چه کسی برای «برجام» از خط قرمزها عبور کرد؟

مسعود یارضوی
اگرچه کسانی در ستاد برجام، شجاعت بیان حقایق توافق خود با غرب را برای مردم ندارند و از عذرخواهی بابت بی‌دستاوردی برجام و عبور از خطوط قرمز نظام هم اِبا می‌کنند اما واقعیت را نمی‌توان در پستوی خانه پنهان کرد...
 این روزها و در یکسالگی برجام در حالی که انتظار می‌رفت دولت یازدهم پیرامون اصرار، خواسته و هدف اصلی خود یعنی «توافق با غرب» گزارش‌هایی صریح به افکار عمومی ارائه کند اما بازار چیزی به نام «تناقض» گرم‌تر شده است.

علی‌اکبر صالحی می‌گوید فکر نمی‌کردیم آمریکا حق غنی‌سازی ایران را به رسمیت بشناسد ولی این اتفاق رخ داد اما چند لحظه بعد و در همان سخنان اینطور می‌گوید که غنی‌سازی در دولت سابق هم پذیرفته شده بود.[1]

عباس عراقچی به مردم می‌گوید آب سنگین فروخته‌ایم اما صالحی می‌گوید نفروخته‌ایم.[2]

آقای روحانی گفته بود همه تحریم‌ها حتی تحریم‌های تسلیحاتی لغو می‌شود ولی عراقچی می‌گوید از اول هم قرارمان این نبود که تمام تحریم‌ها لغو شوند[3] و اساساً افتخارمان این است که هیچگاه با مردم ناراستی نکرده‌ایم.

حمید بعیدی‌نژاد می‌گوید شروط رهبری نعل به نعل اجرا می‌شود اما اظهارات آقایان ولایتی و عراقچی صراحتاً از عدم اجرای شروط رهبری خبر می‌دهد.[4]

و غیره...

*روایت جدید‌الولاده عراقچی از تغییر در خطوط قرمز نظام!

در این میانه و در کنار این تناقضات اما روایت جدیدالولاده‌ای که توسط «سیدعباس عراقچی» عضو تیم مذاکره‌کننده و رئیس ستاد پیگیری اجرای برجام درباره ماجرای «عبور مذاکره‌کنندگان دولت از برخی خطوط قرمز» بیان شد، نیاز به تأمل و اقتراح فراوان دارد و نباید و نمی‌توان به سادگی از آن گذشت.


در روزهای اخیر، آقایان صالحی،‌ بعیدی‌نژاد و عراقچی کراراً اعلام کرده‌اند که تمام چارچوب‌ها و خطوط قرمز کشور را در مذاکرات هسته‌ای رعایت کرده‌ایم!

این در حالی است که مقام معظم رهبری در ابتدای امسال و در حرم مطهر رضوی طی سخنانی تصریح کردند: «وزیر خارجه‌ی محترم ما در مواردی به بنده گفت که ما مثلاً اینجا را یا این خطّ قرمز را دیگر نتوانستیم حفظ کنیم»[5]

روایت جدید‌الولاده آقای عراقچی اما گویا قصد دارد خط رابطی را میان تأکیدات آقایان و سخنان مقام معظم رهبری رسم کند.

عراقچی در نشست خبری خود در روز یکشنبه مورخ 28 تیرماه جاری ضمن آنکه بحث عبور از خطوط قرمز را رد می‌کند، می‌گوید:

«خطوط قرمز رهبری و خطوطی که برای تیم مذاکره کننده ترسیم می‌شد برخی از آن‌ها در صحنه عمل قابل محقق شدن نبود و ما این‌ها را با صداقت و شفافیت کامل به مراجع تصمیم‌گیری گزارش می‌کردیم و وقتی که امر دایر شد که بین این که توافق نداشته باشیم یا خطوط قرمز را کامل حفظ کنیم بنا بر تصمیم تصمیم‌گیران بنا شد تا برخی جاها خطوط را جابه‌جا کنیم. در دو سه مورد از این موارد که گزارش هم شده است این اتفاق افتاد. جابه‌جایی در خطوط قرمز سرخود توسط تیم مذاکره کننده انجام نشده است.

