ماموريت مجلس اين است که کشور را به نحو مناسبي از فضاي برجام خارج کرده و در فضاي پسابرجام قرار بدهد. کاملا روشن است که دولت مايل نيست کشور از فضاي برجام خارج شود، چرا که تصور ميکند با توسل به دوقطبي «موافقان توافق/ مخالفان توافق» ميتواند همه کاستيها، ناکاميها و کمکاريهاي ديگر خود را بپوشاند.
اگرچه کار مجلس شوراي اسلامي با برجام هنوز تمام نشده ولي تا همين جاي کار يک اتفاق بسيار مهم رخ داده است. در حالي که روشن بود نه رئيسجمهور و نه تيم مذاکرهکننده هيچ علاقهاي به بررسي برجام توسط مجلس ندارند و در اين زمينه تا آنجا پيش رفتند که حتي از انجام تکليف قانوني خود مبني بر ارائه لايحه به مجلس هم خودداري کردند، ليکن مجلس صبورانه، منطقي و با سعهصدر ديدگاههاي بسيار متنوع درباره برجام را استماع کرد و در نهايت گزارشي منتشر ساخت که در نوع خود يگانه است. مجلس به مسؤوليت خود عمل کرد در حالي که ظاهرا اين امر بخشي از برنامه توافقشده 2 تيم نبود.
اگر فقط يک نکته درباره برجام مسلم باشد آن نکته اين است که برجام يک متن بشدت اختلافي است که از ابعاد و زواياي گوناگون آن تفسيرهاي بسيار متنوعي وجود دارد و اين تفاسير نيز اختلافهايي غير قابل رفع و گاه بنيادين با يکديگر دارند. کميسيون برجام مجلس با در پيش گرفتن يک استراتژي شجاعانه به داوري درباره اين متن نشسته و درباره موارد مورد اختلاف در آن مورد به مورد قضاوت کرده است. اين اتفاقي است که درباره موضوع و متني چنين مهم تاکنون کمتر رخ داده و از اين پس نيز احتمالا نمونههايي شبيه به آن انگشتشمار خواهد بود.
يکبار خواندن متن گزارش کميسيون درباره برجام کافي است که روشن کند قضاوت اين کميسيون درباره متن با آنچه دولت مايل به قبولاندن آن به افکار عمومي است تفاوتهايي مهم دارد.
در زمينه جنبههاي حقوقي برجام، دولت اصرار دارد بگويد حقوق ملت ايران بويژه حق غنيسازي در اين توافق استيفا شده اما گزارش کميسيون به ما ميگويد مجموعه ارزيابيها اين ادعا را تاييد نميکند و با اين توافق حتي 15 سال بعد هم معلوم نيست برنامه غنيسازي ايران از سوي غربيها بدون مشکل پذيرفته خواهد شد يا خير.
از حيث فني، داوري روشن کميسيون برجام اين است که برجام بخشهاي کليدي برنامه هستهاي ايران را با قابليت بازگشتپذيري بسيار کند، تعطيل ميکند.
در حوزه نظامي و امنيتي، گزارش، برجام را به مثابه يک تهديد بسيار جدي در نظر ميگيرد که حين اجرا بايد از آن تهديدزدايي شود. مشخصا در زمينه دسترسي به تاسيسات نظامي، بازرسي براساس فهرست NSG و حاکم شدن سند مندرآوردي MTCR بر برنامه موشکي ايران، لحن گزارش کاملا صريح و بشدت انتقادي است.
و آخر از همه - و البته مهمتر از همه - اين است که گزارش، حفرههاي بسيار جدي را در بخش تحريمهاي برجام شناسايي کرده و بر آن نور تابانده است. همه آنچه در برجام دادهايم، همه تنازلاتي که پذيرفته شده و همه عقبنشينيها، با اين هدف بوده است که رژيم تحريمها عليه ملت ايران برچيده شود. اين، همه ماموريت دولت و قلب مذاکرات هستهاي از ديد طرف ايراني است. بخش مربوط به تحريمها به تفصيل نگرانيهاي جدي را برشمرده که نشان ميدهد هيچ اطميناني وجود ندارد که ايران حتي پس از اجراي تمام و کمال برجام بتواند ادعا کند از تحريمها «خلاص» شده است، بلکه برعکس، به يک معنا تا سالها بعد در آينده همچنان شمشير داموکلس تحريم بالاي سر ملت ايران قرار خواهد داشت.
