چراغ سبزی در کار نیست!

حسین قدیانی

قصه تنها خمینی نیست؛ برای خامنه‌ای هم، آنجا که پای قضاوت درباره افراد مطرح است، نه حب و بغض، که درستی راه ایشان متر و معیار است. با این جمله کوتاه اما بلند، چند نکته‌ به اختصار بنویسم.

 یکم: سال 88 بسی بیش از آنکه دعوا سر محاسن یا معایب فرد پیروز آن انتخابات باشد، جنگ سر این بود که بعضی‌ها هرگز نمی‌خواستند زیر بار نتیجه آرای مردم بروند! این قانون‌گریزی اما تا آنجا پیش رفت که به بهانه رأی نداشتن فرد پیروز، پیشنهاد «ابطال انتخابات» را مطرح کنند! یعنی لگد به همه آن 40 میلیون رأی! بزرگان اما در نهایت رواداری از جماعت مدعی خواستند بینه ارائه دهند و اعتراض خود را از طرق قانونی پیگیری کنند! کاری که خب، نکردند! اینک اما قریب یک سال است کراراً مشاهده می‌کنیم همان جماعت مدعی رأی نداشتن نامزد پیروز 88 اعتراف می‌کنند «با نهی احمدی‌نژاد از ورود به انتخابات ریاست‌جمهوری 96 مهم‌ترین تهدید برای تداوم ریاست‌جمهوری حسن روحانی از میان رفت»! همین اعتراف کافی است برای پذیرش این مهم که حتی به‌زعم داعیه‌داران تقلب در سال 88 هم، فی‌الواقع هیچ تقلبی درکار نبوده! اصلاً و ابداً!

دوم: پر واضح است اغلب قریب به اتفاق مباحث هشتاد و هشتی، ناظر بر «دروغ بزرگ تقلب» بود لیکن ما اندک واهمه‌ای از مرور تاریخ نداریم! آری! رهبر انقلاب جایی فرمودند؛ «نظر من به فلانی نزدیک‌تر است تا بهمانی!» اولاً این سخن ناظر بر بحث «عدالت اجتماعی» ایراد شد و ثانیاً توسط همان عزیزی بیان شد که باری پیش از این، گفته بودند؛ «هیچ کس برای من بهمانی نمی‌شود»! از قضا، هم جمله اول درست است، هم جمله دوم، چراکه سخن را باید در ظرف زمانی آن سنجید! آن تعویض نگاه بد است که براساس حب و بغض باشد لیکن وقتی «معیار» یعنی «درستی راه» ملاک باشد، همه این دیدگاه‌های علی‌الظاهر متفاوت، فی‌الواقع در «یک امتداد واحد» خود را تعریف می‌کنند! در مثل مناقشه نیست! طلحه و زبیر، هم آن زمان که از «لسان معصوم» تعریف شنیدند حق‌شان بود و هم آن زمان که «ذوالفقار معصوم» را دیدند، چراکه هم پشت آن تعریف «منطق» حاکم بود و هم پشت آن شمشیر!

سوم: تشکر و تذکر و امر و نهی، تنها خلاصه در تعامل بزرگان با رئیس‌جمهور قبل نمی‌شود! این مهم، درباره همه رؤسای جمهور صادق است! حتی درباره همه رجال سیاسی یا حتی غیر‌سیاسی! آقایی بوده که سال 88 بعضی‌ها مدعی بودند با تقلب رئیس‌جمهور شده لیکن حالا خودشان ناخواسته اعتراف می‌کنند که او حتی می‌توانست ناظر بر پایگاه رأی خود، قاعده ریاست‌جمهوری دو دوره‌ای را به هم بزند! اینجا تنها یک چیز ثابت می‌شود و آن دروغ بودن ادعای تقلب است! خوب یا بد، آن فرد رأی اکثریت قاطع مردم بود! همچنان که سال 92 هم خوب یا بد، رأی اکثریت البته شکننده مردم به رئیس‌جمهور فعلی بود! لذا دفاع رهبر انقلاب از رأی اکثریت در سال 88 دفاع بزرگان بود از رأی اکثریت و لاغیر! اینی هم که ایشان برای فرد مذکور، مصلحت «نهی» را تشخیص دادند، تنها و تنها خواستن خیر خود آن شخص بود و جامعه!

