‌ها و آفاتی است که به معرفت آدمیان از دین آسیب می‌رساند، این آسیب‌ها و آفات بیشتر معطوف به روش‌های فهم از دین است، همچون عقل‌گرایی محض، اخباری‌گری و عمل‌گرایی، آسیب‌شناسی جامعه دینی معنی شناخت آفات و آسیب‌هایی که ممکن است یک جامعه دینی به واسطه داشتن ماهیت دینی به آنها مبتلا شود، آفاتی چون سالوس بازی، زهدگرایی، سنت‌گرایی منفی و .... آسیسب‌شناسی دین‌داری شناخت آفات و موانعی است که موجب گریز دین باوران به خصوص نسل جوان و تحصیل کرده از دین می‌شود و آسیب‌شناسی دین شناسان، بررسی موشکافی در کار آنانی است که مدعی شناخت دین و معرفی آن هستند و کشف کردن خطاهای آنها و در نهایت اینکه آسیب‌شناسی نهاد‌های دینی یعنی شناخت آسیب‌ها و آفاتی که دامن گیر نهاد‌های دینی همچون حوزه‌های علوم دینی شده است (علی دژاکام، تفکر فلسفی غرب از منظر شهید مطهری، 1375، ص 5).

 

حکومت و سیاست

دولت و حکومت در حقیقت یعنی مظهر قدرت جامعه در برابر هجوم خارجی و مظهر عدالت و امنیت داخلی و مظهر قانون برای داخل و مظهر تصمیم‌های اجتماعی در روابط با خارجی، (شهید مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، ص 51). تعریف شعید مطهری از حکومت ناظر به واقعیت حکومت‌های موجود در جامعه است و ضمن اینکه در بر دارنده ماهیت مردمی آن است، به مشروعیت آنها برای اجرای قوانین نیز اشاره می‌کند، بنا براین 2 دیدگاه از حمومت را مطرح می‌کنند یک دیدگاه نگاه به واقعیت که تعریف فوق از آن جهت است و دوم تعریف بایدی حکومت که تعریف آرمانی است.

شهید مطهری در تعریف سیاست هم 2 نوع نگاه را بیان می‌دارد یک نگاه برون دین که همان نیرنگ و فریب است و دوم نگاه درون دینی که مدیر بودن و اداره کشور است. ایشان در تعریف سیاست می‌گویند: هنوز هم لغت سیاست در میان ما مساوی است با نیرنگ و فریب و حال آنکه سیاست یعنی اداره و سائس یعنی مدیر (سیری در سیره ائمه‌، ص 54).

 

رابطه دین و سیاست

آیت‌الله مطهری دین و سیاست را غیر قابل تفکیک می‌دانند و سیاست اسلامی را برخاسته از متن دین تلقی می‌کنند. ایشان غربیان را سکولار و معتقد به جدایی دین از سیاست می‌شمارند. همچنین مسلمین طرفدار جدایی دین از سیاست را مسلمانان سکولار معرفی می‌نمایند و در دو دسته توضیح می‌دهند. دسته اول اکثریت مسلمانان جهان یعنی جامعه اهل سنت را شامل می‌شود که هدفشان جانبداری از مکتب تفکیک، رهایی دین و مقدسات از سلطه و دستبرد حاکمان و سلاطین است که با ادعای تلفیق دین و سیاست، دین را به خدمت سیاست گرفته‌اند. دسته دوم کسانی که هدف مقدس ندارند و چه بسا به‌خاطر اغفال و کج فهمی یا اغراض دنیوی از سکولاریسم جانبداری می‌کنند مانند آتاتورک در ترکیه و انورسادات در مصر و رضاخان در ایران که پس از مشروطیت بر طبل جدایی دین از سیاست کوبیدند.(نهضت‌های اسلامی، ص 26). شهید مطهری ضمن نقد صریح این دیدگاه بر یگانگی و وحدت دین و سیاست در طول تاریخ پیامبران و یا تاریخ دین تاکید کرده است.(پیرامون انقلاب اسلامی، ص101)

 

حق حاکمیت و ملاک‌های مشروعیت

حق حاکمیت و ملاک مشروعیت برای حاکمان از مهمترین مباحث فلسفه سیاسی است، در این زمینه اندیشمندان غربی و اسلامی هر یک از دیدگاه خویش دفاع می‌کنند، در بین غربی‌ها بر حق مردم یعنی دمکراسی و همچنین قرارداد اجتماعی و بعضاً حق الهی و حق طبقه خاص و برگزیده تاکید می‌شود. در اندیشه اسلامی دو جریان کلی وجود دارد، اهل تسنن بر آن هستند که بعد از پیامبر چون اداره جامعه اسلامی به عهده خود مردم است، لذا یکی از سه راه ذیل برای بدست آوردن حاکمیت و مشروعیت ناشی از آن کفایت می‌کند:
1- شورا و بیعت 2- گماردن از سوی خلیفه پیشین 3- از راه زور و غلبه. البته اهل تسنن بیشتر به راه اول قائل هستند و گاه از آن به اهل حل و عقد و گاه به اجماع مسلمانان تعبیر می‌کنند.

