روزنامه هاآرتص 31 ژانویه 2015 (11 بهمن) در مقالهای به رویکرد ایران و رژیم صهیونیستی در قبال بحران سوریه پرداخت و نوشت: حزبالله و ایران یا حتی اسرائیل[رژیم صهیونیستی] خواهان تشدید تنشها و گسترش درگیری در بلندیهای جولان نیستند؛ اما اظهارات تند و پرتنشی که آنها با یکدیگر ردوبدل میکنند، همچنان میتواند به چنین وضعیتی منجر شود. سوریه و ایران رویکرد بیتفاوت اسرائیل در قبال حضور نیروهای شورشی(داعش) در جولان را حمایت از شورشیان و دخالت در مسائل داخلی سوریه تلقی میکنند.
در ادامه مقاله آمده است: تنگنای واکنش به روشی برنامهریزی شده و سنجیده حلوفصل شد. ترس ایران و سوریه از باز شدن جبههای گسترده در بلندیهای جولان است که میتواند اسرائیل را به واکنش مستقیم علیه رژیم بشار اسد و ارتش وی وادارد که این مسئله سبب تقویت شورشیان میشود. به دلیل اینکه اسرائیل ترجیح میدهد مسئولیت را متوجه رژیمهای رسمی مانند دولت لبنان یا رژیم اسد کند، اوضاع بهگونهای رقم میخورد که اسرائیل علیه رژیم بشار اسد اقدام کند. باز شدن جبههای گسترده در مرز لبنان نیز خطرناک است؛ زیرا میتواند تمرکز تلاشهای حزبالله را از مناطقی که به ارتش سوریه کمک میکند، بهسوی اسرائیل هدایت کند. به همین دلیل است که حزبالله، مزارع شبعا را بهعنوان نقطه حملات خود علیه اسرائیل انتخاب کرد. اگرچه مزارع شبعا بخشی از لبنان است؛ اما سازمان ملل آن را قلمرو سوریه میداند و حلوفصل نهایی وضعیت آن در چارچوب توافقنامه صلح میان اسرائیل و سوریه صورت میگیرد. بهطور رسمی، این حمله از منطقهای صورت گرفت که حداقل میتوان آن را مورد مناقشه دانست و این موضوع، مزیت آن است. این موضوع به حزبالله اجازه میدهد مدعی شود به تعهد خود پایبند بوده که مطابق آن، «هر گونه حمله به سوریه، حمله به مقاومت است» و در عین حال، حداقل در مقطع کنونی به اسرائیل فرصت میدهد که از گسترش منطقه حمله متقابل به لبنان امتناع کند.
در پایان مقاله آمده است: در صورتی که در آغاز خیزشها در سوریه، این نگرانی وجود داشت که حزبالله ممکن است بهمنظور منحرف کردن توجهات از کشتار غیرنظامیان به دست ارتش سوریه، حملاتی علیه اسرائیل صورت دهد؛ اما این تصور خیلی زود از بین رفت. حفظ رژیم سوریه در سطوح تصمیمسازی نظامی در سوریه دیگر به اولویت ثانویه تبدیل شده است. در فضای تلاشهای دیپلماتیک سوریه، هدف ایران، حفظ وضعیت کنونی و تداوم نفوذ در سوریه فارغ از نتیجه این اقدامات است. اگر گفتوگوهای سیاسی در لبنان با موفقیت همراه باشد، ثمره آن به شکل انتخاب رئیسجمهوری در لبنان است که به ایران گرایش داشته باشد؛ اما حتی در چارچوب این ملاحظات شکننده، ایران باید تضمین کند که اسرائیل به خود اجازه نمیدهد به اهدافی که برای ایران و حزبالله مهم هستند، حمله کند. این خطر وجود دارد که در اسرائیل برداشت اشتباه از منافع ایران و حوادثی ثانویه مانند کشته شدن شخصیتهای ارشد یا تبادل آتش غیرعمدی سبب خواهد شد دو طرف به وضعیتی برسند که قصد آن را نداشتهاند.
تحلیل: برخلاف نظر این روزنامه صهیونیستی که این رژیم را از حمایت از تروریستها مبرا میداند، آنچه که سبب حمله اخیر صهیونیستها به کاروان حزبالله و پاسخ قاطع حزبالله به آن شده، در راستای حمایت صهیونیستها از تروریستهای داعش در سوریه و عراق است. از طرفی برخلاف ادعای هاآرتص، ایران و سوریه از باز شدن جبههای دیگر در جولان و یا لبنان و اقدام مستقیم صهیونیستها علیه دولت سوریه هیچ ترسی ندارند. بلکه این صهیونیستها هستند که از رویارویی با جبهه مقاومت هراس دارند که حمله اخیر حزبالله به سرزمینهای اشغالی و هلاکت نیروهای نظامی صهیونیست به تلافی حمله قنیطره و ترس و فرار صهیونیستها بهخوبی مؤید این ادعاست.
دیدگاه ها