در چند موردی که امکان پیشرفت در مذاکرات وجود نداشت ما موارد را گزارش کردیم و در آن‌ها تغییراتی داده شد. رهبری ابتدا گفتند همه تحریم‌ها باید لغو شود اما در مذاکرات وقتی بحث می‌کردیم طرف آمریکایی گفت که می‌تواند تحریم‌های رییس‌جمهور را لغو کند اما تحریم‌های کنگره باید توسط کنگره برداشته شود و اکنون فضای چنین کاری نیست. این نکته را ما منتقل کردیم و خط قرمز در این مورد ناچاراً جابه‌جا شد.»[6]

برداشت از صحبت‌های عراقچی این است که برخی خطوط قرمز از آنجا که عملی نبوده‌اند با رضایت مقام معظم رهبری تغییر کرده‌اند و اساساً تمام آنها با هماهنگی تغییر کرده‌اند و بالنتیجه مذاکره‌کنندگان از هیچ خط قرمزی عبور نکرده‌اند!

 

*روایتی دیگر از مجید انصاری درباره تغییر در خطوط قرمز

در این بین اما روایت دیگری هم وجود دارد که تعداد کمی از افکار عمومی در جریان آن هستند.


مجید انصاری، معاون پارلمانی وقت رئیس‌جمهور روحانی در اردیبهشت‌ماه امسال و در سفر به استان کرمان در جلسه شورای اداری شهرستان جیرفت در همین باره گفته است:

«در برخی از مسائل مربوط به برجام توافق‎هایی بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری صورت گرفته بود، اما به دلیل نظر خاصی که ایشان مجدداً در یکی از خط قرمزها مطرح کردند که به حسب ظاهر به‎گونه‎ای محال بود، زیرا توافق‎های قبلی بر زمان‎بندی دیگری انجام شده بود؛ ظریف تجدید نظر کرد.

هنگامی که رهبری در سخنرانی خود زمان دیگری را بیان فرمودند؛ ظریف، سردار بزرگ عرصه دیپلماسی کشور به رئیس جمهور گفته بود که دیگر با این شرایط نمی‎شود گفت‎وگوها را پیش برد، زیرا با این توافق‎ها مشکل ایجاد می‎شود، اما روحانی با صراحت گفت، شما که مرد میدان هستید، مذاکرات را ادامه بدهید، اگر در این بین سخن رهبری به زمین ماند یا برجام به فرجام نرسید، باید فرمان ایشان را عمل کنید.»[7]

پر واضح است که تنها برداشت ممکن از سخنان انصاری نیز این است که خط قرمزها توسط مذاکره‌کنندگان رعایت شده بودند اما بعد از سوی مقامات ارشد کشور جابه‌جا شده‌اند و ظریف هم گفته است که دیگر نمی‌تواند ادامه بدهد و آقای روحانی هم تأکید کرده‌اند که فرمان رهبری نباید بر زمین بماند!

*مقایسه‌ای میان اظهارات متفاوت عراقچی و انصاری و چند سؤال

هنگامی که به نظاره و مقایسه روایت‌های نه چندان منطبق این دو مقام ارشد دولتی درباره خطوط قرمز هسته‌ای در مذاکرات بپردازیم چند نکته و تعدادی سؤال در فراروی ما هویدا می‌شود:

یکم_ قبل از این به کرّات از جانب ستاد برجامیان سخنانی از قبیل «برجام، پرونده رهبری است» و «تمام فرایند مذاکره با تأیید رهبری انجام شده» را شنیده‌ایم. آیا رؤیت این اظهارات و صحبت‌های اشاره شده از انصاری و عراقچی، می‌تواند نشان از یک تلاش بطئی و زیر پوستی برای مرتبط کردن «برجامِ روحانی» با رهبری نظام باشد؟!

