مذاکرات فقط در بحث هسته اي است و لاغير، بستر مذاکره و توافق قرار نيست و نبايد به بستري براي تغيير رفتار و تسري آنچه که در برجام صورت گرفته است، به ساير حوزه ها تلقي شود
گفتمان(discourse) به معني منظومهاي از معاني و مفاهيم است که داراي انسجام دروني است. گفتمان مجموعهاي از نشانههاست و هر نشانه نيز متشکل از دال و مدلول است. دال در حکم علامت و مدلول در حکم معنا و مفهومي است که دال به آن دلالت مي کند. اهميت گفتمان در حيات سياسي اجتماعي هر ملتي حداقل از دو منظر مورد توجه است:
الف) گفتمان سازنده وجود معنايي کنش و رفتار است. امر گفتماني به دنبال هژموني است و در اين صورت ميخواهد تا شکل هاي مسلط معنا و رفتار را تعيين کند و چون در شرايط حضور هژمونيک گفتمانها، انسان ها در نقشها و موقعيتهايي قرار ميگيرند که گفتمان براي آنها فراهم کرده است. بنابراين، مي توان گفت که آنگاه که امري تبديل به گفتمان شود، ميتواند منطق خود را بر بازيگران و کارگزاران مختلف اجتماعي تحميل کند و در اين حالت، امر گفتماني به امر عمومي تبديل شده است.
ب) امر گفتماني با غيريت سازي به دنبال هويت بخشي به کارگزاران اجتماعي است. اهميت اين ويژگي امر گفتماني در آن است که هر چيز در ارتباط با «غير» هويت مييابد، زيرا اشيا داراي ذات و هويت ثابت نيستند و تنها در ارتباط با ديگري و ضديتي که با آنها برقرار ميکنند، هويت مييابند. به عبارتي، گفتمان با برجستهسازي غير، به هويت بخشي و اتقان دروني مجموعهها ميپردازد. در همين راستا، اهميت ديگر امر گفتماني در اين حالت آن است که زمينه ظهور گفتمانهاي رقيب را محدود ميکند و آنها را طرد و به محاق ميبرد. به عبارت ديگر، چون هيچ گفتماني در هيچ زماني به طور کامل تثبيت نميشود و پيوسته از سوي گفتمانهاي رقيب به چالش کشيده مي.شود، گفتمان مسلط بايستي از پويايي لازم برخوردار باشد و پيوسته خود را بازتوليد کند. بنابراين ميتوان گفت که گفتمانها در شکل دادن به شکل هاي مسلط رفتار و معنا زماني مي توانند موفق باشند که رابطه تخاصمي با غير خود را مستحکم نگه دارند و غير براي آنان همچنان غير باقي بماند. هر گونه تغيير در تعريف غير براي هر گفتماني به منزله تزلزل در آن گفتمان است و خطر فروپاشي ساختي و بنيادين آن را فراهم مي کند.
از آنجا که در صحنه مذاکرات هسته اي ميان جمهوري اسلامي ايران و کشورهاي عضو گروه 1+5 در نگاهي کلان، شاهد صفآرايي دو گفتمان با گزاره ها و دال هاي متفاوت و در بسياري حوزه ها متعارض هستيم، در تطبيق آنچه در باب گفتمان و اهميت آن گفته شد، با اين مذاکرات هسته اي و توافق متعاقب آن بايد گفت که، فارغ از اينکه چه دادهايم و چه گرفتهايم، يکي از مهمترين اهداف آمريکايي ها در اين زمينه، دستکاري عنصر «غير» يا «دگر» گفتمان انقلاب اسلامي ايران هستند؛ بدين معنا که چون آمريکايي ها در مذاکرات علاوه بر تلاش براي محدودسازي صنعت هسته اي کشورمان، به دنبال تغيير رفتار نظام اسلامي هم هستند و اينگونه وانمود کنند که جمهوري اسلامي ايران از داعيه هاي خود دست کشيده و حاضر به کنارآمدن با آمريکا شده است که البته تاکنون در اين زمينه توفيقي نداشته اند، توافق موجود و شرايط پس از آن را زمينه و بستري براي جامه عمل پوشاندن به اين هدف خود مي دانند. از اين رو، آنها بشدت تلاش مي کنند تا اين توافق را به ساير حوزه ها مانند سياست خارجي کشورمان که مبتني بر اصولي چون استکبارستيزي، حمايت از مظلومان و... است و اتفاقاً در حوزه دال هاي برتر گفتمان انقلاب اسلامي قرار مي گيرند تسري دهند؛ امري که تحقق آن در عمل تبعات سنگيني را متوجه نظام اسلامي مي کند و مي تواند به معناي تغيير رفتار مورد نظر آمريکايي ها باشد. سناريوي خطرناکي که متأسفانه برخي در داخل نيز، دانسته يا ندانسته، در زمين آن بازي و بدان دامن مي زنند.
نکته پاياني و مهم اينکه همانگونه که مقام معظم رهبري تأکيد کردند که مذاکرات فقط در بحث هسته اي است و لاغير، بستر مذاکره و توافق قرار نيست و نبايد به بستري براي تغيير رفتار و تسري آنچه که در برجام صورت گرفته است، به ساير حوزه ها تلقي شود. نظام اسلامي در مذاکرات از سر قدرت و اقتدار و براي رفع برخي ظلم هاي ناروا و اتهامات بي اساس طرف مقابل حاضر شده و اگر در اين حوزه نرمشي صورت گرفته است، به هيچ وجه نبايد اين موضوع به ساير حوزه ها تسري داده شده و دال هاي هويت بخش و برتر انقلاب اسلامي را مورد خدشه قرار دهد. هر چند اين نيز به معناي ناديده گرفتن تلاش هاي تيم مذاکره کننده غيور و شجاع کشورمان نيست.
بصیرت
دیدگاه ها