روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «جواد منصوری» نوشت:
«خرداد» برای ایران، ماهی است که با یاد و نام امام خمینی (ره) از رحلت جانگذار ایشان تا حماسه قیام 15 خرداد 42 گره خورده است. 14 خرداد، روزی است که حضور میلیونی عاشقان بنیانگذار انقلاب برای تشییع پیکر پاکش، همایشی بینظیر، نهفقط در تاریخ ایران بلکه در حافظه تاریخی جهان برجای گذاشتند و هر ساله با تجدید بیعت با آرمانهای آن مرد بزرگ، نام و یادش را همچنان پرشور، گرامی میدارند. 15 خرداد نیز نقطه عطف بزرگی است، چراکه جرقه قیامهای مردمی تا پیروزی نهضت امام خمینی (ره) در بهمن 57، در آن روز زده شد و مقطعی است که بهعنوان تکیهگاه انقلاب از آن یاد میشود.
با اینکه این روزها با غم و اندوه عجین شده اما آنچه بیش از رحلت آن مرد بزرگ، موجب آزردگی خاطر است، تلاش برخی برای تحریف سیره و منهاج امام است؛ خطی که مبانی آن در وصیتنامه سیاسی – الهی امام موجود است و امهات آن هر ساله از سوی رهبر معظم انقلاب در مراسم 14 خرداد تبیین و تفسیر میشود. نکته مهم اینجاست که سنگ بنایی که ایشان برای جمهوری اسلامی بنا نهاد، همچنان پابرجاست و شتابی که امام خمینی (ره) به حرکت کشور در مسیر پیشرفت و پویایی دادند، کماکان با قدرت تداوم دارد. اینکه بدخواهان خارج نشین و اذناب داخلی آنها هر از گاهی به آن شخصیت بزرگ میتازند و اصول فکری وی را موردانتقاد قرار میدهند، دقیقاً به دلیل تأثیرگذار بودن راهی است که ایشان در مسیر مقدرات کشور گشود. به بیان سادهتر، هیچکس به عقیدههای ایستا و منسوخ، کاری ندارد و متعرض آنها نمیشود و فقط جماعت مغرض یا کوتهفکر هستند که به این اندیشههای همیشه سیال هجمه میکنند، همانگونه که سفها و کودکان به قطار در حال حرکت سنگ میزنند!
اصرار بر استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، اتکا به قدرت برآمده از اراده ملت و کوخنشینان، استکبارستیزی، پایداری و بیان صریح و بیپرده اصول و آرمانهای انقلاب، تأکید بر عدم مصالحه و مذاکره با شیطان بزرگ و ... بخشی از اصول لایتغیر و غیرقابل خدشه خط و راه امام است که بازخوانی بخشی از آنها در چله دوم انقلاب، همچنان ضروری به نظر میرسند.
1. استکبارستیزی: واکاوی حیات سیاسی امام خمینی (ره) نشان میدهد که مبارزه با مستکبرین و قدرتهای بزرگ، ازجمله ارکان اصلی تفکر ایشان بود و به هیچکس اجازه نمیداد که ذرهای از آن تخطی کند. در مواردی که حتی شائبهای از مصالحه و سرخم کردن در برابر قدرتها میدید، قاطعانه برخورد میکرد و این امر آنچنان مسلم بود که هیچکس نمیتواند آن را انکار کند. کافی است به سخنان، بیانیهها و اطلاعیهها و در نهایت وصیت سیاسی الهی امام خمینی (ره) نگاهی بیندازیم تا ببینیم که ایشان تا چه اندازه پیروی نظری و عملی از آمریکا و قدرتهای ریز و درشت را برای مقدرات یک ملت زیانبار میدانستند. معظم له در 29 تیر 67 در پیام تاریخی خود به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 فرمودند: «بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینهتوزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار میدهند، و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه میگویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادیشان افتاده است! که چه خوب است به این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتهاند که امروز بیاعتبار شدهاند. آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهمالسلام - را با دستهای خود ویران نماید، آنوقت ممکن است جهانخواران او را بهعنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بیفرهنگ به رسمیت بشناسند، ولی در همان حدی که آنها آقا باشند و ما نوکر. امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نهتنها ملت ایران از تحتالحمایگی آنان خارجشده است، که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت میکند.»
2. تبدیل تهدید تحریمها به فرصت و به فال نیک گرفتن قطع رابطه با آمریکا: بنیانگذار انقلاب اسلامی از روز اول فرمودند که اگر جنگ شود فرزند عاشوراییم و چنانچه تحریم شود، فرزند رمضانیم. به جد اعتقاد داشتند که تحریمها و جنگ اقتصادی نه تهدید، بلکه فرصت است: «این جنگ و تحریم اقتصادی و اخراج کارشناسان خارجی، تحفهای الهی بود که ما از آن غافل بودیم. اکنون اگر دولت و ارتش کالاهای جهانخواران را خود تحریم کنند و به کوشش و سعی در راه ابتکار بیفزایند، امید است که کشور خودکفا شود و از دریوزگی از دشمن نجات یابد.» (صحیفه امام، جلد 21، صفحه 433) علاوه بر این، قطع رابطه ایران و آمریکا از سوی دولت کارتر را امری مبارک تلقی کرده و در 19 فروردین 59 طی پیامی تصریح کردند: «ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و آمریکا را دریافت کردم و اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت بپاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بینالمللی با یک چپاولگر عالمخوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک میگیریم؛ چونکه این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید آمریکا از ایران است.»
3. سادهزیستی، رمز پایداری و مقاومت: زندگی زاهدانه و پرهیز از تجملگرایی، یکی از دلایل محبوبیت فوقالعاده ایشان بود چراکه در اوج قدرت، بسیار سادهزیست و مردمی بودند و بارقه نورانی و جذابیت الهی ایشان باعث شده بود که با یک کلام او، میلیونها جوان عاشق به جبههها سرازیر شوند. «ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزشهای اسلامی هستند، بهخوبی دریافتهاند که مبارزه با رفاهطلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور میکنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایهداری و رفاهطلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانهاند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحتطلبی، بحث دنیاخواهی و آخرتجویی دو مقولهای است که هرگز با هم جمع نمیشوند و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.» (29 تیر 67)
مواردی که ذکر آن گذشت، تنها بخشی از نقاط روشن و تابان اندیشه و مکتب امام است که امروز، ایران اسلامی را در جایگاه اقتداری مثالزدنی قرار داده است. خطوطی که معمار کبیر انقلاب برای جمهوری اسلامی ترسیم کردند، همچنان خطوط اصلی و شاهراه مهم سیاستهای کشور به شمار میروند که نهتنها به بوته فراموشی سپرده نشدهاند و مختص نسل اول و دوم انقلاب نیستند، بلکه چارچوبهای فکری ایشان ازجمله مبارزه بیامان و پایانناپذیر با استکبار، به مطالبه اصلی نسل جوان از برخی مسئولین سازشکار تبدیل شدهاند. بنابراین، اندیشههای ایشان هر روز زندهتر و تابندهتر از گذشته شده و نیاز انقلاب به آنها بیش از همیشه احساس میشود؛ واقعیتی که دشمنان خارجی و داخلی را آشفته کرده و هر روز در پی توطئهای برای تشکیک در آن هستند، غافل از آنکه آرمان های امام (ره) قابل مصالحه، معامله یا مذاکره نیستند.
انتهای پیام/
آخرین اخبار