شهید مطهری در بحث مشروعیت به دوران صدر اسلام تکیه دارند و به تحلیل مشروعیت در حکومت پیامبر، حضرت علی(ع)و دیگر ائمه می‌پردازند، از نگاه ایشان حکومت پیامبر دارای مشروعیت کامل الهی و مردمی بود، یعنی هر چند مقام نبوت و تشکیل حکومت در مدینه از طرف خداوند به پیامبر داده شده بود، اما چون مردم با جان و دل پیام الهی پیامبر را دریافت کرده و او را رسول برحق الهی می‌دانستند، ولایت او را بر خودشان قبول داشتند، بنابراین پیامبر در زمان حیات خودشان ولی امر مسلمین بودند و این مقام را خداوند به ایشان عطا فرموده بود... در اینکه چنین شأنی را داشته و این شأن الهی بوده است، یعنی حقی بوده که خداوند به پیغمبر اکرم عنایت فرموده بود، نه اینکه از جانب مردم به آن حضرت تفویض شده باشد، میان شیعه و سنی بحثی نیست.(اسلام و مقتضیات زمان، ج1، ص169و 175)

شهید مطهری حق حاکمیت و مشروعیت حکومت امامان را درطول مشروعیت الهی پیامبر می‌داند لذا می‌گوید شیعه بر این اعتقاد است که پیامبر هر سه مسئولیت و شئون الهی خود( مرجعیت دینی، منصب قضا، حکومت و اداره نظام سیاسی)را با امر الهی به امام علی (ع) تفویض نموده است و بدین سان مشروعیت امامت و حکومت امام علی (ع) و یازده امام دیگر، مانند زعامت پیامبر منتسب به وحی الهی و خداوند است(امامت و رهبری، ص80و 96). شهید مطهری به مشروعیت الهی- مردمی حکومت قائل هستند و در این نظریه مشروعیت حکومت و ولی فقیه دوسویه می‌باشد، ایشان براین باور هستند که انتخاب‌گرها یا سایر فقها هستند یا انتخاب آنها نظیر انتخاب مرجع تقلید با عامه مردم است، یعنی نوعی دمکراسی.(پیرامون جمهوری اسلامی، ص 154) ایشان در باب ولایت فقیه قائل به نظریه انتصاب کلی هستند بدین معنا که شارع مقدس با ارائه ملاک‌ها و شرایط کلی، ولی فقیه را مامور تصدی امر قضا و حکومت کرده است و منشأ مشروعیت او هم از این لحاظ به شرع و شریعت بر می‌گردد و به ولایت برای فقیه معتقد هستند و وکالت فقیه را رد می‌کنند.(همان، ص 15 و 153)

 

عدالت اجتماعی

شهید مطهری ضمن پرداخت به ماهیت و ابعاد و الزامات عدالت همواره به عدالت اجتماعی توجه زیادی نشان داده‌اند. از نگاه ایشان عدالت اجتماعی هدف بعثت انبیاء است و در قرآن کریم (حدید 25) به تفصیل مورد تأکید قرار گرفته است از این‌رو عدالت اجتماعی یعنی اینکه هر فردی هر مقدار که استعداد دارد کار بکند و به اندازه کار خودش پاداش بگیرد و تمام افراد باید این جور باشند، اگر جامعه از چنین افرادی تشکیل شد آن وقت اجزاء این جامعه هماهنگ هستند (فلسفه اخلاق، ص 111). طبق تعریف دیگری از ایشان عدالت اجتماعی این است که در شئون اجتماعی و در راه استفاده از حقوق اجتماعی، شرایط دقیق یک مسابقه کامل نسبت به همه مزایای اجتماعی فراهم شود و طبق یک مسابقه عمل شود و همچنین می‌توان گفت آن عدالتی است که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر آن را محترم بشمارند (بیست گفتار ص 130).

 

حقوق مردم در حکومت اسلامی

از دیدگاه شهید مطهری بین حاکم و مردم حقوق متقابل وجود دارد. به این معنی که حاکم و مردم نسبت به هم وظایف و اختیاراتی دارند که بسیار مهم می‌باشند، ایشان در شرح خطبه 214 نهج البلاغه می‌گوید: بزرگترین حقوق، حق متقابل حکومت و مردم و حق مردم بر حکومت است، فریضه الهی است که برای همه بر همه حقوقی مقدر فرموده، این حقوق را مایه انتظام روابط مردم و عزت دین آنان قرارداده است. مردم هرگز روی شایستگی و صلاح نخواهند دید، مگر حکومتشان صالح باشد و حکومت‌ها هرگز به صلاح نخواهند آمد مگر توده ملت استوار و با استقامت شوند. هرگاه توده ملت به حقوق حکومت وفادار باشد و حکومت حقوق مردم را ادا کند، آن وقت است که در اجتماع محترم و حاکم خواهد شد (سیری در نهج البلاغه‌، ص 107)

 

روش شناسی انتقادی شهید مطهری

شهید مطهری در نکته سنجی و موشکافی ید طولایی دارد و همواره نقد منصفانه و منطقی و معقول را درباره آثار و اندیشه‌های رقیب بکار می‌بردند، ایشان در این زمینه به اصول خاصی پایبند بودند که مهمترین آنها عبارتنداز:

1-    برخورد اثباتی:ایشان ابتدا اعتقادات و افکار خویش را تبیین و اثبات می‌نمود سپس به نقد افکارمخالف می‌پرداخت مانند آنچه درباره نقد دیدگاه روشنفکران درباره معجزه انجام دادند.(وحی ونبوت،ص58)

2-    بیان نکات مثبت در کنار اشکالات:شهید مطهری در برخورد با اقبال لاهوری ابتدا چند مزیت او را بیان کردند و سپس دو نقص از او را آشکار ساختند.(نهضت‌های اسلامی، ص48)

3-      جدال احسن: بر اساس آیه "و جادلهم بالتی هی احسن"(نحل/125) با خیرخواهی و دوستانه به نقد دیگران و مناظره با آنها می‌پرداخت.

