گفتمان به چهارچوب و استخوان بندي نظري و فكري هر مكتب وتفکرگفته مي شود كه اعمال پيروان آن را سازمان دهي و هدايت مي كند. براي مثال، صورتبندي گفتماني انقلاب اسلامي را ميتوان متشكّل از گزاره هاي كلي و احكامي نظير «اسلام همهاش سياسي است»، «حكومت، فلسفه عملي فقه است»، «سياست ما عين ديانت ماست» و مانند آن دانست.
جوهرهی اصلی گفتمان انقلاب اسلامی را بايد در نوع نگاه و برداشت از روابط حاكم بر تعاملات انسانی در قالب روابط فرد با ساير افراد، فرد با جامعه و افراد و كشورها در عرصهی بينالملل جستجو نمود كه خدامحوری و دین مداری ، نفی هر گونه سلطهگری و سلطهپذيری مفاهیم اساسی اين گفتمان را تشكيل میدهند.
امام خمينی(ره) از آغاز نهضت تا پيروزی انقلاب اسلامی ايران ، چه از لحاظ باورهای ذهنی و چه از نظر رفتار عينی همچنان با تأكيد بر اين گفتمان، آرمانهای انقلاب اسلامی ايران را به شكل بالنده به پيش بردند.
مقام معظم رهبري در يكي از ديدارهاي رييس جمهور و اعضاي هيات دولت نهم(۱۳۸۷/۰۶/۰۲) مواردي را به عنوان مولفه هاي گفتمان انقلاب و امام معرفي مي كنند كه به طور خلاصه عبارتند از :
عدالت خواهي و استكبارستيزي ، اعادهى عزت ملى و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زيادهطلبى سياستهاى ديگران و ترك شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى ، جرات در ايجاد تحول ، جرات در مقابله با فساد ، روحيه تهاجم در مقابله با زورگويان بين المللي .
اما در اين ميان به نظر مي رسد كه بهترين تعبيري كه از گفتمان اصلي انقلاب اسلامي مي توان نمود گفتمان عدالت محور مي باشد كه عصاره تمامي موارد ذكر شده مي باشد
مقام معظم رهبري در اين زمينه می فرمایند :
« گفتمان عدالت و دقائق نظرى آن به دليل جامعيت و فراگيرى و تأكيد بر توزيع متناسب و عادلانهى ثروت، قدرت و منزلت و ريشه داشتن در متون دينى و اصالت داشتن در رفتار پيشوايان شيعى، خصوصاً حضرت على (ع)، يكتا راهبرد كارآمدى نظام اسلامى و اساس مشروعيت آن بهشمار مىآيد …گفتمان عدالت، يك گفتمان اساسى است و –همانطور هم كه چند روز پيش در جلسه اى مطرح كردم –همه چيز ماست. منهاى آن، جمهورى اسلامى هيچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت؛ بايد آن را داشته باشيم. (بيانات در ديدار جمعي از دانشجويان ، ۱۳۸۳/۰۸/۱۰ )
محورگفتمان اصولگرایی که پس از انتخابات سوم تیر 84 در ادبیات سیاسی ایران مطرح گردید، توجه به آموزههای دینی و پرهیز از بکارگیری نسخه های غرب در اداره کشور و احیای گفتمان اصیل اسلامی و ترویج ادبیات سیاسی حضرت امام (ره) بوده است . به ویژه توجه به مفاهیمی چون عدالتخواهی ، توجه به محرومین و مستضعفین ، احیای شعارهای اصیل انقلاب چون : معنویت ، آزادی ، استقلال ، مهدویت و مقابله با هر نوع انفعال و خود باختگی در مواجهه با قدرتهای زورگو و ... ، گامهای بزرگ در جهت احیای شعارهای انقلاب روح حاکم بر شعارها ، سیاستها و گفتمانهای حاکم بر دولت اصولگرا به گونهای بوده است که مورد تایید مقام معظم رهبری واقع گردید .
چنانکه معظم له در این باره فرمودند : " شعار و گفتمان کلی این دولت که منطبق بر شعار و گفتمان امام و منطبق بر شعارها و گفتمان های انقلاب است، این خیلی چیز با ارزشی است ." (2/6/87)
اینک به بررسی اجمالی گفتمان های دولتها در دوره های سازندگی و اصلاحات و اصولگرا می پردازیم.
دولت سازندگی
مدت فعالیت این دولت،8 سال(دو دوره چهارساله) بود که از 12 مرداد 1368 تا 12 مرداد 1376 با ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی ادامه داشت.
از نکات مثبت این دوره فعالیت های انجام گرفته برای سازندگی و توسعه اقتصادی می باشد اما نکات منفی بسیاری نیز در این دوره قابل توجه و بررسی است.
