از یک زاویه میتوان گفت اندیشه سیاسی در اسلام معاصر متأثر از دو عامل بوده است، مسأله آفرینی تمدن و تفکر غرب در جهت تحمیل خوب بر جهان غیر غرب از یکسو و زایش تفکر و تمدن غرب از سوی دیگر، هر یک از ایندو ابتدا سبک زندگی عملی ملتها را دستخوش تغییرات و حتی تهدیدات قرارداد و علاوه بر آن با طرح پرسشها، ابهامات و شبهات گوناگون در اندیشهها، تفکرات مغایر خود تردید ایجاد نمود و آنها را به واکنش واداشت. واکنش و تکاپوی علمای اسلام برای دفاع از خود در برابر هجوم تفکرات وارداتی و معارض از یکسو و مجاهدت آنان برای هجوم به فرهنگ منحط و سکولار و منفعتجوی غرب از سوی دیگر زایش و پویش مضاعفی در اندیشه سیاسی اسلام پدید آورد. با این نگاه آشنایی با اندیشههای سیاسی در تاریخ معاصر اسلام و ایران، پژوهشگران را در فرایند این کنش و واکنشها قرار خواهد داد و آنها را با صفبندی نوینی از اسلام و کفر، حق و باطل، اصلاح و افساد، ایران و غرب مواجه خواهد ساخت و پدیدهای مبارک و تأثیرگذار خواهد بود.
اندیشه سیاسی ماهیت میان رشتهای و ترکیبی دارد، اندیشه سیاسی ترکیبی از عناصر و مفاهیم وام گرفته از معرفتشناسی، فلسفه، اقتصاد، جامعهشناسی، زبانشناسی، حقوق، روانشناسی و دیگر رشتهها و عرصهها میباشد. اندیشه به معنای نظریه سیاسی نیست، بلکه از جنس رفتن در راه خدا و پیمودن مسیر تکامل و ترجمان وحی در زندگی فردی و اجتماعی بشر است که از سوی اندیشمند سیاسی مسلمان و اسلامشناس دردمند و بصیر صورت میپذیرد و این رویکرد را میتوان بزرگترین جهاد سیاسی قلمداد نمود، مجاهد در چنین روندی در برابر هجوم اندیشههای سیاسی دشمنان به دفاع از اندیشه سیاسی اسلام میپردازد و به تولید فکر و ابداع روش و استفاده از فرایندهای مختلف برای هجوم علیه مهاجمان بدخواه و کینهتوز همت میگمارد.
تحصیل و آثار ملاصدرا
صدرالدین محمد شیرازی مشهور به ملاصدرا و صدرالمتأهلین فرزند ابراهیم شیرازی در سال 979 هجری در شیراز متولد شد و در سال 1045 هنگام بازگشت از هفتمین سفر حج در بصره چشم از جهان بستند و بنا به وصیتش در نجف اشرف کنار قبر امیرالمؤمنین علی(ع) به خاک سپرده شد.
ملاصدرا هوش و استعداد خارقالعادهای داشت. تحصیلات خود را در شیراز و کاشان و اصفهان به اتمام رساند و بیش از هفت سال در روستای کهک به تهذیب نفس و سیر و سلوک پرداخت تا کمال معرفت و حکمت را با عرفان و کشف و شهود به جامعیت برساند. وی شاگرد شیخ بهائی و میرداماد بود از آثار افلاطون، ارسطو، فارابی، ابن سینا، سهروردی، غزالی، خواجه نصیرالدین طوسی، ابن عربی تأثیر پذیرفت و شخصیتهای بزرگی بطور مستقیم یا غیر مستقیم از محضر درس و یا آثار او بهرهمند گردیدند همچون فیض کاشانی، عبدالرزاق لاهیچی، ملاعلی نوری، ملاهادی سبزواری، سید جمالالدین اسدآبادی، علامه محمد حسین طباطبایی، شهید مرتضی مطهری و امام خمینی. ملاصدرا با ایجاد حکمت متعالیه و غنیسازی حکمت مشایی و اشراقی طرحی نو درانداخت و به معنای واقعی در معارف دینی عمقبخشی کردند. آثار فلسفی و عرفانی و اجتماعی زیادی از ملاصدرا بر جای مانده است که مهمترین آنها اسفار است. در حکمت متعالیه او جهات جریان بزرگ حکمت مشاء حکمت اشراق، عرفان، معارف قرآن و سنت درهم آمیخته شد.
