چرا ایالات متحده اصرار دارد وارد مرحله پرتنش‌تری با محور مقاومت شود

بازی خطرناک آمریکا در منطقه

با گذشت ۱۱۰ روز از زمان عملیات طوفان‌الاقصی تاکنون، سیاست خارجه ایالات متحده و ایران این بوده که از درگیری مستقیم با یکدیگر اجتناب کنند. روز یکشنبه بود که اکونومیست در مطلبی ادعا کرد آمریکا و ایران بیش از هر زمان دیگری به جنگ با یکدیگر نزدیک شده‌اند

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از  بصیرت / زینب اصغریان

این مجله با درج تصویری از رهبر معظم انقلاب در کنار فرماندهان نظامی ایران در قابی از موشک‌های خیبرشکن نوشت: زمانی که «محور مقاومت» و ایران در مواجهه با اسرائیل و آمریکا دست به حملات خطرناک‌تری از جمله ترور می‌زنند، اوضاع سخت‌ترمی‌شود. «میلر» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا اظهار داشته است: «ممکن است فقط یک حمله تروریستی تا یک جنگ منطقه‌ای فاصله داشته باشیم. اگر این روند ادامه پیدا کند و یکی از این حملات واقعاً منجر به کشته شدن تعداد قابل توجهی از آمریکایی‌ها شود، دولت چاره‌ای جز حمله به سپاه نخواهد داشت».
اما این ادعای اکونومیست چقدر ممکن است محقق شود؟ آیا واقعاً سایه جنگ آن‌قدر که این نشریه مطرح کرده، نزدیک است؟ و اینکه اگر جنگ نزدیک است آیا به همان دلایلی است که اکونومیست می‌گوید؟ در پاسخ به این پرسش‌ها ابتدا باید چند مقدمه را بررسی کرد. مقدماتی که ممکن است به‌عنوان بهانه‌هایی برای انجام حملات آمریکا به مواضع ایران مطرح باشند.

حمله متحدان ایران به پایگاه‌های آمریکایی
متحدان ایران در عراق و سوریه از آغاز جنگ غزه تاکنون حدود ۱۴۰ حمله موشکی و پهپادی علیه نیرو‌های آمریکایی انجام داده‌اند. به گفته فرماندهی مرکزی آمریکا، شاید شدیدترین آن‌ها در ۲۰ ژانویه با شلیک رگبار «موشک‌های بالستیک و راکت‌های پرشمار» به پایگاه عین‌الاسد در غرب عراق رخ داده باشد.

تشدید فعالیت‌های یمن
آمریکا در یمن تا روز گذشته هفت حمله به مواضع این کشور جنگ‌زده انجام داده است. اکونومیست با اشاره به این حملات تلاش کرده میان فعالیت‌های یمن و ایران رابطه برقرار کند و تأکید کرده یمنی‌ها از اعضای سپاه و اطلاعات ارائه شده توسط کشتی‌های ایرانی استفاده می‌کنند.

درگیری حزب‌الله و اسرائیل
حزب‌الله، مرتب با نیرو‌های اسرائیلی تبادل آتش کرده است. اسرائیل تهدید می‌کند اگر دیپلماسی نتواند نیرو‌های حزب‌الله را متقاعد کند که تیراندازی را متوقف کنند و از منطقه مرزی دور شوند، در لبنان اقدام خواهد کرد. از طرفی مدت جنگ با غزه طولانی شده است و جنگ فرسایشی اصلاً به نفع اسرائیل نیست؛ بنابراین باید گفت مقدمات عملیاتی شدن فرضیه افزایش تنش میان ایران و آمریکا، در حال محقق شدن است. اکونومیست در این باره می‌گوید:

اولاً، اسرائیل در کنار رویارویی آشکار با حماس و حزب‌الله، جنگی نه چندان پنهان علیه ایران و متحدانش به راه انداخته است. در اواخر دسامبر یک فرمانده سپاه در حمله هوایی مشکوک اسرائیل در دمشق و در ۲۰ ژانویه با یک حمله موشکی دیگر در دمشق، پنج تن از اعضای سپاه، به شهادت رسیدند.
در همین حال، در داخل کشور، یک سری حملات تروریستی علیه ایران اتفاق افتاد که شامل بمب‌گذاری داعش در مراسم ژنرال سلیمانی، که توسط آمریکا در سال ۲۰۲۰ ترور شد و شهادت ۱۱ پلیس توسط جیش‌العدل بود.