در دولت سازندگی محور عمده طرح مدرنیزاسیون برای ایران، توجه به توسعه اقتصادی به سبک غربی بود که قالب بندی و سیاست گذاری آن بر مبنای برنامه هایی بود که مراکز جهانی سرمایه داری از جمله صندوق بین المللی پول آن را برای کشورهای عدم توسعه یافته طرح ریزی می کردند.
دولت سازندگی با پایبندی و اجرای سیاستهای خاص فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، عملاً در مسیر گسترش و تقویت گفتمانی با مؤلفه ها و شاخصه های غربی قرار می گیرد که دین و ارزشهای دینی و گفتمان انقلاب اسلامی و بالتبع توده گسترده و عظیم دینداران، در آن شأن و جایگاه چندانی ندارند.
دوران هشت ساله دولت سازندگی که رویکرد تنش زدایی، عادیسازی روابط و تحول سیستم اقتصادی را در پیش گرفته بود با فراز و نشیبها و زمینهسازی برای بدعتها و انحرافات زیادی همراه شد ، به گونه ای که بسیاری از اصول انقلاب با قرائت ناصواب از توسعه و رویکرد طرح تعدیل اقتصادی زیر پا نهاده شد . چنانچه مقام معظم رهبری در اردیبهشت 87 در دیدار با اساتید و دانشجوی دانشگاه علم و صنعت فرمودند: "انحراف در هدفها، در آرمان ها ، در جهت گیریها را باید مراقبت کرد که پیش نیاید و این چیزی است که ما در طول سالهای طولانی –بخصوص بعد از جنگ و بعد از رحلت امام –درگیرش بودیم."
مقطع سال های 68 تا 76، دوران حاکمیت کارگزاران سازندگی و فاصله گیری سران این حزب سیاسی از مدیریت فقهی امام و رهبری و توجه به رویکرد شبه علمی و سکولار از سوی جریان قدرت طلب و تکنو کرات است.
عرصه فرهنگی کشور در دوران توسعه اقتصادی به خصوص وزارتخانه های مهم فرهنگ و ارشاد اسلامی و آموزش عالی و آموزش و پرورش ، علاوه بر بیتوجهی به فرهنگ انسانساز دهه اول ، تحت تاثیر شعارهای یکسره اقتصادی دولت ، جایگاه لازم را برای حراست از آن پیدا نکرد و مورد غفلت واقع گردید. حضور سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد ، محمد هاشمی رفسنجانی در صدا و سیما ، حجتالاسلام زم در حوزه هنری سازمان تبلیغات ، غلامحسین کرباسچی در شهرداری تهران ، عطاءالله مهاجرانی در معاون حقوقی و پارلمانی دولت سازندگی و ... فضای فرهنگی خاصی ایجاد کرده بود که اولین هشدار به تهاجم فرهنگی از سوی مقام معظم رهبری در این دوره طرح میگردد.
دولت اصلاحات:
شعار اصلاح طلبی و دوره موسوم به "اصلاحات" پس ازدوم خرداد1376 وانتخاب محمدخاتمی به عنوان رئیس جمهورهفتم آغازشد وتا8سال در حاکمیت ادامه یافت. در حقیقت سالهای 76 تا 84، دوران حاکمیت جریان موسوم به اصلاح طلبی و گفتمان توسعه سیاسی بر کشور است.
این جریان که درسوابق خودبه چپ مذهبی مشهور بود، درگفتمان "اصلاحات" طیف های مختلفی ازسنتی ها، میانه روها وافراطیون رادیکال را گردهم آورد و با حضور18 گروه و حزب، شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد تشکیل شد.
آنچه که پس از دوم خرداد به وقوع پیوست تلاش برنامه ریزی شده فعالان این جریان برای ایجاد تغییر بنیادین در مبانی نظام دینی و تغییر قانون اساسی و قوانین موضوعه با استفاده از اختیارات کسب شده در قوه مجریه و سپس در قوه مقننه تحت عنوان «اصلاحات» بود.
در این مرحله نشریات متعدد با کمکهای وزارت ارشاد به سرعت مجوز گرفته و منتشر میشود. نشریاتی که به عنوان پیاده نظام اتاقهای فکر برای تخریب و سیاهنمایی ارزشها در ابعاد زیر ماموریت یافته تا ضرورت تغییر آنها برای نخبگان و تودههای اجتماعی در پوشش شعار اصلاحات، توجیه پذیر باشد:
الف) هجمه به دین و اعتقادات دینی
ب) حمله به فقه و احکام شریعت
ج) تهاجم به ارزشها (نهضت عاشورا، دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و...)
