هادي نيوز: انقلاب اسلامی جزء معدود تحولات سیاسی و اجتماعی قرن حاضر است که تبعات و پیامدهای آن در حوزههای مختلف، طی سه دههی گذشته، جاری و ساری بوده است. در عرصهی سیاست خارجی و روابط بینالملل، انقلاب اسلامی با ارائهی منطق و تفکر جدید، به ضدیت با نظام حاکم بینالملل برخاست و مؤلفههای مورد نظر خود را برای شکل دادن به یک سیاست اسلامی، اعلام نمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی که محصول دگرگونی عمیق در ساختار سیاسی کشور بود، تحولی نوین نه تنها در عرصهی تاریخ سیاسی و اجتماعی این مرزوبوم، بلکه در گسترهی جهان اسلام پایهگذاری و آغاز شد و به موازات تغییرات بنیادین در چارچوب حکومت و ادارهی کشور، دیپلماسی هم دستخوش تحولات عمیقی گردید که در این راستا، مبانی ارزشی انقلاب الهامگرفته از احکام دین مبین اسلام، اهرم تغییرات در ساختار دیپلماسی بودند. حضرت امام خمینی (ره)، که عهدهدار رهبری و هدایت انقلاب بودند، پس از پیروزی انقلاب، تمام تلاش خود را برای نوسازی دیپلماسی منطبق بر اصول و ارزشهای اسلامی به کار میبردند و در هر فرصتی به مسئولان و گردانندگان جامعه، لازمهی انطباق تصمیمات در عرصهی سیاست خارجی با موازین و معیارهای شرعی را گوشزد مینمودند.[1]
از آنجا که براساس اصل 110 قانون اساسی، «تعیین سیاستهای کلی نظام پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت و نیز نظارت بر حسن اجرای آن سیاستها» یکی از وظایف اصلی رهبری نظام است، پس از رحلت حضرت امام خمینی (ره) و آغاز دوران زعامت حضرت آیتالله خامنهای نیز سیاست خارجی، بهعنوان یکی از مهمترین اقسام سیاستهای کلی نظام، در صدر توجهات ایشان قرار گرفت و رهنمودهای دقیق و راهگشای ایشان، راهبرد اصلی نظام جمهوری اسلامی در تدوین و تنظیم سیاست خارجی را برای کارگزاران این عرصهی حساس و مهم ترسیم نمود.
مروری بر فرمایشات و بیانات معظمله طی سالهای گذشته در زمینهی سیاست خارجی، نشان میدهد که الگوی مورد نظر رهبری در این زمینه، یک الگوی مبتنی بر اصول و منافع ملی، کارآمد و متناسب با اقتضائات و شرایط منطقهای و بینالمللی بوده است. مهمترین محورهای دیپلماسی و سیاست خارجی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب را میتوان اینگونه طبقهبندی نمود.
1. ضدیت با نظام سلطه
اگر اندیشههای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حوزهی سیاست خارجی را بهعنوان یک مجموعهی مدون در نظر بگیریم، بدون تردید، مؤلفهی «ضدیت با نظام سلطه» اصل کانونی این مجموعه خواهد بود. به این معنا که تأکید بر لزوم ضدیت و مخالفت با نظام سلطه، شاهبیت فرمایشات رهبری در زمینهی دیپلماسی و سیاست خارجی است.
