هادی نیوز: خلبان «محمود انصاری» در سال 1351 به استخدام نیروی هوایی درآمد، وی تا سال 1355 در آمریکا مشغول تحصیل بود که پس از پایان تحصیلاتش به ایران بازگشت. در بحبوحه انقلاب در پایگاه بندر عباس مشغول خدمت بود.
بعد از انقلاب سرپرستی اطلاعات و ارشاد اطلاعاتی پایگاه هوایی مهرآباد را به عهده گرفت. بعد از آن در سمتهای مختلفی را در طول سالهای دفاع مقدس مشغول فعالیت شد.
این کتاب در 11 فصل شامل: «در آرزوی پرواز»، «در آمریکا»، «آسمان ایران»، «پایگاه شکاری بندر عباس»، «انقلاب و نیروی هوایی»، «نیروی هوایی و بحرانهای داخلی»، «آغاز جنگ تحمیلی»، «جنگ شهرها»، «قطعنامه 598»، «پایان جنگ» و «حمله عراق به کویت» تنظیم شده است.
نویسنده در مقدمه کتاب خود اشاره میکند که: «این کتاب سعی دارد که تصویری از زمینههای رشد و روند فعالیتهایی که یک خلبان در طول سالهای خدمت به کشورش، پشت سر گذاشته است را به خواننده نشان دهد و تصویری هر چند کوچک اما حقیقی، از عقابهای تیز پرواز آسمانهای ایران ارائه دهد.»
قسمتی از متن کتاب:
«همین موقع با سرعت از یک موزه عراقی رد شدیم، صدای ضعیفی آمد. جناب عصاره گفت: گلوله به بالمان خورد. صدایش آمد.
جلوی ما هواپیمای شماره چهار بود. جناب سروان حسین ذوالفقاری با جواد صفدری بودند. گفتند: هواپیمای ما را زدند، آتش گرفته.
سعی کردیم خودمان را به او برسانیم و کمک کنیم. چون پشت سرش بودیم میخواستیم به او برسیم و ببینیم هواپیما چه مشکلی دارد. از طرفی تیراندازی شروع شده بود. منطقه خیلی شلوغ بود. حناب عصاره نگران خلبان هواپیمای شماره شش و جناب امیر عمادی بود؛ چون آخرین هواپپیما بهترین هدف برای دشمن است. یک لحظه داخل بیسیم گفت: جعفر! ایشان گفت برو! دارم میام.
خیال ما راحت شد سعی کردیم خودمان را به هواپیمای جلویی برسانیم. ایشان به خاک خودمان رسید؛ خلبان بسیار ورزیدهای بود. موتوری که آتش گرفته بود را خاموش کرد و با یک موتور اوج گرفت که برود پایگاه همدان بنشیند.
مسیر برای هواپیما قابل کنترل نبود سعی کردند هواپیما را هدایت کنند، نشد. نزدیک نهاوند بودند که گفتند نمیتوانند به پرواز ادامه بدهند و بیرون پریدند. هواپیما نزدیک نهاوند سقوط کرد. آنها با چتر فرود آمدند. پنج هواپیمای دیگر آمدند و در پایگاه همدان نشستند.
روی زمین که آمدیم متوجه شدیم گلولهای که به بال خورده، گلوله توپ 57 میلیمتری بوده. گلولهاش بزرگ بود. بین چرخ و بدنه، یک فضای خالی است که گلوله به آنجا خورده بود. چون ارتفاع خیلی کم و سرعت زیاد بود چاشنی یا فیوز گلوله نتوانسته بود مسلط بشود.
مثل یک تکه آهن خورده بود زیر هواپیما و گیر کرده بود. بچههای خنثی سازی آمدند و مواد منفجرهاش را درآوردند.»
«شهروند آسمان» در 538 صفحه مصور به کوشش «فاطمه دهقان نیری» تدوین و توسط انتشارات «موزه دفاع مقدس تهران» در 2 هزار نسخه منتشر شده است.
دفاع پرس
آخرین اخبار