ملاصدرا در زمان حکومت پنج تن از شاهان صفویه میزیست، عمده فعالیتهای مؤثر ملاصدرا در عصر شاه عباس اول و شاه صفی دیده میشود. ملاصدرا بر خلاف برخی دیگر از فقها و حکما که بطور همه جانبه با صفویان همکاری داشتند بیشتر اوقات منتقد صفویه بودند و گلایهها و شکایتها و انتقادات زیادی از مردم و حاکمان و اندیشمندان عصر خویش را در نامهها و آثار خود مطرح کردند و همین ضعفها و انحرافات در نهایت به سقوط صفویان منجر گشت. (مثنوی ملاصدر، به کوشش مصطفی فیض، ص 88). ملاصدرا آسیبشناسی همه جانبهای را از اوضاع فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی عصر خود دارد و تفکر سیاسی خود را با مشی اصلاحگرانه به پیش بردند، این اصلاحگری هم در بنیانهای تفکر و هم در عرصه اجتماعی و سیاسی خود را نشان داد.
امام خمینی و اندیشه سیاسی ملاصدرا
امام خمینی(ره) از شخصیت و آثار و افکار ملاصدرا بسیار با نیکی یاد میکنند و از آن تأثیر پذیرفتهاند، امام راحل علاوه بر اینکه تأثیر شگرفی در احیای آثار و افکار ملاصدرا داشتند در نامهای که برای گورباچف آخرین رهبر شوروی سابق نوشتند تصریح کردند: "و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین (رضوان الله مع البنین و الصالحین) مراجعه نمایند تا..."(آوای توحید، جوادی آملی، ص 12). امام با این تعبیر مطالعه در آثار ملاصدرا را راه نجات ملتهای شرق و غرب عالم دانستند و نهایت ارادت خویش به این شخصیت بزرگ را نشان دادند.
ملاصدرا و دانش سیاسی
ملاصدرا همواره به معرفت سیاسی، جایگاه سیاست دانش سیاسی در طبقهبندی علوم، زندگی سیاسی و آسیبشناسی اوضاع سیاسی و اجتماعی اهتمام داشتهاند. وی معتقد است حکمت بر دو قسم است: 1-حکمت نظری: اقسام حکمت نظری عبارتند از: علم اعلی، طبیعی، منطق و ریاضی.
2-حکمت عملی: حکمت عملی نیز بر سه قسم است: علم اخلاق، حکمت منزلی، حکمت مدنی و اجتماعی، و در نهایت حکمت نظری را برتر میداند، ملاصدرا همچنین حکمت مدنی را به دو دسته تقسیم کردهاند:
الف)علم سیاست شامل قلمرو تدبیر اجتماع بشر
ب) علم نوامیس شامل قلمرو و دستورات و ارزشها و احکام الهی
در این تقسیمبندی به جنبههای دینی و انسانی سیاست توجه شده و دستورات الهی و از جمله فقه سیاسی را از علم سیاست بینیاز نمیکند.(شرح هدایه الاثیره، ملاصدرا، ص 5)
ملاصدرا در کتاب اکسیرالعارفین برای سیاست در کنار علم شریعت و حقوق جایگاه مستقلی قائل است، وی دانش را به دو دسته دنیوی و اخروی تقسیم کرده و علوم دنیوی را شامل سه دسته میداند:
1--علم اقوال: شامل علوم الفبا، صرف، نحو، عروض، معانی، بیان، تعاریف
2-علم اعمال: شامل فنون، بافندگی، کشاورزی، معماری، کتابت، کیمیا
3-علم افکار (احوال): شامل منطق، ریاضی، هندسه، علوم طبیعی، پزشکی، معدن، نبات، حیوان
ملاصدرا در کتاب مظاهر الالهیه که به نظر میرسد از آخرین و بهترین تألیفات وی باشد میگوید غایت و هدف حکمت و قرآن کریم، آموختن راه سفر طبیعی و سیر تکاملی به سوی آخرت و وصول به خداوند ذیالکمال است، وی این سفر را در شش مرحله میداند:
1-خداشناسی به منزله هدفشناسی (معرفه الحق الاول)
2-شناخت مراحل و منازل سفر به منزله راه شناسی (معرفه الصراط المستقیم)
3-معادشناسی به منزله شناخت مقصد نهایی و پایان سفر (معرفه المعاد)
4-خودسازی و تربیت افراد که اخلاق نامیده میشود.
