حسین کنعانی‌مقدم

پای درس عاشورا

اینکه آزادگان جهان چشم امید خود را به انقلاب اسلامی دوخته‌اند و از آن الهام می‌گیرند، شعار نیست، واقعیتی غیرقابل‌انکار است. لذا حفظ انقلاب و صیانت از آن در برابر خطرات از وظایف پیروان حسین(ع) به شمار می‌آید.

«حسین کنعانی‌مقدم» در روزنامه «حمایت» نوشت:

عاشورا در فرهنگ تشیع، قله آزادگی و جوانمردی است؛ واقعه‌ای به گستردگی تاریخ که ابعاد و زوایای آن بی انتهاست و قلم‌ها و گفتارها از وصف آن ناتوان هستند. 1380 سال از آن حادثه غمبار می‌گذرد اما چشمه آگاهی و بصیرتی که مقاومت بی نظیر اباعبدالله(ع) در آن روز ایجاد کردند، تاکنون ساری و جاری است و موجبات وحشت یزیدیان زمان و اعوان و انصارش را فراهم کرده است. عاشورا صرفاً یک تراژدی تلخ تاریخی نیست، بلکه شاخصی برای محک وقایع جاری و تشخیص سره از ناسره و عبرتی است برای فهم کژی‌های زمانه و انتخاب مسیر صحیح.

