تگزاس منفجر می‌شود؟

روزنامه‌ها در حالی سخن از "آمریکای منهای تگزاس" می‌گویند که موضوع تجزیه آمریکا، عنوانی است که قصد مختومه شدن را ندارد و هر از گاهی تبدیل به تیتر اصلی خبرگزاری‌ها می‌شود

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از بصیرت : / شیرین زارع‌پور

از روز گذشته برای چندمین بار «انفجار بمب ساعتی تگزاس» به مهم‌ترین کانون خبری دنیا تبدیل شده و صد‌ها پست در شبکه اجتماعی “ایکس" با هشتگ Texit منتشر شده است که به جدایی تگزاس از ایالات متحده اشاره دارد. «تگزاس» یکی از ایالت‌های آمریکا در بی‌قانونی، هفت‌تیر کشی و درگیری و کشتار مسلحانه، نقش محوری در فیلم‌های «وسترن» دارد. کشتار‌های مسلحانه در این ایالت به طوری چشمگیری کانون توجهات رسانه‌های دنیا شده است.

روزنامه‌ها در حالی سخن از "آمریکای منهای تگزاس" می‌گویند که موضوع تجزیه آمریکا، عنوانی است که قصد مختومه شدن را ندارد و هر از گاهی تبدیل به تیتر اصلی خبرگزاری‌ها می‌شود چنانچه تد کروز سناتور جمهوری خواه آمریکایی پیش از این در مورد جدایی ایالت تگزاس بار دیگر داستان همیشه زنده تجزیه این کشور را تکرار کرده بود. تگزاس به عنوان کلیدی‌ترین ایالت آمریکا در تامین نیروی کار، در طی این سال‌ها برای چندین بار ساز جدایی خود را کوک کرده و خواستار تجزیه آمریکا شده است. این ایالت، ماموریت خود را «ایمن کردن و حفاظت از استقلال سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مردم تگزاس و بازگرداندن و حمایت از جمهوری قانونی و حقوق ذاتی مردم تگزاس» معرفی کرده است، اما جو بایدن برای مقابله با خواب «تجزیه»، که آمریکا بار‌ها برای کشور‌های دیگر دیده است، اولتیماتومی صادر کرده و از فرماندار تگزاس خواسته که کنترل مناطق مرزی را به آمریکا واگذار کند. اولتیماتومی که در صورت سرپیچی تگزاسی‌ها می‌تواند تبدیل به مناقشه ملی در آمریکا گردد. گذرگاه مرزی بین مکزیک و ایالات متحده به محل بحران شدید حقوق بشر تبدیل شده است، جایی که هزاران نفر در جریان مهاجرت، مفقود شده و جان خود را از دست داده‌اند؛ از عبور از صحرای سونوران در جنوب غربی ایالات متحده و شمال غربی مکزیک، با گرمای سوزان و منابع آبی کم، تا تلاش برای عبور از اعماق ریو گراند / ریو براوو (مرز بین مکزیک و تگزاس) و جریان‌های اغلب قوی آن!

ماجرا از این قرار است که این بار، مناقشه بین تگزاس با دولت فدرال آمریکا به کنترل خط مرزی با مکزیک مربوط می‌شود و اختلافات بین دولت جو بایدن و فرماندار جمهوریخواه ایالت تگزاس بر سر برداشتن موانع مرزی بین این ایالت و کشور مکزیک به دادگاه عالی آمریکا کشیده شده و دوشنبه گذشته دادگاه عالی آمریکا با اکثریت ۵ به ۴ قاضی، رای به نفع دولت فدرال داده است. اکثریت قضات دیوان عالی، به مقامات دولت فدرال اجازه داده اند تا قسمت‌هایی از حصار مرزی را که دولت تگزاس در امتداد مرز با مکزیک برای جلوگیری از عبور مهاجران به قلمروی این ایالت برپا کرده بود، بردارند. در همین راستا مجله نیوزویک امکان جدایی تگزاس با عنوان (تگزاس، دوباره جدایی از ایالت متحده) را بررسی می‌کند، فلوریدا و تعدادی دیگر از ایالات آمریکا ممکن است وارد اتحاد سیاسی با تگزاس شوند. جنبش ملی گرای تگزاس (TNM) نیز با صدور بیانیه‌ای حکم دادگاه عالی را محکوم کرده است.

اگرچه از تگزاس به‌عنوان «آشیانه جمهوریخواهان» یاد می‌شود، اما میل استقلال‌طلبی در ایالت تگزاس حتی در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا نیز به نقطه اوج خود رسیده بود. این روند موجب شده است تا برخی تحلیلگران مسائل امنیتی و داخلی آمریکا نسبت به آینده این ایالت و تنش‌های احتمالی که در آن به وقوع می‌پیوندند، دید مثبتی نداشته باشند. اما واقعیت امر چیزی عمیق‌تر وفراتر از این مسئله است و باید در پازل بزرگ‌تر «افول آمریکا» بررسی شود. باید توجه داشت که یکی از ابعاد افول آمریکا، در حوزه سیاسی و به خصوص، سیاست داخلی است. در این حوزه آرمان اصلی سیاسی این کشور، یعنی دموکراسی در حال تضعیف است که برای آن شاخصه‌های مختلفی مطرح شده و افراد مهمی نظیر اوباما به عنوان رئیس جمهور سابق این کشور، زنگ خطر را برای دموکراسی در این کشور به صدا درآورده‌اند.