5-سازماندهی به خانواده که هسته اصلی تشکیل دهنده جامعه است.(تدبیر منزل)
6-اداره جامعه مدنی و سیاسی و نهادهای اجتماعی آن که فقه، حقوق و قوانین و مقررات کوچک و بزرگ دینی یا غیر دینی را شامل میشود و علم سیاست نام دارد.
وی سه دانش فرعی را نیز اضافه میکند که عبارتند از:
1-شناخت کسانی که از سوی خداوند برای دعوت مردم و نجات آدمیان برانگیخته شدهاند، اینان راهنمایان سفر آخرت و رئیس کاروانهای بشری هستند.
2-حکایت گفتار منکران و برملا کردن ناخالصیها و زدودن گمراهیهایی است که در عقل آنان راه یافته است، مقصود از این دانش، هشدار دادن نسبت به راههای باطل است.
3-آموزش دادن عمران و آباد کردن منزلها و مراحلی که به سوی خداست و بندگی خدا و چگونگی برداشتن توشه برای سفر آخرت. مقصود از این دانش، چگونگی برخورد و رابطه انسان با امور این دنیاست این امور نیز به نوبه خود بر سه دستهاند:
الف)علم تهذیب اخلاق: امور مربوط به درون انسان است مانند نفس و نیروهای شهوت و غضب آن.
ب)علم تدبیر منزل: امور مربوط به خارج از وجود انسان است، چون انسانها یا در منزل واحد مجتمع هستند مانند همسر و خدمتکار و پدر و فرزند، این علم تدبیر منزل نامیده میشود.
ج)علم سیاست و احکام شریعت: و یا انسانها در یک کشور (مدینه واحده) گرد هم آمدهاند که علم سیاست و احکام شریعت نامیده میشود.
اندیشه سیاسی ملاصدرا در آثار متعدد او پراکنده است، عمده مباحث وی در این عرصه را در آثار ذیل میتوان مطالعه کرد: مقاله چهارم کتاب مبدأ و معاد، مشهد پنجم کتاب شواهدالربوبیعه، رساله کسر اصنام الجاهلیه، رساله سه اصل، شرح اصول کافی، تفسیر القرآن الکریم، المظاهر الالهیه، شرح الهدایه الاشیریه، الحکمه المتعالیه فی اسفار الاربعه. (نجف لک زایی، اندیشه سیاسی صدرالمتألهین، ص 56)
حجابها و موانع سعادت و کمال
ملاصدرا هدف اصلی انسان را رسیدن به سعادت ابدی و کمال حقیقی میداند، ایشان نقطه مقابل کمال و سعادت را عبارت از شقاوت میداند، حجابها و موانع کمال و سعادت که انسان را به شقاوت میرسانند از نگاه او عبارتند از:
1-جهل و نادانی نسبت به معرفت نفس
2-حب جاه و مال و میل به شهوات و لذایذ و سایر تمتعات
3-تسویلات نفس اماره و تدلیسات شیطان مکاره که بد را نیک و نیک را بد مینمایاند.
