خمینیِ مشهد| روایت تاریخی – تحلیلی از مبارزات آیت‌الله خامنه‌ای

سلیمی نمین گفت: «آیت‌الله خامنه‌ای حلقه‌های مختلفی ایجاد کرده بودند. یک حلقه بود که جوانان را از طریق قرآن جذب می‌کردند. یک حلقه دیگر در مسجد داشتند؛ به این صورت که بین 2 نماز یک صحبت بسیار کوتاهی داشتند که این صحبت کوتاه و موجز، خیلی تأثیر داشت».

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از فارس :  از نظر تاریخی، آیت‌الله خامنه‌ای محور مبارزات سیاسی و انقلابی مشهد در دوران رژیم پهلوی  بودند. این مبارزات باعث شد جلسات و برنامه‌های ایشان تحت رصد و کنترل دائمی ساواک قرار گیرد و بارها از سوی رژیم پهلوی دستگیر، شکنجه، زندانی و تبعید شوند. همانطور که ایشان در خاطرات‌شان روایت کرده‌اند، دو خط «مبارزه سیاسی» و «آگاهی‌بخشی» را توأمان دنبال می‌کردند.

الگوی مبارزاتی آیت‌الله خامنه‌ای بر اساس الگوی مبارزه سیاسی امام خمینی(ره)، مبتنی بر «تبیین و طرح اسلام ناب» برای عموم مردم خصوصاً جوانان قرار داشت. این نوع روشنگری ضمن آنکه مخاطبان را با اسلام حقیقی آشنا می‌ساخت، موجب شکل‌گیری آگاهی و رشد سیاسی و مبارزه با رژیم پهلوی نیز می‌گردید.

«خط رهبری» برای تبیین ابعاد مختلف فعالیت‌های مبارزاتی رهبر انقلاب در دوران پیش از پیروزی انقلاب، در پرونده‌ای تحت عنوان «خمینیِ مشهد» به بازخوانی و بررسی روایت‌های تاریخی این فعالیت‌ها و تحلیل آن‌ها پرداخته است.

در گفتگوی پیش‌رو، آقای «عباس سلیمی نمین»، پژوهشگر تاریخ معاصر و فعال سیاسی که خود در آن دوران در شهر مشهد و جلسات آ‌یت‌الله خامنه‌ای حضور داشت، به سوالات ما پاسخ داده است.

تاثیر فعالیت‌های مبارزاتی رهبر انقلاب بر ریزش مخاطبان انجمن حجتیه و نوع بازاندیشی‌های ایشان نسبت به مفاهیم دینی و طرح اسلام ناب و حقیقی در جامعه زمان طاغوت، از جمله نکات خواندنی این گفت‌وگو است.

خط رهبری: آقای سلیمی ‌نمین تشکر می‌کنم از وقتی که در اختیار  بخش «خط رهبری» خبرگزاری فارس قرار دادید. در این بخش تمرکز ما  بر تبیین شخصیت، اندیشه‌ها، مبارزات و سیره حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار دارد.

با توجه به فرا رسیدن ایام دهه فجر و سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، در پرونده‌ای تحت عنوان «خمینی مشهد» می‌خواهیم کنش‌های مبارزاتی آیت‌الله خامنه‌‌ای در دوران قبل از انقلاب را با تمرکز بر فضای مشهد، بازخوانی تاریخی داشته باشیم. در این زمینه یکی از عزیزانی که به نظرمان رسید که در این سلسله گفت‌وگوها می‌توانیم خدمت‌شان باشیم شما هستید چون هم حوزه مطالعات و پژوهش‌هایتان تاریخ است و هم در فضای مبارزاتی مشهد حضور داشتید. لذا در این گفت‌وگو می‌خواهیم روایت شما را در کنار نگاه تحلیلی و تاریخی‌تان از مبارزات و فعالیت‌های حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آن دوران داشته باشیم.

برای شروع گفت‌وگو روایتی از اولین آشنایی‌تان با آیت‌الله خامنه‌ای بفرمایید. در فضای دوران قبل از پیروزی انقلاب در مشهد، اولین باری که ایشان را دیدید یا در مباحثشان شرکت کردید کجا و چگونه بود؟

آقای سلیمی نمین: بسم‌الله الرحمن الرحیم. تشکر از شما برای پرداختن به تاریخ. آشنایی من با ایشان قطعاً در میانه دوره دبیرستان بود. دوره متوسطه را سپری می‌کردم. قبل از آن من به فعالیت‌های انجمن حجتیه نزدیک بودم. خب هنوز خیلی رشد سیاسی پیدا نکرده بودم و در سال اول دبیرستان پیوند خوردم با انجمن حجتیه. ولی دیگر بین سال سوم و چهارم به دلیل آشنایی با دو پدیده از انجمن حجتیه فاصله گرفتم. یکی پدیده مرحوم دکتر شریعتی بود. شروع کردم به خواندن آثار شریعتی و دوم حضور در مسجد کرامت بود. فکر می‌کنم که در مسجد کرامت برای اولین بار با ایشان ]حضرت آیت‌الله خامنه‌ای[ آشنایی پیدا کردم. فعالیت‌های مختلفی که ایشان داشتند را من پیگیری می‌کردم چه در مسجد کرامت و چه در محل‌های مختلف دیگری که ایشان حضور پیدا می‌کرد.

