چرا آمریکا تلاش می‌کند خاورمیانه نا امن باشد؟

بررسی روند تحولات منطقه غرب آسیا بعد از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که اکثر کشور‌ها بر اساس سیاست‌های هژمونی آمریکا در جهان قدم برداشتند و ایالات متحده هر کشوری یا گروهی که "نظم خاورمیانه مدل آمریکایی" را بر هم بزند مورد تهاجم این کشور قرار می‌گرفت

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از بصیرت :   اکبر معصومی

بررسی روند تحولات منطقه غرب آسیا بعد از جنگ جهانی دوم نشان می‌دهد که اکثر کشور‌ها بر اساس سیاست‌های هژمونی آمریکا در جهان قدم برداشتند و ایالات متحده هر کشوری یا گروهی که "نظم خاورمیانه مدل آمریکایی" را بر هم بزند مورد تهاجم این کشور قرار می‌گرفت که ممکن بود یا تحریم شود، یا حکومت تغییر کند و یا حمله نظامی از طریق کاخ سفید صورت گیرد. بدیهی است که تغییر سیاست‌های منطقه با واکنش ایالات متحده روبرو خواهد شد. از طرفی این روز‌ها منطقه روند جدیدی به خود گرفته است و برخلاف راهبرد "خاورمیانه‌ای آمریکا" نظم جدیدی به خود گرفته است.

عضویت ایران، عربستان و امارات متحده عربی در گروه بریکس که تلاش می‌کند رویکرد‌های نظم آمریکایی حاکم بر جهان را به چالش بکشاند و بستر جدیدی را در جهان ایجاد کند و نظم جهانی که منابع و سیاست‌ها بصورت عادلانه بین کشور‌ها تقسیم شود؛ هموار کند، احیای روابط ایران با عربستان و وضعیت بهم ریخته رژیم صهیونیستی از مهمترین تحولات و اتفاقات جدید منطقه غرب آسیا بعنوان نقطه راهبردی جهان و خط قرمز سیاست‌های محور عبری- غربی است. رویکرد‌های جدید باعث سردرگمی و ناراحتی آمریکا شده است. به طوری که ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا که نقش بسزایی در کسوت معاون وزیر امور خارجه وقت آمریکا در انعقاد توافق هسته‌ای (برجام) در سال ۲۰۱۵ میلادی ایفا کرده است، در سفری به ریاض نگرانی‌های خود و دولت متبوعش را بابت احیای روابط ایران و عربستان سعودی اعلام کرد.
اینکه چرا آمریکا از روند تغییر سیاست "تنش و آشوب" در منطقه به سمت "صلح و همگرایی" در منطقه غرب آسیا نگران و ناراحت است، نشان‌دهنده رویکرد‌های واشنگتن نسبت به تحولات بین‌المللی است.

حرکت منطقه به سمت آرامش و صلح باعث شده است که منافع آمریکا به خطر بیفتد. به این دلیل که ایجاد و استمرار آشوب‌های منطقه‌ای، ریشه در راهبرد‌های کلان آمریکا در نظام بین‌الملل دارد؛ بنابراین منطقه امن خط قرمز آمریکا به‌شمار می‌رود. تشکیل گروه تروریستی داعش در سال ۲۰۱۳ میلادی به‌وسیله دستگاه‌های امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی با هدف پمپاژ خشونت دائمی در منطقه، اساساً به معنای مخالفت آمریکا با آرامش و امنیت در جهان است. از طرفی واکاوی رفتار دولت بایدن نشان می‌دهد که "بازتولید داعش" در عراق، سوریه و افغانستان در حال پیگیری است که اساس موفقیت آن در نظر غرب نیز، افزایش بستر اختلافات بین کشور‌ها و معرفی جمهوری اسلامی ایران بعنوان کشور بر هم زننده امنیت منطقه است. در چنین شرایطی انعقاد توافق اخیر میان تهران و ریاض می‌تواند عاملی مهمی و بازدارنده در برابر سیاست‌های آمریکا باشد.

نکته دوم در علل نگرانی آمریکا می‌توان به نتایج و تاثیر تغییر روند‌ها در منطقه بر رژیم صهیونیستی دانست. به عبارتی غرب تصور می‌کرد که منطقه به سمت پذیرش رژیم صهیونیستی بعنوان عنصر فعال و تاثیرگذار بر منطقه می‌رود و این عامل خروج رژیم صهیونیستی از بحران در سیاست خارجی می‌باشد که عامل تحقق آن هم فاصله‌گذاری کشور‌های منطقه با ایران بود. عامل نزدیکی تهران و ریاض به معنای تشدید روند‌ها علیه رژیم صهیونیستی خواهد بود و نابودی این رژیم سرعت خواهد گرفت.

نکته بعدی در علل نگرانی آمریکا را می‌توان به نقش چین اشاره کرد. ورود چینی‌ها به منطقه غرب آسیا و معادلات اقتصادی، امنیتی و سیاسی آن قطعاً پیام بسیار بدی برای کاخ سفید به همراه خواهد داشت. در سال‌های اخیر راهبرد نویسان آمریکایی تمرکز ویژه‌ای بر محیط پیرامونی پکن داشتند و تحرکاتی را در تایوان، تبت، هنگ کنگ، دریای چین و شبه جزیره کره با هدف خلق بحران‌های طولانی مدت در این مناطق شکل داده‌اند. در مقابل، چین در تلاش است با ورود مؤثر به معادلات منطقه و ایجاد روابط دوجانبه با ایران و اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس و انعقاد توافقات بلندمدت با آن‌ها، قدرت فرامنطقه‌ای خود را به رخ واشنگتن بکشد.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.