از آمریکا تا انگلیس؛

اعتراف به قدرت مقاومت در رسانه‌های غرب/ بی بی سی: انصارالله می‌تواند اشک اقتصاد غرب را دربیاورد/ فارین‌ پالیسی: جنگ با حزب‌الله فاجعه‌ای برای اسرائیل است

شبکه دولتی انگلیس می‌گوید: در صورت انسداد تنگه باب‌المندب و دریای سرخ از سوی انصارالله یمن، اشک اقتصاد غرب درخواهد آمد.

به گزارش پایگاه خبری هادی نیوز به نقل از  کیهان، نشریه آمریکایی فارین‌پالیسی با انتشار گزاره «اسرائیل در جنگ غزه، واقعا در تنگنا قرار دارد و اگر جبهه جدیدی با حزب‌الله لبنان گشوده شود، برای اسرائیل فاجعه‌بار خواهد بود.» نوشت: اسرائیل به دنبال نابودی حماس، کشتن رهبران و بسیاری از نیروهای نظامی آن است. با این حال، نابودی حماس بسیار دشوار خواهد بود و می‌تواند دوباره رشد کند. ایده مقاومت، چیزی فراتر از یک سازمان است، یعنی استفاده از خشونت برای پایان دادن به اشغالگری اسرائیل در کرانه باختری و غزه و در نهایت نابودی اسرائیل. این عقیده توسط بسیاری از فلسطینی‌ها و همچنین حزب‌الله لبنان، ایران، و دیگر بازیگران منطقه‌ای پذیرفته شده است.
حمله 7 اکتبر بسیاری از فلسطینی‌ها و بسیاری از جهان اسلام را هوشیار کرد، و تایید این حمله رو به افزایش است به‌گونه‌ای که در کرانه باختری به بالای 80درصد رسیده است.
واکنش اسرائیل و سطح بالای تلفات غیرنظامیان، توجیه روش‌ حماس در میان بسیاری از روش‌ها در منطقه را باعث شده است. در غزه، این بدان معناست که حماس یا هر گروه مقاومت دیگری بستر مناسبی برای رشد دارد؛ که خود یک عامل و مشکل مهم در درازمدت است، زیرا تقریبا نیمی از جمعیت 2.2میلیونی غزه زیر 18 سال هستند. در خارج از غزه، این روایت باعث حمایت از ایران و دیگر دشمنان اسرائیل می‌شود. و این مسئله کار را برای کشورهای دوست اسرائیل در جهان عرب سخت‌تر می‌کند. 
بحران اعتماد به نظام اسرائیل، بسیاری از اسرائیلی‌های ساکن جنوب در نزدیکی مرز غزه را مجبور کرد خانه‌های خود را ترک کنند. شلیک تقریباً مداوم راکت و خمپاره در شمال، توسط حزب‌الله ده‌ها هزار نفر دیگر را آواره کرده است.  در مجموع 250هزار اسرائیلی اکنون دور از خانه زندگی می‌کنند. با توجه به شکست 7 اکتبر، که اطلاعات اسرائیل نتوانست حمله را شناسایی کند و نسبت به آن هشدار دهد و سربازان اسرائیلی در دفاع از جوامع نزدیک غزه ناکام ماندند، تصور بازدارندگی بسیار دشوار است. 
در جنوب و نزدیک غزه، بازگرداندن اعتماد مستلزم شکست همه‌جانبه و آشکار حماس است. در شمال، ممکن است لازم شود که اسرائیل تعداد زیادی نیرو در هر جبهه مستقر کند و هر منطقه مسکونی را با قابلیت‌های دفاع شخصی بیشتری مجهز کند.
چنین اقداماتی پرهزینه و مخصوصاً برای اسرائیل سخت است، زیرا نیروی نظامی آن به نیروهای ذخیره وابسته است و حفظ یک ارتش در یک جنگ طولانی را دشوار می‌کند. 
بدتر از همه، بحران اعتماد به نظام سیاسی اسرائیل است. قبل از 7 اکتبر، اسرائیل جامعه‌ای به شدت از هم پاشیده بود، با شکاف و اختلاف شدید بین جوامع مذهبی و سکولار، بین اعراب اسرائیلی و یهودیان اسرائیلی، و بین یهودیان اروپایی و یهودیانی که از کشورهای عربی به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند. دولت نتانیاهو با وارد کردن چهره‌های راست افراطی در دولت و با تضعیف استقلال قضائی، اسرائیل را دوقطبی‌تر کرد.
از سوی دیگر، وقوع جنگ تمام‌عیار با حزب‌الله، یک فاجعه برای اسرائیل است. این گروه لبنانی، جنگجویان بسیار بیشتری دارد که ماهرتر و باتجربه‌تر از حماس هستند؛ مهمات هدایت‌شونده دقیق و نقطه‌زنی را داراست که زرادخانه موشکی و خمپاره‌ای حماس در مقایسه با آن ناچیز است.
تشکیلات خودگردان بدون کمک قابل‌توجه اسرائیل نمی‌تواند امنیت را در کرانه باختری مدیریت کند و مسلما غزه چالشی بسیار بزرگ‌تر برای آن خواهد بود. با این حال هیچ گزینه بهتری وجود ندارد. انتقادهای بین‌المللی از کمپین اسرائیل در حال افزایش است. اسرائیل برای تأمین مهمات به ایالات متحده وابسته است. کشتار غیرنظامیان، اسرائیل را در سطح بین‌المللی منزوی‌تر و بدون حمایت نظامی موردنیاز خود می‌کند.
