آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی بعد از توافق هسته ای/علی میرزایی

 

 

رفتار عربستان در قبال توافق هسته ای آمیخته ای از فرصت ها و چالش هاست و غلبه هر یک از این وجه بسته به ارده سیاسی آمریکا در منطقه است، اما رفتار صهیونیست ها کاملا در جهت ضربه زدن به توافق هسته ای وین است و آمریکائی ها در جلوگیری از اخلال گری آنان مسئول هستند.

همچنان که پیش بینی می شد، توافق هسته ای وین بین ایران و گروه 5+1، در حال شکل دادن به تغییر و تحولات برجسته ای در عرصه روابط بین الملل است؛ تحولاتی که هم می تواند فرصت و هم تهدید برای ایران در بر داشته باشد. از این رو شناخت این تحولات جهت دفاع از منافع ملی کشور و آرمان های انقلاب اسلامی ضروری است.

با نگاهی به رفتار کشورها و بازیگران منطقه ای و جهانی که اقدامات آن ها بر منافع ملی ایران تأثیرگذار است، در روزهای اخیر و بعد از صدور برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، می توان نشانه های دو ریکرد برجسته را توسط این بازیگران مشاهده کرد:

1- بخش زیادی از کشورهای عربی و غیر عرب منطقه، از جمع بندی هسته ای وین ابراز رضایت کردند و پیام های مثبتی را دراین باره صادر نمودند. مقامات کویت، امارات، عراق، عمان، سوریه، لبنان، افغانستان، پاکستان، ترکیه، تاجیکستان و... در این زمینه مستقیما ابراز خشنودی کردند و بیشتر آنان به مقامات کشورمان دستیابی به این توافق را تبریک گفتند و مقامات بحرین و عربستان نیز با تأخیر، تقریبا چنین رویکردی را اتخاذ کردند. اکثریت مطلق این کشورها دارای روابط دوستانه با جمهوری اسلامی ایران هستند و طبیعی است که از توافق هسته ای حمایت کنند، اما پیام مثبت عربستان و بحرین به این توافق جای توجه دارد، چرا که این دو کشور با اقدامات خود در سال های اخیر سبب بروز چالش هایی در روابط خود با ایران شده اند. رفتار بسیار غیرانسانی بحرین با مردم انقلابی خود و تهاجم نامشروع عربستان به یمن و حمایت از گروه های تروریستی منطقه از جمله این چالش هاست. با این وجود نگاه مثبت این دو کشور به توافق هسته ای وین (برجام) چندین وجه دارد: در گام اول این نگرش مثبت می تواند خود مبنایی برای حل چالش ها در روابط این کشورها با ایران شود و حاکمان بحرین از فشار و ظلم شدید خود در حق مردم این جزیره بکاهند و به خواسته های آنان توجه کنند و عربستان سعودی نیز هر چه سریع تر به حملات خود به یمن پایان دهد و از مداخله در یمن دست بردارد.

در گام دوم اما نگاه مثبت به معنای عدم علاقه عربستان و به تبع آن بحرین به ایجاد چالش در روابط خود با آمریکا، به عنوان یکی از طرف های برجام، است. این عدم علاقه می تواند دو پیامد نسبتا متناقض داشته باشد: اولا می تواند به باج خواهی آل سعود از آمریکا منجر شود و مثلا در موضوع یمن، عربستان از شرایط خود کوتاه نیاید و همچنان  در جهت بازگردان یمن به حیات خلوت خود، هرگونه تلاشی را به کار گیرد. ثانیا در نقطه مقابل، می تواند به عقب نشینی عربستان در قبال خواسته های آمریکا تبدیل شود و بر حَسَب منافع آمریکا، حمایت های عربستان از تروریسم و داعش در منطقه کمتر شود و در جنگ یمن نیز اوضاع به سمت حل و فصل سیاسی مسئله پیش برود.

بنابراین انتظار می رود روندهای متناقضی در حیطه رفتاری عربستان در منطقه به وجود آید و غلبه یک وجه از این رفتارها بر دیگری، بسته به دست کشیدن آمریکا از آتش افروزی در منطقه و کنار گذاشتن سیاست جنگ نیابتی است، چرا که رفتار عربستان تابعی از سیاست های آمریکاست. سفر اخیر اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا به عربستان و گفتن این که ایران نگرانی مشترک آمریکا و عربستان است، به غلبه یک رفتار نسبتا منطقی بر رفتار کشورهای تندور منطقه نمی انجامد و مانع از اثرگذاری مطلوب توافق هسته ای وین بر اوضاع منطقه می شود.