چه اینکه تمام مردم ایران و تحلیلگران جهانی در جریان اظهار بدبینی‌های مکرر مقام معظم رهبری از 3 سال قبل تاکنون نسبت به آمریکا و دستاوردهای برجام بوده و هستند.

دوم_ فرض بر راست بودن سخنان عراقچی و انصاری بایستی اشاره کرد که در جریان «مذاکره» یا «حکمیت»؛ دوئیت حرف و خط قرمز و بویژه عقب نشینی از خطوط قرمز نه‌تنها مسئله عجیبی نیست بلکه عین عقل و مصلحت و جزئی از فرایند مذاکره در میان همه‌ی طرف‌هاست.

مگر نه اینکه امیرالمؤمنین علی(ع) نیز در جریان حکمیت، ابتدا مخالف صریح آن بود و پس از ساعاتی به اجبار و فشار مجبور به موافقت با آن شد و البته شروطی را هم بر آن موافقت وضع کرد که البته همان‌ها هم اجرا نشد؟!

چیزی که دوئیت آن پسندیده نیست، تغییر در سیرت اعتقاد و سیرت نظام است.

کما اینکه امیرالمؤمنین(ع) و امام مجتبی(ع) هرگز با سیرت مستکبر معاویه سازش نکردند و آنچه در صفین و در ساباط رخ داد، چه در صورت جنگ، چه در صورت حکمیت و چه در صورت صلح، جملگی به آشکار شدن حق از باطل و رسوایی و بدعهدی معاویه انجامید.

جالب آنکه حتی خوارج پس از شکست پروژه حکمیت خواستار توبه امیرمؤمنان هم بودند و می‌گفتند علی(ع) هم در حکمیت دخیل بوده اما امام از این کار امتناع کرد زیرا در تناقض با سیرت و اقدامات استکبارستیز علی(ع) بود.پ

سوم_ اینکه آقای انصاری از اجرایی نبودن برخی خطوط قرمز و «تجدید نظر ظریف» سخن می‌گوید و آقای عراقچی اشاره‌ای به این مسئله ندارد، مؤید یک تناقض بزرگ در حرف‌های آقایان است.

مردم مایل‌اند، بدانند که خطوط قرمز تعیین شده که آقایان از آنها عبور کرده‌اند از اول قابل اجرا نبوده‌اند یا پس از تجدید نظر آقای ظریف قابل اجرا شده‌اند؟!

 


چهارم_ آقای عراقچی بایستی بگویند که فرض بر صحّت سخنانشان درباره نحوه جابه‌جایی خطوط قرمز در ایام مذاکرات آیا ماجرای عدم رعایت شروط 9گانه رهبری پیرامون برجام و اعتراف صریح آقای عراقچی در رسانه ملی مبنی بر «نقض شدن برجام بر اساس شروط رهبری»[8] هم مصداقی از همان ساز و کار جابه‌جایی خطوط قرمز است که بیان کرده‌اند یا اینکه این یک مورد و چند مورد دیگر، استثناً و اثباتاً از اختراعات خود دولت و ستاد برجام است؟!

پنجم_ اظهارت عراقچی بیش از آنکه گویای در جریان بودن مقامات ارشد نظام نسبت به تغییر خطوط قرمز باشد، گویای خواهش و تمنای ستاد برجام برای توافق به هر قیمتی است. زیرا گزارش اجرایی نبودن خطوط قرمز و گرفتن موافقت برای عبور از آنها (یا به قول آقای عراقچی برای جابه‌جایی آنها) متضمن این معنای آشکار است که اگر در جابه‌جایی جدید خطوط قرمز هم توافقی صورت نمی‌گرفت، باز ممکن بود خطوط قرمز جابه‌جا شوند!

