بررسی ابعاد مختلف عفاف و گسترهٔ آن در شئونات فردی و اجتماعی، دامنهٔ وسیعی دارد که با استفاده از قرآن و سنت به چند مورد آن اشاره میکنیم.
از عوامل فردی که در پیدایش و گسترش پدیدهٔ بدحجابی و بیحجابی در جامعه اثر گذار بوده است. کم توجهی یا به عبارتی بیتوجهی به بحث عفاف میباشد.
عفاف به عنوان یک فرهنگ، روش و منش مسلمانان را تبیین میکند و به آنها چگونه زیستن را آموزش میدهد. هر جامعه دارای فرهنگ معین و با اهدافی از پیش تعریف شده میباشد. فرهنگی که قرآن به جوامع اسلامی عرضه میکند، فرهنگ عفاف است که هدف آن امنیت اخلاقي زن و مرد و رسیدن به کمال مطلوب میباشد؛ که بخش عظیمی از این فرهنگ را حجاب تشکیل میدهد. به عبارت دیگر این دو جدایی ناپذیرند و بدون یکدیگر معنای حقیقی و اصیل خود را از دست میدهد، حجاب بدون عفاف خود نوعی برهنگی فرهنگی در جهت گسترش فساد میباشد.
عفت به معنای پارسایی، پاکدامنی و خویشتنداری است و نیز به معنای مناعت و حالت نفسانی که از غلبه شهوت جلوگیری میکند. پس عفیف باید به معنای خودنگهدار از هرگونه حرامها و طمعهای پست و تمایلات افراطی و نفسانی و بخصوص بی بند و باری جنسی است. همچنین عفت همان اعتدال عقلی و شرعی است و افراط و تفریط در آن مذموم است.
انگیزه حقیقی گرایش زن به پوشيدگي، احساس فطری و غریزی عفت و حیا میباشد که زن نسبت به بیگانگان، مانند غیرت در مرد است. به عبارت دیگر درک و شعور فطری و الهام غریزی زن به حفظ خود از دستبرد نااَهلان برای بالا بردن ارزش وجودی خویش است. شرم و حیا و اشتیاق به پاکدامنی، تدبیری ماهرانه است که نهفته در خلقت و فطرت زن، او را وادار میسازد که نگاهی به صورت ناخودآگاه خود را از چشم نامحرمان بپوشاند. از این جهت زمانی که احساس حجب و حیا را از دست میدهد، در محیط اجتماع کشف حجاب میکند. اما زمانی که احساس شرم و حیا در او زنده است، در محیطی که امنیت کامل هم وجود دارد، باز هم متمایل به پوشاندن خود است. از زمینهها و در عین حال از ثمرات عفاف، احساس حیا و شرم از کارهای زشت است. امام علی (علیه السلام) حیا را سبب عفت میداند و میفرماید: «سَبَبُ العِفَّةِ الحَیَاءُ». بنابراین هر قدر احساس شرم از زشتیها در انسان بیشتر باشد، عفت او نیز بیشتر خواهد بود. همچنین میفرماید: «اَعَفُّکُم اَحیَاکُم؛ باعفتترین شما با حیاترین شماست». بدون شک به تناسب ویژگیهای روحی و جسمی بشر، آفرینش لباس و پوشش و روی آوردن فطری انسان به آن یکی از نعمتها و هدایای الهی محسوب میشود. خداوند در قرآن کریم سوره اعراف؛ آیه 26 میفرمایند: «یا بَنِی آدَمَ قَد اَنزَلنَا عَلَیکُم لِبَاساً یُواری سَوءَتِکُم وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقوَی ذلك خير لكم...؛ ای فرزندان آدم! برای شما لباس فرو فرستادیم که اندام شما را میپوشاند و مایه زینت شماست و لباس تقوا بهتر است». در فرهنگ اسلامی انسان برای آن لباس به تن نمیکند که تن را عرضه کند، بلکه لباس میپوشد تا تن را بپوشاند. لباس برای او یک حریم است و به منزله دیوار دژی است که تن را از دستبرد محفوظ میدارد و کرامت او را حفظ مي كند.
ابعاد عفت
بررسی ابعاد مختلف عفاف و گسترهٔ آن در شئونات فردی و اجتماعی، دامنهٔ وسیعی دارد که با استفاده از قرآن و سنت به چند مورد آن اشاره میکنیم.
