ورود رژیم صهیونیستی به بحران سوریه

 

حمله پیشدستانه رژیم صهیونیستی به مرکز پژوهش نظامی جمرایا در شمال غرب دمشق، عملا پای این رژیم را به بحران سوریه گشود. البته ادعای محافل این رژیم آن است که هدف از این حمله،بمباران یک کاروان حامل موشک های «اس ای 17» روسی بوده است که قرار بود در نزدیک جمرایا برای حزب الله لبنان بارگیری و ارسال شود. این موشک های پیشرفته ضد هوایی، قابلیت نصب سلاح شیمیایی را دارا بوده و رژیم صهیونیستی از مدت ها پیش از دستیابی حزب الله به چنین سلاحی ابراز نگرانی کرده بود. این محافل همچنین ادعا کردند طبق توافقات دمشق و مسکو ارائه این سلاح به حزب الله ممنوع بوده است، لذا سوریه اصرار دارد در مواضع رسمی خود چنین وانمود کند که مرکز پژوهش نظامی جمرایا هدف قرار گرفته و ارسال هر گونه محموله تسلیحاتی به حزب الله را انکار کرده است.

صرف نظر از ادعاهای رژیم اشغالگر قدس و یا منافعی که از ادامه بحران و جنگ فرسایشی سوریه، نصیب این رژیم می شود، نکته قابل توجه آن است که رژیم صهیونیستی با تجاوز به حریم سوریه ضمن آن که قطعنامه 1974 (پایان خصومت میان اسراییل و سوریه) را زیر پا گذارده است، به نوعی در بحران جاری سوریه به نفع معارضان نقش آفرینی کرده است. این در حالی است که گفته می شود معارضان مسلح سوری بارها تلاش داشتند مرکز جمرایا را مورد حملات خود قرار دهند، اما موفق نشده بودند.

رژیم صهیونیستی در کارنامه خود موارد زیادی از حملات پیشدستانه را دارد، از جمله حمله به تاسیسات هسته ای دیرالزور سوریه در تابستان 1386 و یا حمله به کارخانه تسلیحاتی الیرموک سودان در پاییز 1391. این گونه حملات معمولا سریع و محدود است و واکنش نظامی طرف مقابل را به دنبال ندارد. اسراییل غاصب با حمله هوایی به جمریا شاید در صدد آزمودن سوریه و نیز حامی راهبردی آن یعنی جمهوری اسلامی بوده است که چند روز قبل اعلام کرده بود حمله به سوریه حمله به ایران محسوب می شود.

آیا احتمال واکنش نظامی از سوی سوریه یا ایران و یا حزب الله، در محاسبات صهیونیستها گنجانده شده است؟ به نظر می رسد برآورد اطلاعاتی رژیم صهیونیستی حاکی از آن است که جبهه مقاومت به دنبال حملات محدود، خود را درگیر نبرد با این رژیم نمی کند. از طرفی سوریه درگیر جنگ و بحران سخت داخلی است و توان گشودن جبهه دومی علیه رژیم اشغالگر را ندارد. بر اساس این برآورد جمهوری اسلامی نیز به دلیل مشکلات سیاسی و اقتصادی خود را وارد معرکه مستقیم با اسراییل غاصب نمی کند و حتی گزینه نبرد نیابتی (از طریق حزب الله یا گروه های مقاومت اسلامی فلسطین) هم موجب برافروختن جنگی تازه و خونین از سوی اسراییل جنایتکار می شود که در شرایط فعلی منطقه، هزینه های آن بیش از منافع آن است.  

البته این تحلیل بدان معنا نیست که رژیم صهیونیستی نسبت به تکرار این گونه حملات تهور و انگیزه کافی یافته و حملات پیشدستانه خود را در سایه سکوت و بلکه تایید آمریکا ادامه خواهد داد. صهیونیستها هنوز خاطره تلخ شکست در جنگ 8 روزه غزه و موشک های فجر 5 را که به تل آویو شلیک شد از یاد نبرده اند. از طرفی آنها بارها نسبت به زرداخانه قوی و توسعه یافته حزب الله لبنان ابراز نگرانی کرده است. لذا سران رژیم غاصب نیک می دانند که حمله بعدی به شکایت سوریه از سازمان ملل محدود نشده و واکنش شدید نظامی جبهه مقاومت را به دنبال خواهد داشت.

در هر حال اسراییل غاصب با حمله اخیر خود به سوریه و نقض آشکار حریم این کشور ضمن آن که زیرساخت های نظامی و تسلیحاتی رژیم سوریه را در در معرض آسیب قرار داد، به نوعی معارضان سوریه را یاری داده و دست کم روحیه آن ها را تقویت نمود. این تقویت روحیه در شرایطی که اختلاف و تشتت در اردوگاه ائتلاف معارضان سوری افزایش یافته و نشست های مکرر آنان در ترکیه و فرانسه و مصر و ... با ناکامی مواجه شده است، معنای تازه ای می یابد.

البته این یک روی سکه است. روی دیگر سکه آن است که به دنبال حمله اخیر رژیم اشغالگر قدس، حضور سوریه در جبهه مقاومت بار دیگر تثبیت شده و قدرت سیاسی و تبلیغاتی این کشور و نیز جبهه مقاومت، برای مانور علیه رژیم اشغالگر و همچنین معارضان مسلح و حامیان منطقه ای و بین المللی آنان، افزایش یافته است.

 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.