خط رهبری: برای آشنایی بیشتر مخاطبین با فضای تاریخی مبارزات آیت‌الله خامنه‌ای در آن دوران، مقداری فضای فکری و سیاسی آن زمان مشهد را تبیین کنید.

آقای سلیمی نمین: مشهد قبل از کودتای ۲۸ مرداد فضای فعال سیاسی داشت. یعنی خیلی از شخصیت‌ها در مسیر ملی شدن صنعت نفت، فعالیت‌های جدی داشتند. اما بعد از سرکوب و موفقیت کودتا که هزینه مبارزه را به شدت افزایش داد، یک یأس سیاسی حاکم شد و این یأس سیاسی موجب شد که بسیاری از چهره‌های فعال سیاسی یک تجدیدنظری در فعالیت‌های خودشان داشته باشند.

خط رهبری: آقای حلبی یکی از مصادیق آن بود؟

آقای سلیمی نمین: آقای حلبی و آقای حاج عابدزاده از مصادیق آن بودند. این‌ها عناصر فعال سیاسی بودند. فعالیت سیاسی قبل از سال ۳۲ با بعد از سال ۳۲ تفاوت فاحشی داشت. در قبل از 32 طبیعتاً هزینه مبارزه خیلی خیلی کم بود. لذا خیلی‌ها وارد میدان شده بودند فعالیت می‌کردند، کار می‌کردند. اما بعد از کودتا شرایط بسیار تغییر کرد. بعد از کودتا فرمانداری نظامی شکل گرفت. فرمانداری نظامی یک خفقان غیرقابل تصوری را حاکم کرد. شکنجه‌های عجیب‌وغریب می‌کرد، خشونت بسیار زایدالوصفی را حاکم کرده بود. بعد هم تیمور بختیار که درواقع فرمانداری نظامی را به عهده داشت به آمریکا برده شد، یک سال دوره دید. بعد از بازگشت از آمریکا ساواک تشکیل شد. وقتی ساواک تشکیل شد دیگر یک برخورد بسیار سازمان‌یافته با نیروهای مبارز صورت گرفت. آقای حلبی که شما هم اشاره کردید قبل از کودتا سخنرانی‌های بسیاری داشت. درباره نفت علیه انگلیس مواضع تندی داشت. یک فعال سیاسی جدی بود. اما بعد از تغییر شرایط، یأس سیاسی در مشهد موجب شد که جریان تحجّر در آنجا تقویت شود. در مشهدی که کانون فکر و اندیشه بود، یک رکود جدی حاکم شده بود. تغییر این شرایط بسیار بسیار سخت بود. هوشمندی زیادی می‌خواست که شما یک مسیری را آغاز کنید و درآن شرایط حرکت کنید اما به‌هیچ‌وجه خودتان را درگیر جریانات مختلف و متفاوت نکنید.

انجمن حجتیه به شدت نسبت به فعالیت آیت‌الله خامنه‌ای حساسیت نشان می‌داد. اما ایشان هرگز خودش را درگیر این جریان نکرد. ایشان در مشهد تا جایی که من از نزدیک مطلع بودم، هرگز در سخنرانی‌‌هایشان، حتی در جلسات خصوصی، سعی نداشتند با این جریان درگیر شوند.

این را شاید آیت‌الله خامنه‌ای از امام(ره) آموخته بودند. امام(ره) هم این مطلب را به‌طور جد رعایت می‌کردند. هرگز خودشان را درگیر مسائل حاشیه‌ای نمی‌کردند. یک هدفی را برای خودشان ترسیم کرده بودند و به آن هدف پایبند بودند. یعنی تمام توان خودشان را برای نیل به آن هدف صرف می‌کردند، انرژی خودشان را در مسائل حاشیه‌ای به هدر نمی‌دادند. قطعاً یک سری مسائل حاشیه‌ای توسط ساواک و یک سری مسائل هم توسط جریان متحجّر ایجاد می‌شد اما پشت سر گذاشتن این‌ها و عبور کردن از دل این مسائل یک صبر و شکیبایی جدی می‌خواست. یعنی شما گاهی وقت‌ها هم مورد حمله قرار بگیرید اما هرگز خودتان را درگیر نکنید. خب شرایط نجف به مراتب از مشهد هم پیچیده‌تر و سخت‌تر بود. اما امام(ره) هرگز خودش را با این جریانات درگیر نکردند و هدف خودشان را گم نکردند، از هدف خودشان غافل نشدند. و این یک مسئله‌ی مهمی بود.