د) ترویج ابتذال و اباحه گری
ه) تخریب چهره نهادهای مؤثر نظام اسلامی (سپاه و بسیج و...)
و) هجمه به ولایت فقیه و تخریب چهره حضرت امام (ره)
از دیگر مواضع و عملکرد فرهنگی سیاسی دولت اصلاحات عبارتند از : ایجاد حزب دولتی با نام مشارکت ، سوء استفاده جریانهای مخالف از فضای تساهل و تسامح فرهنگی، بیمبالاتی برخی از مسئولان در امور فرهنگی ، به فراموشی سپردن برخی ارزشهای بنیادین انقلاب و حتی تقابل با آنها با طرح شعارهایی چون جامعه مدنی ، اصلاحات ، مردم سالاری ، رفراندوم قانون اساسی ، خروج از حاکمیت ، حاکمیت دوگانه و ... فاصلهگیری نمایندگان افراطی مجلس ششم و شوراهای اول از خواسته های اساسی مردم ، استعفای دسته جمعی استانداران و ... در جهت جلوگیری از برگزاری انتخابات مجلس هفتم ، انفعال در عرضه سیاست خارجی خصوصاً پرونده هسته ای ، بیتوجهی به خطر تهاجم فرهنگی و حتی میدان دادن به نااهلان و نامحرمان انقلاب ، بیتوجهی به عدالت اجتماعی و بالاخره طراحی مهندسی فروپاشی انقلاب که با هوشیاری و هدایت رهبری انقلاب و حضور در صحنه خواص و آحاد جامعه خنثی گردید.
همچنان که ملاحظه می شود برخی از نقاط آسیب بین دولت سازندگی و دولت اصلاحات مشترک است. متأسفانه در دوره ی اصلاحات ،نقاط آسیب جدی تری نیز به این موارد اضافه شد.
دولت اصولگرا:
جریان اصولگرایی، مجموعه ای است از احزاب و تشکل های سیاسی، اشخاص و نخبگان که برپایه اعتقاد و باور به اسلام وحکومت دینی ، انقلاب اسلامی ، آرمان ها و خط امام خمینی(ره)، ولایت فقیه و رهبری شکل گرفت.
اصطلاح «اصولگرايان» در مقابل اصلاح طلبان پس از انتخابات دوم شوراهاي شهر(سال81) بر سر زبانها افتاد و اين جبهه متشكل از همه گروههاي مخالف دوم خردادي،با نام جديد آبادگران وارد رقابت انتخاباتي شدند و توانستند موفقيت چشمگيري نيز كسب كنند. پس از آن در انتخابات هفتم مجلس شواري اسلامي (سال82)نيز اين جبهه توانست با انسجام قابل توجهي راي اكثريت را به دست آورد .اما درانتخابات نهمين دوره رياست جمهوري (سال84) بتدریج چند دستگي بين اصولگرايان پدیدار شد.
رهبرمعظم انقلاب، ارديبهشت ماه ۱۳۸۴در ديدار استادان و دانشجويان دانشگاههاي استان كرمان با غلط دانستن بحث تقابل اصولگرايي و اصلاح طلبي افزودند:
«نقطه مقابل اصولگرايي، اصلاح طلبي نيست بلكه لااباليگري و نداشتن اصول است و نقطه مقابل اصلاح طلبي هم اصولگرايي نيست بلكه افساد است كه در اين ميان، راه صحيح، "اصولگرايي اصلاح طلبانه" است.
ما بايد ضمن حفظ اصول، روش هايمان را روز به روز اصلاح كنيم، اين معناي اصلاح طلبي واقعي است در حالي كه اصلاح طلبي از نظر امريكايي ها يعني مقابله با اسلام و نظام اسلامي»
همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار با مسوولان و کارگزاران نظام درتیرماه 1385 اداره اركان مهم كشور را با مدیریتِ تفكر اصولی اسلام و یا به تعبیر رایج با اصولگرایی از نعمتهای بزرگ پروردگار خوانده و فرمودند: «اصولگرايي به حرف نيست ، اصولگرايي در مقابل نحله هاي سياسي رايج کشور هم نيست ، اين غلط است که ما کشور يا فعالان سياسي را به اصولگرايي يا اصلاح طلب تقسيم کنيم. چرا كه هر كس و هر جرياني كه به مباني انقلاب علاقهمند و پايبند باشد و هر نامي كه داشته باشد جزو اصولگرايان است.»
مقام معظم رهبری درسال 1387 دردیدارهیأت دولت به تبیین اصولگرایی پرداختند و فرمودند:
«اولاً، شعارهاى دولت و مسئولان و اهداف تعیینشدهى آنان كاملاً با مبانى انقلاب و با مبانى اعلامشدهى امام عزیز ما منطبق است.
