دیده شدن "همای سعادت" را به فال نیک بگیریم؟

ایرانیان با دیدن پرنده کمیاب و بزرگ جسته ای که در زیست بوم، تاریخ و فرهنگ، معماری، ادبیات و ... این مرز و بوم جایگاه ویژه ای دارد و در این زمان از سال که رو به بهار می رود آنرا خوش یمن و حاکی از بخت گشاده می خوانند، مملو از ذوق، شعف و امید شدند.

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از خبرگزاری زنان ایران : امیرحمزه نژاد: ایرانیان با دیدن پرنده کمیاب و بزرگ جسته ای که در زیست بوم، تاریخ و فرهنگ، معماری، ادبیات و ... این مرز و بوم جایگاه ویژه ای دارد و در این زمان از سال که رو به بهار می رود آنرا خوش یمن و حاکی از بخت گشاده می خوانند، مملو از ذوق، شعف و امید شدند.
اما در همین حین که بارقه امیدی پرتو افکنده عده خاصی با ژست خودتحقیری سیاسی و پمپاز ناامیدی افاضه کلام می کنند که "همای سعادت ایرانیان" هم لاشخور از آب در آمد!
برخی دیگر نیز مشاهده این پرنده بزرگ جثه در ارتفاعات طالقان در البرز که "کرکس ریشدار" هم می خوانندش را با استدلالات خود که این پرنده استخوان خوار در چه سطحی از چرخه زیستی قرار دارد و چه فوایدی برای محیط زیست دارد، به دفاع از این باور باستانی پرداختند و به سبب ندیدن زیبایی و ابهت این پرنده، به ناامید کنندگان خرده گرفته اند.
به هر حال گویی دلسرد و مایوس کردن جامعه به بخشی از کارکرد روانی عده ای در فرهنگ سیاسی جدید بدل شده است. این خود کم پنداری و تمسخر ریشه ها مهم نیست از کجا بر می آید، حتی اگر منشا طبیعت و ادبیات کهن ایران داشته باشد این افراد باید به عنوان کارگران کارخانه ناامیدسازی دست به تولید یاس عمومی بزنند.
این منفی بافی ها هم مهم نیست در برابر چه باشد، اعتقادات دینی و میراث معنوی، ملیت، ورزش قهرمانی، ادبیات، طبیعت، تاریخ و ...، برای این افراد فرقی ندارد.
فقط ممکن بود این پرنده از جایی چون رشته کوه های آلپ سر بلند می کرد و بال می گستراند، چنان برخی از این افراد برای آن افسانه بافی و مدیحه سرایی می کردند و کف و سوت می زدند که حد و اندازه نداشت.
ملامت گرانی که خرده می گیرند که چرا ما از مواهب و میراث کهن ملی مان پاسداری نمی کنیم و دیگران خصوصا در این برهه زمانی کشورهای حوزه خلیج فارس را در چشم ایرانیان بزرگ و تحسین آمیز جلوه می دهند، خود عامل تخریب شده اند.
خوشمزه اینکه همین نومیدسازان همان هایی هستند که جامعه ایران را جامعه ای فسرده می خوانند‌؛ یعنی هم کارکرد امیدستیزی و پمپاژ وا زدگی دارند و هم القای یاس در جامعه. همین افراد نسخه های روان درمانی می پیچند که ایرانیان باید شاد باشند و ابزار شادکننده وجود ندارد اما سد راه شادی های کوچک و بزرگ مردم از ورزش قهرمانی گرفته تا شوق در برابر جلوه های طبیعت ایران می شوند.
به هر جهت کشوری قطعا راه آینده را هموار و روشن می سازد که یک فرهنگ سیاسی متعالی با استفاده از سرمایه ها و میراث معنوی و زیستی داشته باشد، فرهنگی که تسویه همین ناملایمتی ها و تفکرات منفی و کور جزو بایدها و اولویت های مهم آن به شمار می رود.
انتهای پیام /*

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.