4-      برخورد احترام آمیز در نقل اقوال:نقل اقوال دیگر اندیشمندان را با ادبیات احترام‌آمیز انجام می‌دادند

5-   نقد و بررسی اندیشه بدون نام بردن ازصاحب اندیشه:نویسنده باید سخن و اندیشه نویسنده را بنگرد و نگاه او به ماقال باشد نه به من قال یعنی انگیزه و انگیخته(نیت و نظریه نویسنده) را از هم جدا می‌کردند. شهید مطهری در رد نظریه مادیت تاریخ از نظر قرآن می‌گوید: برخی از روشنفکران مسلمان مدعی شده‌اند که برخلاف نظریه مارکس، دو سیستمی بر مذهب نیز حاکم است.(جامعه وتاریخ، ص210)

6-    پرهیز از مطلق گرایی:شهید مطهری از اینکه همواره نظر خود را حق مطلق و دیگران را باطل مطلق بداند پرهیز می‌کردند و دیگران را نیز از این کار پرهیز می‌دادند (بیست گفتار،ص285)، درجای دیگر تاکید می‌کنند: بار دیگر از همه فضلا و دانشمندان درخواست دارم که به دقت در آنچه گفته شد بنگرند، اگر مرا بر خطا می‌بینند، واقفم فرمایندکه با سپاسگذاری فراوان خواهم پذیرفت.(علل گرایش به مادیگری،ص43)

7-      رعایت مصلحت:شهید مطهری همواره مراقب بودند که سخنانی که می‌گویند بر اساس مصلحت باشد.

8-   استقلال فکری:امتیاز برجسته شهید مطهری استقلال فکری و واقع‌گرایی ایشان بود.(علی باقری نصرآبادی، رمز موفقیت استاد مطهری، ص80)

9-       آزاد اندیشی:یکی از عوامل موفقیت استاد مطهری درنقد اندیشه دیگران، آزاد اندیشی وی بود.(روزنامه جمهوری اسلامی،8/2/76)

10-   انصاف علمی:کسی که به روشنگری و نقد و پاسخگویی می‌پردازد باید افزون بر پارسایی و دادورزی، انصاف را همواره مدنظر داشته باشد و شهید مطهری از این جهت زبان‌زد خاص و عام و الگوی روشنفکری واقعی بودند.(علی تاج الدینی، معلم نمونه، ص49. مجله حوزه، ش105و106،1380،ص343)

11-   برخورد بنیادی:ذهن نقاد و تحلیلی استاد مطهری او را قادر ساخته بود که از ظاهر به باطن امور پی ببرد و در مسایل مختلف این توان را از خود نشان می‌داد.(سیری دراندیشه اجتماعی شهید آیت الله مطهری، علی باقری نصر آبادی،ص78)

 

آینده‌سازی و ضرورت زمینه‌سازی ظهور

شهید مطهری انقلاب اسلامی ایران را نظام زمینه‌ساز ظهور قلمداد کرده و مشروعیت نظام سیاسی را از ولایت فقیه می‌دانست که نایب عام امام عصر(عج) است، در عین حال اقبال عمومی و حمایت و مقبولیت مردم را شرط تحقق نظام اسلامی معرفی کردند و نظام اسلامی و مسئولان و نخبگان را موظف به خدمت‌گذاری به مردم و پاسخگویی به آنان دانسته‌اند. با این توصیف مبارزه در راه اسلام و نجات مستضعفان را مشروع و دارای تقدس قلمداد نمودند.(مجموعه آثار، ج24، ص426)

آیت الله مطهری همواره تاکید کرده‌اند اصلاحات جزئی و آرام آرام به نوبه خود کمک به مبارزه انسان حق جو و حق طلب با انسان منحط است و آهنگ حرکت تاریخ را به سود اهل حق تند می‌نماید و برعکس‌، فسادها، تباهی‌ها، فسق و فجور‌ها کمک به نیروهای مقابل است و آهنگ حرکت تاریخ را به زیان اهل حق کند می‌نماید. بنابراین آنچه باید رخ دهد از قبیل رسیدن یک میوه برشاخه درخت است نه از قبیل انفجار یک دیگ بخار. درخت هرچه بهتر از نظر آبیاری واموری ازاین قبیل مراقبت گردد و هرچه بیشتر با آفاتش مبارزه شود میوه بهتر و سالم تر و احیاناً زودتر تحویل می‌دهد. از این رو به همان دلیل که اصلاحات جزیی و تدریجی مشروع است‌، ایجاد نابسامانی‌ها و تخریب‌ها به منظور ایجاد بن بست و بحران نامشروع است. سیر تکاملی بشریت به سوی آزادی از اسارت طبیعت مادی و شرایط اقتصادی و منافع فردی و گروهی و به سوی هدفی بودن و مسلکی بودن و حکومت و اصالت بیشتر ایمان و ایدئولوژی بوده و هست.(همان، ص427)

 

خاستگاه افکار و آراء شهید مطهری

شهید مطهری منبع اصلی هویت خویش را در سه حوزه فکر و اندیشه، ایمان و عواطف، رفتار و مواضع همواره از قرآن و روایات معصوم (ع) می‌دانند و ظهور انسان کامل را در پایان تاریخ و در مرحله ناامیدی و سرخوردگی انسان از اندیشه‌ها و آراء بشری وعده قطعی الهی در قرآن کریم بیان می‌دارند و تاکید می‌کند در قرآن به نقش به اصطلاح مرتجعانه ملأ و مترفین و مستکبرین و نقش حق‌طلبانه مستضعفین تصریح شده است در عین حال از نظر قرآن آن جهاد مستمر پیشبرنده‌ای که از فجر تاریخ وجود داشته و دارد‌، ماهیت معنوی و انسانی دارد نه مادی و طبقاتی.

 

جامعه آرمانی مطلوب شاخصه‌های انتظار بزرگ

آرمان قیام و انقلاب مهدی (عج) یک فلسفه بزرگ اجتماعی اسلامی است. این آرمان بزرگ‌، گذشته از اینکه الهام بخش ایده و راهگشا به سوی آینده است‌، آیینه بسیار مناسبی است برای شناخت آرمانهای اسلامی‌، این نوید‌، ارکان و عناصر مختلفی دارد که برخی فلسفی و جهانی و جزئی از جهان بینی اسلامی است‌، برخی فرهنگی و تربیتی است‌، برخی سیاسی است‌، برخی اقتصادی است‌، برخی اجتماعی است‌، برخی انسانی یا انسانی –طبیعی است (همان،ص427)