خط رهبری: ضلع مقابل چطور؟ جریان روشنفکری و گروه‌های مارکسیستی احتمالاً روش آیت‌الله خا‌منه‌ای را خیلی نمی‌پسندیدند. زیرا معتقد به فضاهای رادیکال مسلحانه شده بودند. درست است؟

آقای سلیمی نمین: شاید بتوان گفت که آن‌ها در مشهد، خیلی حضور پُررنگی نداشتند. برخی نیروها به محض آنکه یک حرکتی را آغاز می‌کردند ثقل کار خودشان را در تهران قرار می‌دادند. احمدزاده‌ها از بچه‌های مشهد بودند اما وقتی فعالیت‌هایشان را شروع کردند، در تهران متمرکز شدند. بعضی از نیروهای سازمان مجاهدین خلق هم به همین نحو. خیلی‌هایشان را می‌توانم من نام ببرم که این‌ها بچه‌های مشهد بودند منتها فعالیت‌هایشان را وقتی در تهران به دانشگاه رفتند آغاز کردند یا کانون فعالیت‌های این‌ها عمدتاً در تهران متمرکز بود. حالا چه آن‌هایی که کاملاً چپ کردند چه آن‌هایی که بعدها مسیرشان را جدا کردند. یادم می‌آید آقای عباس جاودانی از بچه‌های مشهد بود و در بعضی از جلساتی که می‌رفتم، با ایشان آشنایی داشتم؛ با اینکه از نظر سنی، پنج شش سال از من بزرگ‌تر بود. ایشان فعالیت اصلی خودش را موقعی آغاز کرد که به تهران آمد. نمی‌گویم بچه‌های مشهد از فعالیت مسلحانه خیلی دور بودند اما چون این‌ها جمعیت گسترده‌ای نداشتند، بیشتر فعالیت‌ها محفلی بود. ولی تا جایی که من یادم می‌آید، آیت‌الله خامنه‌ای در آن مقطع از نیروهایی که فعالیت مسلحانه داشتند، دفاع می‌کردند.

خط رهبری: این موضوع را مقداری توضیح بدهید.                   

آقای سلیمی نمین: در ارتباط با مشی مسلحانه در داخل کشور یک نگاه کاملاً پذیرش گونه‌ای وجود داشت. در خارج از کشور بحث متفاوت بود به دلیل اینکه امام(ره) یک مقداری نظر متفاوت داشت. در جنبش‌های دانشجویی، پذیرش آن، به این دلیل بود که روز به روز خفقان در ایران بیشتر می‌شد. هر چه استبداد دامنه‌اش گسترده‌تر می‌شد، این تلقی در جامعه به وجود می‌آمد که مبارزات مسلحانه می‌تواند این پرده اختناق را بدرد و فریادی باشد در دل سیاهی. این موجب استقبال از این مسئله می‌شد. یاران امام(ره) چه در تهران و چه در مشهد، در مسیر نفی مبارزه مسلحانه نبودند. البته نه همه آن‌ها.

خط رهبری: مثلا آیت‌الله طالقانی

آقای سلیمی نمین: آقای طالقانی که خیلی پُررنگ‌تر از دیگران در این وادی بود و به نوعی نظر مثبت داشت. نظر مثبت که می‌گویم به این معنی که یک حرکتی است که می‌تواند یک امیدی در دل‌ها ایجاد کند.

خط رهبری: حتی آقای محمدی گرگانی در کتاب خاطراتشان می‌گویند که شهید مطهری هم در آن برهه اولیه از فعالیت‌های مجاهدین خلق (منافقین) حمایت می‌کرد.

آقای سلیمی نمین: این باید متناسب با شرایط فهم بشود. مثلاً مجاهدین در چه سالی و در چه مقطعی؟ این‌ها همه‌اش مورد بحث است. در ابتدای دهه‌ی 40 یک خفقان بسیار فاجعه‌آمیزی حاکم است. به ویژه بعد از قتل‌عام اعتراضات مردم در 15 خرداد ۴۲ دیگر خفقان به اوج خودش رسید. در چنین شرایطی، حتی آدم‌های بسیار نرم‌خویی مثل آقای بازرگان هم با نظر مثبت به حرکت مسلحانه نگاه می‌کنند. یعنی حالا که رژیم پهلوی به‌هیچ‌وجه من‌الوجوه حاضر نیست کمترین انعطافی در مورد مردم داشته باشد، ایشان هم به‌گونه‌ای از اینکه یک حرکت مسلحانه‌ای صورت بگیرد، دفاع می‌کند.

