دکتر سید نعمتالله عبدالرحیمزاده
دو سال قبل بود که نخستین کنگره فوقالعاده حزب عدالت و توسعه، AKP، برگزار شد تا احمد داوداوغلو به جای رجب طیب اردوغان برای پست نخست وزیری ترکیه انتخاب بشود. چند روز قبل نخستین انتخابات ریاست جمهوری ترکیه برگزار شده بود و اردوغان بعد از سالها نخست وزیری به این مقام رسید و باید فردی وفادار به خود و مطمئن را برای جانشینیاش در نخست وزیری تعیین میکرد و این فرد کسی نبود جز داوداغلو که از ابتدای رسیدن اردوغان به حکومت همواره یار وفادار او بود. حالا این یار وفادار از چشم رییس جمهور ترکیه افتاده و دیدار زودتر از موعد این دو در روز چهارشنبه 15 اردیبهشت هم نتوانست اختلافها را برطرف کند و این داوداغلو بود که با اعلام برکناری خود را فدای رییس کرد. قرار است دومین کنگره فوقالعاده حزب دوم خرداد و برای تعیین جانشین داوداوغلو تشکیل بشود تا او بعد 22 ماه از قدرت کنارگیری کند اما چرا او آمد و چرا به این صورت کنار زده میشود؟
نظریهپرداز حزب
احمد داوداوغلو را میتوان از جمله رهبران حزب عدالت و توسعه دانست که جدای از بنیانگذاری آن در کنار عبدالله گل و اردوغان، نظریهپرداز این حزب نیز بوده تا آنجا که برنامه حزب برای هدایت ترکیه به خصوص در عرصه سیاست خارجی برخاسته از اندیشه سیاسی او بوده است. داوداوغلو برخلاف دیگر رهبران حزب از عرصه علم و دانشگاه وارد سیاست شد و با نگارش کتب و مقالات متعددی مثل الگوهای متفاوت: تاثیر جهانبینیهای اسلامی و غربی بر نظریه سیاسی، دگردیسی تمدنی و جهان اسلام، عمق استراتژیک: وضعیت بینالمللی ترکیه و تمدن عثمانی: سیاست، اقتصاد و هنر، به عنوان معمار ترکیه در سالهای اخیر به شمار میرود. بر اساس نظریهپردازی او بوده که ترکیه مسیر گذشته از تلاش مستمر برای پیوستن به اتحادیه اروپا را به سمت خاورمیانه تغییر جهت داد تا آن که ترکیه نه کشوری مانده در پشت درهای اتحادیه، بلکه قدرتی باشد که به دنبال جایگاه نوینی در سطح منطقه و بینالملل است.
نقطه ثقل این نظریه بر محور اصطلاحی به نام نوعثمانگرایی، Neo-Ottomanism، است به این معنا که ترکیه در این تغییر مسیر سعی میکند تا موقعیتی شبیه سالهای دور و تحت عنوان امپراطوری عثمانی به دست بیاورد که از یک سو ارتباط نزدیکی با اروپا دارد و از سوی دیگر، مبدل به قدرتی تعیین کننده در منطقه خاورمیانه بشود و نفوذ گذشته خود را در این منطقه احیاء کند. هر چند که شخص داوداوغلو منکر چنین اصطلاح و تعریفی از نظریه سیاسی خود بوده اما نحوه عمل ترکیه طی بیش از یک دهه و نیم حاکمیت AKP نشاندهنده رویای نوعثمانگری در اندیشه و اراده او و دیگر رهبران AKP است. راهبرد تنش صفر ترکیه تا قبل از بروز بحران در جهان عرب تحت نظریه او در پیش گرفته شد تا از طریق مسالمتآمیز نفوذ دوران عثمانی به دست بیاید و بعد از بروز بحران ناگهان راهبرد مداخلهجویی در جهان عرب در پیش گرفته شد که همان هدف را دنبال میکرد.
بروز اختلافات
تا دو سال قبل که داوداوغلو به عنوان وزیر خارجه در کنار اردوغان بود نه تنها نشانی از اختلاف وجود نداشت بلکه تبعیت او از اردوغان تا آنجا بود که با رسیدن اردوغان به مقام ریاست جمهوری، همه انتظار نخست وزیری داوداغلو را داشتند و همین اتفاق هم پیش آمد. این تبعیت میتوانست ادامه پیدا کند اگر قدرتطلبی اردوغان حد و حصری داشت اما وقتی که جنگ داخلی با کردها و سرکوب روزنامهنگاران شدت پیدا کرد دیگر داوداغلو نمیتوانست به وضعیت قبل ادامه بدهد و اختلافاتش با اردوغان شروع شد. هدف اصلی اردوغان در مورد تغییر نظام سیاسی ترکیه از نظام فعلی پارلمانی به نظام ریاستی زمینه اختلاف دیگری میان او و داوداوغلو را فراهم کرد چرا که داوداوغلو چندان موافق چنین تغییری با توجه به حذف پست نخست وزیری نیست و برخلاف اردوغان، تمرکز بیش از حد قدرت در دست رییس جمهور را چندان موافق نظریات خود نمیداند.
