می‌خواهم طوفانی شوم از جنس سنگ

خزانی را در گوشه‌ای از این کره خاکی می‌بینم که حکایت یک قرن بی‌مهری را دارد، جنایتی که از دل تاریخ محو نخواهد شد. تصویر پدرانی که طفلان به خون غلطیده خود را در آغوش دارند و چاره‌ای جز نظاره کردن بر ویرانه‌های دلشان ندارند و چه زیباست جمله "کاش ابری بودم در آغوش باد" و من می‌خواهم طوفان باشم، طوفانی از جنس سنگ ..

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز فاطمه ابوالحسنی در دل نوشته ای برای غزه و ساکنانش نوشت : 

 

به نام خدایی که مهرآفرین است.  از واپسین روزهای مهر می‌نویسیم، ماهی که از اسمش مهربانی می‌بارد، برگ‌ریزان پاییزی را مجسم می‌کنم که جز زیبایی چیز دیگری ندارد و غرق شادی مثل کودکی که دوان‌دوان به دنبال بادبادکی هر سو می‌دود به دنبال باد!

 اما می‌خواهم از واپسین روزهای پاییزی بگویم که در مهربان‌ترین ماهش، روزگاری را رقم زد که نامهربان‌ترین ساعت‌ها و لحظه‌ها را به خود دید. زبانم گویای این‌همه بی‌مهری نیست، چگونه از بدترین و پست‌ترین انسان‌هایی بنویسم که نشانی از انسانیت در وجودشان نیست و درونشان همچون حیوانی وحشی است.

خزانی را در گوشه‌ای از این کره خاکی می‌بینم که حکایت یک قرن بی‌مهری را دارد، جنایتی که از دل تاریخ محو نخواهد شد. تصویر پدرانی که طفلان به خون غلطیده خود را در آغوش دارند و چاره‌ای جز نظاره کردن بر ویرانه‌های دلشان ندارند و چه زیباست جمله "کاش ابری بودم در آغوش باد" و من می‌خواهم طوفان باشم، طوفانی از جنس سنگ و بر سر دل‌هایی ببارم که جز قساوت و شقاوت چیزی در آن نیست. طوفانی از جنس استقامت و پایداری.

 کجایی ‌ای طوفان به‌جامانده در بیابان طبس، کجایید ای اصحاب ابابیل، می‌خواهم طوفانی شوم از سنگ پر از نفرت و کینه و خشم بر سر کوردلان سنگی چندین ساله، طوفانی در دل تاریخ و هم‌اکنون طوفانی در خود خروشان پر از صبر و دیگر چاره‌ای نیست جز صبر. تا روزی ببارد این صبر عظیم، آرامشی می‌خواهم از صبر بزرگ در سرزمین الاقصی و طوفانی چون طوفان الاقصی

دل‌نوشته از: خدیجه ابولحسنی

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.