خط رهبری: در این فضا یک ضلع، ضلع مذهبی است. تیپی مثل انجمن حجتیه که از مبارزه مأیوس است و حتی ضد فضای مبارزه شده است. یک ضلع هم بچه‌های مارکسیست و چپ‌ که به سمت فضای رادیکال رفتند و معتقدند با مبارزه‌ی مسلحانه باید فضا را تغییر داد. امام(ره) هم که در تبعید است و دسترسی به ایشان راحت نیست. آقای خامنه‌ای در این فضا یک پایگاه جدیدی را ایجاد می‌کند با یک رویکرد و الگوی مبارزاتی جدید به‌عنوان مسجد کرامت که مبارزه مسلحانه و چریکی نیست، اما مبارزه است.

می‌خواهیم این الگوی مبارزاتی را تشریح کنید. این الگو چه بوده، هم با توجه به تجربه زیسته‌ی خودتان و هم نگاهی که امروز به‌عنوان تحلیل تاریخی به آن دوران دارید.

آقای سلیمی نمین: آیت‌الله خامنه‌ای بدون اینکه خودش را با این جریانات مختلف درگیر کند، گرایش‌های متنوعی روی بازاندیشی راجع به مفاهیم عالی اسلام داشتند. یک برداشت‌هایی در جامعه حاکم شده بود که آن برداشت‌ها علی‌القاعده نمی‌توانست به دور از تأثیرگذاری دشمنان نسبت به اسلام باشد. مفاهیم عالی دینی در طول زمان دستخوش تغییرات یا غبارگرفتگی‌هایی شده بود که تلقی جوان را نسبت به اسلام بسیار بد می‌کرد. اسلامی که در ارتباط با جامعه هیچ وظیفه‌ای ندارد، اسلامی که در برابر ظلم هیچ وظیفه‌ای ندارد، اسلامی که دعوت می‌کند به اینکه در برابر سلطه‌ی بیگانگان باید سکوت کرد، باید مثل فرشی بود که روی زمین افتاده و هر چه رویش لگد بزنند، هیچ صدایی از او بیرون نیاید. این‌ها در برخی محافل مذهبی مطرح می‌شد که در آخرالزمان مسلمان باید مثل یک فرشی باشد که هر چه لگدش هم کردند هیچ فریادی از آن بیرون نیاید. یعنی یک تفسیر دشمن ساخته‌ای از اسلام درباره صبر و انتظار و به طور کلی نگاه به مسائل جامعه شکل گرفته بود که همین موجب دوری جوانان از اسلام شده بود. تلقی خوبی از اسلام در محافل دانشجویی یا محافل روشنفکری وجود نداشت. جریانی که معتقد بود اسلام را باید از مسائل جامعه به دور داشت، در طول زمان برای این قضیه تئوری‌پردازی و حدیث‌سازی کرده بود.

کار کردن در این شرایط بسیار سخت بود. کاری که آیت‌الله خامنه‌ای می‌کردند این بود که مثلاً یک جلسه، دو جلسه، سه جلسه راجع به صبر صحبت می‌کردند، راجع به انتظار صحبت می‌کردند. از آیات قرآن مویداتی می‌آوردند که انتظار در اسلام یعنی چه، مگر می‌شود کسی انتظار یک مقوله‌ای را داشته باشد اما خودش را هم‌سنخ با خود آن مقوله نکند؟ شما در انتظار یک شخصیتی هستید تا بیاید بر شما وارد بشود. خب طبیعتاً وقتی در انتظار به سر می‌برید، سعی می‌کنید خودتان را با آن شخصیت همگون کنید، با مطالبات او، با تمایلات او، با خواسته‌های او. یعنی شرایط خودتان را با آن نزدیک و منطبق کنید. مگر می‌توانیم بگوییم ما منتظر مهدی (ع) هستیم اما هرگز به دنبال عدالت نخواهیم بود. مگر می‌شود چنین تصوری؟ خب این یک تغییرات اساسی در نگاه جوان ایجاد می‌کرد.