بی‌بی‌سی: انصارالله می‌تواند اشک اقتصاد غرب را دربیاورد
در مورد دیگر، شبکه دولتی انگلیس می‌گوید: در صورت انسداد تنگه باب‌المندب و دریای سرخ از سوی انصارالله یمن، اشک اقتصاد غرب درخواهد آمد. 
وب‌سایت بی‌بی‌سی در تحلیلی نوشت: آنچه در هفته‌های اخیر در دریای سرخ رخ داده، زورآزمایی کم‌سابقه و خطرآفرینی است که یک طرف آن «محور مقاومت» به رهبری ایران قرار گرفته و طرف دیگر، قدرت‌های غربی مثل آمریکا و بریتانیا. بریتانیا در اقدامی کم‌سابقه اعلام کرد نه‌تنها آماده است علیه حوثی‌ها وارد جنگ شود، بلکه وزیر خارجه این کشور به شکل مستقیم، ایران را در آنچه رخ داده مسئول دانست. ساعتی بعد از انتشار این خبر، یک کشتی جنگی ایران وارد دریای سرخ شده است.
هدف تهدیدهای بریتانیا، بازداشتن انصارالله از ادامه حملاتش است. اما این گروه می‌گوید که نه‌تنها به حملاتش ادامه می‌دهد، بلکه مشخصا به آمریکا نیز پاسخی سخت خواهد داد.
چرا این منطقه تا این حد حساسیت‌آفرین است؟ دریای سرخ، تنگه باب‌المندب را به کانال سوئز وصل می‌کند که یکی از مهم‌ترین شاهراه‌های تجارت بین‌المللی جهان است و حدود ۱۰درصد از کل تجارت جهانی و ۳۰درصد از کل حمل‌ونقل کانتینری دریایی جهان از این مسیر عبور می‌کند. در ۲۵ سال اخیر، ظرفیت کشتی‌های باربری کانتینری، چهار برابر شده است. به همین دلیل، دشوار نیست که از اهمیت امنیت کشتیرانی در این منطقه برای اقتصاد اروپا و جهان سخن گفت.
در سال ۲۰۲۱، وقتی کانال سوئز به دلیل اشتباه یک کشتی باربری به مدت شش روز مسدود شد، گزارش‌هایی تکان‌دهنده‌ درباره میزان خسارت مالی مسدود ماندن این کانال منتشر شدند. از جمله شرکت بیمه «آلیانز» تخمین زد که هر روز بسته بودن کانال سوئز، بین 6 تا ۱۰میلیارد دلار به اقتصاد جهانی ضرر زده است.
همچنین رسانه‌های تخصصی تجارت جهانی به نام «لویدز لیست» تخمین زد که روزانه کالاهایی با ارزش نزدیک به ۱۰میلیارد دلار از کانال سوئز عبور می‌کنند. تقریبا نیمی از این کالاها از سوی آسیا به اروپا می‌روند و نیمی دیگر در مسیر مخالف، از اروپا به مقصد آسیا ارسال شده‌اند.
همه این کشتی‌های کوچک و بزرگ باربری، برای انتقال بارشان، ناچارند سراسر دریای سرخ را طی کنند و از تنگه باب‌المندب بگذرند؛ تنگه‌ای که یک طرف آن در کنترل یمن است. اخلال در این مسیر بدین معناست که کشتی‌های باربری به جای مسیر بسیار کوتاه‌تر موجود باید کل قاره عظیم آفریقا را در زمانی نزدیک به دو هفته دور بزنند؛ که می‌توند اشک اقتصاد جهان [غرب] را دربیاورد.
گروه حوثی‌ها که در ابتدای جنگ داخلی یمن با تسلیحاتی نه‌چندان مؤثر به برخی کشتی‌ها حمله می‌کردند، حالا به یک نیروی نظامی بسیار مجهز‌تر تبدیل شده‌اند. آنها این پیشرفت نظامی را به رقابت ایران و عربستان مدیونند که موجب شد تهران در حمایت از حوثی‌ها، امتیازهای بالایی ببیند. از دیرباز راه‌حل قدرت‌های بزرگ برای حفظ امنیت مسیر کشتیرانی دریای سرخ، حضور پررنگ نظامی بود.
تلاش غرب برای تسلط کامل بر این منطقه به حدی گسترده و جدی بود که وقتی در سال ۱۹۵۶، جمال عبدالناصر رئیس‌جمهور وقت مصر با الهام از نهضت ملی‌شدن نفت در ایران، کانال سوئز را ملی اعلام کرد، کشورهای بریتانیا، فرانسه و اسرائیل به این کشور حمله کردند. حمله به مصر موجب شد تا کانال سوئز به مدت پنج ماه بسته شود. اما اکنون، اهمیت کانال سوئز و دریای سرخ به حدی است که بسته ماندن پنج ماهه این آبراه، اقتصاد جهانی را به زانو درمی‌آورد.
دریای سرخ دیگر یک حیاط‌خلوت دورافتاده برای امپراتوری‌های اروپایی محسوب نمی‌شود. وضعیت در دریای سرخ به شکلی است که این منطقه عملا می‌تواند شبیه به چند نقطه استراتژیک دیگر بر روی کره‌زمین مانند دریای جنوبی چین، خلیج‌فارس و دریای مدیترانه، به یکی از شلوغ‌ترین دریاها از نظر حضور نظامی تبدیل شود.

انتهای پیام/* 

دیدگاه ها

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.