پس از برگزاری چهلونهمین کنفرانس امنیتی مونیخ که روز یکشنبه به پایان رسید، مشخص شد مهمترین خروجی این نشست سهروزه که نظر رسانهها را به خود جلب کرد، مسئله هستهای ایران و بحران سوریه بود. موضوع کلیدی مربوط به مسئله هستهای ایران، پیشنهاد جوبایدن، معاون رئیسجمهور آمریکا و پاسخ علیاکبر صالحی، وزیر خارجه ایران، به این پیشنهاد بود که هر دوی آن، بازتاب بسیار گستردهای در ایران و جهان داشت.
جوبایدن در این نشست اعلام کرد: آمریکا آماده مذاکره مستقیم با ایران برای حل مسئله هستهای است، هرگاه ایران جدی باشد... توپ در زمین حکومت ایران است. علیاکبر صالحی در واکنش به صحبت بایدن، از پیشنهاد وی استقبال کرد ولی گفت ایران ملزم به قبول این پیشنهاد نیست. حرف اساسی صالحی که کلید قفل بستهشده این منازعه طولانی به حساب میآید، این است که گفت: «شما نمیتوانید از یک طرف، لحن تهدیدآمیز داشته و بگویید همه گزینهها روی میز است و از طرف دیگر، از مذاکره صحبت کنید... فشار آوردن با گفتوگو سازگار نیست. اگر شما نیت صادقانه داشته باشید، ما میتوانیم مذاکرات جدی را در دستور کار قرار دهیم.»
آمریکاییها در دهههای اخیر در عرصه صنعت و جلوههای ظاهری زندگی، پیشرفتهایی داشتهاند؛ اما در ایجاد گفتمانهای سیاسی که قادر باشد معضلات جهانی را حل کند، در جا زده و ناکام ماندهاند. از این رو در این عرصه هر چه را که رو میکنند، کپی ناخوانای سیاست چماق و هویج است که گاهی نام فشار و مذاکره را بر آن مینهند. با اینکه این سیاست کهنه بهکرات ناکارآمدیاش اثبات شده؛ اما چون جایگزین مناسبی برای آن ندارند و بیش از حد هم به بخش چماق آن یعنی توان نظامیشان متکی هستند، نمیخواهند از این سیاست فشل و فرسودهشده دست بردارند. پدیدهای به نام مقاومت انقلاب اسلامی، این سیاست را بیش از پیش تحلیل برده و با اینکه ایران فشارهای زیادی را متحمل شده، اما در مباحث هستهای دست برتر را دارد و روز به روز هم بر این برتری افزوده میشود و این، طرف مقابل است که باید نشان دهد در انعطاف و پذیرش حقوق مسلم ایران جدی است. چنانچه مقامات آمریکا پرده پندارهای باطل را کنار بزنند و این موضوع را فهم کنند، احتمالاً زمینه برخی تحولات فراهم میشود.
دیدگاه ها