ملاصدرا به شدت رفتار متصوفه را مورد نقد و هجمه قرار میدهد و میگوید: اگر ذرهای از نور معرفت در دل ایشان تابیده بود، کجا درِ خانه ظَلَمِه و اهل دنیا را قبله خود میساختند. (رساله سه اصل، ص 13)
در آثار ملاصدرا همواره کسب حکمت را ضد دنیا طلبی دانسته است و میگوید: من در مدت عمرم کسی را ندیدم که از فراگیری حکمت روگردان باشد مگر آنکه محبت دنیا و ریاست در آن، بر وی چیره شده و عقل او را در تسخیر شهوت وی قرار گرفته باشد. (مبدأ و معاد، ص 19)
آیتالله جوادی آملی در توضیح و تأیید این مطلب میگوید: همانطور که حکمت مانع دوست داشتن باطل و موجب تقوا و زهد در دنیا است، علاقه به دنیا نیز مانع فراگیری حکمت میگردند: فساد و منکر مانع از توفیق به نماز میشود چه اینکه نماز مانع فحشا و منکر میباشد. (شرح حکمت متعالیه، بخش یکم از جلد ششم، ص 51)
مفهوم و ماهیت سیاست
سیاست از جمله مفاهیمی است که از تعریف واحد و اجماع مشخصی برخوردار نیست و هر یک از اندیشمندان به تناسب گرایشها و بینشهای خود تعریف خاصی از آن ارائه کردهاند. با این وجود بشر از راه تعاریف سیاست را میتوان در دو پارادایم قدرت محوری، هدایت محوری دستهبندی کرد. در فرهنگ اسلامی، رهبری و امامت عبارت از سیاستی است که اساس آن متکی بر وحی بوده و شامل همه روابط انسانی میگردد و بنیانها، نهادها، روابط اجتماعی، آراء عقاید، فرهنگ، اخلاق، بینشها، سنتها، خواستهها و بطور کلی روابط فرد با فرد، فرد با خدا، فرد با طبیعت را سمت و سوی الهی میدهد. امام و رهبر، انسان کامل و متعهد و مسئولی است که حکومتش براساس مکتب به منظور ایجاد هر چه سریعتر فرد و جامعه و هدایت آنها به سوی کمال شکل میگیرد.
ملاصدرا سیاست را به معنای تدبیر و هدایت جامعه از دنیا به سوی آخرت به منظور تقرب به خداوند متعال حرکت از خودپرستی به خداپرستی و از شرک به توحید میداند. در اندیشه سیاسی ملاصدرا انسانها دو راه در پیش دارند:
1-راه خدا که همان صراط مستقیم الهی است. رهبر آن خداوند، پیامبران، ائمه و علمای واجد شرایطاند و مقصد آن خدا و بهشت است.
2-راه طاغوت، راه کفر و تفرقه و شرک و مقصد آن فساد و جهنم است. در مجموع، سیاست در نظر ملاصدرا دو گونه است: 1-سیاستی که متفاوت از شریعت است و مطیع شریعت نیست.2-سیاستی که از شریعت قابل تفکیک نیست بلکه تابع شریعت است. وی میگوید نسبت نبوت به شریعت مانند نسبت روح است به جسدی که در روح باشد و سیاست عاری از شریعت مانند جسدی است که روح در وی نباشد. (جواد مصلح، ترجمه و تفسیر الشواهد الربوبیه، ص 496). در آثار ملاصدرا سیاست آن است که از طریق ارکان سیاست انجام گیرد و این ارکان عبارتند از: 1-قانون (امر، دستور و فرمان)
2-قانونگذار (امر دهنده، دستور دهنده و فرمان دهنده) 3-مجری قانون (امر برنده، دستور و فرمان برنده) 4-هدف، (نجف لکزایی، پیشین، ص 94)
حکومت و نظام سیاسی در اندیشه سیاسی ملاصدرا
در اندیشه سیاسی ملاصدرا سیاست عبارت است از مکتب هدایت، ملاصدرا سیاست در مکتب قدرت را نقد میکند. وی مهمترین وظیفه حکومت دینی را اجرای قوانین الهی و اداره امور بشر و جامعه بشری بر اساس احکام الهی و در مسیر آن و به رهبری انبیاء و اوصیاء و اولیا برای نیل به سعادت میداند. ملاصدرا میگوید: نظام دین و دنیا جز با وجود امامی که مردمان به او اقتدا و از او پیروی کنند و راه هدایت و پرهیزکاری را از وی بیاموزند درست نمیآید، و نیاز به او در هر زمان مهمتر و بالاتر است از نیاز به خوراک و پوشاکشان و آنچه در روند اینها از منابع و ضروریات است. (شرح اصول کافی، ترجمه محمد خواجوی، ص 477)
بنابراین نظام سیاسی اسلام نظام امامت و امت است، سیاست در این مملکت به معنای هدایت بشر است و هدایت جز با اجرای قوانین و شریعت الهی بدست نمیآید و این هدایت تنها با رهبری انبیاء و اولیا صورت خواهد پذیرفت. در اسلام، معرفت سیاسی غایت محور، حاکم محور، اخلاق محور، فضیلت محور و در یک کلام هدایت محور است. تنها حاکم صالح، عادل، هدایت شده و فضیلت محور است که میتواند ترویج دهنده فضایل و از بین برنده رذایل باشد. پیوند اخلاق و سیاست، در نظام دینی پیوندی ناگسستنی در عمل و دانش سیاسی مسلمانان است زیرا پیوند دین و سیاست جدایی ناپذیر است. حکومت اسلامی به امر معیشت، امنیت و رفاه مردم میپردازد.