ضدیت با سلطه در دکترین رهبر انقلاب، هم ناظر بر بُعد اسلامی و دینی است که خداوند متعال بهصراحت در آیهی 141 سورهی نساء فرموده است: «وَ لَنْ یَجْعَل اللهُ لِلْکافِرینَ عَلی الْمُؤمِنینَ سَبیلاً» و هم ناظر بر ابعاد ژئوپلیتیکی و معطوف به لزوم ارتقای جایگاه نظام جمهوری اسلامی ایران در نظام بینالملل مبتنی بر سلطه و نظم شکلگرفته پس از جنگهای جهانی و جنگ سرد. در دکترین ایشان، اساس سیاست خارجی این است که ایدهی مخالفت با سلطهگری و سلطهپذیری را بهعنوان یک ستون مسئله در فضای سیاست بینالمللی، در سطح دولتها و ملتها، استقرار دهیم و این فکر را در دنیا ترویج و منعکس نماییم.[2]
ایشان ضدیت و مخالفت صریح و بیچونوچرا با نظام سلطه را مؤلفهی اصلی نظام اسلامی میدانند و تعریفی که از نظام سلطه ارائه مینمایند، «مبتنی بر تقسیم دنیا به دو گروه از کشورها، بهعنوان سلطهگر و سلطهپذیر» است. ایشان همچنین ایالات متحدهی آمریکا را محور اصلی نظام سلطه معرفی میکنند:
«ما میگوییم دنیا را سلطهگران عالم تقسیم کردهاند به دو قسم: سلطهگر و سلطهپذیر. ما با این مخالفیم. سلطهگران غلط میکنند که بر دنیای غیر کشور خودشان میخواهند سلطه پیدا کنند و دولتهای سلطهپذیر (که زورگویی آن سلطهگران را قبول میکنند) بیجا میکنند که علیرغم میل ملتهای خودشان، تسلیم آن سلطهگرها میشوند. این حرف ماست.»[3]
2. تعامل هوشمندانه با دنیا
تعامل صحیح و مطابق با منافع ملی و اصول اساسی، یکی از پایههای اصلی یک دیپلماسی فعال به حساب میآید. اما نکتهای که در این میان نبایستی مغفول بماند، لزوم هوشمندی و شناخت دقیق طرف مقابل است. به این معنا که تعامل بدون شناخت صحیح، نه تنها تأمینکنندهی منافع ملی نیست، بلکه تبعات منفی نیز در پی خواهد داشت. لذا صرف شعار تعامل با جهان، بدون توجه به واقعیات، نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد، بلکه مشکلساز نیز خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی تعامل با دنیا را همواره در بیانات خود، یکی از اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی برشمردهاند، اما در عین حال، بر شناخت دقیق از طرف مقابل نیز تأکید داشتهاند: «ما معتقد به تعامل با دنیا هستیم. در تعامل با دنیا، باید طرف مقابل را شناخت. اگر نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد.»[4] «این به نظر من خیلی مهم است که در تعامل با دنیا، انسان جای خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نیرو و قدرت خودش را بداند و بداند که باید چهکار کند.»[5]
یکی از وجوه اساسی در تعامل با کشورها، برخورداری از روحیهی مذاکره و گفتوگو و عدم جنگطلبی است. دولتی که همهی مسیرهای مذاکره را، بهعنوان یک راهکار مسالمتآمیز برای حلوفصل اختلافات مسدود کرده، نمیتواند ادعا کند که اهل تعامل با دنیاست. بر این اساس، جمهوری اسلامی در عین اینکه همواره از مذاکره و گفتوگو با سایر کشورها استقبال نموده و حسننیت خود را در این زمینه بارها به اثبات رسانده، پذیرش شرایط تحمیلی طرف مقابل در مذاکره را رد نموده است. چه اینکه این وضعیت در تناقض آشکار با اصول مذاکره نیز هست.