ثانیاً، این گفتمان در بین مردم به طور محسوسى زنده است و وجود دارد؛ كه وجود این گفتمان میان مردم هم، عامل عمده و اصلىِ گرایش آنها به این دولت و این رئیسجمهور محترم بود.
مردم، تشنهى عدالت، تشنهى مبارزه با فساد و تشنهى تمسك به اصول انقلاب بودند، كه وقتى دیدند یك نفر صادقانه این شعارها را سر دست گرفته و مطرح می كند، حول محور او جمع شدند؛ خود این نعمت بزرگى است كه این تفكر به صورت یك گفتمان مسلط در جامعه درآمد. »
اندیشه اصولگرایی، پایبندی به انقلاب اسلامی، شعارهای اصیل انقلاب و مرزبندی با بیگانگان را عامل موفقیت می داند. به نظر می رسد مرکز گفتمان اصولگرایی، اسلام مداری باشد. پیروی از اصل مترقی ولایت فقیه و قانون اساسی، جامعیت حضور دین در صحنه سیاست و اجتماع، ملازمت دین و سیاست و استکبارستیزی از اجزای اصلی گفتمان اصولگرایانه می باشد. همچنین بازگشت به تفکر انقلاب اسلامی و سیره سیاسی امام خمینی (ره) از خواسته های این طیف فکری است.
درسوم تير84 تفکراصولگرایی درانتخابات ریاست جمهوری نیزمورد اقبال عمومی قرارگرفت وگفتمان انقلاب و امام راحل احیا شد و این دوره به نام گفتمان عدالت شهرت یافت.
مهمترین فعالیت های مثبت دولت اصولگرا را چنین می توان برشمرد:
1- اجرای هدفمندی یارانهها
2- سیاست فعال هستهای و بین المللی
3- شتاب گیری در فناوریهای پیشرفته
4-سفرهای استانی و توجه به مناطق دورافتاده و روستاها
5- فراوانی اقدامات عمرانی
اهم نقاط ضعف موجود در این دولت نیز شامل موارد زیر است:
- عدم تحقق شاخصهای مهم برنامه توسعه و عقبماندگی از سند چشم انداز
- جریان موسوم به انحرافی و نفوذ آن در دولت
- اختلافات فرساینده با مجلس و عدم اجرای برخی قوانین
نتيجه گيري
در بررسی گفتمان و رویکرد دولت های سازندگی، اصلاحات و اصولگرا آشکار گردید که رویکرد دولت ها در عرصه حاکمیت، عموما تکبعدی بوده است . برخی دولتها به بعد اقتصادی یا بعدسیاسی ویاعدالت توجه کردهاند. اگرچه اتخاذ سیاست تک بعدی اهداف انقلاب اسلامی در برخی مقاطع انقلاب ، اولویت گذاری دولتها در رویکردهای حاکمیتی بوده و به گفتمان آن دولت تبدیل می گردید ؛ ولی باید اذعان کرد که این نوع نگرش برخاسته از بخشی نگری و گزینشی به اهداف انقلاب بوده است.
البته روشن است که بخش فرهنگ به رغم تعیین کنندگی آن در جهت گیریهای گوناگون سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی دولتها ، همواره در غربت و مهجوریت بوده است تاجایی که بعضی از ارزش ها و هنجارهای اسلام و انقلاب اسلامی بویژه در بعد فرهنگی مورد بی مهری بلکه مورد بی اعتنایی و رویارویی آگاهانه یا ناآگاهانه قرار گرفته است.
به نظر می رسد در دهه چهارم انقلاب اسلامی یعنی دهه عدالت وپیشرفت، در گفتمان سازی و رویکرد سازی ، نیازمند نگاه جامع نگر و ترکیبی نسبت به اهداف مقدس اسلام و انقلاب اسلامی هستیم تا شاهد پیشرفت متوازن و هماهنگ همه اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی بر اساس نیازهای جامعه باشیم.
دراین میان تعیین مدل مهندسی فرهنگی و الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت جهت برای بخش های مختلف سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی جامعه از ضروریاتی است که مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز می باشد.
منابع برای مطالعه بیشتر:
اخوان كاظمي، بهرام -گفتمان اصولگرايي و نقد و بررسي آن از منظر مقام معظّم رهبري
اميدي، مهدي - بررسي وضعيت كنوني ايران به شيوه تحليل گفتماني
شعباني ساروئي، رمضان ،جریان شناسی ،سازمان بسیج فرهنگیان، 1387
عمیدی، عبدالله - گفتمان انقلاب اسلامي، عوامل فرود عناصر فراز -ماهنامه سوره شماره 42
نیکنام،احمد و هلالی،محمدرضا- دولت عدالت
دیدگاه ها