بدیهی است انتظار در آموزه‌های دینی از بالاترین عبادات شمرده شده است‌، انتظار فرج به دو گونه است 1- انتظار مثبت که سازنده است‌، تحرک بخش است‌، تعهد آور است و با فضیلت ترین عبادت است 2- انتظارویرانگر که بازدارنده است‌، فلج کننده است و نوعی اباحی گری محسوب می‌شود. این دو نوع انتظار معلول دو نوع برداشت از ظهور عظیم تاریخی مهدی موعود (عج) است و از دو نوع بینش درباره تحولات تاریخ ناشی می‌شود.انتظار سازنده‌، انسان ساز و تکامل بخش است و جامعه را برای ظهور بزرگ مهیا می‌سازد. در نتیجه می‌توان گفت ظهور مهدی موعود (عج) منتی است بر مستضعفان و خوار شمرده شدگان‌، و وسیله‌ای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمه‌ای است برای وراثت و خلافت الهی در زمین .(قیام وانقلاب مهدی،ص151)

ظهور مهدی موعود تحقق بخش وعده‌ای است که خداوند متعال از قدیم ترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان جهان تنها به متقیان تعلق دارد.( قصص/5،انبیا/105،اعراف/128)

شهید مطهری به ترویج گفتمان مهدویت(عج) و نهضت انتظاراهتمام ویژه داشتند از نظر ایشان مشخصات یک انتظار بزرگ عبارتند از: 1- خوش‌بینی به آینده بشریت. 2- پیروزی نهایی و غلبه صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و استکبار و استبداد و ظلم و اختناق. 3- حکومت جهانی واحد. 4- عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد نشده باقی نماند. 5- بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروزی از فکر و ایدئولوژی و آزادی از اسارت شرایط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی.6- حداکثر بهره‌گیری از مواهب زمین7- برقراری مساوات کامل میان انسانها در امر ثروت 8- منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل زنا، ربا، شرب، خمر، خیانت، دزدی، ناامنی و... و خالی شدن روانها از عقده‌ها و کینه‌ها 9- منتفی شدن جنگ و برقراری صلح و صفا (تعاون) 10- سازگاری انسان و طبیعت.(همان، ص434)

در آثار شهید مطهری دو نوع انتظار مطرح شده که از دو نوع بینش در تحولات تاریخی ناشی می‌شوند. 1- انتظار ویرانگرکه منفی و مردود است.
2- انتظار سازنده که مثبت و مورد تأیید اسلام است. (منشور ضمیمه هفتگی روزنامه رسالت، ش 102، 10/ 2/85). شهید مطهری در ایمان و باور به رهبری دینی و ولایت امام خمینی(ره) تردید به خود راه ندادند و در تبعیت از رهبری پیشگام بودند، علاقمندی و ارادت بی‌شائبه متقابل بین شهید مطهری با امام خمینی(ره) زبانزد خاص و عام است. وی در تمامی مراحل مبارزات انقلابی مورد اعتماد امام بودند و همواره طرف مشورت امام قرار گرفتند. شهید مطهری حتی قبل ار 15 خرداد 42 در کانون مبارزات حضور داشتند و از پایه‌گذاران اندیشه انقلابی هستند. بر مجموعه مبارزات نظارت داشتند و تدابیر او موجب انسجام بخشی بر مبارزات می‌گردیدو در میان افراد و گروههای مبارز و انقلابی ارتباط و پیوند برقرار می‌کردند.

 

شهید مطهری و تئوری‌پردازی انقلاب اسلامی

انقلاب به تعبیر شهید مطهری در لغت به معنای زیرو رو شدن و دگرگون شدن و در اصطلاح عبارت از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد نظمی مطلوب است. (پیرامون انقلاب اسلامی، 1359، ص 82) بنابراین تمام همت خویش را برای بر هم زدن نظام طاغوت و نفی و طرد آن و پایه‌ریزی یک نظام سیاسی مطلوب بکار بست، و در این راه مشقت‌های زیادی را متحمل گردیده و حوزه و دانشگاه و مطبوعات و مناظرات را به تحرک و تکاپویی امید بخش واداشت، وی جهاد فرهنگی و سیاسی تمام عیاری را پایه‌ریزی کرد، منظومه فکری اندیشه انقلاب اسلامی را تکمیل نمود، انقلابی در ادبیات نهضت پدید آورد، فرهنگ راکد و بی‌روح وارداتی دانشگاهها و مجامع روشنفکری را متحول ساخت.

شهید مطهری با استفاده از مبانی فلسفی و فکری استادش امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی(ره) و از طریق مطرح کردن درست اندیشه‌ها و معارف اسلامی به تحکیم مبانی اعتقادی و فکری مردم پرداخت و زمینه‌ را برای طرح نظریه حکومت اسلامی از سوی امام راحل فراهم ساخت. (شفیعی‌فر، محمد، درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی، 1378، ص 297) همین انقلاب فکری شهید مطهری بود که مارکسیست‌ها را به بن‌بست کشانید و روحی تازه در کالبد نخبگان دمید. او درد دین داشت و انگیزه انقلابی در او تجلی کرده بود.

به تعبیر مقام معظم رهبری مسئله شهید مطهری مسئله یک جریان فکری است در جامعه ما که هر چه می‌گذرد، برجستگی بیشتری پیدا می‌کند. (جاوید موسوی، سید حمید، 1371، ص 32) شهید مطهری در سال 1340 به همراه شهید بهشتی، شهید باهنر، آیت‌الله العظمی خامنه‌ای و... جمعی را تشکیل داد که مأموریت اصلی آن تدوین جهان‌بینی اسلامی بود. (همان، ص 28)، و همین مباحث، پایه‌های تئوریک انقلاب اسلامی را استوار و فضای روشنفکری و محافل علمی کشور را مجذوب خویش ساخت، از این رو عمر پربرکت استاد در طول تکوین نهضت سپری گردید و وجود خویش را وقف انقلاب کردند. بدین لحاظ شهید مطهری را احیاگر اسلام و اصلاح‌گر اجتماع می‌شناسند. انقلاب اسلامی در بیان شهید مطهری ضمن آنکه تمام خصوصیات مثبت انقلاب‌های مهم دنیا مانند عدالت‌طلبی، ظلم‌ستیزی، محرومیت‌زدایی، معنویت‌خواهی، حریت و آزادیخواهی، را در خود داشت علاوه بر آنها دارای عنصر خاص اسلام بود که به آن رنگ و بو و معنای خاصی می‌دهد. و تأکید می‌کند که انقلاب‌ ما عدالت و استقلال و آزادی را در سایه اسلام می‌خواست. (پیرامون انقلاب اسلامی، ص40)

 

اهداف حکومت اسلامی

شهید مطهری در تبیین اهداف کلی و کلان نهضت به جملاتی از امام علی(ع) اشاره می‌کند که بعدها امام حسین(ع) نیز در تبیین هدف و فلسفه نهضت خویش آنها را بیان کردند.