3. ضرورت دیپلماسی فعال با تکیه بر نیروی درونزا
همانگونه که در مقدمه بدان اشاره شد، دیپلماسی به معنای هنر برقراری و مدیریت روابط خارجی، یکی از شئون دولتها در عصر کنونی است و میزان توفیق هر یک از دولتها در این زمینه، تأثیر بسزایی در ارتقای جایگاه بینالمللی آن دولت خواهد داشت. در این میان، از حیث واکنش نسبت به تحولات بینالمللی، دو نوع از دیپلماسی قابل احصا کردن است: دیپلماسی فعال و دیپلماسی منفعل (واکنشی)
دیپلماسی فعال در قبال تحولات محیط پیرامون، با یک تحلیل و ارزیابی صحیح واکنش فعالانه اتخاذ میکند و توانایی تبدیل تهدیدات به فرصتها را نیز در اختیار دارد. در واقع یک دیپلماسی فعال میتواند در عرصهی بینالمللی، آنگونه که وفق منافع ملی خود است، رفتار کند و حتی روندهای موجود را به نفع خود تغییر دهد. به عبارت دیگر، دیپلماسی فعال، تأثیرگذار است، نه تأثیرپذیر. در مقابل، دیپلماسی منفعل، نسبت به تحولات بینالمللی صرفاً یک رویکرد واکنشی و بدون اثر را اتخاذ میکند و کاملاً تأثیرپذیر است. لذا دولتی که از توانایی اتخاذ دیپلماسی فعال محروم است، بایستی خود را برای تبعات و پیامدهای ناگوار تحولات منطقهای و بینالمللی آماده کند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به تواناییهای کشور، بر لزوم اتخاذ دیپلماسی فعال در عرصهی بینالملل تأکید کرده و کارگزاران این بخش را به اجرای این نوع از دیپلماسی فراخواندهاند: «بعضی میگویند دیپلماسی فعال. بله، ما معتقد به دیپلماسی فعال هستیم. ما معتقدیم که وزارت خارجهی ما باید در سطح جهان (منهای همین چند موردی که استثنا کردیم) مشغول فعالیت باشد. البته بارها گفتهایم که عزت و حکمت و مصلحت را رعایت کنند. بروند با همهی دولتها، سیستمهای مختلف، عقاید مختلف، روشهای گوناگون، ارتباطات داشته باشند، مانعی ندارد، لیکن منطقهی ممنوعهای وجود دارد که از آن نباید تجاوز کنند.»[6]
نکتهی مهمی که در این زمینه باید مورد توجه قرار داد، این است که دولتی میتواند در عرصهی بینالمللی با رویکردی فعالانه حاضر شود و روندها و تحولات موجود را برطبق منافع خود تغییر دهد، که با شناخت و ایمان به نیروها و ظرفیتهای درونی خود، تکیهگاه خود را در داخل کشور تعریف کند و امیدی به منابع بیرونی قدرت نداشته باشد. چه اینکه در تعاریف رئالیستی موجود از نظام بینالملل، که با واقعیات جامعهی بینالملل نیز همخوانی کامل دارد، اصل خودیاری حاکم است. به این معنا که دولتها در پی به حداکثر رساندن قدرت خود هستند و چون نظام بینالملل براساس آنارشی استوار است، استفاده از نیرو و قدرت علیه کشور دیگر، همواره امکانپذیر است و هیچ کشور یا مقام بالاتری ضرورتاً به کمک کشوری که مورد هجوم قرار گرفته است نمیآید. بنابراین کشورها برای حفظ خود، تنها به «خود» وابستهاند. پس هر کشور باید آماده باشد تا حد ممکن از خود دفاع کند و همواره باید برای به حداکثر رساندن قدرت خود کوشش نماید و ناتوانی در این مهم، تداوم وجود کشور را تهدید میکند.
«در عرصهی دیپلماسی هم آن کشوری موفق است که متکی باشد به نیروی درونزا. آن دولتی میتواند در پشت میز مذاکرهی دیپلماسی حرف خودش را سبز بکند و به مقصود و نتایج مورد نظر خودش دست پیدا بکند که متکی باشد به یک اقتدار درونی، تواناییهای درونی. حساب میبرند از یک چنین دولتی.»[7]
4. ضرورت تمایز میان آمریکا و اروپا و نگاه به شرق
دوران پس از جنگ سرد، به اعتراف بسیاری از اندیشمندان و صاحبنظران بینالمللی، دوران گذار به یک نظم جدید بینالمللی است. نظام دوقطبی با فروپاشی شوروی از بین رفت و برخلاف ادعای مقامات آمریکایی، نظام تکقطبی به رهبری آمریکا نتوانست جایگزین آن شود. چالشهای پیش روی دولت آمریکا و همچنین مؤلفههای نظام کنونی بینالملل عملاً مانع از شکلگیری و تسلط یک قدرت هژمونیک در جهان است. لذا در این شرایط، برقراری روابط با همهی کشورهای جهان میتواند ثمرات و پیامدهای مثبتی به همراه داشته باشد و عدم رابطه با دولت آمریکا به هیچ عنوان نمیتواند به معنای انزوای بینالمللی باشد.