بهانه‌هایی که هدف واقعی آمریکا نیستند
اگرچه اکونومیست و دیگر رسانه‌های تحلیلی آمریکا تلاش دارند عملیات‌های محور مقاومت و زدوخورد‌های رخ داده در منطقه را علت اصلی جنگ آینده مطرح کنند، اما باید عوامل جدی‌تر و اثرگذارتری را هم در نظر گرفت. همان‌طور که در سال ۲۰۰۱ آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم و انتقام کشته‌های برج‌های دوقلو به طالبان و پس از آن صدام اعلان جنگ کرد، اما در واقع هدفش ورود به منطقه و اجرای طرح گالیوریسم برای حفظ امنیت بلندمدت اسرائیل بود.

باب‌المندب؛ گلوگاه اقتصادی اروپا
این بار هم اگر جنگی اتفاق بیفتد، بدون شک باید دنبال علت‌ها و اهداف بلندمدت‌تری گشت. فشار‌های اقتصادی بر آمریکا و اروپا ناشی از حملات یمنی‌ها به کشتی‌های تجاری و اقتصادی و ضربه اقتصادی ناشی از آن را نیز نباید از نظر دور نگه داشت. کاخ سفید نیز گفته است ایران در برنامه‌ریزی حملات نیرو‌های حوثی یمن به کشتی‌های تجاری در دریای سرخ «بسیار مشارکت» داشته است. از سوی دیگر ایران با «تحویل تجهیزات نظامی تخصصی»، «انتقال اطلاعات»، «کمک مالی» و «آموزش دادن» از حوثی‌های یمن و حملات آن‌ها حمایت می‌کند.
تغییر راهبرد برخی از گروه‌های مقاومت مانند جبهه مقاومت در عراق از دیگر شرایطی است که در ماه‌های اخیر تفاوت چشمگیری داشته است، مانند دو حمله نیرو‌های جبهه مقاومت به پایگاه‌های تجاری در حیفا و حمله پهپادی مقاومت اسلامی عراق به دو پایگاه غیرقانونی نظامیان آمریکایی در عراق و سوریه که این تغییر راهبرد فشار بیشتری را بر آمریکا وارد کرده است.

۲ حادثه مهم
اما دو حادثه جدی که کمتر بدان پرداخته شده است را نیز نباید فراموش کرد. اول اینکه فرماندهی مرکزی ایالات متحده اعلام کرد دو سرباز آمریکایی که ۱۰روز پیش در حمله به یک شناور ایرانی در سواحل سومالی مفقود شده بودند، مرده فرض می‌شوند. به‌ویژه اینکه هیچ توضیح بیشتری درباره این دو نفر ارائه نشده و همین مسئله از سوی نور نیوز، ارگان رسانه‌ای شورای عالی امنیت ملی کشورمان گوشزد شده است. نور نیوز در توییتی نوشت: «عدم اشاره به نام، درجه و مسئولیت این دو نظامی که اکنون مرگ آن‌ها اعلام شده، گمانه‌ها در خصوص امکان پنهان‌کاری مقامات نظامی آمریکا در مورد این رخداد را افزایش داده است. با توجه به این رخداد که ابهامات زیادی بر آن مترتب است، احتمال غیرواقعی بودن اطلاعات منتشر شده را زیاد می‌کند».
دومین حادثه هم مربوط است به خبری که المیادین به نقل از منابع اختصاصی منتشر کرد و در آن از حمله سپاه به دو کشتی اسرائیلی در چهارم ژانویه در پاسخ به ترور شهید سید رضی و مقام ارشد حماس خبر داد. این خبر هم در نوع خودش از اهمیت فراوانی برخوردار است و می‌تواند بر تصمیم‌گیری‌های طرف مقابل اثرگذار باشد.

آیا جنگ ایران و آمریکا قطعی است؟
بررسی این مقدمات نشان می‌دهد ادعای اکونومیست تا حدودی صحیح است و آمریکا به تصمیم برای شروع جنگ با ایران نزدیک‌تر شده است، اما باید تأکید داشت مقامات ایرانی همچنان قصدی برای افزایش تنش و ورود به جنگ ندارند.
اکونومیست به درستی اذعان می‌کند: «آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران از مردم خواسته است صبر استراتژیک اتخاذ کنند».

البته بایدن هم محتاط است. او نمی‌خواهد در زمانی که آمریکا با حمایت از اوکراین در جنگ خود علیه روسیه ضعیف شده و تلاش می‌کند از جنگی دیگر علیه چین بر سر تایوان جلوگیری کند، پایش به جنگی در خاورمیانه کشیده شود. علاوه بر این، بایدن به دنبال انتخاب شدن در سال جاری است. اما در هر صورت، او با فشار فزاینده‌ای برای انجام اقدامات قوی‌ترعلیه خود ایران مواجه شده است. این یک معضل درونی ایالات متحده است. اگرهیچ کاری نکند، آمریکا ضعیف به نظر می‌رسد، هرچند ایران تمایلی به جنگ تمام‌عیار نداشته باشد.

منبع: سایت بصیرت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.