1- بازگشت به اسلام واقعی:«لنرید المعالم من دینک»، بازگرداندن نشانه‌های محو شده خدا که همان اصول واقعی اسلام، از بین بردن بدعت‌ها، و جایگزین کردن سنت‌های اصیل و اصلاح فکرها و ایجاد تحول در روح‌ها را شامل می‌شود.

2- ایجاد اصلاحات اساسی و آشکاردر وضع زندگی مردم و اصلاح روابط و ساختارهای اجتماعی در میان مردم و نظام سیاسی «نظهرالاصلاح فی بلادک».

3-توسعه و پیشرفت اقتصادی و تأمین امنیت اقتصادی:استاد در تبیین جمله "لنظهر الاصلاح فی بلادک»" می‌گوید: سامان به زندگی مظلومان دادن، شکم‌ها را سیراب کردن، تن‌ها را پوشاندن، بیماری‌ها را معالجه کردن، جهل‌ها را از میان بردن، اقدام برای بهبود زندگی‌ مادی مردم، زندگی مادی مردم را سامان دادن منظور است.

4- رهانیدن بندگان مظلوم خدا از شر ظالمان:قطع کردن دست ستمکاران از سرستمدیدگان «یأمن المظلومون فی بلادک»

5- احیای مقررات و اصول تعطیل شده خداو قوانین نقض شده اسلام که همان تحول ثمربخش در نظامات مدنی و اجتماعی جامعه است. «تقام المعطله من حدودک»،( مجموعه آثار، ج 24، ص 72)

 

اندیشه و تدبیر شهید مطهری در تحول اجتماعی و شکل‌گیری انقلاب

1-تحول اساسی در تفسیر و تحصیل هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و روش‌شناسی در معارف اسلام و مبانی انقلاب اسلامی.در این خصوص جهان‌بینی و ایدئولوژی اسلام را باز تولید نمودند و به مفهوم سازی پرداختند آنرا با زبان روز و متناسب با اقتضائات جامعه و نیازهای نسل حاضر دسته‌بندی و ارائه کردند.

2- تبیین صحیح سیره نظری و عملی پیشوایان معصوم(ع):تحصیل سیره نبوی(ص)، جاذبه و دافعه علی(ع)، شرح نهج‌البلاغه و موضوعاتی از این قبیل را با ادبیاتی شیوا و جذاب عرضه داشتند.

3- تحلیل تاریخ اسلام و نقاط عطف آن:از جمله خدمات متقابل اسلام و ایران و حماسه حسینی(ع).

4- حضور در دانشگاه:دغذغه تحول ریشه‌ای و همه‌جانبه در دانشگاهها و گسترش معارف دینی و فرهنگ انقلابی در میان اساتید و دانشگاهیان و پژوهشگران.

5- ایجاد ارتباط مؤثر و جذاب با نسل جوان

6- نقد منطقی و صحیح تئوری‌ها و ایدئولوژی‌های بشری در جهان شرق و غرب معارض.

با مجاهدت شهید مطهری معارف دینی تا حدی در جامعه گسترش یافت و نسل جوان با افکار اسلام ناب آشنا گردید، تبیین صحیح مبانی دینی موجبات ایجاد تردید و تشکیک در باورهای وارداتی را فراهم ساخت، وقوع برخی تحولات دیگر در کشور بویژه اقدامات اسلام‌ستیزی و برملا شدن وابستگی و سرسپردگی رژیم طاغوت به ابرقدرتها بواسطه اعطای کاپیتولاسیون و نیز ورود امام خمینی(ره) به رهبری و مرجعیت جامعه اسلامی که به مبارزات انقلابی علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی ابعاد گسترده‌‌تری بخشید، روند انقلاب شتاب فزاینده‌ای یافت و شهید مطهری همواره از بازوان توانمند امام و انقلاب و از پیشتازان و مؤثرترین نهضت بودند.

استاد شهید مطهری از آغاز نهضت پابپای امام راحل(ره) به مدیریت مبارزات پرداخت و در تبیین و نظریه‌پردازی ولایت فقیه، حکومت اسلامی و نظام سیاسی مبتنی بر دین گوی سبقت را از همگان ربود، و نظرات خواص و عوام را به خویش معطوف ساخت. شهید مطهری در تنوع‌بخشی به مبارزات و سنگرها و خاکریزهای مبارزه تأثیر زیادی داشت، علاوه بر تحولی که در برخی حوزویان پدید آورد، به دانشگاه راه یافت و فضای جدید و فرصت‌های تازه‌ای برای فرهنگ‌سازی و بسترسازی انقلاب پدید آوردند.شهید مطهری می‌گوید: این نهضت، نهضتی است از تیپ نهضت پیامبران، یعنی بر خواسته از خودآگاهی الهی یا خداآگاهی. این خودآگاهی ریشه‌اش در اعماق فطرت بشر است، از ضمیر باطن سرچشمه می‌گیرد. (مجموعه‌ آثار، 1378، ص 68)

 