در تقسیم‌بندی شاخصه‌هایی که در عرصه افول آمریکا قابل ارائه هستند؛ افول سیاسی و امنیتی نیز یکی از مهم‌ترین بخش این افول و همچنین نتیجه و تسریع کننده آن در سایر حوزه هاست. در این رابطه می‌توان سیاست داخلی و خارجی را از هم جدا دانست چرا که افول سرمایه اجتماعی در داخل، به عنوان شاخصه‌ای برای سیاست داخلی و افول نقش رهبری آمریکا در جهان به عنوان نمودی از سراشیبی آن کشور در سیاست بین الملل محسوب می‌شود. یکی از پیامد‌های ناکارامدی سیستم سیاسی آمریکا، کاهش رضایتمندی مردم از اوضاع کشورشان است.

در طی سال ها، شعار دولت آمریکا این بوده است که "مردم باید حقایق را بدانند و تمام حقایق را بدانند و هیچ چیز غیر از حقیقت را نه! " دولت آمریکا سعی کرده با مطرح کردن این شعار، حقایق را به طور کامل یا بخش مهمی از آن را از مردم پنهان سازد تا مردم نتوانند تصویر واضحی را درباره موضوعات گوناگون در ذهن خود داشته باشند و در نتیجه به نتایج درست نرسند و قادر نباشند تا تصمیمات درستی را اتخاذ نمایند. برای روشن شدن این موضوع اشاره به یک جورچین می‌تواند مثال مناسبی باشد. متاسفانه دولت آمریکا در آغاز بخش مهمی از جورچین را به صورتی برمی دارد که بیننده تصور می‌کند تصویری که در مقابل خود می‌بیند، تمام تصویر است در صورتی که اینچنین نیست و بخش اصلی و مهم تصویر به صورتی از تمام آن جدا و برداشته شده است که نقص آن تصویر برای بیننده مشخص نباشد و در نتیجه بیننده تصویر کامل را در مقابل خود نمی‌بیند و در پایان نتیجه متفاوتی می‌گیرد.

آن چه که مهم است این که، نظریه پرداز‌های بسیاری ازخود آمریکا و اروپا در مورد افول آمریکا سخن گفته‌اند. فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز مشهور علوم سیاسی تأکید دارد که پایان دوران آمریکا از خیلی قبل‌تر شروع شده است و منابع ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی است تا خارجی. وی بر این باور است که آمریکا برای سال‌های زیادی یک قدرت بزرگ باقی می‌ماند، اما تأثیرگذاری این کشور به توانایی آن در رفع مشکلات داخلی و نه سیاست خارجی بستگی دارد. نیل فرگوسن از مشاوران جان مک کین، در کتاب خود با نام (غول پیکر؛ ظهور و سقوط امپراتوری آمریکا) به بررسی ریشه‌های ظهور امپراتوری آمریکا می‌پردازد و در بخش بعدی کتاب، زمینه‌های فروپاشی را بررسی می‌کند. وی در ابتدا ضمن قبول امپراتوری بودن آمریکا، می‌گوید: آمریکا یک امپراتوری است، فقط همین! منظور او از این بیان این است که آمریکا چیزی بیشتر از آنچه انگلیس و فرانسه در گذشته بوده‌اند نیست و همان خطراتی که آن‌ها را تهدید کرده، آمریکا را هم تهدید می‌کند، پس آمریکا باید ظرفیت‌های خود را انسجام ببخشد یعنی توان نظامی خود را با مسئولیت‌های جهانی‌اش تنظیم کند. با آماری که فرگوسن بیان می‌کند، آمریکا در دوسوم کشور‌های جهان پایگاه نظامی دارد که رقمی حدود ۷۵۰ پایگاه در سطح جهان را دربرمی گیرد. بر اساس آمار او این امر بسیار پرهزینه است و در نهایت این هزینه بر بودن، به سقوط آمریکا منجر خواهد شد. از دید او آمریکایی‌ها از پذیرش این نکته که مسئولیت پذیری جهانی به عنوان یک قدرت جهانی تبعات زیادی برای آن‌ها دارد گریزان هستند و به همین دلیل منشأ اصلی سقوط، از درون خود جامعه آمریکا است. بسیاری از افراد راست رادیکال در آمریکا نیز سیاست‌های آمریکایی در ارائه خدمات اجتماعی را ادامه سقوط این کشور می‌دانند. این دسته از راست گرایان، نه تنها منکر سقوط آمریکا نمی‌شوند، بلکه حرف آن‌ها در مورد اقداماتی است که آن را سرعت بخشد یا کند نماید.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.