خط رهبری: می‌توانیم کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» را نمونه یا یک مجموعه‌ای از همین بازاندیشی فکری و ایدئولوژیک ایشان بدانیم؟

آقای سلیمی نمین: بله دقیقاً این کار را آیت‌الله خامنه‌ای در مسجد امام حسن (ع) کردند. طرح کلی را شاید بتوانم بگویم که من تقریباً همه جلساتش را می‌آمدم. فاصله‌ی زیادی را هم طی می‌کردیم می‌آمدیم، مسیر خوبی هم نبود ولی هر روز ظهر می‌آمدیم مسجد امام حسن(ع). ایشان اول روی تابلو یک کلمه‌ای را می‌نوشت بعد شروع می‌کرد آیات قرآن را ذیل این می‌آورد، بعد کم‌کم آن جلسه تایپ می‌شد و می‌دادند تکثیر می‌شد و آن موضوع در قالب یک صفحه داده می‌شد. چون آنچه که ارائه می‌شد چیزی جز آیات قرآن نبود، طبیعتاً خیلی هم بهانه‌ای دست دستگاه سرکوب نمی‌داد. گرچه آن‌ها می‌فهمیدند در مباحث طرح کلی چه چیزی دنبال می‌شود؛ اما نمی‌توانستند بهانه‌ای داشته باشند. 

      

خط رهبری: در طرح کلی چه چیزی دنبال می‌شد؟

آقای سلیمی نمین: بیشتر مفاهیم اسلامی تجدید نگاه می‌شد. یک بازنگری صورت می‌گرفت. بعد متوجه می‌شدیم که مفاهیمی در اسلام داریم که چقدر وارونه شده است. البته این را در آثار دکتر شریعتی هم شما می‌دیدید. منتها به صورت جامع‌تر در جلسات آیت‌الله خامنه‌ای  دریافت می‌کردیم.

خط رهبری: شما به عنوان یک مخاطب و سایر مخاطبین خصوصاً جوانی که آنجا بودند آیا تصور می‌کردید در آن جلسات بحث سیاسی می‌شود یا برداشت از مباحث این جلسات صرفا دینی و معارفی بود؟

آقای سلیمی نمین: قطعاً می‌فهمیدیم تفاوت بحث‌های ایشان با دیگران چه است. عین اعتقادات را مطرح می‌کردند منتها عین اعتقادات دینی همان تحولی را که در صدر اسلام در جامعه ایجاد کرد، در آنجا هم وقتی که مفاهیم اسلامی درست بیان می‌شد همان تأثیر را ایجاد می‌کرد. یعنی ما از خلال مباحث ایشان می‌فهمیدیم آنچه که دارد در جامعه‌مان مطرح می‌شود با واقعیت اسلام چقدر متفاوت است. لذا آن گریز از دین که در خیلی از جوان‌ها به وجود آمده بود، در افرادی که در جلسات ایشان حاضر می‌شدند اصلاح می‌شد. یعنی جاذبه به دین ایجاد می‌کرد. چرا؟ چون مفاهیم دینی مستدل به آیات قرآن مطرح می‌شد؛ نه آنچه که در جامعه نسبت به انتظار مطرح می‌شود که انتظار به معنی‌ای است که اصلاً هیچ حرکتی صورت ندهید و فقط منفعل باشید. این اصلاً با اسلام هیچ قرابتی ندارد. وقتی این دریافت می‌شد، در بطن خود این را داشت که یک تحولی در جامعه ایجاد کند. اما به معنی کار سیاسی تلقی نمی‌شد، کار قرآنی بود. کار قرآنی‌ای که در درون خودش یک تحول‌خواهی دارد.

خط رهبری: در همین زمینه روایت جالبی از رهبر انقلاب است که ایشان میگویند در آن فضایی که قرآن تفسیر می‌کردیم، به موضوع بنی‌اسرائیل رسیدیم و درباره آن هم مثل سایر آیات قرآن شروع به صحبت و تفسیر کردیم. بعد از چند وقت که بنده را دستگیر کردند در بازجویی‌ها از من پرسیدند چرا درباره‌ی بنی اسرائیل صحبت می‌کنی! گفتم که من حرف خاصی نزدم، تفسیر آیات قرآن را گفتم. ایشان این را به عنوان مصداقی از آن شرایط استبداد و خفقان مطرح می‌کنند.

آیا می‌توان‌ گفت در جلساتی که ایشان مبانی دینی و مفاهیمی مثل عدالت را تبیین می‌کردند  موضوعات سیاسی هم مطرح می‌شد؟

آقای سلیمی نمین: یک تفاوتی بین کسانی که می‌خواستند بحث سیاسی کنند و از قرآن بهره می‌گرفتند با کاری که آیت‌الله خامنه‌ای می‌کردند، وجود داشت. تفاوت این بود که آیت‌الله خامنه‌ای مفاهیم اصیل اسلامی را ترویج می‌کردند و چون مفاهیم خودش احیاگر بود، خودش برانگیزاننده بود و آگاهی را در جامعه برمی‌انگیخت، خودش منشأ تحول می‌شد. حالا این مفاهیم قطعاً سیاسی است منتها نه به دلیل اینکه از منظر سیاسی دارد به آن نگاه می‌شود بلکه از منظر اعتقادی دارد به آن نگریسته می‌شود که قطعاً نتایج سیاسی هم دارد. چون اسلام اصلاً برای ساختن جامعه است.