چهارم: نهایت اشتباه آنجاست که نهی بزرگان را به معنای «چراغ سبز» به رئیس‌جمهور فعلی قلمداد کنیم! آقای روحانی در صورت تأیید صلاحیت توسط شورای نگهبان، اگر دوباره از مردم رأی بگیرد، باز هم رئیس‌جمهور همه ما خواهد بود و الا که هیچ! اساساً اگر رهبر انقلاب اهل اینگونه چراغ سبز نشان دادن‌ها می‌بودند باید همان سال 76 با درخواست تمدید ریاست‌جمهوری بهمانی موافقت می‌کردند! علمدار فرزانه‌ای که سال 88 آنگونه حماسی پای آرای ملت ایستادند و هرگز زیر بار ابطال انتخابات نرفتند، مبرای از این تحلیل هستند که «نهی» ایشان از یکی، تفسیر به «امر» ایشان به یکی دیگر شود!
***
این درست که بعضی‌ها بنا به اعتراف بزرگ خود، ناخواسته به همان نظر ما در سال 88 مبنی بر سلامت انتخابات رسیدند لیکن نه ما و نه رهبر ما، صد سال سیاه، به نظر ایشان مبنی بر قضاوت‌های همراه با حب و بغض درباره افراد نخواهیم رسید! لذا آقای رفسنجانی و دیگرانی از این قبیل، اگر قیل و قال راه بیندازند که آقای احمدی‌نژاد خیلی بد است، ما به ایشان خواهیم گفت که او بسی پیش از آنکه رأی ما باشد، «استاندار حضرتعالی» بود! یادتان رفته؟! لیکن اگر بگویند که شما هفت سال دیرتر از من، او را شناختید، ما به ایشان خواهیم گفت: «نه احمدی‌نژاد، که حتی خود شما هم هر آن قدمی که در راه درست و صراط مستقیم بردارید، بی‌آنکه بخواهیم با آینده‌تان «کاسبی سیاسی» کنیم، حمایت‌تان خواهیم کرد! ما مثل شما نیستیم که عمل بر مبنای حب و بغض داشته باشیم! هزار تا هفت سال دیگر هم به عقب برگردیم، ما از «سفرهای استانی» و «مسکن مهر» و «رونق صنعت هسته‌ای» و... دفاع خواهیم کرد! صدالبته پای نقدهای خودمان در آن زمان هم که مستند و موجود است، ایستاده‌ایم! نه آقای هاشمی! ما نه شما را دیر شناخته‌ایم، نه آقای احمدی‌نژاد را! نه الباقی حضرات را! کار خوب کنید، تعریف‌تان می‌کنیم، کار بد کنید و احیاناً بخواهید «نامه سرگشاده» علیه جمهوریت و رأی ملت بنویسید، همان را با شما خواهیم کرد که سابق بر این انجام دادیم! ما «یادگار خمینی» هستیم و عمراً احدی را دیر بشناسیم، آن هم هفت سال! دردانه‌های قلم‌فروشی که حضرتعالی را «پدر معنوی» خود خطاب می‌کنند باید بفرمایند یادگار که هستند که هفت سال دیر، تازه ملتفت شدند 88 تقلبی درکار نبود! من از آنجا که علاوه بر سیاست، ادب را هم در مکتب ولایت فقیه آموخته‌ام، از همین جا خطاب به شما عرض می‌کنم؛ آقای هاشمی! سلام... آری! سلام... و این همان «سلام»ی است که حضرتعالی یادتان رفت در آن نامه عاری از مهر و تهی از بصیرت، مرقوم بدارید! در ضمن، جناب احمدی‌نژاد، نه هفت سال پیش، که به عبارتی آمیخته با طنز، 70 سال پیش استاندار خودتان بود! تا یادتان بیاید، عجالتاً خداحافظ!»

 

روزنامه جوان

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.