شهید مطهری و کادر سازی انقلاب

استاد شهید در بهمن 1298 ش در فریمان بدنیا آمد و تا 12 سالگی دروس مقدماتی را نزد پدرش که از روحانیان برجسته بود گذرانید، در سن 12 سالگی در سال 1311 برای تحصیل علوم دینی عازم مشهد مقدس شد و پنج سال در آنجا ماندند. در سال 1316 به قم عزیمت کردند و در محضر اساتید بزرگی چون آیات عظام بروجردی و امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی و... حاضر گردید، بویژه در 12 سالی که نزد امام راحل(ره) شاگردی کردند مراحل کمال علمی را به نتیجه رساندند. (سیری در زندگانی استاد مطهری، 1379، ص 49) ایشان در سال 1331 ش به تهران عزیمت کردند و به تدیس در حوزه‌های علمیه و دانشگاههای تهران پرداختند. ایشان در قم و تهران شاگردان بسیاری را از میان طلاب و دانشجویان و پژوهشگران تربیت کردند که اغلب آنها در مراحل مختلف تبلیغ دین و پژوهشگری و مبارزات سیاسی اجتماعی و انقلابی خدمات بزرگی نمودند و از مؤثرین نهضت بشمار می‌رفتند.در این خصوص به جرأت می‌توان گفت که شهید مطهری هم در فهم و درک معارف همواره نمونه و زبانزد بودند و هم در عرصه تبلیغ و تفسیر و جذابیت و تأثیرگذاری کم‌نظیر بودند از این رو شاگردان زیادی با افتخار به تلمذ ایشان اهتمام ورزیدند.

 

جریان‌سازی و هدایت مبارزات

شهید مطهری از معدود شخصیت‌هایی است که هم‌زمان در چندین جبهه تحرک داشتند، حضور در عرصه‌ تبیین و نقد اندیشه، مبارزه و مقابله با جریان‌های سیاسی دگراندیش و وابسته، کادرسازی برای انقلاب و در نهایت جریان‌سازی از او شخصیتی بی‌بدیل و جامع و احیاگر ساخته بود. آیت‌الله مطهری در شکل‌گیری انگیزه مبارزات انقلابی سهمی وافر داشتند، در آغازین مراحل انقلاب در کانون مبارزات بودند و همواره به کار تشکیلاتی و طراحی مبارزات هدفمند و سازماندهی و ایجاد مشارکت جمعی در نهادینه ساختن مبارزات نقش راهبردی و کار بردی ایفا نمودند،در ترویج جامعه‌پذیری اسلامی و کارآمد ساختن مبارزان و روشمندکردن مبارزات بی‌نظیر بودند و می‌توان گفت تحول و انقلابی در این عرصه‌ها پدید آوردند. بخشی از فعالیتهای استاد شهید در این راستا عبارتند از:

1-     ارتباط و همراهی با جمعیت فدائیان اسلام:در اوایل دهه 1330 تحولات سیاسی و اجتماعی ایران با مبارزات روحانیت بویژه آیت‌الله کاشانی وارد مرحله نوینی گشت در این میان گروه فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی با اتخاذ مبارزه مسلحانه نقش ویژه‌ای در عملیاتی کردن و شتاب بخشیدن به رفتارهای انقلابی علیه رژیم طاغوت داشتند. شهید مطهری چندین بار با آیت‌الله کاشانی ملاقات کرد و ارتباط خود را با فدائیان اسلام گسترش دادند و از رهبران انقلابی و شیوه‌ها و نتایج مبارزه الهامات و عبرتهای فراوان گرفتند و به‌گونه‌ای که بعدها در آسیب‌شناسی انقلاب و تبیین و تحلیل نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر به عنوان ریشه‌های انقلاب اسلامی از آنها بهره گرفتند.

2- شکل‌دهی جریان نرم‌افزاری انقلاب:شهید مطهری با مهاجرت به تهران در سال 1331 یک جریان فکری انقلابی براه انداخت و افکار و اندیشه او مبنای نرم‌افزاری و خاستگاه مهندسی مبارزات انقلابی قرار گرفت، این افکار همچون سیلی خروشان، جریانهای فکری وارداتی را به حاشیه راند و خود میدان مبارزه را بدست گرفت.

3- انجمن‌ ماهانه دینی: جلسات بحث و هماهنگی استاد با انجمن اسلامی پزشکان که در سال‌های 1337 تشکیل شده بود علاوه بر مباحث کلامی و فقهی و فلسفی و ایدئولوژیکی اسلام که بسیار تأثیرگذار و روشنگر و هدایت‌گر بود، به تدریج با همکاری جمعی از استادان و روحانیان، محفلی ماهانه را در تهران با شرکت چند نفر تشکیل داد که بعدها نام انجمن ماهانه دینی گرفت و دو سال و نیم فعالیت کرد. بدین ترتیب دهه اول مبارزات شهید مطهری از 1331 تا 1341 توانست یک بنیان فکری و جنبش اجتماعی برپایه اسلام پدید آورد و تحول علمی و فرهنگی بزرگی را ساماندهی و هدایت نماید.

4- مشارکت در قیام 15 خرداد:رحلت آیت‌الله بروجردی در فروردین 1340 نقطه عطفی در مبارزات انقلابی بشمار می‌رود، پس از رحلت ایشان امام خمینی(ره) عملاً رهبری مبارزات را بر عهده گرفتند و پس از اعتراضهای ملایم و مقطعی به انتقادهای شدید از حکومت و سپس به قیام علیه رژیم طاغوت پرداخت. شهید مطهری در جریان این مبارزات در 21 فروردین 1342 دستگیر و روانه خدمت سربازی اجباری گردید. روند مبارزات به گونه‌ای پیش رفت که امام خمینی(ره) در شب 15 خرداد 42 سخنرانی شدیدی علیه رژیم کردند و فردای آن روز دستگیر و به ترکیه و سپس به عراق تبعید شدند.شهید مطهری نیز بواسطه نزدیکی به مردم در جریان واقعه 15 خرداد در هدایت قیام مردم تهران و مرتبط کردن آن با رهبری حضرت امام(ره) نقشی اساسی داشت. وی نیز در شب 15 خرداد سخنرانی تندی علیه شخص شاه ایراد کرد که در همان شب دستگیر و تا 43 روز در بازداشت ماند. در اولین سند مربوط به این دستگیری آمده است: «نامبرده بالا در تاریخ 15/3/1342 به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت دستگیر و در حال حاضر در زندان شهربانی کل کشور بازداشت می‌باشد. (استاد شهید به روایت اسناد، ص 23)