خط رهبری: شما وجه نظری و مباحث تئوریک را فرمودید. از حیث عملی و کارهای تشکیلاتی و عملی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای چه الگو و شیوه‌ای را دنبال می‌کردند؟ ایشان با جوانان، طلاب و دانشجویان ارتباطات زیادی داشتند. از جلسات عمومی و آشکار ایشان از لحاظ کارهای تشکیلاتی چه روایتی دارید؟

آقای سلیمی نمین: آیت‌الله خامنه‌ای حلقه‌های مختلفی ایجاد کرده بودند. ایشان یک حلقه داشتند که جوانان را از طریق قرآن جذب می‌کردند. یک حلقه دیگر بود که ایشان در مسجد داشتند. به این صورت که بین دو نماز بلند می‌شدند و یک صحبت بسیار کوتاهی داشتند که این صحبت کوتاه و موجز خودش خیلی تأثیر داشت. این قدر تأثیر داشت که من یادم می‌آید وقتی به جلسات آیت‌الله خامنه‌ای می‌رفتم خانواده خیلی نگران بودند و به من توصیه می‌کردند که نرو، خطرناک است. ایشان یک حلقه دیگر داشتند، حلقه تفسیر قرآن که بیشتر بچه‌های دانشجو می‌آمدند. یک حلقه نزدیک‌تر هم داشتند که در خانه خودشان جلساتی را برگزار می‌کردند.

اولین جلسه‌ای که ایشان با آقای قرائتی آشنا شدند در تربیت معلّم مشهد بود. در تربیت معلّم مشهد یک همایشی وجود داشت که آیت‌الله خامنه‌ای حضور پیدا کرده بودند، آقای قرائتی هم آنجا یک صحبتی ارائه داد با همان طنز همیشگی‌اش که برای معلّم‌ها خیلی جاذب بود. بلافاصله آیت‌الله خامنه‌ای آقای قرائتی را دعوت کردند و ایشان آمد مسجد امام حسن(ع) یک سخنرانی آنجا کرد. یعنی آیت‌الله خامنه‌ای از هر امکانی استفاده می‌کردند. مسجد امام حسن(ع) خیلی مسجد کوچکی بود. من یادم می‌آید که پول جمع کردند و تخریب کردند برای بازسازی. همان دورانی که تخریب شده بود، ماه مبارک رمضان هم بود. ایشان هر روز صحبت داشتند و ما هر روز می‌آمدیم و می‌نشستیم روی خاک. مسجد تخریب شده بود و دیوارها را برداشته بودند. اما بچه‌ها می‌آمدند با اشتیاق زیاد می‌نشستند روی خاک.

ما یک سرمایه بسیار بالایی داریم که از طریق این سرمایه می‌توانیم تأثیرگذاری در جامعه داشته باشیم اما از آن غافل شده‌ایم. کار آیت‌الله خامنه‌ای این بود که غبارها را می‌زدود. خود اینکه ما یک داشته‌هایی داریم که این داشته‌ها می‌تواند منشأ تحول باشد، ما را به وجد می‌آورد. در جوانان ایجاد اشتیاق می‌کرد؛ چرا که می‌خواست در جامعه تأثیر بگذارد.

خط رهبری: یک تعبیری در گزارشات ساواک هست درباره‌ی مبارزات آقا در مشهد که میگویند جوان‌هایی که می‌آیند پای درس ایشان، مثل «گلوله‌های آتش» می‌شوند. یعنی این قدر اثر می‌پذیرند و در فضای سیاسی و مبارزه با رژیم جدی می‌شوند. از این حیث به عنوان یک مخاطب درباره این اثرپذیری مخاطبین توضیح دهید.