بر این اساس، تمایز قائل شدن میان اروپا و آمریکا و برقراری رابطه با کشورهای اروپایی میتواند راهگشا باشد. «اروپاییها جزء مجموعهی غرباند، اما با آمریکاییها خیلی اختلاف دارند. کسانی خیال نکنند که اگر فلان مسئول اروپایی در مقابل انقلاب، در مقابل ایران و ملتهای مسلمان، در مقابل ملتهای شرق یا خاورمیانه، از کلیتِ غرب یا از آمریکا پشتیبانی میکند، قضیه همین است؛ نه. اختلافات بین آنها خیلی زیاد است! اختلاف بین آمریکا و اروپا (از لحاظ عمق) در مواردی، اصلاً کمتر از اختلاف اروپا با دنیای غیرغرب نیست.»
همچنین لزوم برقراری رابطه با کشورهای شرقی، از جمله روسیه و چین و سایر کشورهای آسیایی، مورد توجه و تأکید رهبر انقلاب بوده و ایشان مسئولین وزارت امور خارجه را به اعطای اولویت در برقراری و گسترش روابط با این کشورها فراخواندهاند. «بارها به دوستان در وزارت خارجه گفتهام که ما باید به آسیا یک نگاه جدی بکنیم. متأسفانه هنوز کسانی هستند که حتی معامله با روسیه را، معامله با مالزی را، معامله با هند را جدی نمیگیرند، دوست نمیدارند. میل دلشان همیشه به یک کشور اروپایی است، ولو آن کشور، یک کشور درجه سه باشد، فرض کنید هلند یا دانمارک. آن را به معامله با چین و روسیه ترجیح میدهند. این خطاست. باید با آن مبارزه کنیم. اگر در جایی وجود دارد، آن را از وزارت خارجه بزدایید.»[8]
فرجام سخن
سیاست خارجی جمهوری اسلامی در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب، یکی از اصلیترین شاخصههای نظام اسلامی بوده است. این ویژگی نیز تا حدود زیادی ناشی از تفکر و حرف تازهای است که انقلاب اسلامی در نظام جهانی مطرح نموده است. تفکری که اساس خود را بر ضدیت با نظام ظالمانهی حاکم بنا نموده و بر همین اساس، به تجدید بنای نظام بینالمللی برخاسته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی برگرفته از اصول قانون اساسی، طی سیواندی سال گذشته، مسیر مشخصی را طی نموده است. مسیری که مؤلفههای اساسی آن در اندیشههای بنیانگذار کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی (ره) و همچنین رهبر معظم انقلاب اسلامی، ترسیم شده است. ضدیت با نظام سلطهی جهانی، تعامل هوشمندانه با دنیا، نرمش قهرمانانه و... مهمترین اصول حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی است؛ بهگونهای که شناخت دقیق دیپلماسی جمهوری اسلامی بدون توجه به این اصول امکانپذیر نیست.(*)
پینوشتها:
[1]. منصور حاتمیراد، «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از نگاه مقام معظم رهبری»،پایگاه اطلاعرسانی حوزه: http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/5415/6368/71261
[2]. دکتر ناصر اسدی، «پیوند اقتدار و ضدیت با نظام سلطه در دکترین آیتاللهالعظمی خامنهای»، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، 30 اردیبهشت 1391: http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=19865
[3]. بیانات معظمله در دیدار با خانوادههای شهدا و ایثارگران خراسان، 27 اردیبهشت 1386.
[4].بیانات معظمله در دیدار مسئولان نظام، 30 تیر 1392.
[5]. بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئتدولت، 4 شهریور 1386.
[6]. بیانات معظمله در دیدار با معلمان و کارگران، 12 اردیبهشت 1369.
[7]. بیانات معظمله در دیدار با دانشآموزان و دانشجویان، 12 آبان 1392.
[8]. بیانات معظمله در دیدار سفرا و کارمندان وزارت امور خارجه، 1379.
سید اسماعیل یاسینی: کارشناس ارشد دیپلماسی و سازمانهای بینالمللی
پایگاه برهان
دیدگاه ها