ملاصدرا میگوید: غرض از وضع شرایع و ایجاب طاعات، آن است که غیب، شهادت را خدمت بفرماید و شهوات، عقول را خدمت کنند و جزء به کل و دنیا به آخرت برگردد و محسوس معقول شود و از عکس این امور منزجر گردد تا آن که ظلم و وبال لازم نیابد و موجب وخامت عاقبت و سوء مال نشود.(مبدأ و معاد، ص 568)
ملاصدرا در باب حکومت از یکسو هر آنچه فارابی و ابن سینا و دیگر اندیشمندان مسلمان پیش از خود گفته را بسط و شرح داده است و از سوی دیگر مطالب و دستهبندیها و احکامی را نیز بر آنها افزودهاند یعنی دارای ابدائات و دیدگاههای تازهای در این زمینه هستند. برخی بر این باورند: ملاصدرا در زمره فیلسوفانی است که در عین گوشهگیری و اعراض از پیوستن به ارباب خودت، بطور جدی به سیاست میاندیشد. و رد آثار خود هم به سیاست مثالی و هم به رسوم و آئین کشور داری نظر داشته است. ملاصدرا به آرای فارابی و غزالی و بعضی دیگر از صاحبنظران نظر داشته و در افکار آنان تأمل کرده است اما در بسیاری از مواضع آثار خود و به خصوص در شرح اصول کافی به واقعیت سیاست متداول پرداخت و شرایط پادشاهی و حدود قدرت پادشاه را مورد بحث قرار داده است. (رضا داوری، مجله نامه فرهنگ، شماره 31، ص 70)
داود خیری معتقد است فلسفه و اندیشه صدرایی تأثیر قاطعی در سه قرن اخیر اندیشه و سیاست گذاشته است.
وظایف حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی ملاصدرا
در اندیشه سیاسی ملاصدرا حکومت اسلامی نسبت به فرد و جامعه بشری مسئولیت دارد. ایشان وظایف مهم حکومت اسلامی را عبارت میداند از:
1-تنظیم امور معیشتی مردم 2-تنظیم امور معنوی به گونهای که مردم را به جوار الهی برساند 3-یادآوری امور آخرت و قیامت 4-هدایت مردم به صراط مستقیم 5-مجازات مجرمان و قانون شکنان 6-تأمین امنیت (مبدأ و معاد، ص 557)
ملاصدرا و سعادت و شقاوت
ملاصدرا بحث بسیار مبسوطی در باب سعادت و شقاوت بیان داشته است و حتی سیاست و حکومت را نیز بدان مرتبط میسازد، در اندیشه سیاسی ایشان حکومت اسلامی باید انسانها را از شقاوت خارج و به سعادت برساند. ملاصدرا سعادت را به دو دسته تقسیم میکند:
1-سعادت دنیوی:این سعادت را نیز دو نوع میداند.