1. عفت در تعقل
گرانبهاترین سرمایهای که خداوند به بشر ارزانی داشته، گوهر فروزان عقل است. همه اعمال، احساسات، رفتار و حتی تواناییهای انسان براساس اندیشه و فکر صورت میگیرد. هر عمل و رفتاری؛ چه نتیجهٔ آن خیر یا شر باشد، از فکر و اندیشه سرچشمه میگیرد. هرچه فکر انسان متعالیتر و با فطرت کمال جوی او که خالی از هرگونه پلیدی و زشتی است، بیشتر منطبق باشد، سریعتر راه تکامل را میپیماید. چنانچه حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «مَن عَقلَ عُف؛ هر آن کس که عقل دارد، عفت میورزد» و در جای دیگر میفرماید: «یَستَدِلُّ عَلَی العَقلِ الرَجُلِ بِالتَحَلَی بِالعِفَةِ وَ القِنَاعَت؛ عقل انسان به میزان عفت و قناعتش سنجیده میشود». از این رو عقل یکی از عوامل مؤثر در تعدیل خواهشهای نفسانی و رام کردن غرایز بشری است. عقل براساس محاسبهٔ صحیح، آزادی انسان را محدود میکند و در مسیر زندگی، راه را از بیراهه تمیز میهد. عقل میتواند شهوت و تمایلات بشر را اندازه گیری کند و موجبات تعدیل خواهشها را فراهم آورد و همچنین قادر است غرایز آدمی را به خیر و صلاح، هدایت کند و از طغیان و تندروی باز دارد. بنابراین عقل راهنمایی است که مایهٔ فلاح و رستگاری بشر است. همانطور که امام علی (علیه السلام) میفرماید: «فَکَرِکَ یَهدِیکَ الی الرشَاد؛ افکار عاقلانهات تو را به راه صواب و هدایت واقعی راهنمایی میکند».
2. عفت در نگاه
سوره نور که به سوره عفت و پاکدامنی و حجاب معروف است، به چندین رفتار عفیفانه اشاره میکند که یکی از آنها وجوب حفظ و کنترل دیده و نگاه است. در آیه 31 این سوره آمده: «وَ قُل لِلمُؤمِنَات یَغضِضنَ مِن اَبصَارِهِنَّ؛ به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را از نگاه هوسآلود فروگیرند». همچنین در آیه 30 میفرماید: «وَ قُل لِلمُؤمِنِینَ یَغضُوا مِن اَبصَارِهِم؛ به مردان مؤمن بگو از بعضی نگاههای خود (نگاههای غیرمجاز) چشمپوشی کنند». «یَغضِضنَ» از ماده آ«غض» به معنای کاهش و کم کردن نگاه است. و منظور چشم پوشی از نگاه به نامحرم، نگاههای حرام و غیر ضروری و شهوت آلود است. بنابراین نگاه به چهره مردان و زنان باید نگاهی باشد که لازمه گفتگوهای ضروری و خداپسندانه است.
در لزوم عفت و پاکدامنی و ترک نگاه حرام، بین زن و مرد فرقی نیست. بدین ترتیب همان گونه که چشمچرانی بر مردان حرام است، بر زنان نیز حرام میباشد. حضرت رسول (صلی الله علیه وآله) میفرماید: «ایاکم و فضول النظر فإنه یبذر الهوی و یولد الغفلة؛ از نگاههای زیادی بپرهیزبد زیرا تخم هوس میپراکند و غفلت میزاید». در سورهٔ غافر؛ آیه 19 آمده: «یَعلَمُ خَائِنَةَ الأَعیُنِ وَ ما تُخفِی الصُدُور؛ خداوند بر نگاه خیانت چشم خلق و اندیشههای نهانی دلهای مردم آگاه است» و در سوره فصلت؛ آیه 20؛ درقیامت نیز چنین چشمهایی بر ضد آدمی گواهی میدهند «شَهِدَ عَلَیهِم سَمعِهِم وَ اَبصَارُهُم وَ جُلُوُدهُم بِمَا کَانوا یَعمَلون؛ گوش وچشمها و پوست بدنها بر آنچه انجام دادهاید، گواهی میدهند». از این رو کنترل چشم میتواند از مهمترین و اساسیترین اصول عفاف باشد که باید در مرتبه اولی رعایت گردد؛ چرا که چشم دروازه قلب و روح است، آنچه از این دریچه وارد وجود شخص شود، گاهی او را به سرمنزل سعادت و گاه او را به ذلت و شقاوت میکشاند. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «اَلعینُ رائِدُ القَلبِ؛ چشم، دل را به دنبال خود میکشد». بدین ترتیب کمترین کوتاهی در چشمپوشی از نگاه به نامحرم، همان طور که امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «تیری مسموم از سوی شیطان است که عقل انسان را نشانه گرفته و دل و فکر او را مشغول و به دنبال آن غریزه را مشتعل میکند و از آن پس فتنههایی را به دنبال میآورد که گاه جبرانناپذیر است».