5- ساماندهی هیأت‌های مؤتلفه اسلامی: پس از واقعه 15 خرداد اعضای هیأت‌های مذهبی از امام خمینی(ره) خواستند تا نمایندگانی معرفی کنند که هدایت و مدیریت این هیأت‌ها را بر عهده بگیرد و شهید مطهری یکی از نمایندگان امام بودند که بدین منظور معرض شدند. استاد معتقد بودند هر نهضت اجتماعی و تشکیلات سیاسی مذهبی باید پشتوانه‌ای از نهضت فکری و فرهنگی داشته باشد. (نهضت‌های اسلامی در صد ساله اخیر، صدرا، ص 74)، بدین صورت جلسات توجیهی و کلاس‌های آموزشی برگزار کرد و کتاب انسان و سرنوشت از همین مباحث تدوین گردید. در این بحث‌ها استاد یکی از مسائل مهم یعنی بررسی علل انحطاط مسلمانان را بررسی می‌کردند. (سیری در نهج‌البلاغه، ص 61)

6- تأسیس هسته‌های اولیه جامعه روحانیت: پس از قیام 15 خرداد 42 مبارزات سیاسی و اجتماعی استاد شتاب بیشتری به خود گرفت و زمینه‌‌ها و فرصت‌های بیشتری برای مبارزه فراهم گردید. یکی از اقدامهای مهم شهید مطهری پس از تبعید امام خمینی(ره) به عراق مدیریت و ساماندهی پیوند بین امام و امت بود و در این زمینه مجاهدتهای فروانی نمودند. یکی از اقدامات ایشان در این مقطع، تشکیل هسته‌های مرکزی جامعه روحانیت در قم و تهران بود. شهید مطهری از بنیانگذاران این هسته‌ها و نیز نماینده فکری امام خمینی(ره) بشمار می‌رفتند، دفاتری از این تشکیلات نیز در شهرستانها بوجود آمدند، شهید مطهری بیش از دیگران در اندیشه تشکل و سازماندهی روحانیت بود و نظریات خود را در این مورد طی مقاله‌ای در کتاب مرجعیت و روحانیت منتشر کردند.

استاد در سال 1355 به دنبال درگیری با یک استاد کمونیست دانشکده الهیات زودتر از موعد مقرر بازنشسته شدند. در این سال‌ها استاد شهید با همکاری تنی چند از شخصیت‌های روحانی «جامعه روحانیت مبارز تهران» را بنیان‌گذاری کردند، و از این طریق نظم و انسجام و هماهنگی بیشتری در میان نیروهای انقلاب پدید آمد.

7- تأسیس حسینیه ارشاد: ایجاد یک مؤسسه علمی و فرهنگی برای تبیین دیدگاه‌های اسلامی در سال 46 از دیگر اقدامات اساسی و تشکیلات هدفمند شهید مطهری بود. وی اولین سخنرانی خود را در 16/2/46 ایراد کردند و بعداً با دعوت از سخنرانان برجسته دیگر ابعاد روشنگری‌ها از تنوع و گستردگی بیشتری برخوردار گردید.در مجموع شهید مطهری توانست یک موج اجتماعی و علمی فراگیر ایجاد نماید.

8- سازماندهی مبارزه با صهیونیسم:شهید مطهری به تبعیت از رهبری انقلاب روشنگری‌ها و مبارزاتی را علیه رژیم اشغال‌گر قدس و صهیونیست‌ها در پیش گرفت و تلاش نمودند تا این فعالیت با یک جریان اجتماعی و موج مذهبی، فراگیر شود. ایشان در اسفند 48 سخنرانی تندی علیه رژیم صهیونیستی کردند که به دستگیری او منجر شد. (حماسه حسینی(ع)، ج 2، ص 164) در سال 49 اقدام به گشودن حسابی بانکی بنام خود، علامه طباطبایی و سید ابوالفضل زنجانی برای جمع‌آوری کمک‌ها به مردم فلسطین کرد و وقتی این موضوع را طی یک سخنرانی در همان سال اعلام نمود دستگیر شدند. این جریان‌سازی که به مبارزات انقلابی ابعاد جهانی می‌بخشید و جهانی بودن آموزه‌های اسلامی را برجسته می‌ساخت در مراحل مختلف مبارزه از سوی شهید مطهری ترویج و تعقیب گردید. (قربانی، قدرت‌الله، درآمدی بر اندیشه دینی سیاسی شهید مطهری، 1384، ص 30)

9- فعال کردن مساجد به عنوان پایگاه انقلاب: فعالیت‌های مسجدالجواد (ع) تهران و سپس مسجد جاوید و مسجد ارک و سایر مساجد یکی پس از دیگری توسط شهید مطهری شدت گرفت و مساجد به نحو فعال‌تری و به کانون مبارزات روشنفگرانه و انقلابی تبدیل گشتند.

10- اوج‌گیری نهضت در سال 56:شهادت سید مصطفی خمینی عامل تشدید مبارزات در سال 56 بود، شهید مطهری و اصحاب انقلاب با تشکیل جلسات و برنامه‌های بزرگداشت، شعله‌های انقلاب را بیش از پیش برافروختند و ایشان در این حوادث به خوبی ارتباط متقابل مردم، علما و مراجع با امام خمینی(ره) را مدیریت می‌کردند و علاوه بر آن در گسترش قیام مردم تبریز در 29 بهمن 56 نیز سهمی بسزا داشتند.