الف) سعادت جسمی: از قبیل صحت و سلامتی، نیروی فراوان، شهامت، زیبایی و جمال
ب)سعادت خارجی از قبیل فراهم بودن لوازم زندگی، تأمین مسایل مادی
2-سعادت اخروی:این سعادت را نیز به دو بخش تقسیم میکند
الف)سعادت علمی از قبیل کسب معارف و حقایق، آگاهی از فضایل و رذایل
ب) سعادت عملی از قبیل انجام اطاعت الهی، آراستگی به فضایل و اخلاق زیبا
ملاصدرا همچنین شقاوت را نیز به دو دسته دنیوی و اخروی تقسیم میکند:
1-شقاوت دنیوی:این شقاوت را نیز دو نوع میداند.
الف)شقاوت جسمی مانند مریضی، ضعف، ترسو بودن
ب)شقاوت خارجی: مانند فراهم نبودن لوازم زندگی، عدم تأمین مسایل مادی.
2-شقاوت اخروی:این شقاوت را نیز به دو بخش تقسیم میکند
الف)شقاوت علمی: محرومیت از کسب معارف و حقایق، ناآگاهی از فضائی و رذایل
ب)شقاوت عملی: شامل عدم توفیق بر اطاعت خداوند، داشتن اوصاف رذیله و ناشایست. (ملاصدرا، تفسیر قرآن، ج 6، ص 268)
از وظایف دولت دینی که دولتهای غیر دینی به آن اهتمام نمیورزند، توجه توأمان به سعادت دنیوی و اخروی و به عبارت دیگر توجه به سعادت حقیقی است که از آن به توسعه و تعالی حقیقی تعبیر میشود. توسعهای که ساماندهی امور مادی و معنوی بشر را یکجا در نظر دارد. توسعه حقیقی آن است که انسانها توسعه یابند و توسعه انسانها به این است که ایمان پایدار داشته باشد. اگر انسانها به توسعه و تعالی برسند خود به وظایفشان عمل خواهند کرد و نیازی به بسیاری از نهادهای اجتماعی نیست. چنین توسعهای بر عهده حکومت اسلامی و نظام دینی و حاکمان دین مدار است.
اجتماع بشری در اندیشه سیاسی ملاصدرا
از تعابیر و مباحث ملاصدرا درباره اجتماع و سیاست و حکومت چنین بر میآید که ایشان از دو جنبه وارد بحث شدهاند: اول از حیث پراکندگی جغرافیایی: ایشان اجتماعات انسانی را از این جهت دو دسته میداند:
1-اجتماعات انسانی کامل: این اجتماعات را در سه قسم مورد بررسی قرار میدهد: الف) اجتماع عظمی: شامل اجتماع جمیع افراد بشر در زمین است ب) اجتماع وسطی مانند مردم یک کشور ج) اجتماع صغری مانند اهل یک شهر یا منطقه.
2-اجتماعات انسانی غیر کامل:این اجتماعات را چهار دسته میداند:
الف) اجتماع اهل یک ده (روستا) ب) اجتماع اهل یک محله ج) اجتماع اهل یک کوچه د) اجتماع اهل یک خانه. (مبدأ و معاد، ترجمه احمد اردکانی، ص560)
دوم تفکیک نظامهای سیاسی از حیث ارزشها، غایات و اهداف: در این خصوص نظامهای سیاسی دو دستهاند الف) نظامهای سیاسی که انسان را به سعادت و کمال حقیقی میرسانند. (یعنی نظامهای فاضله). ب) نظامهای سیاسی رذیله که انسان را به شقاوت و بدبختی میکشانند و از سعادت دور میسازند. به اعتقاد ملاصدرا هر اجتماع بشری نظام سیاسی متناسب با خودش را دارد. بنابراین امکان اینکه هیأت حاکمهای برخلاف عقاید و تمایلات اکثریت مردم قدم بردارند عملاً امکان دوام ندارد. وی انسان را مختار و آزاد میداند از این رو انسانها هستند که تصمیم میگیرند چگونه زندگی کنند. (تفسیر قرآن کریمف ج 7، ص 180)
صفات رئیس اول مملکت
ملاصدرا برای رئیس و رهبر اول مملکت و جامعه صفات ویژهای بر میشمارد و آنها را ذاتی و فطری میداند این صفات عبارتند از: 1- صاحب فهم و درکی نیکو و سریع و گیرنده باشد 2-دارای حافظهای قوی باشد.