مذاکرات ماههای اخیر میان ترکیه و اتحادیه اروپا بر سر پناهجویان موجب شدت گرفتن اختلافات بین این دو شد چرا که طرف اصلی اتحادیه اروپا در این مذاکرات شخص داوداوغلو بود و به موازات پیشرفت مذاکرات، اردوغان نسبت به نیت و دستآورد نخست وزیر خود به دیده بدگمانی مینگریست. وقتی که اتحادیه اروپا امتیازهایی از قبیل لغو ویزای ورود به اتحادیه برای شهروندان ترکیه، کمک 6 میلیارد یورویی اتحادیه به ترکیه و پذیرش یک پناهجو از ترکیه در ازای بازگرداندن هر یک پناهجو از یونان به ترکیه به داوداوغلو داد، اردوغان گفت: «درزماننخستوزیریمنمشخصبودکهاینبرنامهقراراستدرسال ۲۰۱۶ انجامشود. اینکهچهارماهاجرایآنبهجلوکشیدهشده،پیروزیمحسوبمیشود؟» اردوغان این حرف را زد تا امتیازهای اتحادیه به عنوان دستآوردی برای داوداغلو به حساب نیاید و در این میان وبلاگنویسی به میدان آمد تا معلوم بشود که شدت اختلافات به نقطه بیبازگشت رسیده است.
وبلاگنویس ناشناس با نام مستعار فدایی رییس، لقب هواداران دو آتیشه اردوغان، پرونده پلیکان را مطرح کرد که در آن به خائنین هشدار میداد و البته از خائن جدیدی به نام احمد داوداوغلو اسم برد. این فدایی خیانت او را در دو مورد از تغییر نظام سیاسی ترکیه و همدستی داوداوغلو با کشورهای غربی برای سرنگونی اردوغان برشمرد و همزمان با این نحو اتهامزنی بود که شورای اجرایی AKP اختیارات داوداوغلو را برای انتصاب رهبران استانی حزب محدود کرد تا معلوم بشود که زمان رفتن او از قدرت فرارسیده است.
کودتای قصر
با وجود اختلافات و اتهام زنی ها داوداوغلو قصد دارد آرام و بیسر و صدا از قدرت کنارگیری کند و حتی وعده داده که حتی یک کلمه هم علیه اردوغان نخواهد گفت و تاکید کرده که حاضر است عرصه سیاست را ترک کند تا هیچ گونه آسیبی به حزب نرسد. از طرف مقابل، منتقدان اردوغان و به خصوص کمال قلیچداراوغلو، رهبر حزب جمهوری خلق، این نحو برکناری او را با عنوان «کودتای قصر» توصیف کرده و آن را در جهت «تحکیم موقعیت دیکتاتور ترکیه» خوانده است. اشارههای قلیچداراوغلو مستقیم به اردوغان است که از نظر منتقدان حاکمیت، حذف داوداغلو تلاش اردوغان برای تسریع در نظام سیاسی ترکیه و ایجاد نوعی دیکتاتوری از سوی او در این کشور است. در واقع، این نحو برکناری نخست وزیر در تاریخ سیاسی معاصر ترکیه اگر بینظیر نباشد کمنظیر است و توصیف آن به کودتای قصر نیز از این جهت است.
حالا اردوغان مبدل به یکهتاز عرصه سیاست ترکیه شده و خبرها مربوط به گزینههای او برای جانشینی داوداغلو این نکته را تایید میکنند که یکی از این گزینهها برات آلبایرک، وزیر انرژی و داماد اردوغان، است. شاید داوداغلو همانطور که وعدهداده عرصه سیاست را آرام و بیسر و صدا ترک کند همچنان که عبدالله گل هم پیش از این آرام کنار رفت تا زمینه برای ریاست جمهوری اردوغان فراهم بشود اما از حالا پیشبینیهایی از جریان منتسب به او در میان نمایندگان حزب در پارلمان میشود. این پیشبینیها با توجه به میل شدید اردوغان به قدرت تام و تمام چندان خالی از وجه نیست و باید گفت که در صورت یکهتازیهای بیشتر او امکان بازگشت افرادی مثل داوداغلو و گل به عرصه سیاست برای محار او وجود دارد که در آن صورت باید انتظار انشعاب در حزب یا تشکیل احزاب جدیدی از سوی این افراد و برای کنترل اردوغان را داشت.
هادي نيوز
دیدگاه ها