روزنامه نیویورکتایمز 10 می 2015 (20 اردیبهشت) در مقالهای به ابعاد توافق هستهای ایران و نگرانی کشورهای خلیجفارس از آن پرداخت و نوشت: دیدار این هفته باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا با رهبران عربی فرصتی برای تضمیندهی مجدد به کشورهای خلیجفارس است که عمیقاً به روابط آمریکا و ایران و توافق هستهای احتمالی تردید دارند. آمریکا تلاش میکند که به رهبران عربی این اطمینان را بدهد که این توافق برای آنها تهدیدی نیست و فرصتی برای ثبات منطقهای است. ایران کشوری شیعه است و کشورهای خلیجفارس عمدتاً سُنی هستند. در این شرایط، باراک اوباما میتواند پاسخی متقاعدکننده دهد. جنبه دیگری درباره توافق پیش روی رهبران خلیجفارس وجود دارد و آن اینکه لغو تحریمهای ضدایرانی میتواند میلیونها دلار را به ایران سرازیر کند و درهای این کشور به روی سرمایهگذاری خارجی باز شود.
در ادامه مقاله آمده است: وحشت کشورهای خلیجفارس این است که لغو تحریمها، نفوذ ایران در منطقه را تقویت کند و به این کشور منابع بیشتری بهمنظور حمایت از گروههای شبهنظامی، مانند حزبالله بدهد و در عین حال سبب شود، ایران به مداخله خود در عراق، یمن و سوریه ادامه دهد. همچنان که ایران در سوریه بههمراه روسیه در حفظ بشار اسد در قدرت، نقش محوری داشته است. همچنین، آنها نگرانند آمریکا که به پایان سه دهه دشمنی با ایران تمایل دارد، دیگر نتواند امنیت آنها را تضمین کند. در اینجا پاسخ آقای اوباما اندکی پیچیدهتر است. انتظار میرود، وی تضمینهای امنیتی صریحتری ارائه کند؛ اما قطعاً هرگونه ایده پیمان رسمی شبیه پیمان ناتو را رد میکند؛ برخی رهبران عربی بر تحقق چنین پیمانی پافشاری میکنند. آمریکا باید در کشیدهشدن به کشمکشهای خاورمیانه[غرب آسیا و شمال آفریقا] بسیار محتاط باشد. ایجاد توازن صحیح، آسان نخواهد بود. یک موضوع این است که اوباما بگوید، آمریکا از عربستان در برابر حمله ایران دفاع خواهد کرد؛ اما مسئولیت آمریکا درصورت استفاده ایران از نیروهای دستنشانده بهمنظور مشکلآفرینی برای عربستان، چه خواهد بود؟ این درک شفاف وجود دارد که آمریکا از این رژیمها در برابر مخالفان سیاسی داخلی آنها دفاع نخواهد کرد.
در پایان مقاله آمده است: آمریکا تاکنون میلیاردها دلار تسلیحات به کشورهای خلیجفارس فروخته و رزمایشهای نظامی مشترکی با آنها برگزار کرده است. کمکها و رزمایشهای نظامی بیشتر نیز در دستور کار این کشور قرار دارد. مهمترین گام کنونی، یکپارچهسازی سامانههای نظامی کشورهای خلیجفارس بهمنظور توانمندیسازی آنها برای دفاع بهتر است. ایران تنها تهدید پیش روی کشورهای خلیجفارس یا حتی تهدید اصلی نیست. بهگونهایکه آقای اوباما به نشریه تایمز گفت: تهدیدات مهمی وجود دارد؛ ازجمله «جمعیتهایی که در برخی موارد سرخوردهاند، جوانانی که بیکارند، ایدئولوژی که ویرانگر و پوچگرایانه است و در برخی موارد، تنها این باور که برای این دغدغهها راهحلهای سیاسی مشروعی وجود ندارد». برخی معتقدند که دموکراسی به این زودیها در منطقه ریشه نخواهد دوانید؛ اما باید نظامهای سیاسی، ازجمله برای اسلامگرایان فراگیرتر شوند. نکته مهم دیگر این است که همواره درباره ایران چنین بحث میشود که این کشور نیرویی است که باید مهار شود؛ اما همانطور که الن لیپسون، ریاست مرکز استیمسون استدلال میکند (با موافقت ضمنی اسرائیل)، توافق هستهای باید «فرصتی بزرگ» برای اعراب باشد تا درباره انرژی، تغییرات آبوهوایی و کمآبی و کنترل تسلیحات با ایران وارد تعاملهای منطقهای شوند. درصورتیکه توافق هستهای ایران تکمیل شود، دولت آمریکا تلاش خواهد کرد که ایران را برای ایفای نقشی سازندهتر در سوریه ترغیب کند.. بسیاری تردید دارند که این موضوع نتیجهبخش خواهد بود؛ اما قطعاً آزمایش احتمال همکاری گستردهتر و فراتر از توافق هستهای ارزشش را دارد.
تحلیل: سران مرتجع کشورهای عربی منطقه از تهاجم نظامی ایران وحشت ندارند؛ زیرا مشی گذشته و حال نظام ایران اثبات کرده که به هیچوجه چشم طمع به سرزمین دیگر کشورها ندارد، اما التماس ذلیلانه آنها برای پیمان نظامی با آمریکا ناشی از ترس این حکام مستبد و بیلیاقت از مردم خودشان است. آنها متوجه شدهاند که این روش حکومتی به پایان عمرش نزدیک شده و هر آن امکان دارد مردم علیه آنها شورش کنند؛ از اینرو، ایران را بهانه قرار دادهاند تا از طریق پیمان نظامی با آمریکا یک پشتوانه ظاهری در برابر اعتراضات داخلی فراهم کنند.
دیدگاه ها