3-دارای فطرتی صحیح، طبیعتی سالم، مزاجی معتدل و تامالخلقه و نیرومند و قادر بر انجام مسئولیت باشد 4-دارای زبانی فصیح و بلیغ باشد. 5-دوستدار علم و حکمت باشد. 6-حریص بر شهوترانی و امیال نفسانی نباشد.
7- صاحب عظمت نفس و دوستدار نزاهت و شرافت بوده و نفس او از هز زشتی و پلیدی امتناع ورزد 8-نسبت به کلیه خلائق رئوف و مهربان باشد
9-دارای قلبی شجاع باشد و از مرگ نهراسد 10- جواد و بخشنده باشد
11-خوشحالی او هنگام خلوت و مناجات با خدا از همه خلایق بیشتر باشد 12-سختگیر و لجوج نباشد و دعوت به اقامه عدل و انصاف را به آسانی بپذیرد. (الشواهد الربوبیه، ص 488)
امامت و ولایت سیاسی امامان
در اندیشه سیاسی ملاصدرا ولایت امامان از منزلت بسیار بالایی قرار دارد. ملاصدرا میگوید: زمین را ناگزیر پس از منقضی شدن زمان نبوت، امامی است که تمامی امت چه پیشینیان و چه پسینیان... بر آن اتفاق و هماهنگی دارند. (شرح اصول کافی، ص 461). و نیز تصریح میکند: امامت که باطن نبوت است تا قیامت باقی است (همان، ص 468) ملاصدرا در تحکیم و تبیین ضرورت و واقعیت ولایت امامان به کرات بحث کرده و از مذهب شیعه با بالاترین تعابیر یاد میکند و آنرا در فلسفه سیاسی و کلام سیاسی و فقه سیاسی اسلام مورد بحث قرار میدهند.
ولایت فقها و مجتهدان
ملاصدرا با استفاده از استدلالها و مباحث عقلانی و استفاده از روایات، ولایت فقیهان را اثبات نموده و به تبیین و ترویج آن پرداختهاند. در آثار ملاصدرا دلایل گوناگونی در این رابطه مطرح شده است. دلیل اصلی بر ولایت سیاسی پیامبران و امامان و مجتهدان در غیبت را داشتن تخصص و دانش میداند و میگوید: آشکار است که سیاست مدار و پیشوا و امام، این مقام (ولایت سیاسی) را به خاطر تخصص و فنی که دارد، دارا است، خواه دیگران از او بپذیرند و سخن او را گوش فرا دهند و یا نپذیرند، چنانکه طبیب در اثر تخصص و دانش خود و توانائی که در معالجه بیماران دارد، طبیب است، چه بیمار باشد و یا نباشد و طبیب بودن او را نبودن بیمار از میان نمیبرد. (ملا صدرا، عرفان و عارف نمایان، ترجمه کتاب کسر اصنامالجاهلیه، ترجمه محسن بیدارفر، ص 69)
دلیل دوم قاعده لطف است. ملاصدرا قاعده لطف را بر زعامت مجتهدین در عصر غیبت به خوبی تبیین و تشریح کرده و میگوید: بدان که نبوت و رسالت از جهتی منقطع میگردد و از جهتی دیگر باقی است ولی خداوند متعال (پس از قطع نبوت و رسالت) حکم مبشرات و الهامات و حکم ائمه معصومین(ع) و همچنین حکم مجتهدین و ارباب فناوری را برای افشاء و ارشاد مردم باقی گذاشت، اما اسم نام نبی و رسول را از آنان سلب فرمود ولی حکم آنان را تأیید و تثبیت نمود و آنان را که علم به احکام الهی ندارند مأمور نمود که از اهل علم و اهل ذکر سؤال کنند.
مشروعیت نظام سیاسی
از مجموع مباحث سیاسی و نظرات سیاسی ملاصدرا چنین برمیآید که ایشان مشروعیت حاکم و حکومت را به اتصال به خداوند و پیروی از شریعت میداند و هر آنچه غیر آن را فاقد مشروعیت میدانند.
دیدگاه ها