آقای سلیمی نمین: برای اینکه روشن بشود، مثالی می‌زنم. ما در خانه‌مان یک جلسه قرآن داشتیم که مادرم  روزهای جمعه برگزار می‌کرد. من همیشه منتقد مادرم بودم که شما می‌نشینید قرآن را می‌خوانید؛ اما اصلاً به مفهومش کاری ندارید. حرف درستی هم بود. ما نمی‌توانستیم از این سرمایه‌ای که وجود داشت استفاده کنیم. یعنی ما یک سرمایه‌ای در اختیار داشتیم اما نوع نگاهمان به آن سرمایه معیوب بود. کاری که امام(ره) در سطح بسیار گسترده ملی و آیت‌الله خامنه‌ای در سطح مشهد دنبال می‌کردند، این بود که این نگاه را اصلاح کنند. وقتی این نگاه اصلاح می‌شد یک دفعه شما می‌فهمیدید که با مادرتان می‌توانید خیلی خیلی راحت‌تر صحبت کنید. یعنی می‌توانید عوض اینکه از موضع تقابل برآیید، از موضع تفاهم با هم پیش بروید. من وقتی با مادرم صحبت می‌کردم، کم‌کم یکی از شاگردان آیت‌الله خامنه‌ای را دعوت کردند که بیاید برایشان بعد از قرآن، صحبت کند. یعنی ما از حالت تقابل درآمدیم و یک نوع همراهی ایجاد شد. من وقتی دانشجو بودم خارج از کشور، یک دفعه سال 56 آمدم ایران و دیدم کسی خانه نیست، بعد فهمیدم مادرم به تظاهرات رفته و نصف شب با ارتشی‌ها درگیر شدند و... تقابل بین نسل جوان با نسل قبل از خودش که نگاهشان متفاوت بود از طریق نوع آموزه‌های آیت‌الله خامنه‌ای به یک نوع فهم مشترک تبدیل شد. یعنی زبان مشترک یافتن و درک مشترک پیدا کردن. و این منشأ خیلی تغییرات اساسی در جامعه‌مان شد.

خط رهبری: ارتباط ایشان با جریانات و محافل روشنفکری و ملی و مذهبی مشهد چگونه بود؟ نعامل ایشان با مجموعه آقای محمدتقی شریعتی و مجموعه‌های دیگر را اگر مصداقاً بخواهید اشاره کنید به چه شکل بود؟

آقای سلیمی نمین: مثبت بود. من گاهی وقت‌ها جلسات استاد محمدتقی شریعتی را می‌رفتم. آیت‌الله خامنه‌ای خودشان را درگیر جریانات متفاوتی هم که در مشهد بودند به‌هیچ‌وجه نمی‌کردند. به‌عنوان‌مثال، انجمن حجتیه مشهد به دلیل فعالیت‌های آیت‌الله خامنه‌ای ریزش جدی کرد. آقای حلبی آمد مشهد، علیه آیت‌الله خامنه‌ای صحبت کرد. من از کانال خویشاوندی‌ای که با رأس انجمن حجتیه مشهد داشتم مطلع می‌شدم. من رفتم خدمت آقا گفتم آقای حلبی این حرف‌ها را علیه شما زده است اما ایشان گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است. هیچ تأثیری که بخواهد درصدد واکنش برآیند، نداشتند. آقای خامنه‌ای، چون اسلام را به صورت واقعی معرفی می‌کرد، خود این جدایی از این جریانات را رقم می‌زد. یعنی یک فردی که قبلاً در جلسات انجمن حجتیه بود می‌آمد یک جلسه در بحث‌های آیت‌الله خامنه‌ای شرکت می‌کرد و نگاهش متفاوت می‌شد و می‌فهمید آنچه آنجا به او داده می‌شده است قرابت چندانی با اسلام نداشته لذا بدون هیچ درگیری‌ای جدا می‌شد. لذا وقتی آن‌ها خیلی از نیروهایشان را از دست دادند، درصدد حمله برمی‌آمدند اما همان‌طور که عرض کردم از این طرف ایشان هیچ واکنشی نداشتند.

خط رهبری: یک ترسیم کلی از روش کادرسازی آقا هم داشته باشید. روش عملی ایشان در تربیت نیروها و کادرسازی چه بود؟ به لحاظ تربیتی و تشکیلاتی ایشان چه ویژگی‌هایی داشتند؟          