اين قضاوتهاي شجاعانه داراي ارزش و اهميت راهبردي است. مهمترين نکته هم در اين ميان اين است که اين گزارش ثابت ميکند نظام جمهوري اسلامي فقط به خاطر سبک شدن بار معيشتي که بر دوش مردم سنگيني ميکند و با هدف جلوگيري از اضمحلال دولتي که همه هستي سياسي خود را به توافق هستهاي گره زده، اجازه داده است چنين توافقي امضا شده و به اجرا گذاشته شود، والا اگر نبود اين ملاحظات، هرگز تن به چنين توافقي نميداد. اين مهمترين پيامي است که گزارش برجام به افکار عمومي ارسال ميکند.
گذشته از اين، اين گزارش بهوضوح دلالت بر اين دارد که محصول 5/2 سال نشست و برخاست با آمريکا به هيچوجه و برخلاف آنچه برخي ادعا ميکنند يک سند افتخارآميز تاريخي نيست بلکه يک متن حداقلي است که حين اجرا بايد از 6 جهت مراقب بود تا به کشور خسارت بيشتر وارد نکند. از همين جا ميتوان نتيجه گرفت تلاشها براي سرايت دادن اين مدل به ساير حوزههاي منازعه استراتژيک ايران و غرب - که آقاي رئيسجمهور روزي 2 بار وعده آن را ميدهد - فاقد هرگونه منطق قابل دفاع است. داوري نمايندگان ملت در کميسيون برجام به ما ميگويد مذاکرات هستهاي و توافقي که از دل اين مذاکرات بيرون آمده يک مدل نيست بلکه يک استثناست و ماموريت آينده کشور در حوزه امنيت ملي هم اين است که ديگر اجازه خلق چنين استثنائاتي را ندهد.
با اين حال هنوز يک گام پاياني باقيمانده است. متاسفانه طرحي که بلافاصله پس از قرائت گزارش کميسيون در صحن مجلس قرائت شد نه تنها هيچ نسبتي با متن گزارش نداشت بلکه بيشتر شبيه يک بيانيه انشاوار بود که برجام را عملا به همان شکل که هست رها ميکرد. وظيفه مجلس اين نيست که صرفا يک اجازه صوري براي اجراي برجام يا پروتکل الحاقي به دولت بدهد، چرا که در اين صورت ديگر نيازي به تشکيل کميسيون و داوريهاي موشکافانه درباره متن توافق نبود. وظيفه مجلس اين است که در طرح خود تهديدات کليدي برجام را خنثي کند، زيادهرويهاي آن را مشروط سازد و خلأها و کمبودهاي آن بويژه در حوزه تحريمها را بپوشاند. طرح فعلي مجلس به هيچوجه از کفايت لازم براي چنين کارکردهاي حياتي برخوردار نيست. مجلس با همان شجاعتي که درباره متن برجام داوري کرده بايد براي اين گام آخر هم تدبير کند. اکنون ديگر احتمالا بخشهاي بزرگي از مردم در ايران ترديدي ندارند که از يک سو متن برجام آنچنان تحفهاي نيست و از سوي ديگر در نهايت بنا نيست جلوي اجراي اين متن گرفته شود و برجام بالاخره اجرايي خواهد شد. بنابراين نمايندگان مجلس نبايد گرفتار پروژههاي عمليات رواني شوند که تلاش ميکند آنها را از کوشش براي تصحيح متن بترساند. کاملا برعکس، ماهيت واقعي کاري که مجلس بايد انجام دهد اين است که با تصحيح برخي اشتباهات فاحش رخ داده در مذاکرات، برجام را از گرفتار شدن به سرنوشت توافقاتي که در همان ماههاي اول اجرا جوانمرگ ميشوند نجات دهد. دولت اگر واقعا خواهان دوام آوردن اين توافق است بايد از انجام اصلاحات ضروري در آن استقبال کند والا اين توافق، با متن فعلي، حين اجرا به مشکلات عبورناپذيري برخورد خواهد کرد که عمر آن را از آنچه دولتهاي اوباما و روحاني روي آن حساب کردهاند بسيار کمتر خواهد کرد.
و در نهايت، ماموريت مجلس اين است که کشور را به نحو مناسبي از فضاي برجام خارج کرده و در فضاي پسابرجام قرار بدهد. کاملا روشن است که دولت مايل نيست کشور از فضاي برجام خارج شود، چرا که تصور ميکند با توسل به دوقطبي «موافقان توافق/ مخالفان توافق» ميتواند همه کاستيها، ناکاميها و کمکاريهاي ديگر خود را بپوشاند. يک طرح هوشمندانه کشور را به نحو مناسبي از فضاي کشدار بحث درباره برجام خارج خواهد کرد و روي تهديدزدايي از فضاي پساتوافق متمرکز خواهد کرد. همين امر مسؤوليت نمايندگان مجلس در يک هفته آينده را صدچندان ميکند.
***
منبع: مهدی محمدی - وطن امروز
دیدگاه ها