2- موضوع دیگر تلاش ویژه صهیونیست ها جهت ضربه زدن به توافق هسته ای وین است. سران رژیم صهیونیستی و شخص نتانیاهو که بازنده بزرگ توافق هسته ای وین هستند و نتوانسته اند در مقابل رفتار منطقی، صلح آمیز و مبتنی بر حقوق بین الملل از سوی ایران در موضوع هسته ای، آمریکا را به عدم برداشتن تحریم های ایران قانع کنند، اکنون تمام تلاش خود را به کار گرفته اند تا در مرحله اجرای توافق وین، سنگ اندازی کنند و خواسته های خود را بر کشورهای غربی تحمیل نمایند. اقدامات صهیونیست ها بیشتر در زمینه اخلال در برداشتن تحریم ها و بهبود روابط تجاری ایران با اروپا و نیز ایجاد جنگ روانی علیه ایران خواهد بود، چه این که هیأت اقتصادی آلمان که به ایران سفر کرد، شرط خود را برای گسترش روابط تجاری با ایران، شناسایی رژیم صهیونیستی توسط ایران اعلام کرد. همچنین نفوذ صهیونیست ها بر دولت کانادا سبب شده تا دولت اوتاوا بعد از جمع بندی مذاکرات، ایران را «تهدیدی جدی برای ثبات و امنیت» جهان برشمرد و تهران را به استمرار حمایت از تروریسم متهم کند. کانادا طی سال های قبل نشان داده که به شدّت تحت تأثیر صهیونیست هاست و از کانال ادعاهای حقوق بشری علیه ایران، خواسته های آنان جهت فشار بر ایران را دنبال می کند. اکنون دولت اوتاوا امیدی برای نتانیاهو و همراهانش است تا شکست خود در جلوگیری از توافق هسته ای را به گونه ای جبران کند و کانادا را وادارد به موضع گیری و فشار، که بیشتر از نوع حقوق بشری خواد بود، علیه ایران روی آورد.

این رفتارها البته در سطحی نیست که بتواند توافق هسته ای وین و حق مشروع ایران در غنی سازی اورانیوم و رفع تحریم های ظالمانه را تحت الشعاع قرار دهد. در مجموع، رفتار عربستان در قبال توافق هسته ای آمیخته ای از فرصت ها و چالش ها را برای ایران در بر دارد و غلبه هر یک از این وجه بسته به ارده سیاسی آمریکا در منطقه است و البته دیپلماسی منطقه ای ایران نیز می تواند تأثیر مهمی داشته باشد. با این حال نکته اصلی در اینجا، نوع اراده سیاسی آمریکا در منطقه است، چرا که این نوع اراده مانع از حل چالش ها و بحران های منطقه شده و می شود. آمریکائی ها نباید از فرصتی که در زمینه نگاه مثبت اغلب کشورهای منطقه به توافق وین حاصل شده، جهت ایران هراسی و افزایش فروش تسلیحات خود به برخی کشورهای عربی منطقه استفاده کنند، بلکه باید حداقل با دست کشیدن از اخلال گری در منطقه اجازه دهند تا این رویکرد های مثبت زمینه را برای حل مسالمت آمیز مسائل منطقه فراهم کند. می توان گفت روزهای آینده مقطع آزمون آمریکا در منطقه است، چرا که زمینه های حل مسالمت آمیز مسائل منطقه در پرتو توافق وین تا حدی آماده شده و اگر کاخ سفید به جای فرستادن عناصر نظامی و امنیتی خود به منطقه، همچون وزیر دفاع خود، دیپلمات های خود را به ریاض بفرستد، اوضاع منطقه می تواند بهتر شود. در غیر این صورت اخلال گری آمریکا در منطقه بار دیگر آشکار می گردد.

از طرف دیگر در قبال رفتار آمیخته با فرصت و تهدید عربستان، رفتار رژیم صهیونیستی کاملا در جهت چالش افکنی علیه برجام است و باز هم در این جا آمریکائی ها مسئولیت دارند و آن جلوگیری از اخلال گری های رژیم صهیونیستی در مسیر اجرایی توافق هسته ای وین است./م

بصیرت

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.