آقای سلیمی نمین: ایشان یک حلقه‌ای برای طلبه‌های جوان داشتند که آن حلقه کاملاً‌ برای طلاب بود. ایشان یک سری شاگردهایی را هم تربیت کردند که بعدها آن شاگردها هم توانستند تأثیرات خوبی داشته باشند. البته تبعید و... این برنامه‌ها را به هم می‌زد. مشکلاتی که ساواک ایجاد می‌کرد طبیعتاً کار تشکیلاتی ایشان را دچار وقفه می‌کرد. ایشان یک سری کارهایی را برای قشرهای مختلف هم عمومی هم به صورت خاص به صورت منسجم دنبال می‌کردند. البته این انسجام توسط محدودیت‌های ساواک به هم می‌ریخت. البته ایشان خیلی خیلی دقت داشت. یعنی عنایتی که ایشان داشت که ساواک هیچ بهانه‌ای به دستش نیاید خیلی قابل اهمیت است. خیلی از سیاسیون بی‌مهابا صحبت می‌کردند و خیلی اهمیت نداشت برایشان که محدودیتی اعمال بشود. اما ایشان تلاش زیادی داشتند که فعالیت را دنبال کنند و بتوانند حضور داشته باشند تا بتوانند منشأ اثر باشند. این دو، جمع کردنش با هم خیلی کار سختی بود. یعنی هم کار تأثیرگذار و اساسی داشته باشند و هم کارشان استمرار داشته باشد. با وجود دقت‌های بسیار زیاد آیت‌الله خامنه‌ای، به هرحال ساواک می‌فهمید که ایشان دارد یک کار اساسی می‌کند اما نمی‌توانست بهانه بگیرد که مثلاً چرا تو صبر را این جوری تفسیر کردی. چرا مثلاً فرض کنید چنین بحثی را راجع به فلان آیه‌ی قرآن گفتی و... در حالی که خود مفاهیم آیه‌ی قرآن در آن قضیه کاملاً واضح  و روشن بود در این مطلب. بنابراین ایشان تلاش داشت یک کار به هم پیوسته‌ای راجع به قشرهای مختلف و حلقه‌های مختلف در مشهد انجام بدهد.

خط رهبری: شما با حبیب‌الله آشوری هم در مشهد برخوردی داشتید؟        

آقای سلیمی نمین: بله.

خط رهبری: آیا واقعاً می‌توان این فرد را جز شاگردان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای محسوب کرد؟

آقای سلیمی نمین: یک حرکت‌های موازی بود. من در جلسات آقای شیخ علی تهرانی هم شرکت می‌کردم. شیخ علی تهرانی یک آدم مبارزی بود اما نه انسجام ذهنی داشت، نه انسجام رفتاری داشت. از قضا ما خانه‌ی آقای شیخ علی تهرانی می‌رفتیم. ضمن اینکه در مبارزه نگاه خیلی خیلی دشواری داشت. یعنی مثلاً اینکه حتماً آن کسی که در مبارزه حرکت می‌کند باید بر خودش این قدر سخت بگیرد و... ایشان دست‌هایش را نشان می‌داد می‌گفت ببینید من بیل می‌زنم و امرار معاشم را از طریق مثلاً کارهای یدی دنبال می‌کنم. بر خودش خیلی سخت می‌گرفت. این سختی باعث می‌شد که خیلی عصبی باشد. اصلاً تحمل نداشت که مثلاً کسی با ایشان در مقام چالش قرار بگیرد، تحمل نمی‌توانست بکند.

خط رهبری: آشوری چطور؟

آقای سلیمی نمین: آشوری نرم‌خوتر بود اما متأسفانه یک سری بچه‌هایی که اول خدمت آیت‌الله خامنه‌ای می‌آمدند ولی اندک‌اندک جدا شدند ایشان را تقریباً دوره کرده بودند. من سال 57 آمدم ایران، روزی بود که صبحش ما تظاهرات شرکت کرده بودیم در مشهد. بعد از تظاهرات رفتیم یک باغی دیدیم آنجا همه‌ی این‌ها جمع‌اند. من گفتم چرا تظاهرات نرفتید؟ خیلی با تمسخر نسبت به تظاهرات مردم اظهارنظر می‌کردند. بعد بحث‌هایی آنجا شد که من خودم اصلاً تعجب کردم چون قبلاً هم با آشوری ارتباط داشتم. در سال 57 ایشان گفت که چون مارکسیسم علم است هرجایی که اسلام با مارکسیسم نخواند باید آن بخش را از اسلام حذف کرد! یعنی یک تعبیری به کار گرفت که من اصلاً‌ خیلی جا خوردم که آشوری به عنوان یک روحانی چنین بحثی را مطرح کند که اصالت با مارکسیسم است و اگر اسلام یک جایی همراهی نداشت با مارکسیسم آنجا باید ما از اسلام عدول کنیم نه اینکه وضع خودمان را با مارکسیسم روشن کنیم. این برای من خیلی تکان دهنده بود. هم اینکه خیلی با برنامه‌ی مردمی همراهی نداشتند. آنجا فهمیدم این‌ها با مجاهدین خلق ارتباط‌شان کاملاً فعال شده است و به خصوص آن مجاهدین خلقی که تغییر ایدئولوژیک دادند و تأثیرات سوئی در این زمینه درشان به وجود آمده بود.

از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید، از شما ممنونم

پایان پیام/.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.