و این خطوط قرمز با تمنا و فشار آنقدر جابه‌جا می‌شدند که خواسته طرف مقابل هم تأمین شود.

این معنی و این رفتار با توجه با سابقه نظام اسلامی پذیرفتنی نیست جز در حالتی که پای اجبار و خواهش‌های یک دولت و مقامات ارشدش در میان بوده باشد.

ششم_ مصلحت حکومت در هیچ جامعه‌ای ولو جامعه لائیک هم این نیست که زعیم آن جامعه با تمام کارگزارانش به مخالفت برخیزد و اقدام به نفی یا سرکوب تمام آرای مخالف در شاکله حکومت کند!

این مسئله یک خط مشی اصولی برای تمام رهبران و حاکمان و روسای جمهور در طول تاریخ بوده است و کسانی از آنها که اهل تدبیر بوده‌اند (اعم از عادل یا جائر)، به گواه تاریخ همواره به این مسئله التزام داشته‌اند. (این واقعیت در کتبی همچون نهج البلاغه، تاریخ بیهقی، زندگانی مشاهیر انقلاب بلشویکی 1917 و کتاب نگاهی به تاریخ جهان قابل خوانش است)

در اینجا همچنین به مثالی اشاره می کنیم که بخشی از آن را باید در کتاب خاطرات رئیس جمهور روحانی پیرامون مذاکرات هسته‌ای سال 82 و 83 خواند.

روحانی می‌نویسد:

«در بیست و سوم آبانماه 1383، شصت و هشتمین جلسه کمیته عالی هسته ای برگزار شد و سه راه بررسی شد. 1_ تعلیق بر اساس پذیرش عهدنامه پاریس، 2_ رد عهدنامه پاریس و اعلام یک جانبه تعلیق، 3_ رد هر دو سناریو و پذیرش ارجاع به شورای امنیت. یکی از اعضا! در این جلسه گفت: مصلحت کشور پذیرفتن راه اول است. اگر راه اول را نپذیریم در کشور دوگانگی بوجود می آید. نظر رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مهم است. آنها نظر اول را قبول دارند.»[9]

او در ادامه نیز اشاره می کند که این پیشنهادات همراه با نظر دبیر وقت شورا، رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص برای رهبر انقلاب ارسال شده و مقام معظم رهبری هم دست آخر با همان پیشنهاد اول موافقت کرده‌اند.

آیا بدیهی نیست که در میان سه راه اشاره شده در بالا، راهکار دوم و سوم غیر عقلانی و راهکار اول نیز فاقد راهبردهای مقاومانه و مدالیته‌ای جامع رعایت تمام خطوط قرمز است. اما آقای هاشمی، رئیس دولت اصلاحات و دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی، بر راه اول اصرار داشته‌اند؟!

آیا همین سناریو در ماجرای خطوط قرمز و برجام نیز تکرار نشده است؟!

و هفتم: دولت و ستاد برجام هم‌اکنون در مقابل این سؤال مهم قرار دارد که چرا حتی با وجود گذار از خطوط قرمز و سماحت مقام معظم رهبری اما باز هم برجام حاوی هیچ دستاورد ملموسی برای مردم نبوده و نتوانسته اصلی‌ترین هدف خود یعنی «لغو تمام تحریم‌ها» را به ارمغان بیاورد؟!

پی نوشت:

1_ http://jamaran.ir/NewsPrint.aspx?ID=136860

2_ http://farsnews.com/newstext.php?nn=13950425000732

3_ http://farsnews.com/newstext.php?nn=13950425000732

4_ http://farsnews.com/newstext.php?nn=13950425000732

5_ http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=32695

6_ http://www.isna.ir/news/95040115416

7_ http://www.isna.ir/news/95022213536

8_ http://www.asriran.com/fa/news/459625

9_ http://www.mehrnameh.ir/article/3651/%D9%86%D8%A7%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%8...

 

انتهای پیام/

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.