چرا بیشتر روسای‌جمهور ایران عاقبت به خیرنشدند؟

 

مطلوب آن است که روساي جمهور کشور سرمايه هايي ارزشمند برای جامعه تلقي شوند. سرمايه هايي که البته نبايد به دور از نقد باشند. به عبارتی روساي جمهور در مسند قدرت، سرمايه در گردش هستند و در دوري از مسند، سرمايه پس انداز که در زمان مناسب باید در جهت منافع ملي به‌کار بیايند.

واقعیت این است که متاسفانه بعضی از روساي جمهور در مدیریت، در سیاست و اخلاق به گونه اي عمل کرده اند که بيگانگان، آنها را به چشم طمع نگاه کنند و سرمايه خود بپندارند.

پرسش اساسي اين است که اشکال کجاست؟

آيا اشکال در قانون اساسي و ساختارهای قانوني است که از روساي جمهور اپوزيسيون يا شبه اپوزيسيون مي سازد؟

آيا اين امر به خصلت هاي اخلاقي یا رفتارسياسي و مدیریتی برگزيدگان اين منصب و يا ناپختگي هاي سياسي برمي گردد؟

شایان ذکراست عاقبت به خیرنشدن مسئولان، سابقه طولانی در تاریخ بشر و تاریخ اسلام دارد و نمونه بارز آن در دوره حکومت امیر مومنان علی (ع) است که عده قابل توجهی از مسئولان حکومت ایشان که مستقیما از سوی آن حضرت منصوب شده بودند پس از مدتی دچار خطاها و انحرافات بسیاری شدند.

به طور کلی می توانیم دلایل مهم عاقبت به خیرنشدن مسئولان و بویژه روسای جمهور را در موارد زیر خلاصه کنیم:

1.      تغییر باورها و اختلاف در مبانی ارزشی و اعتقادی جامعه اسلامی

2.      تغییر رفتارها و فاصله گرفتن از ولایت و رهبری و دورشدن از خطوط کلی ترسیم شده توسط ایشان

3.      تغییر ساختارهای مدیریتی و فرآیندهای اجرایی کشور برخلاف راهبردها و سیاست های کلان نظام.

4.      پرداختن به حواشی و فراموش کردن مسائل اصلی مردم و کشور.

5.      بداخلاقی و بی اخلاقی در برخورد با موضوعات و افراد مختلف خارج از معیارها و هنجارها.

6.       تاثیر پذیری از تطمیع ها ، تزویرها و تهدیدها.

7.      مشغول شدن به مادیات و زخارف دنیوی.

8.      بازی در میدان ترسیم شده ازسوی دشمنان و عوامل آنها.

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.