11- تبیین ولایت و رهبری امام خمینی(ره):شهید مطهری در مراحل مختلف مبارزه، اصل امامت و ولایت و نیز رهبری امام راحل و حکومت اسلامی را با برهان قاطع و بیان رسا و اقناع کننده تبیین نمودند. ایشان ضمن یک سخنرانی در مهرماه 1357 در دانشگاه صنعتی شریف، اهداف روحانیت در نهضت اسلامی و همچنین ویژگیهای مکتبی این نهضت را تشریح کردند و با تأکید بر رهبری بلامنازع امام خمینی(ره) نشان داد وحدت رویه و التقاط و همسویی تفکر اسلامی با افکار وارداتی از غرب و شرق امکان‌پذیر نیست.

 

مبارزات فکری، غیریت‌زدایی و جریان‌شناسی

استاد مطهری به همان میزان که در تفسیر و تبیین معارف دینی و مبانی انقلاب اسلامی اهتمام ورزیدند، به نقد جریان‌های فکری و اندیشه‌های وارداتی به‌ویژه ایده‌های انقلابی مارکسیسم که بخش عمده‌ای از جوانان و روشنفکران را گمراه ساخته بود، پرداختند. مهم‌ترین این جریان‌ها و اندیشه‌ها که هر یک طیف‌ها و جریان‌های گوناگونی را نمایندگی می‌کردند عبارت بودند از:

1-مارکسیسم و ماتریالیسم:شهید مطهری علاوه بر اینکه شرح و تفسیر اصول فلسفه و روش رئالیسم را به بهترین وجه ممکن به انجام رسانید، بلکه با نقد مارکسیسم و بیان علل گرایش به مادیگری و نگارش کتاب‌ها و مقالات متعدد و ایراد سخنرانی‌ها و انجام مناظرات گوناگون به شفاف‌‌سازی و روشنگری پرداختند، شهید مطهری در شرایطی که شماری از روشنفکران و نیروهای انقلابی همچنان مارکسیسم را مشی مبارزه و قیام و انقلاب می‌دانستند یک موج ضدمارکسیستی و نهضت بیدارگری و افشاگری براه انداختند.

2-جریان روشنفکری:شهید مطهری پرچم‌دار مقابله با جریان روشنفکری وابسته بود. روشنفکری اول در ایران ناقص‌الخلقه متولد شد و نه تنها در چارچوب مبانی دینی و الهی نبود بلکه در مقابل آن بود. روشنفکری از غرب وارد ایران شد و دارای انحرافات زیادی بود، و شهید مطهری از معدود مردان مبارزه با این نحله بودند.(محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، ص 76).

3- جریان نفاق:رویکرد نفاق با ظاهری موجه و آراسته اما باطنی مارکسیستی یا لیبرال به تخریب باورها و انحراف در رفتارهای جوانان می‌پرداختند و شهید مطهری و نیروهای انقلاب، باید در چندین جبهه مبارزات را مدیریت می‌کردند.

4- ملی‌گرایی:ایده ملی‌گرایی و جریان‌ها و گروه‌ها و فعالان سیاسی ملی‌گرا همچون جبهه ملی و پیروان دکتر مصدق بخشی از انرژی مبارزات را به خود معطوف ساختند، ملی‌گراها در گمراهی جوانان گوی سبقت را از منافقین ربودند، گرچه منافقین نیز مولود ملی‌گرایی بودند. شهید مطهری با تبیین آینده صحیح اسلام ناب محمدی(ص) و اندیشه انقلابی امام خمینی(ره) و آینده‌نگری و دور اندیشی‌اش برای انقلاب به نقد آن پرداختند و جوانان را در این عرصه نیز از منجلاب وابستگی و انحراف و فریب نجات بخشیدند.

5- التقاط:جریان التقاط کوره راه دیگری بود که به انحراف برخی جوانان انجامید، التقاط با مارکسیسم، لیبرالیسم، ملی‌گرایی و اندیشه‌های بشری و نحله‌های نوپدید دام دیگری بود که استعمار در پیش پای عناصر سست ایمان و خشک مغز بی‌منطق پهن کرد، شهید مطهری که خطر آنها را برای انحراف جوانان رصد کرده بود و التقاط را مانع و آفتی بزرگ در مسیر انقلاب می‌دانست با تمام وجود به مبارزه و مقابله با آنها برخواست و مغلطه و سفسطه آنها را برملا کرد. گروهک فرقان و نیز منافقین خلق و برخی گروههای دیگر از این جمله بودند (شفیعی‌فر، محمد، 1378، ص 196)

6- لیبرالیسم: لیبرالیسم سکولار به موازات مارکسیسم در محافل روشنفکر مطرح شده بود. از یک‌سو با آموزه‌های دینی در تعارض بود و از سوی دیگر وابستگی به بلوک غرب به‌ویژه اندیشه‌های اروپایی و نظام سیاسی آمریکا را تعقیب می‌نمود.این ایده بیشتر از چالش‌های پیش روی انقلاب بود و شهید مطهری بیش از هر کس دیگر مرد این میدان بودند و با قلم و بیان و اقدامات معجزه‌آسای خویش ضلالت آنها را بر همگان آشکار ساخت.

7- جریان تحجر، جمود و خرافه: متحجرین و خرافه‌پرستان و اهل جمود همواره در طول تاریخ آفت مبارزات انقلابی بوده‌اند، لکن تنها مردان بزرگ علم و جهاد قادر به رویارویی با آنها هستند. شهید مطهری به پیروی از پیشوایان معصوم (ع) خویش در این جهاد بزرگ موفقیت‌های قابل توجهی بدست آوردند. مبارزه با قشری‌گری انجمن حجتیه، پیرایه‌زدایی و خرافه‌زدایی از مراسم عاشورا و عزاداری‌ها از این جمله بود. (حجت‌الاسلام سعیدی، فصلنامه مربیان، ش 27، ص 34)

ادامه دارد....

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.