امروز اعوان و انصار و دوستان یزید و شمر، بیش از هر چیز از بصیرت و نگاه عاشورایی وحشت دارند. درک حسینی برای آن‌ها دردناک است و هر چه بتوانند برای تهی کردن فرهنگ عاشورا از آنچه سید و سالار شهیدان برای مبارزه با آن قیام کرد، تدارک می‌بینند. یزیدیان قرن ما از برپایی عزاداری و گسترش هیئات و تکایا حتی حمایت هم می‌کنند و هزاران و میلیون‌ها دلار و پوند پای آن‌ها می‌ریزند اما به شرطی که به منافع نامشروع نظام سلطه کاری نداشته باشند. برای منحرف ساختن و تهی کردن اجتماعات حسینی، آئین‌هایی خلاف شرع و عقل همچون قمه زنی را نشانه خلوص تبعیت از اباعبدالله و تشبه به آن حضرت می‌دانند و مروجین سکولاریسم در محرم را عزاداران خالصی معرفی می‌کنند که نمی‌خواهند هیچ چیز را در این ماه، شریک اشک و بکاء خود کنند. 
نقل است که یکی از اربابان انگلیسی در زمانی که به اصطلاح خودشان، آفتاب در مستعمرات ملکه غروب نمی‌کرد برای سرکشی به یکی از کشورهای تحت سلطه‌اش سفر می‌کند. وقت نماز، مؤذن بالای مناره به اذان گفتن مشغول می‌شود. چون اذان را نشنیده بود و برایش تازگی داشت، می‌پرسد که این فرد آن بالا چه می‌کند؟ می گویند اذان می‌دهد. سؤال می‌کند که به منافع انگلیس صدمه می زند ؟ جواب می‌شنود که خیر. نفسی با خیال راحت می‌کشد و می‌گوید، پس بگذارید هر چه می‌خواهد اذان بگوید! همین قاعده را هم امروز از استعمارگران نوین شاهدیم که کاری با آئین‌های عزاداری ندارند، حتی برای هیئات به سبک و تفکر انگلیسی و غربی، خرج هم می‌دهند اما وقتی پای نگاه حسینی به میان می‌آید که حکم به مبارزه با مظالم آن‌ها در شرق و غرب عالم می‌کند، با آن مخالفند و عزاداری به این سبک را «قشری گرایی» و «بازی با احساسات» می‌نامند!
از سوی دیگر، سید و سالار شهیدان(ع) تا پای جان مقاومت کرد و ذره‌ای از معارف استکبارستیز اسلام اصیل کوتاه نیامد. مرزبندی مشخص و روشنی با دشمنان داشت که به آن شهره بود. اهل گفتگو بود اما نه برای عدول از مواضعی که جدش(ص) به آن حکم کرده بود. برای پذیرش سخن باطل و حرف زور، ذره‌ای به حریف مجال نمی‌داد و زمانی که برایش یقین حاصل شد که حرف حق اثر ندارد، مبارزه بی‌امان و افشاگرانه را انتخاب کرد و فصلی عبرت‌آموز را در تاریخ رقم زد. امروز اگر کسی مقتدای خود را اباعبدالله(ع) می‌داند، چاره‌ای جز مرزبندی با زرسالاران عصر حاضر که نماد آن، آمریکا و اذنابش است، ندارد. نمی‌توان هم در خط عاشورا بود و هم دم از مذاکره بی حاصل با یزید زمان زد. ترامپ و متحدانش، شاخص ظلم و عناد با حقانیت هستند و هیچ انسان آزاده‌ای نمی‌پذیرد که با آن‌ها سر یک میز بنشیند و با تعارف و ساده‌اندیشی بکوشد تا مشکلات زیربنایی که قدمتی به طول تاریخ بشریت دارد را حل کند. 
افزون بر این، عاشورا به عاشقانش می‌آموزد که برای حفظ ارزش‌ها، نه مذاکره بلکه مقاومت ، چاره کار است. موارد بسیاری در تاریخ را می‌توان آدرس داد که صاحبان حق با ظالمان عصرشان به گفتگو نشستند و همان مذاکره، نگاه و فکر حق‌طلبانه آن‌ها را به انحراف کشاند درحالی‌که امام حسین(ع) حاضر نشد از ارزش‌های عاشورایی به بهانه مذاکره، عقب بنشیند و لذا برای آن هزینه پرداخت کرد؛ هزینه‌ای به بهای فدا شدن فرزندان، برادر و یارانش که به وفاداری آن‌ها افتخار می‌کرد. پای درس فرهنگ عاشورا، عافیت‌طلبی زمانی که حریف برای قلع‌وقمع فرهنگ انقلابی ایران اسلامی، شمشیر کشیده، جایی ندارد و باید برای حراست از آن، هزینه داد.
این در حالی است که نوه پیامبر(ص) از اشرافی گری و تجمل به دور بود و سبک‌بار به میدان کربلا شتافت. حقی از دیگران به گردن او نبود و تعلق خاطری به مال دنیا نداشت. زمانی که وارد زمین کربلا شد، آن را خرید و در ازای پذیرایی از زائرانش، آن را دوباره به صاحبانش بازگرداند. فساد یزید و آل زیاد، حضرتش را آزار می‌داد و نمی‌توانست در برابر آن سکوت کند. با این مقیاس، حمایت از غارتگران بیت‌المال یا تهدید عدالت به دلیل مجازات مفسدین، هیچ سنخیتی با شعار حسینی بودن ندارد و بلکه نافی آن است. عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد در حقیقت، یکی از انگیزه‌های عاشوراست و نمی‌توان نسبت به آن بی‌اعتنا بود یا حسب تعلقات قومی و جناحی آن را تفسیر کرد و با آن مواجه شد.
ورود به میدان‌های خطر و واهمه نداشتن از دشواری‌های راه، ازجمله درس‌های ماجرای عاشوراست. اینکه آزادگان جهان چشم امید خود را به انقلاب اسلامی دوخته‌اند و از آن الهام می‌گیرند، شعار نیست، واقعیتی غیرقابل‌انکار است. لذا حفظ انقلاب و صیانت از آن در برابر خطرات از وظایف پیروان حسین(ع) به شمار می‌آید. دشمن امروز صراحتاً اعلام می‌کند که ایران باید از انقلابی گری دست بکشد و دلیل اصلی فشارها و تحریم‌ها را اصرار ایران اسلامی بر مشی و نهج انقلابی می‌داند. در اینکه ایران اسلامی میراث دار خرابه‌ای از خیانت‌های پهلوی‌ها و شاهان بی‌کفایت بود شکی نیست اما در حال حاضر، پذیرفتنی نیست که با برخورداری از موهبت‌ها و منابع بزرگ و برخورداری از جوانانی با نشاط و پر انرژی، اقتصاد کشور اسیر بی‌عملی و امیدهای واهی به آن‌سوی مرزها باشد. باید آستین‌ها را بالا زد و بدون ترس و دلهره، اقتصادی مقاوم و به دور از شر بدخواهان را معماری کرد تا از این رهگذر، ارزش‌ها و آرمان‌های اصیل انقلاب در خیمه‌گاهی امن قرار گیرند.  و بالاخره اینکه عاشورا و حزن سنگین آن، فرصتی برای بازخوانی درس‌ها و عبرت‌های آن برای پیاده‌سازی ارزش‌های حسینی در همه شئونات انقلاب است و طی کردن مسیری جز این، با آنچه اباعبدالله(ع) برای آن قیام کرد، منافات دارد. 

انتهای پیام/