3. عفت در کلام
خداوند در آیه 32 سوره احزاب درباره وظایف زنان؛ در لزوم رعایت غفاف در سخن گفتن با مردان نامحرم میفرمایند: «فَلا تَخضَعنَ بِالقَولِ فَیُطمَعَ الَّذی فی قَلبِهِ مَرَضَ وَ قُلنَ قَولاً مَعرُوفاً؛ پس به گونهای هوس انگیز سخن مگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید». صدر این آیه اشاره به کیفیت سخن گفتن و حرمت صحبت کردن با ناز و عشوه و کج کردن زبان دارد و ذیل آن مربوط به محتوای سخن است که باید شایسته و مورد رضایت خداوند متعال و پسند عقل سلیم باشد. انسان باید سخن حق و خوب بگوید و از هرگونه سخنان غیر ضروری و بیهوده، باطل و مخالف شرع و شهوت انگیز و گناه آلود اجتناب کند، که این امر موجب حفظ شخصیت فرد میشود.
بنابراین اسلام به زنان دستور میدهد که در گفتار خویش رعایت عفاف را بنمایند و به گونهای سخن نگویند که باعث تحریک شهوت مردان شوند. زنی که در بیان و رفتارش متانت و عفت موج میزند، هم از گزند آسیب کسانیکه دارای قلب مریض هستند؛ یعنی در اثر فقدان یا ضعف ایمان از سلامت روحی و روانی و اعتدال نفسانی و غریزی برخوردار نمیباشند و به نمایش جاذبههای زنانه و صحبت و سخنان هوسانگیز زنان غیر وزین، او را به فکر گناه و طمع فحشا انداخته، در امان است و هم رضایت شوهر خود را فراهم میکند و سعادت خویش را رقم زده است. امام کاظم (علیه السلام) در این باره میفرمایند: لا شَفیعَ لِلمَرأَةِ أَنجَحُ عِندَ رَبِّها مِن رِضا زوجها وَ لَمَّا ماتَت فاطِمَةُ (سلام الله علیها) قامَ أَمیرَالمُؤمنین (علیه السلام) وَ قالَ اللَّهُمَّ إنّی راضٍ عَن اِبنُهُ نَبیِّکَ اللَّهُمَّ إنَّها قَد اَوحِشَت فَآنِسها؛ برای زن نزد پروردگارش هیچ شفیعی کارسازتر از خشنودی شوهرش نیست. وقتی فاطمه (سلام الله علیها) درگذشت، امیرالمؤمنین بالای سر آن بزرگوار ایستاد و فرمود: بار خدایا من از دختر پیامبرت راضی هستم، خدایا او اکنون تنهاست پس همدم او باش.
یکی از عوامل مهم تربیتساز و عفتپرور در ابعاد گوناگون خصوصاً در زمینهٔ گفتار و سخن، توجه به دو آیهٔ ذیل و نصبالعین قرار دادن آن دو در حیات خویش است. قرآن مجید در سوره ق؛ آیهٔ 18 در مقام هشدار و تهدید میفرماید: «مَا یَلفَظُ مِن قَولٍ اِلَّا لَدَیهِ رَقیبٌ عَتیدُ؛ انسان هیچ سخنی را بر زبان جاری نمیکند مگر این که نزد او فرشتهای مراقب و آماده برای انجام مأموریت و نوشتن آن است». همچنین در سورهٔ نور؛ آیهٔ24 در قیامت زبان گناهکاران در کنار سایر اعضا، برضد او شهادت و گواهی میدهند، «یَومَ تَشهَدُ عَلَیهِم ألسِنَتهُم وَ أَیدیهِم وَ أَرجلُهُم بِما کانُوا یَعمَلُون؛ روزی که قیامت زبانها و دستها و پاهای آنان به گناهانی که انجام دادهاند گواهی میدهند».
بصیرت
دیدگاه ها